سخن گفتن در معارف دعا و زیارات: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل...» ایجاد کرد)
 
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[سخن گفتن]]''' است. "'''[[سخن گفتن]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = سخن گفتن
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سخن گفتن در قرآن]] - [[سخن گفتن در حدیث]] - [[سخن گفتن در نهج البلاغه]] - [[سخن گفتن در معارف دعا و زیارات]] - [[سخن گفتن در کلام اسلامی]] - [[سخن گفتن در معارف و سیره نبوی]]</div>
| عنوان مدخل  = سخن گفتن
| مداخل مرتبط = [[سخن گفتن در قرآن]] - [[سخن گفتن در نهج البلاغه]] - [[سخن گفتن در معارف دعا و زیارات]] - [[سخن گفتن در معارف و سیره نبوی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*یکی از روابط مهمی که [[انسان‌ها]] با هم دارند، تبادل اطلاعات و معلومات است که تماس بیشتری با ویژگی‌های انسانی و بعد [[عقلانی]] آن‌ها دارد. از این‌رو می‌توان گفت نسبت به دیگر [[روابط اجتماعی]]، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بهره‌هایی که [[انسان‌ها]] از یکدیگر می‌برند واز بزرگ‌ترین [[منافع]] [[زندگی اجتماعی]] است، بهره‌های [[علمی]] و اطلاعاتی است؛ که مهم‌ترین ابزار [[نقل]] و انتقال آن رابطه گفت و شنود است. [[سخن گفتن]] یک پدیده [[اجتماعی]] است و اگر [[انسان]] به تنهایی [[زندگی]] می‌کرد، نه [[نیاز]] به حرف زدن داشت و نه انگیزه‌ای که او را به [[سخن گفتن]] وادار کند<ref> محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۷.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۱۷۰.</ref>.
یکی از روابط مهمی که [[انسان‌ها]] با هم دارند، تبادل اطلاعات و معلومات است که تماس بیشتری با ویژگی‌های انسانی و بعد [[عقلانی]] آن‌ها دارد. از این‌رو می‌توان گفت نسبت به دیگر [[روابط اجتماعی]]، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بهره‌هایی که [[انسان‌ها]] از یکدیگر می‌برند واز بزرگ‌ترین منافع زندگی اجتماعی است، بهره‌های [[علمی]] و اطلاعاتی است؛ که مهم‌ترین ابزار [[نقل]] و انتقال آن رابطه گفت و شنود است. [[سخن گفتن]] یک پدیده [[اجتماعی]] است و اگر [[انسان]] به تنهایی [[زندگی]] می‌کرد، نه [[نیاز]] به حرف زدن داشت و نه انگیزه‌ای که او را به [[سخن گفتن]] وادار کند<ref> محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۷.</ref>.
*[[سخن گفتن]] یکی از نعمت‌های بزرگی است که [[خداوند متعال]] به [[انسان]] [[مرحمت]] کرده است و گویا به همین مناسبت "[[ناطق]]" را به عنوان نشانه خاص و فصل ممیز [[انسان]] قرار داده‌اند و آن را مساوی [[عاقل]] بودن می‌دانند<ref> محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۸.</ref>.
*زبان عضوی کوچک است و از عدم و وجود و اثبات و نفی خبر می‌دهد<ref> ملامحسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص۴۲.</ref>.
*و اگر کسی بخواهد از [[شر]] زبان ایمنی یابد بایستی آن را به زمام [[شرع]] مهار کند<ref> ملامحسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص۴۳.</ref>.
*وقتی [[آفریدگار]] [[حکیم]] مقرر فرمود که [[انسان]] در این [[جهان]] پر از [[نیاز]] [[زندگی]] کند، اسباب و ابزار رفع [[نیاز]] را نیز در [[اختیار]] او قرار داد. یکی از چیزهایی که [[انسان]] در این [[جهان]] بدان [[نیاز]] دارد، وسیله تفهیم مقاصد درونی به دیگران یعنی زبان است.
*لازمه [[سخن گفتن]] این است که شنونده‌ای هم آن را بشنود، یعنی سخن باید رسا و قابلیت شنیده شدن را داشته باشد، براساس [[آموزه‌های دینی]] سخن در گوشی گفتن مجاز نیست مگر به هنگام [[اصلاح]] بین [[مردم]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]]<ref> محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۷۵.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۱۷۱.</ref>.
*بدان که چون آفت زبان بسیار است و خویشتن از آن نگاه داشتن دشوار است، هیچ [[تدبیر]] نیکوتر از [[خاموشی]] نیست، چندان که بتوان... از جمله [[آفات زبان]] [[غیبت]]، [[جدال کردن]]، [[سخن در باطل گفتن]]، [[فحش]]، [[مزاح]]، [[استهزاء]]، [[دروغ]]، [[سخن‌چینی]] و... ([[امام محمد غزالی]] ۱۵ آفت بر زبان برشمرده است)<ref> محمد، غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۶۴ – ۱۰۵.</ref> [[فیض کاشانی]] در [[محجة البیضاء]] ۲۰ آفت از [[آفات زبان]] را برمی‌شمارد<ref> محسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۵، ص۲۷۳ - ۳۹۲.</ref>.
*[[سخن گفتن]] دارای آدابی است که در کتب [[اخلاقی]] بحث‌های فراوانی در این خصوص توسط [[علما]] و [[دانشمندان]] [[اسلامی]] مطرح شده است<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۱۷۲.</ref>
*از [[امام سجاد]]{{ع}} پرسیدند [[کلام]] و [[سکوت]] کدام [[افضل]] است؟ فرمود: هریک که از آن‌ها دارای آفاتی است که اگر شخص از آن‌ها سالم بماند [[کلام]] [[افضل]] از [[سکوت]] خواهد بود. کسی پرسید سبب این معنی چیست؟ فرمود: "برای اینکه [[خدای متعال]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] را امر نفرمود تا در میان [[مردم]] با [[سکوت]] و [[آرامش]] به‌سر برند بلکه به آنان فرمود تا با [[مردم]] سخن گویند و حقایق را برای آن‌ها آشکار سازند و نیز می‌دانیم که هیچ فردی از راه [[سکوت]] مستحق [[محبت]] و [[دوستی]] [[خدا]] نمی‌شود..."<ref> محسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ص۴۷.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۱۷۳.</ref>


