تماضر شاعر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== پرسشهای وابسته == ==' به '==') |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تماضر شاعر | | موضوع مرتبط = تماضر شاعر | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = تماضر شاعر | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[تماضر شاعر در تاریخ اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[تماضر]]، دختر [[عمرو بن شرید سلمیه]]، از [[طایفه]] [[بنی سلیم]] و معروف به "[[خنساء]]" بوده<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱۳، ص۲۰۳؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۷.</ref> و نسبش به [[قبیله]] [[مضر]] میرسد<ref>ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۱.</ref>. وی زنی شاعر و با کمال بود تا حدی که مؤرخین [[شعر]] او را ستوده و میگویند: [[زن]] [[شاعری]] مانند او قبل و بعد از او نیامده و [[جریر]] شاعر گوید: من [[برترین]] [[شاعران]] بودم اگر این زن نمیبود و بشار گوید: در اشعار هر زنی که شعر گفته، ضعفی ظاهر است مگر خنساء که او زن نیست <ref>ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۱.</ref>. او را به این جهت خنساء گفتهاند که در نهایت [[زیبایی]] بوده و در [[کلام عرب]]، خنساء به معنی گاو ماده وحشی است<ref>ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۲.</ref>. | [[تماضر]]، دختر [[عمرو بن شرید سلمیه]]، از [[طایفه]] [[بنی سلیم]] و معروف به "[[خنساء]]" بوده<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱۳، ص۲۰۳؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۷.</ref> و نسبش به [[قبیله]] [[مضر]] میرسد<ref>ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۱.</ref>. وی زنی شاعر و با کمال بود تا حدی که مؤرخین [[شعر]] او را ستوده و میگویند: [[زن]] [[شاعری]] مانند او قبل و بعد از او نیامده و [[جریر]] شاعر گوید: من [[برترین]] [[شاعران]] بودم اگر این زن نمیبود و بشار گوید: در اشعار هر زنی که شعر گفته، ضعفی ظاهر است مگر خنساء که او زن نیست <ref>ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۱.</ref>. او را به این جهت خنساء گفتهاند که در نهایت [[زیبایی]] بوده و در [[کلام عرب]]، خنساء به معنی گاو ماده وحشی است<ref>ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۲.</ref>. | ||
[[نقل]] کردهاند [[پیامبر]]{{صل}} به او [[دستور]] میداد که از اشعارش بخواند، و چون اشعارش [[پسندیده]] بود، [[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: دوباره بخوان و او را بسیار [[تشویق]] و تحسین میکرد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۸۸.</ref>. | [[نقل]] کردهاند [[پیامبر]] {{صل}} به او [[دستور]] میداد که از اشعارش بخواند، و چون اشعارش [[پسندیده]] بود، [[رسول خدا]] {{صل}} میفرمود: دوباره بخوان و او را بسیار [[تشویق]] و تحسین میکرد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۸۸.</ref>. | ||
تماضر زنی با [[شهامت]] بود و در [[جنگ قادسیه]] در یک [[روز]] چهار پسرش را به [[جنگ]] فرستاد تا این که کشته شدند و پس از کشته شدن آنها نیز [[خدا]] را [[شکر]] کرد. وقتی بستگانش از قبیله بنی سلیم جهت [[مسلمان]] شدن [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} رسیدند، او نیز حضور داشت و [[اسلام]] آورد و در اسلام خود پایدار بود<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[مجید فارسی|فارسی، مجید]]، [[تماضر شاعر (مقاله)|مقاله «تماضر شاعر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۶۸-۱۶۹.</ref> | تماضر زنی با [[شهامت]] بود و در [[جنگ قادسیه]] در یک [[روز]] چهار پسرش را به [[جنگ]] فرستاد تا این که کشته شدند و پس از کشته شدن آنها نیز [[خدا]] را [[شکر]] کرد. وقتی بستگانش از قبیله بنی سلیم جهت [[مسلمان]] شدن [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} رسیدند، او نیز حضور داشت و [[اسلام]] آورد و در اسلام خود پایدار بود<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[مجید فارسی|فارسی، مجید]]، [[تماضر شاعر (مقاله)|مقاله «تماضر شاعر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۶۸-۱۶۹.</ref> | ||
