استخفاف در جامعه‌شناسی اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

تحقیر و استخفاف دیگران

تحقیر و کوچک‌شماری نابه‌حق دیگران به عنوان نمود دیگری از خودستایی و خودبزرگ‌بینی، هم به دلیل غیراخلاقی بودن فی‌نفسه و هم به دلیل نقشی که در برانگیختن واکنش‌های مخرب محتمل همچون نفرت‌زایی، کشمکش، دشمنی، انتقام، ارتکاب عمل مشابه در مورد دیگران، انکار و توجیه ضعف‌ها و... دارد، از آن به شدت نهی شده است. تحقیر گاه توسط اشخاص نسبت به یکدیگر و گاه توسط یک جامعه با یک قوم نسبت به دیگر جوامع و اقوام اعمال می‌شود؛ همچنین تحقیر و استخفاف شیوه‌ها و اشکال مختلفی دارد. تفسیر نمونه در توضیح آیه ۵۴ سوره زخرف می‌نویسد: اصولاً راه و رسم همه حکومت‌های جبار و فاسد این است که برای ادامه خودکامگی باید مردم را در سطح پایینی از فکر و اندیشه نگهدارند، و با انواع وسایل آنها را تحمیق کنند، آنها را در یک حال بی‌خبری از واقعیت‌ها فرو برند و ارزش‌های دروغین را جانشین ارزش‌های راستین کنند و دایماً آنها را نسبت به واقعیت شست‌وشوی مغزی دهند؛ چراکه بیدار شدن ملت‌ها و آگاهی و رشد فکری آنها بزرگ‌ترین دشمن حکومت‌های خودکامه و شیطانی است که با تمام قوا با آن مبارزه می‌کنند؟ این شیوه فرعونی، یعنی استخفاف عقول با شدت هر چه تمام‌تر در عصر و زمان ما بر همه جوامع فاسد حاکم است، اگر فرعون برای نیل به این هدف وسایل محدودی در اختیار داشت، طاغوتیان امروز با استفاده از وسایل ارتباط جمعی، مطبوعات، فرستنده‌های رادیو و تلویزیونی و انواع فیلم‌ها و حتی ورزش در شکل انحرافی، و ابداع انواع مدهای مسخره، به استخفاف عقول ملت‌ها می‌پردازند، تا در بی‌خبری کامل فرو روند و از آنها اطاعت کنند[۱][۲]

آیات قرآنی مرتبط

  1. تحقیر انسان‌های ضعیف، مشی طاغیان و ستم‌پیشگان: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ[۳].
  2. نکوهش منافقان به سبب برخورد تحقیرآمیز با ایمان آورندگان: وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ[۴].
  3. برخی آیات نیز به نقل تاریخی تحقیر پیروان راستین پیامبران توسط اشراف و متمکنان متکبر با هدف آشنایی بیشتر مؤمنان با عملکرد پیشینیان و تقویت روحیه ایشان در مبارزه با خرده‌گیران و استخفاف کنندگان پرداخته است[۵][۶]

منابع

پانویس

  1. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۸۸.
  2. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۹۳.
  3. «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.
  4. «و چون به آنان گویند که مانند (دیگر) مردمان ایمان بیاورید می‌گویند آیا ما چون کم خردان ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید! آنان خود کم خردند امّا نمی‌دانند» سوره بقره، آیه ۱۳.
  5. فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ «پس سردستگان کافر از قوم وی گفتند: ما تو را جز بشری مانند خویش نمی‌دانیم و جز این نمی‌بینیم که فرومایگان ما نسنجیده از تو پیروی کرده‌اند و در شما برتری نسبت به خویش نمی‌بینیم بلکه شما را دروغگو می‌پنداریم» سوره هود، آیه ۲۷.
  6. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۹۳.