بحث:اثبات عصمت وحی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''[[عصمت وحی]]''' به معنای مصونیت، [[سلامت]] و [[خطاناپذیری وحی]] است. مقتضای [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت الهی]] و لازمۀ [[هدایت]] [[انسانها]] آن است که [[وحی الهی]] بدون هیچگونه [[خطا]] و اشتباهی به دست [[مردم]] برسد. همانگونه که [[حکمت الهی]] ایجاب میکند [[وحی الهی]] مستقیما به دست [[مردم]] نرسد، چراکه [[مردم]] عادی به عمق این [[پیام]]، آشنایی ندارند و موجب تضیع آن میشوند؛ به همین نحو اگر [[وحی الهی]] به طور صحیح و بدون [[خطا]] و [[اشتباه]] به دست بندگانش نرسد نقض غرض محسوب شده و با [[حکمت الهی]] مطابقت ندارد. | |||
== معناشناسی [[عصمت وحی]] و [[شبهه]] [[معصوم]] بودن آن == | |||
[[عصمت وحی]] به معنای [[مصونیت]]، [[سلامت]] و [[خطاناپذیری وحی]] است. مقتضای [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت الهی]] و لازمۀ [[هدایت]] [[انسانها]] آن است که [[وحی الهی]] بدون هیچگونه [[خطا]] و اشتباهی به دست [[مردم]] برسد<ref>ر. ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۲. </ref>. | |||
عده ای براساس اینکه [[پیامبران]] [[مسئولیت]] [[وحی]] و [[ابلاغ وحی]] را بر عهده دارند، قائل شدند خود [[وحی]] نمیتواند دارای [[عصمت]] باشد زیرا با توجه به اینکه افراد عادی نمیتوانند [[کلام الهی]] را مستقیما دریافت کنند و باید به وسیلۀ افراد خاصی مانند [[پیامبران]] [[ابلاغ]] شود، هیچ ضمانتی وجود ندارد که این [[کلام]] از هرگونه [[خطا]] و اشتباهی مصون باشد و از کجا میتوان مطمئن شد شخص [[پیامبر]]، [[وحی الهی]] را درست دریافت کرده و آن را درست به [[مردم]] رسانده است؟ [[راه وحی]] در صورتی میتواند سبب [[هدایت مردم]] شود که از مرحلۀ صدور تا مرحلۀ وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و سهوی، مصون باشد، اما اگر این [[پیام]] با احتمال [[سهو]] و [[نسیان]] در واسطه یا وسائط، مواجه شود اولین عارضۀ آن این است که [[اعتماد]] [[مردم]] نسبت به [[وحی]] سلب میشود<ref>ر. ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۲.</ref>. چنین اشکالی نسبت به [[ملائکه]] ای که حامل [[وحی]] هستند نیز وجود دارد اما این اشکال برای [[ملائکه]] به ویژه [[جبرئیل]] که اصلی ترین حامل [[وحی]] است نمیتواند وجود داشته باشد به [[دلیل]] اینکه ملائکۀ حامل [[وحی]] در ضمن اینکه [[عصمت]] ذاتی دارند، از طرف [[خداوند]] مامورین از [[فرشتگان]] گماشته شده که هیچ موجودی نتواند به این حامل یعنی [[وحی]] نزدیک شوند. | |||
== | == [[دلیل عصمت وحی]] == | ||
== | === [[دلیل عقلی]] === | ||
[[ | در پاسخ به این اشکال که [[دلیل عصمت وحی]] هم محسوب میشود، گفته شده است: همانگونه که [[حکمت الهی]] ایجاب میکند [[وحی الهی]] مستقیما به دست [[مردم]] نرسد، چراکه [[مردم]] عادی به عمق این [[پیام]]، آشنایی ندارند و موجب تضیع آن میشوند؛ به همین نحو اگر [[وحی الهی]] به طور صحیح و بدون [[خطا]] و [[اشتباه]] به دست بندگانش نرسد [[نقض غرض]] محسوب شده و با [[حکمت الهی]] مطابقت ندارد. همچنین این اشکال با [[علم]] و [[قدرت نامحدود خداوند]] هم منطبق نیست، چراکه اگر [[خداوند]] نداند [[پیام]] خود را از چه راهی و توسط چه کسانی برای [[مردم]] بفرستد، با [[علم]] او منافات دارد<ref>. ر. ک: [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص ۲۰۸.</ref> و نیز اگر نتواند وسایط شایستهای را برای [[ابلاغ]] [[وحی الهی]] [[انتخاب]] کند تا این واسطهها از [[هجوم]] [[شیاطین]] مصون باشد، با [[قدرت]] نامحدود او سازگار نخواهد بود. چنانکه آیۀ {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و (خداوند) آنچه را نزد آنهاست، از همه سو فرا میگیرد و شمار هر چیز را دارد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۸</ref>، [[علم]] و [[قدرت خداوند]] را در زمینۀ چگونگی محافطت از [[وحی]] نشان میدهد<ref>ر. ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۲.</ref>. | ||
