قیام یحیی بن عبدالله: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[قیام یحیی بن عبدالله در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[قیام یحیی بن عبدالله در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن]]{{ع}} [[برادر]] [[نفس زکیه]] و از داعیان و [[مبلغان]] او بود. چون [[قیام نفس زکیه]] با [[شکست]] رو به رو شد و پیروانش مورد تعقیب [[آل عباس]] قرار گرفتند، یحیی که در [[ری]] و [[طبرستان]] به کار [[دعوت]] مشغول بود به دیار [[دیلم]] رفت و [[مردم]] آنجا را به [[امامت]] خویش فرا خواند<ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۰۹. </ref>. آنان با [[شور]] و [[شوق]] بسیار دعوتش را پذیرفتند و با وی بیعت کردند و او را فرمانروای دیلم خواندند<ref>تاریخ الطبری، ج۴، ص۶۲۸.</ref>. در نتیجه، کار یحیی بالا گرفت و [[امنیت]] [[دولت عباسی]] را به خطر افکند. هارون الرشید برای از بین بردن یحیی، [[امارت]] [[خراسان]]<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۰۷.</ref> و طبرستان را به [[فضل بن یحیی برمکی]] داد و او را با پنجاه هزار سپاهی برای دفع یحیی گسیل کرد<ref>الفخری، ص۲۶۵.</ref>. فضل پس از [[کوشش]] بسیار، سرانجام، یحیی را به [[صلح]] متمایل کرد، بدین شرط که هارون [[امان]] نامه‌ای به خط خود برای وی بفرستد<ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۱۲.</ref>. [[هارون]] [[امان]] نامه‌ای که قاضیان و بزرگان [[بنی‌هاشم]] نیز آن را [[تأیید]] کرده بودند با هدایای بسیار برای [[یحیی]] فرستاد. در نتیجه، یحیی به همراه فضل به [[بغداد]] آمد و هارون مقدم وی را گرامی داشت؛ اما اندکی بعد یحیی را در خانه‌اش بازداشت و [[فقیهان]] و قاضیان را به صدور فتوایی مبنی بر [[مشروعیت]] نقض آن [[پیمان]] [[نامه]] فرا خواند و سپس یحیی را به [[قتل]] رسانید<ref>طبری چگونگی این موضوع را به تفصیل آورده است (نک: تاریخ الطبری، ج۴، ص۶۲۸-۶۳۳).</ref>. قتل یحیی نه تنها از [[نفوذ]] [[علویان]] در [[دیلم]] و [[گیلان]] و [[طبرستان]] نکاست، زمینه مناسبی نیز برای تأسیس دومین [[دولت]] مستقل [[شیعی]] در قلمرو [[خلافت عباسی]]، یعنی علویان طبرستان فراهم ساخت.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۵۳.</ref>.
[[یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن]] {{ع}} [[برادر]] [[نفس زکیه]] و از داعیان و [[مبلغان]] او بود. چون [[قیام نفس زکیه]] با [[شکست]] رو به رو شد و پیروانش مورد تعقیب [[آل عباس]] قرار گرفتند، یحیی که در [[ری]] و [[طبرستان]] به کار [[دعوت]] مشغول بود به دیار [[دیلم]] رفت و [[مردم]] آنجا را به [[امامت]] خویش فرا خواند<ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۰۹. </ref>. آنان با [[شور]] و [[شوق]] بسیار دعوتش را پذیرفتند و با وی بیعت کردند و او را فرمانروای دیلم خواندند<ref>تاریخ الطبری، ج۴، ص۶۲۸.</ref>. در نتیجه، کار یحیی بالا گرفت و [[امنیت]] [[دولت عباسی]] را به خطر افکند. هارون الرشید برای از بین بردن یحیی، [[امارت]] [[خراسان]]<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۰۷.</ref> و طبرستان را به [[فضل بن یحیی برمکی]] داد و او را با پنجاه هزار سپاهی برای دفع یحیی گسیل کرد<ref>الفخری، ص۲۶۵.</ref>. فضل پس از [[کوشش]] بسیار، سرانجام، یحیی را به [[صلح]] متمایل کرد، بدین شرط که هارون [[امان]] نامه‌ای به خط خود برای وی بفرستد<ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۱۲.</ref>. [[هارون]] [[امان]] نامه‌ای که قاضیان و بزرگان [[بنی‌هاشم]] نیز آن را [[تأیید]] کرده بودند با هدایای بسیار برای [[یحیی]] فرستاد. در نتیجه، یحیی به همراه فضل به [[بغداد]] آمد و هارون مقدم وی را گرامی داشت؛ اما اندکی بعد یحیی را در خانه‌اش بازداشت و [[فقیهان]] و قاضیان را به صدور فتوایی مبنی بر [[مشروعیت]] نقض آن [[پیمان]] [[نامه]] فرا خواند و سپس یحیی را به [[قتل]] رسانید<ref>طبری چگونگی این موضوع را به تفصیل آورده است (نک: تاریخ الطبری، ج۴، ص۶۲۸-۶۳۳).</ref>. قتل یحیی نه تنها از [[نفوذ]] [[علویان]] در [[دیلم]] و [[گیلان]] و [[طبرستان]] نکاست، زمینه مناسبی نیز برای تأسیس دومین [[دولت]] مستقل [[شیعی]] در قلمرو [[خلافت عباسی]]، یعنی علویان طبرستان فراهم ساخت.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۵۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
*[[عباسیان]]
* [[عباسیان]]
*[[محمد نفس زکیه]]
* [[محمد نفس زکیه]]


