بکر بن شداخ: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{مدخل وابسته}} +{{مدخل وابسته}})) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بکر بن شداخ در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
وی از تیره [[لیث بن بکر بن عبدمناة بن کنانه]]<ref>ابن حزم، جمهره، ص۱۸۱.</ref> و از [[خادمان]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود. او را بُکَیر نیز خواندهاند<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۱۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۵۳.</ref>. گفتهاند او پیش از [[بلوغ]] در [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} بود و چون به بلوغ رسید، نزد آن [[حضرت]] آمد و گفت: من در حالی که بالغ شدهام بر [[خانواده]] شما وارد میشوم. آن حضرت در [[حق]] او [[دعا]] کرد و فرمود: «خدایا، [[سخن]] او را [[تصدیق]] کن و [[پیروزی]] نصیبش گردان». وی در [[زمان عمر]] مردی [[یهودی]] را به [[قتل]] رساند و چون این کار بر [[عمر]] گران آمد و علت آن را جویا شد، گفت: فلانی (یکی از [[مسلمانان]]) به [[جنگ]] رفته و خانوادهاش را به من سپرده است. هنگامی که به خانهاش رفتم، این یهودی را در آنجا دیدم که با سرودن اشعاری، از آمیزش با [[همسر]] او سخن میگوید؛ من هم او را به قتل رساندم. عمر به سبب دعای رسول خدا{{صل}} سخن او را تصدیق کرد و آن یهودی را مهدورالدم شمرد<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۱۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۱۲.</ref>. البته برخی به [[دلایل]] تعدد این واقعه را نادرست دانستهاند<ref>نووی، ج۱۸، ص۳۶۱.</ref>. برخی منابع [[شیعی]] نیز اینگونه [[قضاوت]] عمر را مورد سؤال قرار دادهاند<ref>طبری شیعی، ص۵۳۲.</ref>. برخی منابع بدون اشاره به نام بکر، این داستان را نقل کردهاند<ref>ابن حزم، المحلی، ج۸، ص۲۵۱؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۹، ص۴۳۵.</ref>. | وی از تیره [[لیث بن بکر بن عبدمناة بن کنانه]]<ref>ابن حزم، جمهره، ص۱۸۱.</ref> و از [[خادمان]] [[رسول خدا]] {{صل}} بود. او را بُکَیر نیز خواندهاند<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۱۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۵۳.</ref>. گفتهاند او پیش از [[بلوغ]] در [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} بود و چون به بلوغ رسید، نزد آن [[حضرت]] آمد و گفت: من در حالی که بالغ شدهام بر [[خانواده]] شما وارد میشوم. آن حضرت در [[حق]] او [[دعا]] کرد و فرمود: «خدایا، [[سخن]] او را [[تصدیق]] کن و [[پیروزی]] نصیبش گردان». وی در [[زمان عمر]] مردی [[یهودی]] را به [[قتل]] رساند و چون این کار بر [[عمر]] گران آمد و علت آن را جویا شد، گفت: فلانی (یکی از [[مسلمانان]]) به [[جنگ]] رفته و خانوادهاش را به من سپرده است. هنگامی که به خانهاش رفتم، این یهودی را در آنجا دیدم که با سرودن اشعاری، از آمیزش با [[همسر]] او سخن میگوید؛ من هم او را به قتل رساندم. عمر به سبب دعای رسول خدا {{صل}} سخن او را تصدیق کرد و آن یهودی را مهدورالدم شمرد<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۱۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۱۲.</ref>. البته برخی به [[دلایل]] تعدد این واقعه را نادرست دانستهاند<ref>نووی، ج۱۸، ص۳۶۱.</ref>. برخی منابع [[شیعی]] نیز اینگونه [[قضاوت]] عمر را مورد سؤال قرار دادهاند<ref>طبری شیعی، ص۵۳۲.</ref>. برخی منابع بدون اشاره به نام بکر، این داستان را نقل کردهاند<ref>ابن حزم، المحلی، ج۸، ص۲۵۱؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۹، ص۴۳۵.</ref>. | ||
