عذرا: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== جستارهای وابسته == * +== جستارهای وابسته == {{مدخل‌های وابسته}} *))
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عذرا در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عذرا در حدیث]] - [[عذرا در کلام اسلامی]] - [[عذرا در معارف و سیره رضوی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
عذر یا [[عذرا]]، معروف به «ام ابی»، نام کنیزی از اهالی [[کوفه]] بود که برای [[مأمون]]، خریداری شد. بسیاری از [[محدثین]] وی را در زمره [[زنان]] [[محدث]] و [[راوی]] از [[امام رضا]]{{ع}} بر می‌شمارند<ref>زنان دانشمند و راوی حدیث، فصل دهم.</ref>.
عذر یا [[عذرا]]، معروف به «ام ابی»، نام کنیزی از [[اهالی کوفه]] بود که برای [[مأمون]]، خریداری شد. بسیاری از [[محدثین]] وی را در زمره [[زنان]] [[محدث]] و [[راوی]] از [[امام رضا]] {{ع}} بر می‌شمارند<ref>زنان دانشمند و راوی حدیث، فصل دهم.</ref>.
او می‌گوید: «من با عده‌ای [[کنیز]] در کوفه خریداری شدیم و به نزد مأمون رفتیم. ما در آنجا در نهایت [[خوشی]] [[زندگی]] می‌کردیم و از هر نوع خوراکی و [[آشامیدنی]] و [[پول]] فراوان بهره‌مند بودیم. مدتی بعد، مأمون مرا به امام رضا{{ع}} بخشید. وقتی به [[خانه]] آن بزرگوار رفتم، همه [[نعمت‌ها]] را از دست دادم. [[امام]]{{ع}} زنی را بر من گماشت که مربیه من بود و او شب‌ها مرا از [[خواب]] بیدار می‌کرد و به [[نماز]] وا می‌داشت. این کار بر من سخت بود و آرزویم این بود که از [[خانه امام]]{{ع}} بیرون [[روم]] تا این که مأمون مرا به [[عبدالله بن عباس]] بخشید و با رفتن به [[منزل]] او، گویا دوباره وارد [[بهشت]] شده‌ام»<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۴۱۷.</ref>.
او می‌گوید: «من با عده‌ای [[کنیز]] در کوفه خریداری شدیم و به نزد مأمون رفتیم. ما در آنجا در نهایت [[خوشی]] [[زندگی]] می‌کردیم و از هر نوع خوراکی و [[آشامیدنی]] و [[پول]] فراوان بهره‌مند بودیم. مدتی بعد، مأمون مرا به امام رضا {{ع}} بخشید. وقتی به [[خانه]] آن بزرگوار رفتم، همه [[نعمت‌ها]] را از دست دادم. [[امام]] {{ع}} زنی را بر من گماشت که مربیه من بود و او شب‌ها مرا از [[خواب]] بیدار می‌کرد و به [[نماز]] وا می‌داشت. این کار بر من سخت بود و آرزویم این بود که از [[خانه امام]] {{ع}} بیرون [[روم]] تا این که مأمون مرا به [[عبدالله بن عباس]] بخشید و با رفتن به [[منزل]] او، گویا دوباره وارد [[بهشت]] شده‌ام»<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۴۱۷.</ref>.


