احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام رضا| عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی در تراجم و رجال]] - [[احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی در تاریخ اسلامی]] - [[احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی در تراجم و رجال]] - [[احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
== آشنایی اجمالی ==
[[ابوجعفر احمد بن محمد بن عمرو بن ابی نصر بزنطی سکونی]] [[اهل کوفه]]، از [[موالی]] [[قبیله سکون]]، از [[اصحاب امام کاظم]]، [[امام رضا]] و [[امام جواد]]{{عم}} و [[راوی]] از آن بزرگواران بود.<ref>معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۳۶.</ref> همچنین از [[داوود بن سرحان]]، [[جمیل بن دراج]] و [[عبدالله بن سنان]] [[روایت]] کرده و محدثانی چون [[احمد بن محمد بن عیسی]]، [[محمد بن عبدالحمید عطار]] و دیگران از وی روایت نقل کرده‌اند. وی محدثی [[ثقه]]، [[فقیه]]، عالم و [[جلیل‌القدر]] بود<ref>جامع الرواة، ج۱، ص۵۹.</ref> و در سند بیش از ۷۸۸ روایت قرار گرفته است.<ref>معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۳۶.</ref>


==مقدمه==
احمد نزد امام رضا و امام جواد{{عم}} موقعیت و [[منزلت]] خاصی داشت<ref>رجال النجاشی، ج۱، ص۲۰۳.</ref> و [[کشّی]] گوید: بزرگان [[شیعه]] بر [[فقه]] و علم‌اش صحه گذاشته‌اند.<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۵۵۶.</ref> وی در سال ۲۲۱ه‍ درگذشت.<ref> الفهرست (طوسی)، ص۱۹.</ref> آثار وی عبارت‌اند از: «الجامع النوادر»<ref> الفهرست (طوسی)، ص۱۹.</ref> «المسائل»<ref>الفهرست (الندیم)، ص۲۷۶.</ref> و «الحدیث»<ref>الذریعه، ج۶، ص۳۱۲.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص۱۲۱.</ref>
از ثقات [[راویان حدیث]] و صاحب کتاب الجامع است که به «[[جامع بزنطی (کتاب)|جامع بزنطی]]» معروف است. بزنطی از [[محضر امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} نیز کسب [[فیض]] نموده و نزد [[حضرت رضا]]{{ع}} مرتبه و منزلتی داشته و پس از آن [[حضرت]]، به فرزندش [[جوادالائمه]]{{ع}} نیز اختصاص داشته است<ref>معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۳۱.</ref>.
بزنطی، منسوب به بیزانطیه، یکی از مستعمرات یونان است که توسط قسطنطین کبیر، در سده هفتم پیش از میلاد [[تجدید]] بنا شده و پایتخت [[امپراتوری]] [[روم شرقی]] ([[دولت]] بیزانس) بود و به همین دلیل نام [[قسطنطنیه]] را بر آن نهادند. بعید نیست که خود بزنطی یا [[پدران]] او، در جنگ‌های بین [[مسلمانان]] و [[روم]] شرقی [[اسیر]] شده و به دیار [[اسلامی]] انتقال یافته، یا به خواسته خویش به بلاد [[بین النهرین]] [[مهاجرت]] نموده و در [[کوفه]] سکونت گزیده باشند. از آنجا که در برخی از منابع از او به عنوان «[[مولی]] السکونی» یاد کرده‌اند، احتمال [[اسارت]] وی تقویت می‌شود؛ زیرا به احتمال [[قوی]]، معنی مولی در اینجا [[آزاد]] کرده است که معلوم می‌شود وی نخست [[غلام]] فردی به نام [[سکونی]] بوده که او از [[اصحاب حضرت صادق]]{{ع}} به شمار می‌رفته و [[قضاوت]] [[بصره]] را بر عهده داشته و مردی موجه شمرده می‌شده است. احتمال دیگری نیز موجود است و آن اینکه مولی به معنی حلیف و هم‌پیمان باشد، این نیز احتمال اسارت یا مهاجرت بزنطی را [[تأیید]] می‌کند؛ زیرا معمولا افراد [[غیر عرب]] خود را به شخصیت‌ها یا [[قبایل]] معروف منتسب می‌کردند و با آنان [[پیمان]] می‌بستند.


