استخفاف: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[استخفاف در فقه سیاسی]] - [[استخفاف در جامعه‌شناسی اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
== مقدمه ==
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[استخفاف در قرآن]] - [[استخفاف در حدیث]] - [[استخفاف در فقه سیاسی]] - [[استخفاف در جامعه‌شناسی اسلامی]]</div>
استخفاف: طلب سبکی<ref>سیدعلی‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۶۷.</ref>، از راه به در کردن<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۰۶.</ref>، بی‌توجهی به [[شأن]] و [[مقام]] در امر به چیزی ([[پست]] و خفیف)<ref>احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۵۹۵.</ref>. از ریشه "خفّ" به معنای سبکی و آسانی در مقابل ثقل و سنگینی<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۵۴.</ref>.
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[استخفاف (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


==مقدمه==
{{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>.
*استخفاف: طلب سبکی<ref>سیدعلی‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۶۷.</ref>، از راه به در کردن<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۰۶.</ref>، بی‌توجهی به [[شأن]] و [[مقام]] در امر به چیزی ([[پست]] و خفیف)<ref>احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۵۹۵.</ref>. از ریشه "خفّ" به معنای سبکی و آسانی در مقابل ثقل و سنگینی<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۵۴.</ref>.
*{{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>.
*[[خفّت]] دو گونه است: مادی و [[معنوی]]. [[خفت]] و سبکی [[معنوی]] در بیان سرعت حرکت، کمی چیزی، [[جهل]]، [[اهانت]]، کم‌خردی و [[حماقت]] استعمال می‌شود<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۹۰.</ref>.
*{{متن قرآن|اسْتَخَفَّ قَوْمَهُ}} یعنی [[فرعون]] [[عقول]] آنان را کوچک و حقیر شمرد و آنان را به [[گمراهی]] و [[ضلالت]] [[دعوت]] کرد<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۲۵، ص۱۶۴.</ref>.
*این [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref> «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref> مشعر به این معناست که گمراه‌ کردن [[مردم]]، توهین و [[بی‌اعتنایی]] به [[عقل]] و [[شأن]] و مرتبه آنهاست؛ لذا [[فسق]] و [[گمراهی]] در [[انسان]] صاحب‌ عقل، امری ضد ارزش و [[ناهنجار]] و توهین به [[کرامت انسانی]] اوست <ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۷۷.</ref>.


==منابع==
[[خفّت]] دو گونه است: مادی و [[معنوی]]. [[خفت]] و سبکی [[معنوی]] در بیان سرعت حرکت، کمی چیزی، [[جهل]]، [[اهانت]]، کم‌خردی و [[حماقت]] استعمال می‌شود<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۹۰.</ref>.
* [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]


==پانویس==
{{متن قرآن|اسْتَخَفَّ قَوْمَهُ}} یعنی [[فرعون]] [[عقول]] آنان را کوچک و حقیر شمرد و آنان را به [[گمراهی]] و [[ضلالت]] [[دعوت]] کرد<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۲۵، ص۱۶۴.</ref>.


این [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref> «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref> مشعر به این معناست که گمراه‌ کردن [[مردم]]، توهین و [[بی‌اعتنایی]] به [[عقل]] و [[شأن]] و مرتبه آنهاست؛ لذا [[فسق]] و [[گمراهی]] در [[انسان]] صاحب‌ عقل، امری ضد ارزش و [[ناهنجار]] و توهین به [[کرامت انسانی]] اوست <ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۷۷.</ref>.
== منابع ==
{{منابع}}
#[[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:استخفاف]]
[[رده:استخفاف]]
{{ارزش‌های اجتماعی}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۲

مقدمه

استخفاف: طلب سبکی[۱]، از راه به در کردن[۲]، بی‌توجهی به شأن و مقام در امر به چیزی (پست و خفیف)[۳]. از ریشه "خفّ" به معنای سبکی و آسانی در مقابل ثقل و سنگینی[۴].

﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ[۵].

خفّت دو گونه است: مادی و معنوی. خفت و سبکی معنوی در بیان سرعت حرکت، کمی چیزی، جهل، اهانت، کم‌خردی و حماقت استعمال می‌شود[۶].

﴿اسْتَخَفَّ قَوْمَهُ یعنی فرعون عقول آنان را کوچک و حقیر شمرد و آنان را به گمراهی و ضلالت دعوت کرد[۷].

این آیه شریفه ﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ[۸] مشعر به این معناست که گمراه‌ کردن مردم، توهین و بی‌اعتنایی به عقل و شأن و مرتبه آنهاست؛ لذا فسق و گمراهی در انسان صاحب‌ عقل، امری ضد ارزش و ناهنجار و توهین به کرامت انسانی اوست [۹].

منابع

پانویس

  1. سیدعلی‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۶۷.
  2. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۰۶.
  3. احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۵۹۵.
  4. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۵۴.
  5. «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.
  6. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۹۰.
  7. وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۲۵، ص۱۶۴.
  8. «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.
  9. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۷۷.