عتاب بن اسید: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== جستارهای وابسته == * +== جستارهای وابسته == {{مدخلهای وابسته}} * )) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عتاب بن اسید در تاریخ اسلامی]] - [[عتاب بن اسید در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
کنیهاش [[ابوعبدالرحمن]] یا [[ابو محمد]] بود. پدرش، [[ابوالعیص بن امیة بن عبدشمس اموی]] و مادرش، [[زینب]] دختر [[عمرو بن امیة بن عبدشمس]] است. وی یکی از سردمداران [[مکه]] بود و پس از آنکه [[شهر]] مکه [[فتح]] شد، [[اسلام]] آورد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۰۲۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۵۲ و الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۳۵۶.</ref>. علت [[اسلام آوردن]] [[عتاب]] این بوده که: روزی عتاب و [[ابوسفیان]] و [[حارث بن هشام]] در کنار [[خانه کعبه]] نشسته بودند که [[پیامبر]]{{صل}} [[بلال]] را [[مأمور]] ساخت تا بر بام خانه کعبه رفته و [[اذان]] بگوید. هنگامی که صدای بلال به گفتن [[الله اکبر]] بلند شد، عتاب گفت: [[خداوند]] پدرم [[اسید]] را چقدر [[احترام]] کرد که او را برد و او نماند تا این صدا را بشنود و از شنیدن آن به [[خشم]] آید". | کنیهاش [[ابوعبدالرحمن]] یا [[ابو محمد]] بود. پدرش، [[ابوالعیص بن امیة بن عبدشمس اموی]] و مادرش، [[زینب]] دختر [[عمرو بن امیة بن عبدشمس]] است. وی یکی از سردمداران [[مکه]] بود و پس از آنکه [[شهر]] مکه [[فتح]] شد، [[اسلام]] آورد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۰۲۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۵۲ و الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۳۵۶.</ref>. علت [[اسلام آوردن]] [[عتاب]] این بوده که: روزی عتاب و [[ابوسفیان]] و [[حارث بن هشام]] در کنار [[خانه کعبه]] نشسته بودند که [[پیامبر]] {{صل}} [[بلال]] را [[مأمور]] ساخت تا بر بام خانه کعبه رفته و [[اذان]] بگوید. هنگامی که صدای بلال به گفتن [[الله اکبر]] بلند شد، عتاب گفت: [[خداوند]] پدرم [[اسید]] را چقدر [[احترام]] کرد که او را برد و او نماند تا این صدا را بشنود و از شنیدن آن به [[خشم]] آید". | ||
[[حارث بن هشام]] گفت: "به [[خدا]] قسم، اگر میدانستم که [[محمد]] بر [[حق]] است از او [[پیروی]] میکردم". ابوسفیان گفت: "من چیزی نمیگویم، زیرا هر چه بگویم این سنگ ریزهها به محمد خبر میدهند". | [[حارث بن هشام]] گفت: "به [[خدا]] قسم، اگر میدانستم که [[محمد]] بر [[حق]] است از او [[پیروی]] میکردم". ابوسفیان گفت: "من چیزی نمیگویم، زیرا هر چه بگویم این سنگ ریزهها به محمد خبر میدهند". | ||
در این هنگام پیامبر{{صل}} نزد ایشان آمد و فرمود: "هر چه گفتید من به آن آگاهم". و سپس سخنان ایشان را بازگو کرد. عتاب و [[حارث]] گفتند: {{عربی|"نشهد انك رسول الله}}؛ [[گواهی]] میدهیم که تو فرستاده خدایی؛ زیرا کسی با ما نبود تا بگوییم که او به شما خبر داده است. پس جز آنکه از [[راه وحی]] [[آگاه]] شده باشی، راهی نیست. و هر دو [[مسلمان]] شدند<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۱۳ و البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۴، ص۴۱۳.</ref>.