= | |||
==[[ | === [[دلیل نقلی]] === | ||
اما اینکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} چگونه حامل [[وحی]] یعنی [[جبرئیل]] را میشناخت و یا چگونه متوجه شد این [[کلام]]، [[وحی الهی]] است، روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که فرمودند: «همانا [[خداوند]] وقتی بندهای را [[رسول]] خویش کند به او سکینه و [[وقار]] نازل میکند پس آنچه از [[ناحیه]] [[خدا]] برایش میآید برای او مثل امری میشود که به چشم خود آن را [[مشاهده]] میکند»<ref>{{متن حدیث|إنَّ اللَّهَ إِذَا اتَّخَذَ عَبْداً رَسُولًا أَنْزَلَ عَلَیْهِ السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ فَکَانَ الّذی یَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِثْلُ الَّذِی یَرَاهُ بِعَیْنِهِ}}؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۶۲.</ref>. در [[روایت]] دیگری [[راوی]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} سؤال میکند: زمانی که [[حضرت]] صدای [[فرشته]] را میشنود و او را نمیبیند، از کجا تشخیص میدهد که این [[وحی الهی]] است؟ [[حضرت]] فرمودند: «[[خداوند]] خود به او بیان میکند که آنچه به او میرسد، [[حقّ]] است»<ref>{{متن حدیث|یُبَیِّنُهُ اللَّهُ حَتَّی یَعْلَمَ أَنَّ ذَلِکَ حَق}}؛ بحارالانوار، ج۶۲، ص۷۶.</ref>. | |||
==پانویس== | |||
{{ | همچنین [[ابن عباس]] میگوید: «هیچ آیهای بر [[پیامبر]] نازل نمیشد جز اینکه چهار [[فرشته نگهبان]] آن بودند تا آن [[آیه]] را به [[پیامبر]] برسانند»<ref>{{عربی|مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا وَ مَعَهُ «۲» أَرْبَعَةُ حَفَظَةٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ یَحْفَظُونَهَا حَتَّی یُؤَدُّونَهَا إِلَی النَّبِیِّ ص ثُمَّ قَرَأَ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَعْنِی الْمَلَائِکَةَ الْأَرْبَعَةَ لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِم}}؛ بحارالانوار، ۵۶، ص۲۰۱؛ الدّر المنثور: ج ۶، ص ۲۷۵.</ref>. | ||
[[روایت]] مذکور و چنین [[نقل]] قولهایی مؤید این مطلب هستند که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[وحی الهی]] را درست دریافت کرده و به [[مردم]] [[ابلاغ]] میکرد. | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۹
عصمت وحی به معنای مصونیت، سلامت و خطاناپذیری وحی است. مقتضای علم و قدرت و حکمت الهی و لازمۀ هدایت انسانها آن است که وحی الهی بدون هیچگونه خطا و اشتباهی به دست مردم برسد. همانگونه که حکمت الهی ایجاب میکند وحی الهی مستقیما به دست مردم نرسد، چراکه مردم عادی به عمق این پیام، آشنایی ندارند و موجب تضیع آن میشوند؛ به همین نحو اگر وحی الهی به طور صحیح و بدون خطا و اشتباه به دست بندگانش نرسد نقض غرض محسوب شده و با حکمت الهی مطابقت ندارد.
معناشناسی عصمت وحی و شبهه معصوم بودن آن
عصمت وحی به معنای مصونیت، سلامت و خطاناپذیری وحی است. مقتضای علم و قدرت و حکمت الهی و لازمۀ هدایت انسانها آن است که وحی الهی بدون هیچگونه خطا و اشتباهی به دست مردم برسد[۱].