==تماضر در [[مرگ]] [[برادران]]== | == تماضر در [[مرگ]] [[برادران]] == | ||
تماضر دو [[برادر]] داشت؛ [[معاویة بن عمرو]] که برادر تنی وی و صخر که برادر ناتنی او بود. هر دو برادرش کشته شدند و وی تا قبل از کشته شدن برادرانش تنها به سرودن اشعار چند بیتی میپرداخت ولی بعد از کشته شدن آن دو به سرودن اشعار بلند و طولانی رو آورد<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۱۰.</ref>. | تماضر دو [[برادر]] داشت؛ [[معاویة بن عمرو]] که برادر تنی وی و صخر که برادر ناتنی او بود. هر دو برادرش کشته شدند و وی تا قبل از کشته شدن برادرانش تنها به سرودن اشعار چند بیتی میپرداخت ولی بعد از کشته شدن آن دو به سرودن اشعار بلند و طولانی رو آورد<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۱۰.</ref>. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۰: | ||
تماضر در [[مدح]] دو برادرش اشعار طولانی سروده است.<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۱۲.</ref>.<ref>[[مجید فارسی|فارسی، مجید]]، [[تماضر شاعر (مقاله)|مقاله «تماضر شاعر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۶۹-۱۷۰.</ref> | تماضر در [[مدح]] دو برادرش اشعار طولانی سروده است.<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۱۲.</ref>.<ref>[[مجید فارسی|فارسی، مجید]]، [[تماضر شاعر (مقاله)|مقاله «تماضر شاعر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۶۹-۱۷۰.</ref> | ||
== | == تماضر در [[جنگ قادسیه]] == | ||
خنساء، خود و چهار پسرش در جنگ قادسیه شرکت داشتند. شبی فرزندانش را فراخواند و با آنان این چنین به | خنساء، خود و چهار پسرش در جنگ قادسیه شرکت داشتند. شبی فرزندانش را فراخواند و با آنان این چنین به گفتگو پرداخت: "[[فرزندان]] من! با میل و رغبت [[مسلمان]] شدید، و با [[اختیار]] [[مهاجرت]] کردید. به خدایی که جز او خدایی نیست، همه شما فرزند یک مردید چنان که فرزند یک مادرید؛ به پدرتان [[خیانت]] نکردم و دایی شما را رسوا نساختم؛ [[شرافت]] [[خانوادگی]] شما را [[آلوده]] نکردم و [[نسب]] شما را [[تغییر]] ندادم. همانا میدانید که [[خدای متعال]] چه [[ثواب]] بزرگی در [[جنگ]] با [[کفار]] برای [[مسلمانان]] قرار داده است؛ و نیز بدانید که [[خانه]] [[ابدی]] [[آخرت]] از خانه ناپایدار [[دنیوی]] بهتر است؛ [[خدای بزرگ]] میفرماید: در جنگ با کفار [[صابر]] باشید و ملازم [[لشکر حق]] شوید؛ و از [[خدا]] بترسید شاید [[رستگار]] شوید. بنابراین فردا صبح با [[بصیرت]] کامل، آماده [[جنگ با دشمنان]] شوید و از خدا علیه دشمنانش [[یاری]] جویید؛ هنگامی که جنگ دامن زد و سخت شد و [[آتش]] [[نبرد]] شعله کشید، خویشتن را در گرمگاه مصاف درافکنید و وقتی که [[لشکریان]]، داغ شدند با سردار [[سپاه]] پنجه نرم کنید تا در [[بهشت]] برین به [[مقام]] بزرگی نایل شوید.<ref>{{عربی|"انكم اسلمتم طائعين و هاجرتم مختارين و والله الذي لا اله الا هو انكم لبنو رجل واحد كما انكم بنو امراة واحدة ما خنت اباكم ولا فضحت خالكم ولا هجنت حسبكم ولا غيرت نسبكم و قد تعلمون ما أعد الله للمسلمين من الثواب الجزيل في حرب الكافرين واعلموا أن الدار الباقية خير من الدار الفانيه يقول الله تعالی يا ایها الذين آمنوا اصبروا وصابروا ورابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون فان اصبحتم غدا ان شاء الله سالمین فاغدوا الی قتال عدوکم مستبصرین و بالله علی اعدائه مستنصرین فاذا رایتم الحرب قد شمرت عن ساقها و اضطر مت لظی علی سباقها و حلت نارا علی ارواقها فیمموا وطیسها و جالدوا رئیسها عند احتدام خمیسها تظفروا بالغنم والکرامة فی دار الخلد و المقامة }}؛</ref> | ||
