حقوق و وظایف متقابل مردم و دولت: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[حقوق و وظایف متقابل مردم و دولت در کلام اسلامی]] - [[حقوق و وظایف متقابل مردم و دولت در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[حقوق و وظایف متقابل مردم و دولت در کلام اسلامی]] - [[حقوق و وظایف متقابل مردم و دولت در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
نقش و [[جایگاه مردم]] در [[حکومت اسلامی]]، چون بسیاری دیگر از مفاهیم مرتبط با [[شرع]]، متشکل از [[حق]] و [[تکلیف]] است؛ زیرا در منظر [[اسلامی]]، حق بدون تکلیف ممکن نخواهد بود: حق برای کسی جاری نمی‌شود، مگر آنکه علیه او هم جاری شود [هر حقی تکلیفی می‌آورد] و اگر کسی حقی داشته باشد و تکلیفی نداشته باشد، آن [[خدای سبحان]] است و [[مخلوقات]] او این چنین نیستند؛ زیرا او [[قادر]] بر بندگانش است<ref>{{متن حدیث|لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ وَ لَوْ كَانَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ لَكَانَ ذَلِكَ خَالِصاً لِلَّهِ‏ سُبْحَانَهُ‏ دُونَ‏ خَلْقِهِ‏ لِقُدْرَتِهِ عَلَى عِبَادِهِ}} (سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶).</ref>.
نقش و [[جایگاه مردم]] در [[حکومت اسلامی]]، چون بسیاری دیگر از مفاهیم مرتبط با [[شرع]]، متشکل از [[حق]] و [[تکلیف]] است؛ زیرا در منظر [[اسلامی]]، حق بدون تکلیف ممکن نخواهد بود: حق برای کسی جاری نمی‌شود، مگر آنکه علیه او هم جاری شود [هر حقی تکلیفی می‌آورد] و اگر کسی حقی داشته باشد و تکلیفی نداشته باشد، آن [[خدای سبحان]] است و [[مخلوقات]] او این چنین نیستند؛ زیرا او [[قادر]] بر بندگانش است<ref>{{متن حدیث|لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ وَ لَوْ كَانَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ لَكَانَ ذَلِكَ خَالِصاً لِلَّهِ‏ سُبْحَانَهُ‏ دُونَ‏ خَلْقِهِ‏ لِقُدْرَتِهِ عَلَى عِبَادِهِ}} (سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶).</ref>.


[[اخبار]] دیگری مضمون فوق را [[تأیید]] می‌کنند؛ از جمله {{متن حدیث|لا حق لمن لا حق علیه}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲.</ref>. در مقابل [[حق حاکمیت]] [[انسان]] بر [[سرنوشت]] خود به [[حکم الهی]]، وظایفی نیز وضع شده است. مجموعه این [[حقوق]] و [[وظایف]] مبنایی برای [[تعیین]] جایگاه [[نقش مردم در حکومت]] اسلامی است. همچنین [[حاکم]] نیز حقوق و وظایفی دارد. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در این خصوص می‌فرمایند: شما را بر من حقی است و من را نیز بر شما حقی. اما حق من بر گردن شما [[وظیفه]] شما در برابر حاکم] [[وفا]] به [[بیعت]] و [[خیرخواهی]] برای من است در حضور و در غیابم و اینکه آن‌گاه که شما را می‌خوانم، [[اجابت]] کنید. آن‌گاه که امر می‌کنم، [[اطاعت]] کنید<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النُّصْحُ لِي فِي‏ الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ‏ وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُمْ}}.</ref>.
[[اخبار]] دیگری مضمون فوق را [[تأیید]] می‌کنند؛ از جمله {{متن حدیث|لا حق لمن لا حق علیه}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲.</ref>. در مقابل [[حق حاکمیت]] [[انسان]] بر [[سرنوشت]] خود به [[حکم الهی]]، وظایفی نیز وضع شده است. مجموعه این [[حقوق]] و [[وظایف]] مبنایی برای [[تعیین]] جایگاه [[نقش مردم در حکومت]] اسلامی است. همچنین [[حاکم]] نیز حقوق و وظایفی دارد. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در این خصوص می‌فرمایند: شما را بر من حقی است و من را نیز بر شما حقی. اما حق من بر گردن شما [[وظیفه]] شما در برابر حاکم] [[وفا]] به [[بیعت]] و [[خیرخواهی]] برای من است در حضور و در غیابم و اینکه آن‌گاه که شما را می‌خوانم، [[اجابت]] کنید. آن‌گاه که امر می‌کنم، [[اطاعت]] کنید<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النُّصْحُ لِي فِي‏ الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ‏ وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُمْ}}.</ref>.


