ابورافع صائغ: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\{\{صحابه\}\}\n↵\[\[رده\:(.*)\]\]↵\[\[رده\:مدخل\]\]↵\[\[رده\:اعلام\]\]↵\[\[رده\:اصحاب پیامبر\]\]' به '\[\[رده\:مدخل\]\] \[\[رده\:اعلام\]\] \[\[رده\:اصحاب پیامبر\]\]')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل  = ابورافع صائغ | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{جعبه اطلاعات اصحاب
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابورافع صائغ در تراجم و رجال]] - [[ابورافع صائغ در تاریخ اسلامی]]</div>
| نام = ابورافع صائغ
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر قدیمی از بصره.jpg   
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی از بصره
| نام کامل = ابورافع صائغ
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = 
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله =
| از تیره = 
| پدر = 
| مادر =   
| همسر =     
| پسر = 
| دختر = 
| خواهر = 
| برادر = 
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = {{فهرست جعبه افقی| [[مدینه]] | [[بصره]] }}
| تاریخ درگذشت = 
| محل درگذشت =     
| تاریخ شهادت =   
| محل شهادت = 
| طول عمر = 
| محل دفن = 
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[امام علی]]
| از طبقه =
| در جنگ =
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها =   
| علت شهرت =
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== آشنایی اجمالی ==
وی با همین [[کنیه]] شناخته شده است. نامش نفیع<ref>نقیع؛ ر.ک: نوری، ج۳، ص۵۰۳.</ref> است<ref>ابن معین، ج۱، ص۱۸۹؛ عجلی، ج۲، ص۳۱۹؛ دولابی، ج۱، ص۳۸۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۰۳؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref> ولی نسبش معلوم نیست. [[طبرانی]] بر این [[عقیده]] است که نام او، همان کنیه‌اش است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref>.
وی با همین [[کنیه]] شناخته شده است. نامش نفیع<ref>نقیع؛ ر. ک: نوری، ج۳، ص۵۰۳.</ref> است<ref>ابن معین، ج۱، ص۱۸۹؛ عجلی، ج۲، ص۳۱۹؛ دولابی، ج۱، ص۳۸۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۰۳؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref> ولی نسبش معلوم نیست. [[طبرانی]] بر این [[عقیده]] است که نام او، همان کنیه‌اش است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref>.


وی [[اهل]] [[مدینه]] و از [[موالی]] بنت النجار ([[امیمه بنت النجار]]) یا دختر عمه‌اش است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref>. مزی<ref>ج۳۰، ص۱۵.</ref> او را مولای [[دختر عمر]] یا لیلی دختر عجماء می‌داند. ولی ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.</ref> چنین [[عقد]] ولائی را برای [[ابورافع]] نشناخته است. [[ابو رافع]]، [[زمان]] کوتاهی در مدینه بوده و به تعبیر [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۲۲.</ref> زمان قدیم از آنجا خارج و به بصره نقل مکان کرده است. هیچ کس او را [[صحابی]] ندانسته است. عجلی<ref>عجلی، ج۲، ص۳۱۹ و ۴۰۱.</ref>، [[دولابی]]<ref>دولابی، ج۱، ص۳۸۸.</ref>، مسلم<ref>حاکم نیشابوری، ص۴۴.</ref> و [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، ج۵، ص۵۸۲.</ref> او را از بزرگان و [[نیکان]] [[تابعین]] [[بصره]] دانسته‌اند و مزی<ref>مزی، ج۳۰، ص۱۵.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref> او را از جمله مخضرمین دانسته‌اند که [[پیامبر]] را ندیده است. در روایتی، ابورافع از [[دوران جاهلیت]] یاد کرده که حیوان درنده‌ای را شکار و قسمتی از آن را<ref>بازو حیوان؛ مغلطای، ج۲، ص۲۶۹.</ref> خورده است<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.</ref>.
وی [[اهل مدینه]] و از [[موالی]] بنت النجار ([[امیمه بنت النجار]]) یا دختر عمه‌اش است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref>. مزی<ref>ج۳۰، ص۱۵.</ref> او را مولای [[دختر عمر]] یا لیلی دختر عجماء می‌داند. ولی ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.</ref> چنین [[عقد]] ولائی را برای [[ابورافع]] نشناخته است. [[ابو رافع]]، [[زمان]] کوتاهی در مدینه بوده و به تعبیر [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۲۲.</ref> زمان قدیم از آنجا خارج و به بصره نقل مکان کرده است. هیچ کس او را [[صحابی]] ندانسته است. عجلی<ref>عجلی، ج۲، ص۳۱۹ و ۴۰۱.</ref>، [[دولابی]]<ref>دولابی، ج۱، ص۳۸۸.</ref>، مسلم<ref>حاکم نیشابوری، ص۴۴.</ref> و [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، ج۵، ص۵۸۲.</ref> او را از بزرگان و [[نیکان]] [[تابعین]] [[بصره]] دانسته‌اند و مزی<ref>مزی، ج۳۰، ص۱۵.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref> او را از جمله مخضرمین دانسته‌اند که [[پیامبر]] را ندیده است. در روایتی، ابورافع از [[دوران جاهلیت]] یاد کرده که حیوان درنده‌ای را شکار و قسمتی از آن را<ref>بازو حیوان؛ مغلطای، ج۲، ص۲۶۹.</ref> خورده است<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.</ref>.