بزنطی می‌گوید: «من از کسانی بودم که به [[امامت]] موسی بن جعفر{{ع}} [[اعتقاد]] داشتم ولی درباره امامت حضرت رضا{{ع}} در حال تردیده بودم. نامه‌ای به [[امام]]{{ع}} نوشتم و از چند مسئله سؤال کردم ولی مهم‌ترین مسئله‌ای که در نظر داشتم، از یادداشت آن [[غفلت]] نمودم. [[نامه]] را به امام{{ع}} رساندم و ایشان در نامه‌ای جواب همه آن مسائل را آورده بود و در آخر نامه اضافه فرموده بودند که مهم‌ترین مسئله خود را فراموش کرده بودی، ایشان هم سؤال فراموش شده من و هم جواب آن را مرقوم داشتند. این چنین شد که به [[امامت]] ایشان [[معتقد]] شدم. بعد [[خدمت]] [[امام]]{{ع}} رسیدم و عرض کردم: مایلم مواقعی را که از طرف [[دشمنان]] برایم خطری نیست [[راهنمایی]] بفرمایید [[منزل]] شما بیایم. بزنطی افزود: یک [[روز]] نزدیک غروب، [[امام رضا]]{{ع}} مرکب سواری خود را برایم فرستاد و خدمتش رسیدم. [[نماز]] [[مغرب]] و عشاء را با ایشان خواندم. بدون اینکه من تقاضا کنم، شروع نمودند از [[مشکلات]] و مسائل یک به یک پرده برداشتن، و من یادداشت کردم. مدتی از شب گذشت، در این موقع رو به [[غلام]] نمود و فرمود: همان رختخوابی که خودم می‌خوابم بیاور تا بزنطی در آن بخوابد. از دلم گذشت که کسی در [[دنیا]] مانند من نیست. در این هنگام امام{{ع}} فرمودند: ای [[احمد]]! مبادا [[افتخار]] کنی بر [[دوستان]] خود به واسطه این کار. و سپس ادامه دادند: [[صعصعة بن صوحان]] مریض شد، جدم [[امیر المؤمنین]]{{ع}} به عیادتش رفت، خیلی نسبت به او [[لطف]] نمود. دست [[مبارک]] بر پیشانیش گذاشت. وقتی می‌خواست حرکت کند فرمود: [[صعصعه]]! مبادا بر دوستان خود به واسطه این کار من افتخار کنی. {{متن حدیث|فَإِنِّي إِنَّمَا فَعَلْتُ جَمِيعَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ كَانَ تَكْلِيفاً لِي}} (من این [[کارها]] را که انجام دادم از این جهت است که [[وظیفه]] خود می‌دانم)»<ref>بحارالانوار، ج۴۹، ص۴۹؛ زندگانی امام هشتم{{ع}}، ص۱۶۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۳۱ تا ۲۴۴.</ref>. [[وفات]] بزنطی به [[سال ۲۲۱ هجری]]، یعنی ۱۸ سال پس از [[شهادت]] [[حضرت امام رضا]]{{ع}} اتفاق افتاد<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۶۰.</ref>
== جستارهای وابسته ==
 
==جستارهای وابسته==
* [[عیسی بن مهران]] (عموزاده)
* [[عیسی بن مهران]] (عموزاده)
* [[اسماعیل بن مهران]] (عموزاده)
* [[اسماعیل بن مهران]] (عموزاده)
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681348.jpg|22px]] [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|'''رضانامه''']]
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۱۹: خط ۱۶:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:راویان امام رضا]]
[[رده:راویان امام رضا]]
[[رده:طبقه ششم راویان]]
[[رده:طبقه هفتم راویان]]
[[رده:اصحاب امام کاظم]]
[[رده:اصحاب امام رضا]]
[[رده:اصحاب امام جواد]]
[[رده: کوفیان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۶

آشنایی اجمالی

ابوجعفر احمد بن محمد بن عمرو بن ابی نصر بزنطی سکونی اهل کوفه، از موالی قبیله سکون، از اصحاب امام کاظم، امام رضا و امام جواد(ع) و راوی از آن بزرگواران بود.[۱] همچنین از داوود بن سرحان، جمیل بن دراج و عبدالله بن سنان روایت کرده و محدثانی چون احمد بن محمد بن عیسی، محمد بن عبدالحمید عطار و دیگران از وی روایت نقل کرده‌اند. وی محدثی ثقه، فقیه، عالم و جلیل‌القدر بود[۲] و در سند بیش از ۷۸۸ روایت قرار گرفته است.[۳]

احمد نزد امام رضا و امام جواد(ع) موقعیت و منزلت خاصی داشت[۴] و کشّی گوید: بزرگان شیعه بر فقه و علم‌اش صحه گذاشته‌اند.[۵] وی در سال ۲۲۱ه‍ درگذشت.[۶] آثار وی عبارت‌اند از: «الجامع النوادر»[۷] «المسائل»[۸] و «الحدیث»[۹].[۱۰]

جستارهای وابسته

منابع

  1.   جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۳۶.
  2. جامع الرواة، ج۱، ص۵۹.
  3. معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۳۶.
  4. رجال النجاشی، ج۱، ص۲۰۳.
  5. اختیار معرفة الرجال، ص۵۵۶.
  6. الفهرست (طوسی)، ص۱۹.
  7. الفهرست (طوسی)، ص۱۹.
  8. الفهرست (الندیم)، ص۲۷۶.
  9. الذریعه، ج۶، ص۳۱۲.
  10. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۱۲۱.