اصلی‌ترین [[وظیفه]] [[مردم]] در مقابل حاکم، [[نصرت]] و [[یاری]] است؛ در حالی که حاکم در مقابل مردم وظایف بیشتر و سنگین‌تری دارد.<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۲۰۰.</ref>
اصلی‌ترین [[وظیفه]] [[مردم]] در مقابل حاکم، [[نصرت]] و [[یاری]] است؛ در حالی که حاکم در مقابل مردم وظایف بیشتر و سنگین‌تری دارد.<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۲۰۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[جامعه]]
* [[جامعه]]
*[[مردم]]
* [[مردم]]
* [[حقوق مردم]]
* [[حقوق مردم]]
* [[حقوق دولت]]
* [[حقوق دولت]]
خط ۲۴: خط ۲۳:
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
*[[حقوق و وظایف متقابل مردم و دولت چیست؟ (پرسش)]]
* [[حقوق و وظایف متقابل مردم و دولت چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


خط ۳۷: خط ۳۶:


[[رده:حقوق و وظایف متقابل مردم و دولت]]
[[رده:حقوق و وظایف متقابل مردم و دولت]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۴۶

مقدمه

نقش و جایگاه مردم در حکومت اسلامی، چون بسیاری دیگر از مفاهیم مرتبط با شرع، متشکل از حق و تکلیف است؛ زیرا در منظر اسلامی، حق بدون تکلیف ممکن نخواهد بود: حق برای کسی جاری نمی‌شود، مگر آنکه علیه او هم جاری شود [هر حقی تکلیفی می‌آورد] و اگر کسی حقی داشته باشد و تکلیفی نداشته باشد، آن خدای سبحان است و مخلوقات او این چنین نیستند؛ زیرا او قادر بر بندگانش است[۱].

اخبار دیگری مضمون فوق را تأیید می‌کنند؛ از جمله «لا حق لمن لا حق علیه»[۲]. در مقابل حق حاکمیت انسان بر سرنوشت خود به حکم الهی، وظایفی نیز وضع شده است. مجموعه این حقوق و وظایف مبنایی برای تعیین جایگاه نقش مردم در حکومت اسلامی است. همچنین حاکم نیز حقوق و وظایفی دارد. امیرالمؤمنین (ع) در این خصوص می‌فرمایند: شما را بر من حقی است و من را نیز بر شما حقی. اما حق من بر گردن شما وظیفه شما در برابر حاکم] وفا به بیعت و خیرخواهی برای من است در حضور و در غیابم و اینکه آن‌گاه که شما را می‌خوانم، اجابت کنید. آن‌گاه که امر می‌کنم، اطاعت کنید[۳].

اصلی‌ترین وظیفه مردم در مقابل حاکم، نصرت و یاری است؛ در حالی که حاکم در مقابل مردم وظایف بیشتر و سنگین‌تری دارد.[۴]

جستارهای وابسته

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ وَ لَوْ كَانَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ لَكَانَ ذَلِكَ خَالِصاً لِلَّهِ‏ سُبْحَانَهُ‏ دُونَ‏ خَلْقِهِ‏ لِقُدْرَتِهِ عَلَى عِبَادِهِ» (سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶).
  2. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲.
  3. «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النُّصْحُ لِي فِي‏ الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ‏ وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُمْ».
  4. مهدوی، اصغرآقا و کاظمی، سید محمد صادق، کلیات فقه سیاسی، ص ۲۰۰.