[[محمد بن یحیی صولی]] که نوه این کنیز می‌باشد می‌گوید: «من در [[عقل]] و [[سخاوت]]، کسی را به پای جدّه‌ام ندیدم. وی صد سال [[عمر]] کرد و در [[سال ۲۷۰ هجری]] قمری، [[وفات]] نمود. به سبب این که ایشان در [[خدمت]] امام رضا{{ع}} بود، [[مردم]] پیرامون احوالات آن امام از وی سؤال می‌کردند و جدّه‎ام می‌گفت: «می‌دیدم که آن بزرگوار خود را به عود [[هندی]] بخور می‌داد، سپس با گلاب و [[مشک]] خود را خوشبو می‌ساخت و [[نماز صبح]] را اول وقت به جا می‌آورد، بعد به [[سجده]] می‌رفت و سر بر نمی‌داشت تا [[آفتاب]] بالا می‌آمد. آنگاه بر می‌خواست و به نیاز مردم می‌نشست. احدی در خانه او [[قدرت]] صدا بلند کردن را نداشت. او خود با مردم به [[نرمی]] سخن می‌گفت»<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۴۱۸.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۵۰۳.</ref>
[[محمد بن یحیی صولی]] که نوه این کنیز می‌باشد می‌گوید: «من در [[عقل]] و [[سخاوت]]، کسی را به پای جدّه‌ام ندیدم. وی صد سال [[عمر]] کرد و در [[سال ۲۷۰ هجری]] قمری، [[وفات]] نمود. به سبب این که ایشان در [[خدمت]] امام رضا {{ع}} بود، [[مردم]] پیرامون احوالات آن امام از وی سؤال می‌کردند و جدّه‎ام می‌گفت: «می‌دیدم که آن بزرگوار خود را به عود [[هندی]] بخور می‌داد، سپس با گلاب و [[مشک]] خود را خوشبو می‌ساخت و [[نماز صبح]] را اول وقت به جا می‌آورد، بعد به [[سجده]] می‌رفت و سر بر نمی‌داشت تا [[آفتاب]] بالا می‌آمد. آنگاه بر می‌خواست و به نیاز مردم می‌نشست. احدی در خانه او [[قدرت]] صدا بلند کردن را نداشت. او خود با مردم به [[نرمی]] سخن می‌گفت»<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۴۱۸.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۵۰۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌های وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
*[[راویان امام رضا]]
* [[راویان امام رضا]]
{{پایان مدخل‌های وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۳: خط ۲۰:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:عذرا]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:راویان امام رضا]]
[[رده:راویان امام رضا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۹

مقدمه

عذر یا عذرا، معروف به «ام ابی»، نام کنیزی از اهالی کوفه بود که برای مأمون، خریداری شد. بسیاری از محدثین وی را در زمره زنان محدث و راوی از امام رضا (ع) بر می‌شمارند[۱]. او می‌گوید: «من با عده‌ای کنیز در کوفه خریداری شدیم و به نزد مأمون رفتیم. ما در آنجا در نهایت خوشی زندگی می‌کردیم و از هر نوع خوراکی و آشامیدنی و پول فراوان بهره‌مند بودیم. مدتی بعد، مأمون مرا به امام رضا (ع) بخشید. وقتی به خانه آن بزرگوار رفتم، همه نعمت‌ها را از دست دادم. امام (ع) زنی را بر من گماشت که مربیه من بود و او شب‌ها مرا از خواب بیدار می‌کرد و به نماز وا می‌داشت. این کار بر من سخت بود و آرزویم این بود که از خانه امام (ع) بیرون روم تا این که مأمون مرا به عبدالله بن عباس بخشید و با رفتن به منزل او، گویا دوباره وارد بهشت شده‌ام»[۲].

محمد بن یحیی صولی که نوه این کنیز می‌باشد می‌گوید: «من در عقل و سخاوت، کسی را به پای جدّه‌ام ندیدم. وی صد سال عمر کرد و در سال ۲۷۰ هجری قمری، وفات نمود. به سبب این که ایشان در خدمت امام رضا (ع) بود، مردم پیرامون احوالات آن امام از وی سؤال می‌کردند و جدّه‎ام می‌گفت: «می‌دیدم که آن بزرگوار خود را به عود هندی بخور می‌داد، سپس با گلاب و مشک خود را خوشبو می‌ساخت و نماز صبح را اول وقت به جا می‌آورد، بعد به سجده می‌رفت و سر بر نمی‌داشت تا آفتاب بالا می‌آمد. آنگاه بر می‌خواست و به نیاز مردم می‌نشست. احدی در خانه او قدرت صدا بلند کردن را نداشت. او خود با مردم به نرمی سخن می‌گفت»[۳].[۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. زنان دانشمند و راوی حدیث، فصل دهم.
  2. عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۴۱۷.
  3. عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۴۱۸.
  4. محمدی، حسین، رضانامه ص۵۰۳.