[[فرزندان]] [[تماضر]] حرف [[مادر]] را شنیدند و همین که [[جنگ]] شروع شد، هر یک به میدان رفت و [[رجز]] خواند و جنگید تا کشته شد. | [[فرزندان]] [[تماضر]] حرف [[مادر]] را شنیدند و همین که [[جنگ]] شروع شد، هر یک به میدان رفت و [[رجز]] خواند و جنگید تا کشته شد. | ||
خط ۳۰: | خط ۲۹: | ||
[[عمر بن خطاب]]، [[حقوق]] پسران تماضر را پس از کشته شدنشان به مادرشان میداد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۸؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۹۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۱۱.</ref>.<ref>[[مجید فارسی|فارسی، مجید]]، [[تماضر شاعر (مقاله)|مقاله «تماضر شاعر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۷۰-۱۷۳.</ref> | [[عمر بن خطاب]]، [[حقوق]] پسران تماضر را پس از کشته شدنشان به مادرشان میداد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۸؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۹۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۱۱.</ref>.<ref>[[مجید فارسی|فارسی، مجید]]، [[تماضر شاعر (مقاله)|مقاله «تماضر شاعر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۷۰-۱۷۳.</ref> | ||
==سرانجام تماضر== | == سرانجام تماضر == | ||
وی در حدود [[سال ۲۶ هجری]] درگذشت<ref>ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۲.</ref>.<ref>[[مجید فارسی|فارسی، مجید]]، [[تماضر شاعر (مقاله)|مقاله «تماضر شاعر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۷۳.</ref> | وی در حدود [[سال ۲۶ هجری]] درگذشت<ref>ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۲.</ref>.<ref>[[مجید فارسی|فارسی، مجید]]، [[تماضر شاعر (مقاله)|مقاله «تماضر شاعر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۷۳.</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۰: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۱
مقدمه
تماضر، دختر عمرو بن شرید سلمیه، از طایفه بنی سلیم و معروف به "خنساء" بوده[۱] و نسبش به قبیله مضر میرسد[۲]. وی زنی شاعر و با کمال بود تا حدی که مؤرخین شعر او را ستوده و میگویند: زن شاعری مانند او قبل و بعد از او نیامده و جریر شاعر گوید: من برترین شاعران بودم اگر این زن نمیبود و بشار گوید: در اشعار هر زنی که شعر گفته، ضعفی ظاهر است مگر خنساء که او زن نیست [۳]. او را به این جهت خنساء گفتهاند که در نهایت زیبایی بوده و در کلام عرب، خنساء به معنی گاو ماده وحشی است[۴].
نقل کردهاند پیامبر (ص) به او دستور میداد که از اشعارش بخواند، و چون اشعارش پسندیده بود، رسول خدا (ص) میفرمود: دوباره بخوان و او را بسیار تشویق و تحسین میکرد[۵].
تماضر زنی با شهامت بود و در جنگ قادسیه در یک روز چهار پسرش را به جنگ فرستاد تا این که کشته شدند و پس از کشته شدن آنها نیز خدا را شکر کرد. وقتی بستگانش از قبیله بنی سلیم جهت مسلمان شدن خدمت رسول خدا (ص) رسیدند، او نیز حضور داشت و اسلام آورد و در اسلام خود پایدار بود[۶].[۷]
تماضر در مرگ برادران
تماضر دو برادر داشت؛ معاویة بن عمرو که برادر تنی وی و صخر که برادر ناتنی او بود. هر دو برادرش کشته شدند و وی تا قبل از کشته شدن برادرانش تنها به سرودن اشعار چند بیتی میپرداخت ولی بعد از کشته شدن آن دو به سرودن اشعار بلند و طولانی رو آورد[۸].
به نقلی، معاویة بن عمرو را ابن حرمله از طایفه مریان به قتل رسانید[۹]. پس از این ماجرا، تماضر به شدت صخر را به طلب خون برادرش تحریک میکرد تا این که صخر، قاتل برادرش را به وسیله نیزهای به قتل رساند[۱۰]. اما در نقلهای دیگر آمده که معاویة بن عمرو را دو تن به نامهای زید و هاشم از طایفه بنی مره کشتند و صخر را نیز ابو ثور اسدی در جنگی که بین قبیلة بنی اسد و ایشان درگرفت با نیزهای زخمی کرد و او یک سال این جراحت را تحمل کرد و به خاطر همان زخم کشته شد. تماضر، صخر را بسیار دوست داشت چرا که او در طایفه خویش بسیار عزیز و محترم و از طرفی بسیار حلیم و بردبار و باسخاوت بود و همه او را دوست میداشتند.