هر چند دلیلی نیست که صحابی بودن ابو رافع را [[ثابت]] کند، ولی ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۴۱ و ۲۹۸.</ref> خود در مواردی مشابه می‌گوید: چنانچه ثابت شود شخصی در [[جاهلیت]] نمرده و در مدینه بوده است، نتیجه می‌گیریم از [[اصحاب پیامبر]] است؛ زیرا بدون تردید زمان [[وفات رسول خدا]] بود، کسی از [[مردم مدینه]] [[کافر]] نماند و همگی [[مسلمان]] بودند.
هر چند دلیلی نیست که صحابی بودن ابو رافع را [[ثابت]] کند، ولی ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۴۱ و ۲۹۸.</ref> خود در مواردی مشابه می‌گوید: چنانچه ثابت شود شخصی در [[جاهلیت]] نمرده و در مدینه بوده است، نتیجه می‌گیریم از [[اصحاب پیامبر]] است؛ زیرا بدون تردید زمان [[وفات رسول خدا]] بود، کسی از [[مردم مدینه]] [[کافر]] نماند و همگی [[مسلمان]] بودند.


ابو رافع از [[امام علی]]{{ع}}، [[أبی بن کعب]]، [[عبدالله بن مسعود]]، [[ابوموسی اشعری]]، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]]، [[زید بن ثابت]]، [[ابوهریره]] و [[حفصه]]<ref>احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۲؛ مسلم، ج۲، ص۱۵۹؛ ابن ابی شیبه، ج۱، ص۴۵۸؛ مزی، ج۳۰، ص۱۵؛ ابن ابی حاتم، ج۳، ص۱۸۹ و ج۸، ص۴۸۹.</ref> [[روایت]] دارد، ولی [[روایات]] او از [[عمر]] و [[ابوهریره]] بیشتر است<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.</ref>. وی دو سال در [[نماز جماعت]] عمر شرکت داشت<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۲۲.</ref> و می‌گفت: عمر با من [[مزاح]] می‌کرد که صائغ، دروغگوترین [[مردم]] است؛ امروز را فردا می‌گوید!<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴؛ به نقل مبارک بن اثیر در النهایه، ج۳، ص۱۰ عمر صواغون [زرگران را دروغگوترین مردم گفته؛ یعنی به ابورافع کنایه زده است.</ref>.<ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابورافع صائغ»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۸۹.</ref>
ابو رافع از [[امام علی]] {{ع}}، [[أبی بن کعب]]، [[عبدالله بن مسعود]]، [[ابوموسی اشعری]]، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]]، [[زید بن ثابت]]، [[ابوهریره]] و [[حفصه]]<ref>احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۲؛ مسلم، ج۲، ص۱۵۹؛ ابن ابی شیبه، ج۱، ص۴۵۸؛ مزی، ج۳۰، ص۱۵؛ ابن ابی‌حاتم، ج۳، ص۱۸۹ و ج۸، ص۴۸۹.</ref> [[روایت]] دارد، ولی [[روایات]] او از [[عمر]] و [[ابوهریره]] بیشتر است<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.</ref>. وی دو سال در [[نماز جماعت]] عمر شرکت داشت<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۲۲.</ref> و می‌گفت: عمر با من [[مزاح]] می‌کرد که صائغ، دروغگوترین [[مردم]] است؛ امروز را فردا می‌گوید!<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴؛ به نقل مبارک بن اثیر در النهایه، ج۳، ص۱۰ عمر صواغون [زرگران را دروغگوترین مردم گفته؛ یعنی به ابورافع کنایه زده است.</ref><ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابورافع صائغ»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۸۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۰: خط ۶۶:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


\[\[رده\:مدخل\]\]
[[رده:اعلام]]
\[\[رده\:اعلام\]\]
[[رده:اصحاب امام علی]]
\[\[رده\:اصحاب پیامبر\]\]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۹