[[ابن ابی شیبه]]<ref>ابن ابی شبیه، ج۶، ص۴۲۲.</ref> نیز بدون اشاره به نام بکر، او را [[برادر]] [[اشعث انصاری]] دانسته است. این خبر در باب [[اثبات]] یا عدم اثبات [[جرم]] زناکار، مورد بحث [[فقها]] قرار گرفته است<ref>ر.ک: طوسی، ج۷، ص۴۸؛ ابن قدامه، ج۱۰، ص۳۵۴.</ref>. برخی وی را همان بکیر بنی شاخ دانستهاند که در [[فتح]] موقان<ref>منطقهای در آذربایجان در راه اردبیل به طرف تبریز، ر.ک: یاقوت حموی، ج۵، ص۲۲۵.</ref> شرکت داشت و «[[شماخ بن ضرار ثعلبی]]» با سرودن شعری، وی را «[[فارس]] اطلال» خواند و ستود<ref>بلاذری، ج۲، ص۴۰۳؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۱۲.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۵۳.</ref> گوید: اطلال نام اسب بکر بود که [[سیف بن عمر]] از او و اسبش داستانهایی در بحث [[فتوحات]] نقل کرده است. او در سال پانزدهم، در [[فتح قادسیه]] شرکت داشت و [[شارزاذ بن آزادبه]] (از قوای ساسانی) را به [[قتل]] رساند<ref>خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۹۰؛ برای شرکت وی در این نبرد، ر.ک: ابن خلدون، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. وی از طرف [[عمر]] [[مأمور]] [[فتح]] «باب» شد و در این [[نبرد]]، [[فرماندهی]] یکی از دو جناح [[سپاه]] [[سراقة بن عمرو]] را عهدهدار بود. پس از این نبرد، [[سراقه]] وی را برای فتح موقان گسیل داشت<ref>ابن کثیر، ج۷، ص۱۳۹؛ ابن خلدون، ج۲، ص۱۲۰؛ نیز ر.ک: ابن حجر، ج۱، ص۴۵۳.</ref> | [[ابن ابی شیبه]]<ref>ابن ابی شبیه، ج۶، ص۴۲۲.</ref> نیز بدون اشاره به نام بکر، او را [[برادر]] [[اشعث انصاری]] دانسته است. این خبر در باب [[اثبات]] یا عدم اثبات [[جرم]] زناکار، مورد بحث [[فقها]] قرار گرفته است<ref>ر. ک: طوسی، ج۷، ص۴۸؛ ابن قدامه، ج۱۰، ص۳۵۴.</ref>. برخی وی را همان بکیر بنی شاخ دانستهاند که در [[فتح]] موقان<ref>منطقهای در آذربایجان در راه اردبیل به طرف تبریز، ر. ک: یاقوت حموی، ج۵، ص۲۲۵.</ref> شرکت داشت و «[[شماخ بن ضرار ثعلبی]]» با سرودن شعری، وی را «[[فارس]] اطلال» خواند و ستود<ref>بلاذری، ج۲، ص۴۰۳؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۱۲.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۵۳.</ref> گوید: اطلال نام اسب بکر بود که [[سیف بن عمر]] از او و اسبش داستانهایی در بحث [[فتوحات]] نقل کرده است. او در سال پانزدهم، در [[فتح قادسیه]] شرکت داشت و [[شارزاذ بن آزادبه]] (از قوای ساسانی) را به [[قتل]] رساند<ref>خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۹۰؛ برای شرکت وی در این نبرد، ر. ک: ابن خلدون، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. وی از طرف [[عمر]] [[مأمور]] [[فتح]] «باب» شد و در این [[نبرد]]، [[فرماندهی]] یکی از دو جناح [[سپاه]] [[سراقة بن عمرو]] را عهدهدار بود. پس از این نبرد، [[سراقه]] وی را برای فتح موقان گسیل داشت<ref>ابن کثیر، ج۷، ص۱۳۹؛ ابن خلدون، ج۲، ص۱۲۰؛ نیز ر. ک: ابن حجر، ج۱، ص۴۵۳.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بکر بن شداخ»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۲۶۰-۲۶۱.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | {{مدخل وابسته}} | ||
