معذر در فقه سیاسی
مقدمه
کسی که عذر موجّهی برای کارش ندارد[۱] یا عذر او پذیرفته نیست، عذرتراش[۲]. اصل آن "عذر" به معنای توجیه عمل خطا یا مکروه و حمل آن بر خیر و صلاح (در رأی، اخلاق و قول، عمل)[۳].
﴿وَجَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ﴾[۴].
در فرهنگ قرآنی افرادی که از زیر بار مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی شانه خالی میکنند و برای خود حجت و دلیل و عذر میبافند، مذموم و مطرود هستند. معذور کسی است که عذر و دلیل روشن و کافی برای انجامندادن کاری دارد؛ ولی معذّر دلیل قانعکنندهای برای عمل خود ندارد و مقصّر است[۵].
از اوصاف ضد ارزشی و نکوهیده در فرهنگ سیاسی قرآن، توجیه عمل بد با بهانه و همچنین عذرتراشی برای کوتاهی و تقصیر از انجام وظایف و تکالیف است.[۶]
منابع
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۴، ص۵۲۵.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۸۱۵.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۷۰.
- ↑ «عذرآوران از تازیان بیاباننشین آمدند تا به آنان اجازه (ی جهاد) داده شود و آنان که به خداوند و پیامبرش دروغ گفته بودند خانهنشین شدند! به زودی از (میان) ایشان به کافران عذابی دردناک خواهد رسید» سوره توبه، آیه ۹۰.
- ↑ وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۰، ص۳۴۶.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۸۷.