عده ای براساس اینکه پیامبران مسئولیت وحی و ابلاغ وحی را بر عهده دارند، قائل شدند خود وحی نمیتواند دارای عصمت باشد زیرا با توجه به اینکه افراد عادی نمیتوانند کلام الهی را مستقیما دریافت کنند و باید به وسیلۀ افراد خاصی مانند پیامبران ابلاغ شود، هیچ ضمانتی وجود ندارد که این کلام از هرگونه خطا و اشتباهی مصون باشد و از کجا میتوان مطمئن شد شخص پیامبر، وحی الهی را درست دریافت کرده و آن را درست به مردم رسانده است؟ راه وحی در صورتی میتواند سبب هدایت مردم شود که از مرحلۀ صدور تا مرحلۀ وصول به مردم، از هرگونه تحریف و دستبرد عمدی و سهوی، مصون باشد، اما اگر این پیام با احتمال سهو و نسیان در واسطه یا وسائط، مواجه شود اولین عارضۀ آن این است که اعتماد مردم نسبت به وحی سلب میشود[۲]. چنین اشکالی نسبت به ملائکه ای که حامل وحی هستند نیز وجود دارد اما این اشکال برای ملائکه به ویژه جبرئیل که اصلی ترین حامل وحی است نمیتواند وجود داشته باشد به دلیل اینکه ملائکۀ حامل وحی در ضمن اینکه عصمت ذاتی دارند، از طرف خداوند مامورین از فرشتگان گماشته شده که هیچ موجودی نتواند به این حامل یعنی وحی نزدیک شوند.
دلیل عصمت وحی
دلیل عقلی
در پاسخ به این اشکال که دلیل عصمت وحی هم محسوب میشود، گفته شده است: همانگونه که حکمت الهی ایجاب میکند وحی الهی مستقیما به دست مردم نرسد، چراکه مردم عادی به عمق این پیام، آشنایی ندارند و موجب تضیع آن میشوند؛ به همین نحو اگر وحی الهی به طور صحیح و بدون خطا و اشتباه به دست بندگانش نرسد نقض غرض محسوب شده و با حکمت الهی مطابقت ندارد. همچنین این اشکال با علم و قدرت نامحدود خداوند هم منطبق نیست، چراکه اگر خداوند نداند پیام خود را از چه راهی و توسط چه کسانی برای مردم بفرستد، با علم او منافات دارد[۳] و نیز اگر نتواند وسایط شایستهای را برای ابلاغ وحی الهی انتخاب کند تا این واسطهها از هجوم شیاطین مصون باشد، با قدرت نامحدود او سازگار نخواهد بود. چنانکه آیۀ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا﴾[۴]، علم و قدرت خداوند را در زمینۀ چگونگی محافطت از وحی نشان میدهد[۵].
دلیل نقلی
اما اینکه پیامبر اکرم (ص) چگونه حامل وحی یعنی جبرئیل را میشناخت و یا چگونه متوجه شد این کلام، وحی الهی است، روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «همانا خداوند وقتی بندهای را رسول خویش کند به او سکینه و وقار نازل میکند پس آنچه از ناحیه خدا برایش میآید برای او مثل امری میشود که به چشم خود آن را مشاهده میکند»[۶]. در روایت دیگری راوی از پیامبر اکرم (ص) سؤال میکند: زمانی که حضرت صدای فرشته را میشنود و او را نمیبیند، از کجا تشخیص میدهد که این وحی الهی است؟ حضرت فرمودند: «خداوند خود به او بیان میکند که آنچه به او میرسد، حقّ است»[۷].
همچنین ابن عباس میگوید: «هیچ آیهای بر پیامبر نازل نمیشد جز اینکه چهار فرشته نگهبان آن بودند تا آن آیه را به پیامبر برسانند»[۸].
روایت مذکور و چنین نقل قولهایی مؤید این مطلب هستند که پیامبر اسلام (ص) وحی الهی را درست دریافت کرده و به مردم ابلاغ میکرد.
پانویس
- ↑ ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۱۴۱؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۲.
- ↑ ر. ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۲.
- ↑ . ر. ک: احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی، ص ۲۰۸.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و (خداوند) آنچه را نزد آنهاست، از همه سو فرا میگیرد و شمار هر چیز را دارد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۸
- ↑ ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۱۴۱؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۲.
- ↑ «إنَّ اللَّهَ إِذَا اتَّخَذَ عَبْداً رَسُولًا أَنْزَلَ عَلَیْهِ السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ فَکَانَ الّذی یَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِثْلُ الَّذِی یَرَاهُ بِعَیْنِهِ»؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۶۲.
- ↑ «یُبَیِّنُهُ اللَّهُ حَتَّی یَعْلَمَ أَنَّ ذَلِکَ حَق»؛ بحارالانوار، ج۶۲، ص۷۶.
- ↑ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا وَ مَعَهُ «۲» أَرْبَعَةُ حَفَظَةٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ یَحْفَظُونَهَا حَتَّی یُؤَدُّونَهَا إِلَی النَّبِیِّ ص ثُمَّ قَرَأَ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَعْنِی الْمَلَائِکَةَ الْأَرْبَعَةَ لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِم؛ بحارالانوار، ۵۶، ص۲۰۱؛ الدّر المنثور: ج ۶، ص ۲۷۵.