معذر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == پانویس ==' به '== پانویس ==')
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[معذر در قرآن]] - [[معذر در حدیث]] - [[معذر در فقه سیاسی]] | پرسش مرتبط  = معذر (پرسش)}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[معذر در قرآن]] - [[معذر در حدیث]] - [[معذر در فقه سیاسی]] </div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[معذر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


==مقدمه==
== مقدمه ==
کسی که عذر موجّهی برای کارش ندارد<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۴، ص۵۲۵.</ref> یا عذر او پذیرفته نیست، عذرتراش<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۸۱۵.</ref>. اصل آن "عذر" به معنای توجیه عمل [[خطا]] یا [[مکروه]] و حمل آن بر خیر و [[صلاح]] (در [[رأی]]، [[اخلاق]] و قول، عمل)<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۷۰.</ref>.
کسی که عذر موجّهی برای کارش ندارد<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۴، ص۵۲۵.</ref> یا عذر او پذیرفته نیست، عذرتراش<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۸۱۵.</ref>. اصل آن "عذر" به معنای توجیه عمل [[خطا]] یا [[مکروه]] و حمل آن بر خیر و [[صلاح]] (در [[رأی]]، [[اخلاق]] و قول، عمل)<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۷۰.</ref>.


{{متن قرآن|وَجَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ}}<ref>«عذرآوران از تازیان بیابان‌نشین آمدند تا به آنان اجازه (ی جهاد) داده شود و آنان که به خداوند و پیامبرش دروغ گفته بودند خانه‌نشین شدند! به زودی از (میان) ایشان به کافران عذابی دردناک خواهد رسید» سوره توبه، آیه ۹۰.</ref>.
{{متن قرآن|وَجَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ}}<ref>«عذرآوران از تازیان بیابان‌نشین آمدند تا به آنان اجازه (ی جهاد) داده شود و آنان که به خداوند و پیامبرش دروغ گفته بودند خانه‌نشین شدند! به زودی از (میان) ایشان به کافران عذابی دردناک خواهد رسید» سوره توبه، آیه ۹۰.</ref>.


در [[فرهنگ]] [[قرآنی]] افرادی که از زیر بار مسئولیت‌های [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] شانه خالی می‌کنند و برای خود [[حجت]] و [[دلیل]] و عذر می‌بافند، مذموم و مطرود هستند. معذور کسی است که عذر و دلیل روشن و کافی برای انجام‌ندادن کاری دارد؛ ولی معذّر دلیل قانع‌کننده‌ای برای عمل خود ندارد و مقصّر است<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۰، ص۳۴۶.</ref>.
در [[فرهنگ]] [[قرآنی]] افرادی که از زیر بار مسئولیت‌های [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] شانه خالی می‌کنند و برای خود [[حجت]] و [[دلیل]] و عذر می‌بافند، مذموم و مطرود هستند. معذور کسی است که عذر و دلیل روشن و کافی برای انجام‌ندادن کاری دارد؛ ولی معذّر دلیل قانع‌کننده‌ای برای عمل خود ندارد و مقصّر است<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۰، ص۳۴۶.</ref>.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۰

مقدمه

کسی که عذر موجّهی برای کارش ندارد[۱] یا عذر او پذیرفته نیست، عذرتراش[۲]. اصل آن "عذر" به معنای توجیه عمل خطا یا مکروه و حمل آن بر خیر و صلاح (در رأی، اخلاق و قول، عمل)[۳].

﴿وَجَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ[۴].

در فرهنگ قرآنی افرادی که از زیر بار مسئولیت‌های سیاسی و اجتماعی شانه خالی می‌کنند و برای خود حجت و دلیل و عذر می‌بافند، مذموم و مطرود هستند. معذور کسی است که عذر و دلیل روشن و کافی برای انجام‌ندادن کاری دارد؛ ولی معذّر دلیل قانع‌کننده‌ای برای عمل خود ندارد و مقصّر است[۵].

از اوصاف ضد ارزشی و نکوهیده در فرهنگ سیاسی قرآن، توجیه عمل بد با بهانه و همچنین عذرتراشی برای کوتاهی و تقصیر از انجام وظایف و تکالیف است.[۶]

منابع

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۴، ص۵۲۵.
  2. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۸۱۵.
  3. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۷۰.
  4. «عذرآوران از تازیان بیابان‌نشین آمدند تا به آنان اجازه (ی جهاد) داده شود و آنان که به خداوند و پیامبرش دروغ گفته بودند خانه‌نشین شدند! به زودی از (میان) ایشان به کافران عذابی دردناک خواهد رسید» سوره توبه، آیه ۹۰.
  5. وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۰، ص۳۴۶.
  6. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۸۷.