دیوان المظالم در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== {{پانویس}} +==پانویس== {{پانویس}} )) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = دیوان المظالم | |||
| عنوان مدخل = دیوان المظالم | |||
| مداخل مرتبط = [[دیوان المظالم در فقه سیاسی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
این [[دیوان]]، از توابع [[قضا]] و شبیه بود به آنچه که امروزه به “مجلس استیناف” مشهور است. [[هدف]] از تأسیس آن، شنیدن ستمهایی بود که [[قضات]] و دیگر [[مسؤولان]] [[حکومتی]]، بر [[مردم]] روا داشتهاند<ref>تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۱۴؛ مقدمه ابن خلدون، ص۱۹۳.</ref>. به عبارت دیگر، [[دیوان]] [[مظالم]] ویژۀ رسیدگی به شکایاتی بود که [[مردم]] از [[کارگزاران دولت]] داشتهاند. این روش، پیش از [[اسلام]] نیز، در میان [[قبایل]] مرسوم بود؛ از جملۀ آن، [[پیمان جوانمردان]] ([[حلف الفضول]]) است که موضوع اصلی این [[پیمان]]، بر این محور بود: “هیچ کس در [[مکه]] [[مظلوم]] نمیشود مگر [[حق]] وی را از [[ظالم]] بگیریم”. از خلفای اربعه، جز [[امام علی]]{{ع}} کسی به این امر مهم اهتمام نورزید<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۰.</ref>. بعدها “عبدالملک بن مروان” نخستین کسی بود که روز خاصّی را برای این منظور معین کرد و در صورت بروز مشکل، [[حکم]] را به [[قاضی]] “[[ابن ادریس ازدی]]” ارجاع میداد. در [[تاریخ]] خلفای بنی اُمیه، اولین کسی که خود را برای شنیدن [[مظالم]] [[وقف]] کرد “[[عمر بن عبدالعزیز]]” بود. سپس [[خلفای عباسی]]، یکی پس از دیگری، به آن [[همّت]] میگماشتند<ref>تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۲۴۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۱؛ الاحکام السلطانیه، ص۸۰-۷۹؛ تاریخ الخلفا، ص۲۵۳.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۱۰.</ref> | این [[دیوان]]، از توابع [[قضا]] و شبیه بود به آنچه که امروزه به “مجلس استیناف” مشهور است. [[هدف]] از تأسیس آن، شنیدن ستمهایی بود که [[قضات]] و دیگر [[مسؤولان]] [[حکومتی]]، بر [[مردم]] روا داشتهاند<ref>تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۱۴؛ مقدمه ابن خلدون، ص۱۹۳.</ref>. به عبارت دیگر، [[دیوان]] [[مظالم]] ویژۀ رسیدگی به شکایاتی بود که [[مردم]] از [[کارگزاران دولت]] داشتهاند. این روش، پیش از [[اسلام]] نیز، در میان [[قبایل]] مرسوم بود؛ از جملۀ آن، [[پیمان جوانمردان]] ([[حلف الفضول]]) است که موضوع اصلی این [[پیمان]]، بر این محور بود: “هیچ کس در [[مکه]] [[مظلوم]] نمیشود مگر [[حق]] وی را از [[ظالم]] بگیریم”. از خلفای اربعه، جز [[امام علی]] {{ع}} کسی به این امر مهم اهتمام نورزید<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۰.</ref>. بعدها “عبدالملک بن مروان” نخستین کسی بود که روز خاصّی را برای این منظور معین کرد و در صورت بروز مشکل، [[حکم]] را به [[قاضی]] “[[ابن ادریس ازدی]]” ارجاع میداد. در [[تاریخ]] خلفای بنی اُمیه، اولین کسی که خود را برای شنیدن [[مظالم]] [[وقف]] کرد “[[عمر بن عبدالعزیز]]” بود. سپس [[خلفای عباسی]]، یکی پس از دیگری، به آن [[همّت]] میگماشتند<ref>تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۲۴۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۱؛ الاحکام السلطانیه، ص۸۰-۷۹؛ تاریخ الخلفا، ص۲۵۳.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۱۰.</ref> | ||
==پانویس== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژهنامه فقه سیاسی''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:اصطلاحات سیاسی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۴
مقدمه
این دیوان، از توابع قضا و شبیه بود به آنچه که امروزه به “مجلس استیناف” مشهور است. هدف از تأسیس آن، شنیدن ستمهایی بود که قضات و دیگر مسؤولان حکومتی، بر مردم روا داشتهاند[۱]. به عبارت دیگر، دیوان مظالم ویژۀ رسیدگی به شکایاتی بود که مردم از کارگزاران دولت داشتهاند. این روش، پیش از اسلام نیز، در میان قبایل مرسوم بود؛ از جملۀ آن، پیمان جوانمردان (حلف الفضول) است که موضوع اصلی این پیمان، بر این محور بود: “هیچ کس در مکه مظلوم نمیشود مگر حق وی را از ظالم بگیریم”. از خلفای اربعه، جز امام علی (ع) کسی به این امر مهم اهتمام نورزید[۲]. بعدها “عبدالملک بن مروان” نخستین کسی بود که روز خاصّی را برای این منظور معین کرد و در صورت بروز مشکل، حکم را به قاضی “ابن ادریس ازدی” ارجاع میداد. در تاریخ خلفای بنی اُمیه، اولین کسی که خود را برای شنیدن مظالم وقف کرد “عمر بن عبدالعزیز” بود. سپس خلفای عباسی، یکی پس از دیگری، به آن همّت میگماشتند[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۱۴؛ مقدمه ابن خلدون، ص۱۹۳.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۶۰.
- ↑ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۲۴۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۱؛ الاحکام السلطانیه، ص۸۰-۷۹؛ تاریخ الخلفا، ص۲۵۳.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۱۰.