==[[آفات زبان]]==
[[سخن گفتن]] یکی از نعمت‌های بزرگی است که [[خداوند متعال]] به [[انسان]] [[مرحمت]] کرده است و گویا به همین مناسبت "[[ناطق]]" را به عنوان نشانه خاص و فصل ممیز [[انسان]] قرار داده‌اند و آن را مساوی [[عاقل]] بودن می‌دانند<ref> محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۸.</ref>.


==منابع==
زبان عضوی کوچک است و از عدم و وجود و اثبات و نفی خبر می‌دهد<ref> ملامحسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص۴۲.</ref> و اگر کسی بخواهد از [[شر]] زبان ایمنی یابد بایستی آن را به زمام [[شرع]] مهار کند<ref> ملامحسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص۴۳.</ref>.
* [[پرونده:1379218.jpg|22px]] [[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|'''مکارم اخلاق در صحیفه''']]


==پانویس==
وقتی [[آفریدگار]] [[حکیم]] مقرر فرمود که [[انسان]] در این [[جهان]] پر از [[نیاز]] [[زندگی]] کند، اسباب و ابزار رفع [[نیاز]] را نیز در [[اختیار]] او قرار داد. یکی از چیزهایی که [[انسان]] در این [[جهان]] بدان [[نیاز]] دارد، وسیله تفهیم مقاصد درونی به دیگران یعنی زبان است.
 
لازمه [[سخن گفتن]] این است که شنونده‌ای هم آن را بشنود، یعنی سخن باید رسا و قابلیت شنیده شدن را داشته باشد، براساس [[آموزه‌های دینی]] سخن در گوشی گفتن مجاز نیست مگر به هنگام [[اصلاح]] بین [[مردم]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]]<ref> محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۷۵.</ref>.
 
بدان که چون آفت زبان بسیار است و خویشتن از آن نگاه داشتن دشوار است، هیچ [[تدبیر]] نیکوتر از [[خاموشی]] نیست، چندان که بتوان... از جمله [[آفات زبان]] [[غیبت]]، [[جدال کردن]]، [[سخن در باطل گفتن]]، [[فحش]]، [[مزاح]]، [[استهزاء]]، [[دروغ]]، [[سخن‌چینی]] و... ([[امام محمد غزالی]] ۱۵ آفت بر زبان برشمرده است)<ref> محمد، غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۶۴ – ۱۰۵.</ref> [[فیض کاشانی]] در [[محجة البیضاء]] ۲۰ آفت از [[آفات زبان]] را برمی‌شمارد<ref> محسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۵، ص۲۷۳ - ۳۹۲.</ref>.
 
[[سخن گفتن]] دارای آدابی است که در کتب [[اخلاقی]] بحث‌های فراوانی در این خصوص توسط [[علما]] و [[دانشمندان]] [[اسلامی]] مطرح شده است.
 