ابورافع صائغ
تصویر قدیمی از بصره
نام کاملابورافع صائغ
جنسیتمرد
محل زندگی
از اصحابامام علی

آشنایی اجمالی

وی با همین کنیه شناخته شده است. نامش نفیع[۱] است[۲] ولی نسبش معلوم نیست. طبرانی بر این عقیده است که نام او، همان کنیه‌اش است[۳].

وی اهل مدینه و از موالی بنت النجار (امیمه بنت النجار) یا دختر عمه‌اش است[۴]. مزی[۵] او را مولای دختر عمر یا لیلی دختر عجماء می‌داند. ولی ابن عبدالبر[۶] چنین عقد ولائی را برای ابورافع نشناخته است. ابو رافع، زمان کوتاهی در مدینه بوده و به تعبیر ابن سعد[۷] زمان قدیم از آنجا خارج و به بصره نقل مکان کرده است. هیچ کس او را صحابی ندانسته است. عجلی[۸]، دولابی[۹]، مسلم[۱۰] و ابن حبان[۱۱] او را از بزرگان و نیکان تابعین بصره دانسته‌اند و مزی[۱۲] و ابن حجر[۱۳] او را از جمله مخضرمین دانسته‌اند که پیامبر را ندیده است. در روایتی، ابورافع از دوران جاهلیت یاد کرده که حیوان درنده‌ای را شکار و قسمتی از آن را[۱۴] خورده است[۱۵].

هر چند دلیلی نیست که صحابی بودن ابو رافع را ثابت کند، ولی ابن حجر[۱۶] خود در مواردی مشابه می‌گوید: چنانچه ثابت شود شخصی در جاهلیت نمرده و در مدینه بوده است، نتیجه می‌گیریم از اصحاب پیامبر است؛ زیرا بدون تردید زمان وفات رسول خدا بود، کسی از مردم مدینه کافر نماند و همگی مسلمان بودند.

ابو رافع از امام علی (ع)، أبی بن کعب، عبدالله بن مسعود، ابوموسی اشعری، ابوبکر، عمر، عثمان، زید بن ثابت، ابوهریره و حفصه[۱۷] روایت دارد، ولی روایات او از عمر و ابوهریره بیشتر است[۱۸]. وی دو سال در نماز جماعت عمر شرکت داشت[۱۹] و می‌گفت: عمر با من مزاح می‌کرد که صائغ، دروغگوترین مردم است؛ امروز را فردا می‌گوید![۲۰][۲۱]

منابع

پانویس

  1. نقیع؛ ر. ک: نوری، ج۳، ص۵۰۳.
  2. ابن معین، ج۱، ص۱۸۹؛ عجلی، ج۲، ص۳۱۹؛ دولابی، ج۱، ص۳۸۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۰۳؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.
  3. ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.
  4. ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.
  5. ج۳۰، ص۱۵.
  6. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.
  7. ابن سعد، ج۷، ص۱۲۲.
  8. عجلی، ج۲، ص۳۱۹ و ۴۰۱.
  9. دولابی، ج۱، ص۳۸۸.
  10. حاکم نیشابوری، ص۴۴.
  11. ابن حبان، ج۵، ص۵۸۲.
  12. مزی، ج۳۰، ص۱۵.
  13. ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.
  14. بازو حیوان؛ مغلطای، ج۲، ص۲۶۹.
  15. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.
  16. ابن حجر، ج۱، ص۲۴۱ و ۲۹۸.
  17. احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۲؛ مسلم، ج۲، ص۱۵۹؛ ابن ابی شیبه، ج۱، ص۴۵۸؛ مزی، ج۳۰، ص۱۵؛ ابن ابی‌حاتم، ج۳، ص۱۸۹ و ج۸، ص۴۸۹.
  18. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.
  19. ابن سعد، ج۷، ص۱۲۲.
  20. ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴؛ به نقل مبارک بن اثیر در النهایه، ج۳، ص۱۰ عمر صواغون [زرگران را دروغگوترین مردم گفته؛ یعنی به ابورافع کنایه زده است.
  21. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «ابورافع صائغ»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۸۹.