{{پایان | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۱: | خط ۱۹: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:اصحاب پیامبر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۵۸
مقدمه
وی از تیره لیث بن بکر بن عبدمناة بن کنانه[۱] و از خادمان رسول خدا (ص) بود. او را بُکَیر نیز خواندهاند[۲]. گفتهاند او پیش از بلوغ در خدمت رسول خدا (ص) بود و چون به بلوغ رسید، نزد آن حضرت آمد و گفت: من در حالی که بالغ شدهام بر خانواده شما وارد میشوم. آن حضرت در حق او دعا کرد و فرمود: «خدایا، سخن او را تصدیق کن و پیروزی نصیبش گردان». وی در زمان عمر مردی یهودی را به قتل رساند و چون این کار بر عمر گران آمد و علت آن را جویا شد، گفت: فلانی (یکی از مسلمانان) به جنگ رفته و خانوادهاش را به من سپرده است. هنگامی که به خانهاش رفتم، این یهودی را در آنجا دیدم که با سرودن اشعاری، از آمیزش با همسر او سخن میگوید؛ من هم او را به قتل رساندم. عمر به سبب دعای رسول خدا (ص) سخن او را تصدیق کرد و آن یهودی را مهدورالدم شمرد[۳]. البته برخی به دلایل تعدد این واقعه را نادرست دانستهاند[۴]. برخی منابع شیعی نیز اینگونه قضاوت عمر را مورد سؤال قرار دادهاند[۵]. برخی منابع بدون اشاره به نام بکر، این داستان را نقل کردهاند[۶].
ابن ابی شیبه[۷] نیز بدون اشاره به نام بکر، او را برادر اشعث انصاری دانسته است. این خبر در باب اثبات یا عدم اثبات جرم زناکار، مورد بحث فقها قرار گرفته است[۸]. برخی وی را همان بکیر بنی شاخ دانستهاند که در فتح موقان[۹] شرکت داشت و «شماخ بن ضرار ثعلبی» با سرودن شعری، وی را «فارس اطلال» خواند و ستود[۱۰]. ابن حجر[۱۱] گوید: اطلال نام اسب بکر بود که سیف بن عمر از او و اسبش داستانهایی در بحث فتوحات نقل کرده است. او در سال پانزدهم، در فتح قادسیه شرکت داشت و شارزاذ بن آزادبه (از قوای ساسانی) را به قتل رساند[۱۲]. وی از طرف عمر مأمور فتح «باب» شد و در این نبرد، فرماندهی یکی از دو جناح سپاه سراقة بن عمرو را عهدهدار بود. پس از این نبرد، سراقه وی را برای فتح موقان گسیل داشت[۱۳][۱۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ابن حزم، جمهره، ص۱۸۱.
- ↑ ابونعیم، ج۱، ص۴۱۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۵۳.
- ↑ ابونعیم، ج۱، ص۴۱۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۱۲.
- ↑ نووی، ج۱۸، ص۳۶۱.
- ↑ طبری شیعی، ص۵۳۲.
- ↑ ابن حزم، المحلی، ج۸، ص۲۵۱؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۹، ص۴۳۵.
- ↑ ابن ابی شبیه، ج۶، ص۴۲۲.
- ↑ ر. ک: طوسی، ج۷، ص۴۸؛ ابن قدامه، ج۱۰، ص۳۵۴.
- ↑ منطقهای در آذربایجان در راه اردبیل به طرف تبریز، ر. ک: یاقوت حموی، ج۵، ص۲۲۵.
- ↑ بلاذری، ج۲، ص۴۰۳؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۱۲.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۴۵۳.
- ↑ خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۹۰؛ برای شرکت وی در این نبرد، ر. ک: ابن خلدون، ج۲، ص۱۰۰.
- ↑ ابن کثیر، ج۷، ص۱۳۹؛ ابن خلدون، ج۲، ص۱۲۰؛ نیز ر. ک: ابن حجر، ج۱، ص۴۵۳.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «بکر بن شداخ»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۲۶۰-۲۶۱.