از [[امام سجاد]] {{ع}} پرسیدند [[کلام]] و [[سکوت]] کدام [[افضل]] است؟ فرمود: هریک که از آن‌ها دارای آفاتی است که اگر شخص از آن‌ها سالم بماند [[کلام]] [[افضل]] از [[سکوت]] خواهد بود. کسی پرسید سبب این معنی چیست؟ فرمود: "برای اینکه [[خدای متعال]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] را امر نفرمود تا در میان [[مردم]] با [[سکوت]] و [[آرامش]] به‌سر برند بلکه به آنان فرمود تا با [[مردم]] سخن گویند و حقایق را برای آن‌ها آشکار سازند و نیز می‌دانیم که هیچ فردی از راه [[سکوت]] مستحق [[محبت]] و [[دوستی]] [[خدا]] نمی‌شود..."<ref>محسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ص۴۷.</ref>.<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۱۷۰ ـ ۱۷۳.</ref>
 
== [[آفات زبان]] ==
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1379218.jpg|22px]] [[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|'''مکارم اخلاق در صحیفه''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:سخن گفتن]]
[[رده:سخن گفتن]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۶

مقدمه

یکی از روابط مهمی که انسان‌ها با هم دارند، تبادل اطلاعات و معلومات است که تماس بیشتری با ویژگی‌های انسانی و بعد عقلانی آن‌ها دارد. از این‌رو می‌توان گفت نسبت به دیگر روابط اجتماعی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بهره‌هایی که انسان‌ها از یکدیگر می‌برند واز بزرگ‌ترین منافع زندگی اجتماعی است، بهره‌های علمی و اطلاعاتی است؛ که مهم‌ترین ابزار نقل و انتقال آن رابطه گفت و شنود است. سخن گفتن یک پدیده اجتماعی است و اگر انسان به تنهایی زندگی می‌کرد، نه نیاز به حرف زدن داشت و نه انگیزه‌ای که او را به سخن گفتن وادار کند[۱].

سخن گفتن یکی از نعمت‌های بزرگی است که خداوند متعال به انسان مرحمت کرده است و گویا به همین مناسبت "ناطق" را به عنوان نشانه خاص و فصل ممیز انسان قرار داده‌اند و آن را مساوی عاقل بودن می‌دانند[۲].

زبان عضوی کوچک است و از عدم و وجود و اثبات و نفی خبر می‌دهد[۳] و اگر کسی بخواهد از شر زبان ایمنی یابد بایستی آن را به زمام شرع مهار کند[۴].

وقتی آفریدگار حکیم مقرر فرمود که انسان در این جهان پر از نیاز زندگی کند، اسباب و ابزار رفع نیاز را نیز در اختیار او قرار داد. یکی از چیزهایی که انسان در این جهان بدان نیاز دارد، وسیله تفهیم مقاصد درونی به دیگران یعنی زبان است.

لازمه سخن گفتن این است که شنونده‌ای هم آن را بشنود، یعنی سخن باید رسا و قابلیت شنیده شدن را داشته باشد، براساس آموزه‌های دینی سخن در گوشی گفتن مجاز نیست مگر به هنگام اصلاح بین مردم و امر به معروف و نهی از منکر[۵].

بدان که چون آفت زبان بسیار است و خویشتن از آن نگاه داشتن دشوار است، هیچ تدبیر نیکوتر از خاموشی نیست، چندان که بتوان... از جمله آفات زبان غیبت، جدال کردن، سخن در باطل گفتن، فحش، مزاح، استهزاء، دروغ، سخن‌چینی و... (امام محمد غزالی ۱۵ آفت بر زبان برشمرده است)[۶] فیض کاشانی در محجة البیضاء ۲۰ آفت از آفات زبان را برمی‌شمارد[۷].

سخن گفتن دارای آدابی است که در کتب اخلاقی بحث‌های فراوانی در این خصوص توسط علما و دانشمندان اسلامی مطرح شده است.

از امام سجاد (ع) پرسیدند کلام و سکوت کدام افضل است؟ فرمود: هریک که از آن‌ها دارای آفاتی است که اگر شخص از آن‌ها سالم بماند کلام افضل از سکوت خواهد بود. کسی پرسید سبب این معنی چیست؟ فرمود: "برای اینکه خدای متعال انبیاء و اولیاء را امر نفرمود تا در میان مردم با سکوت و آرامش به‌سر برند بلکه به آنان فرمود تا با مردم سخن گویند و حقایق را برای آن‌ها آشکار سازند و نیز می‌دانیم که هیچ فردی از راه سکوت مستحق محبت و دوستی خدا نمی‌شود..."[۸].[۹]

آفات زبان

منابع

پانویس

  1. محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۷.
  2. محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۸.
  3. ملامحسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص۴۲.
  4. ملامحسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص۴۳.
  5. محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۷۵.
  6. محمد، غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۶۴ – ۱۰۵.
  7. محسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۵، ص۲۷۳ - ۳۹۲.
  8. محسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ص۴۷.
  9. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۷۰ ـ ۱۷۳.