<ref>[[ابوالحسن اسماعیلی|اسماعیلی، ابوالحسن]]، [[عتاب بن اسید (مقاله)|مقاله «عتاب بن اسید»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، | در این هنگام پیامبر {{صل}} نزد ایشان آمد و فرمود: "هر چه گفتید من به آن آگاهم". و سپس سخنان ایشان را بازگو کرد. عتاب و [[حارث]] گفتند: {{عربی|"نشهد انك رسول الله}}؛ [[گواهی]] میدهیم که تو فرستاده خدایی؛ زیرا کسی با ما نبود تا بگوییم که او به شما خبر داده است. پس جز آنکه از [[راه وحی]] [[آگاه]] شده باشی، راهی نیست. و هر دو [[مسلمان]] شدند<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۱۳ و البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۴، ص۴۱۳.</ref>.<ref>[[ابوالحسن اسماعیلی|اسماعیلی، ابوالحسن]]، [[عتاب بن اسید (مقاله)|مقاله «عتاب بن اسید»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۲۲۷-۲۲۸.</ref> | ||
==عتاب و استانداری مکه== | == عتاب و استانداری مکه == | ||
==[[فرزندان]] [[عتاب]]== | == [[فرزندان]] [[عتاب]] == | ||
==سرانجام عتاب== | == سرانجام عتاب == | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[جویریه دختر ابوجهل]] (همسر) | * [[جویریه دختر ابوجهل]] (همسر) | ||
* [[عبدالرحمن بن عتاب بن اسید]] (فرزند) | * [[عبدالرحمن بن عتاب بن اسید]] (فرزند) | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
* [[پرونده:1100356.jpg|22px]] [[ابوالحسن اسماعیلی|اسماعیلی، ابوالحسن]]، [[عتاب بن اسید (مقاله)|مقاله «عتاب بن اسید»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶''']] | * [[پرونده:1100356.jpg|22px]] [[ابوالحسن اسماعیلی|اسماعیلی، ابوالحسن]]، [[عتاب بن اسید (مقاله)|مقاله «عتاب بن اسید»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:عتاب بن اسید]] | [[رده:عتاب بن اسید]] | ||
[[رده: | [[رده:اصحاب پیامبر]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۶
مقدمه
کنیهاش ابوعبدالرحمن یا ابو محمد بود. پدرش، ابوالعیص بن امیة بن عبدشمس اموی و مادرش، زینب دختر عمرو بن امیة بن عبدشمس است. وی یکی از سردمداران مکه بود و پس از آنکه شهر مکه فتح شد، اسلام آورد[۱]. علت اسلام آوردن عتاب این بوده که: روزی عتاب و ابوسفیان و حارث بن هشام در کنار خانه کعبه نشسته بودند که پیامبر (ص) بلال را مأمور ساخت تا بر بام خانه کعبه رفته و اذان بگوید. هنگامی که صدای بلال به گفتن الله اکبر بلند شد، عتاب گفت: خداوند پدرم اسید را چقدر احترام کرد که او را برد و او نماند تا این صدا را بشنود و از شنیدن آن به خشم آید".
حارث بن هشام گفت: "به خدا قسم، اگر میدانستم که محمد بر حق است از او پیروی میکردم". ابوسفیان گفت: "من چیزی نمیگویم، زیرا هر چه بگویم این سنگ ریزهها به محمد خبر میدهند".
در این هنگام پیامبر (ص) نزد ایشان آمد و فرمود: "هر چه گفتید من به آن آگاهم". و سپس سخنان ایشان را بازگو کرد. عتاب و حارث گفتند: "نشهد انك رسول الله؛ گواهی میدهیم که تو فرستاده خدایی؛ زیرا کسی با ما نبود تا بگوییم که او به شما خبر داده است. پس جز آنکه از راه وحی آگاه شده باشی، راهی نیست. و هر دو مسلمان شدند[۲].[۳]
عتاب و استانداری مکه
فرزندان عتاب
سرانجام عتاب
جستارهای وابسته
- جویریه دختر ابوجهل (همسر)
- عبدالرحمن بن عتاب بن اسید (فرزند)
منابع
پانویس
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۰۲۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۵۲ و الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۳۵۶.
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۱۳ و البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۴، ص۴۱۳.
- ↑ اسماعیلی، ابوالحسن، مقاله «عتاب بن اسید»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۲۲۷-۲۲۸.