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:IM009737.jpg|22px]] [[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|'''تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه''']]
# [[پرونده:IM009737.jpg|22px]] [[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|'''تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:قیام یحیی بن عبدالله]]
[[رده:قیام یحیی بن عبدالله]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۳

مقدمه

یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن (ع) برادر نفس زکیه و از داعیان و مبلغان او بود. چون قیام نفس زکیه با شکست رو به رو شد و پیروانش مورد تعقیب آل عباس قرار گرفتند، یحیی که در ری و طبرستان به کار دعوت مشغول بود به دیار دیلم رفت و مردم آنجا را به امامت خویش فرا خواند[۱]. آنان با شور و شوق بسیار دعوتش را پذیرفتند و با وی بیعت کردند و او را فرمانروای دیلم خواندند[۲]. در نتیجه، کار یحیی بالا گرفت و امنیت دولت عباسی را به خطر افکند. هارون الرشید برای از بین بردن یحیی، امارت خراسان[۳] و طبرستان را به فضل بن یحیی برمکی داد و او را با پنجاه هزار سپاهی برای دفع یحیی گسیل کرد[۴]. فضل پس از کوشش بسیار، سرانجام، یحیی را به صلح متمایل کرد، بدین شرط که هارون امان نامه‌ای به خط خود برای وی بفرستد[۵]. هارون امان نامه‌ای که قاضیان و بزرگان بنی‌هاشم نیز آن را تأیید کرده بودند با هدایای بسیار برای یحیی فرستاد. در نتیجه، یحیی به همراه فضل به بغداد آمد و هارون مقدم وی را گرامی داشت؛ اما اندکی بعد یحیی را در خانه‌اش بازداشت و فقیهان و قاضیان را به صدور فتوایی مبنی بر مشروعیت نقض آن پیمان نامه فرا خواند و سپس یحیی را به قتل رسانید[۶]. قتل یحیی نه تنها از نفوذ علویان در دیلم و گیلان و طبرستان نکاست، زمینه مناسبی نیز برای تأسیس دومین دولت مستقل شیعی در قلمرو خلافت عباسی، یعنی علویان طبرستان فراهم ساخت.[۷].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مقاتل الطالبیین، ص۳۰۹.
  2. تاریخ الطبری، ج۴، ص۶۲۸.
  3. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۰۷.
  4. الفخری، ص۲۶۵.
  5. مقاتل الطالبیین، ص۳۱۲.
  6. طبری چگونگی این موضوع را به تفصیل آورده است (نک: تاریخ الطبری، ج۴، ص۶۲۸-۶۳۳).
  7. خضری، سید احمد رضا، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه ص ۵۳.