تماضر در مدح دو برادرش اشعار طولانی سروده است.[۱۱].[۱۲]
تماضر در جنگ قادسیه
خنساء، خود و چهار پسرش در جنگ قادسیه شرکت داشتند. شبی فرزندانش را فراخواند و با آنان این چنین به گفتگو پرداخت: "فرزندان من! با میل و رغبت مسلمان شدید، و با اختیار مهاجرت کردید. به خدایی که جز او خدایی نیست، همه شما فرزند یک مردید چنان که فرزند یک مادرید؛ به پدرتان خیانت نکردم و دایی شما را رسوا نساختم؛ شرافت خانوادگی شما را آلوده نکردم و نسب شما را تغییر ندادم. همانا میدانید که خدای متعال چه ثواب بزرگی در جنگ با کفار برای مسلمانان قرار داده است؛ و نیز بدانید که خانه ابدی آخرت از خانه ناپایدار دنیوی بهتر است؛ خدای بزرگ میفرماید: در جنگ با کفار صابر باشید و ملازم لشکر حق شوید؛ و از خدا بترسید شاید رستگار شوید. بنابراین فردا صبح با بصیرت کامل، آماده جنگ با دشمنان شوید و از خدا علیه دشمنانش یاری جویید؛ هنگامی که جنگ دامن زد و سخت شد و آتش نبرد شعله کشید، خویشتن را در گرمگاه مصاف درافکنید و وقتی که لشکریان، داغ شدند با سردار سپاه پنجه نرم کنید تا در بهشت برین به مقام بزرگی نایل شوید.[۱۳]
فرزندان تماضر حرف مادر را شنیدند و همین که جنگ شروع شد، هر یک به میدان رفت و رجز خواند و جنگید تا کشته شد.
هنگامی که تماضر خبر کشته شدن فرزندانش را شنید گفت: "خدا را حمد میکنم که مرا به کشته شدنشان گرامی داشت و از پروردگارم امیدوارم که در بهشت برین مرا با ایشان همراه سازد"[۱۴]
عمر بن خطاب، حقوق پسران تماضر را پس از کشته شدنشان به مادرشان میداد[۱۵].[۱۶]
سرانجام تماضر
وی در حدود سال ۲۶ هجری درگذشت[۱۷].[۱۸]
منابع
پانویس
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱۳، ص۲۰۳؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۷.
- ↑ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۲.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۸۸.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۰۹.
- ↑ فارسی، مجید، مقاله «تماضر شاعر»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۱۶۸-۱۶۹.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۱۰.
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱۳، ص۲۰۳.
- ↑ بلاغات النساء، ابن طیفور، ص۲۳۳.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۱۲.
- ↑ فارسی، مجید، مقاله «تماضر شاعر»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۱۶۹-۱۷۰.
- ↑ "انكم اسلمتم طائعين و هاجرتم مختارين و والله الذي لا اله الا هو انكم لبنو رجل واحد كما انكم بنو امراة واحدة ما خنت اباكم ولا فضحت خالكم ولا هجنت حسبكم ولا غيرت نسبكم و قد تعلمون ما أعد الله للمسلمين من الثواب الجزيل في حرب الكافرين واعلموا أن الدار الباقية خير من الدار الفانيه يقول الله تعالی يا ایها الذين آمنوا اصبروا وصابروا ورابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون فان اصبحتم غدا ان شاء الله سالمین فاغدوا الی قتال عدوکم مستبصرین و بالله علی اعدائه مستنصرین فاذا رایتم الحرب قد شمرت عن ساقها و اضطر مت لظی علی سباقها و حلت نارا علی ارواقها فیمموا وطیسها و جالدوا رئیسها عند احتدام خمیسها تظفروا بالغنم والکرامة فی دار الخلد و المقامة ؛
- ↑ "الحمد لله الذي شرفني بقتلهم وارجو من ربي ان يجمعني بهم في مستقر رحمته؛
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۸؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۹۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۱۱.
- ↑ فارسی، مجید، مقاله «تماضر شاعر»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۱۷۰-۱۷۳.
- ↑ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۲.
- ↑ فارسی، مجید، مقاله «تماضر شاعر»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۱۷۳.