اعجاز بیانی قرآن در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==سؤال و جواب== [[شبهه]]:''' از آنجاکه علت فاعلی از فعل خویش قویتر است، چگونه میتوان فرض کرد که [[انسان]] از فعل و معلول خویش ضعیفتر باشد؟ | == سؤال و جواب == [[شبهه]]:''' از آنجاکه علت فاعلی از فعل خویش قویتر است، چگونه میتوان فرض کرد که [[انسان]] از فعل و معلول خویش ضعیفتر باشد؟ | ||
'''پاسخ:''' ممکن است شخصی، [[تسلط]] بالایی به الفاظ و معانی آنها داشته باشد ولی همین شخص نتواند با آن الفاظ سخن بگوید. | '''پاسخ:''' ممکن است شخصی، [[تسلط]] بالایی به الفاظ و معانی آنها داشته باشد ولی همین شخص نتواند با آن الفاظ سخن بگوید. | ||
'''[[اعجاز]] در [[فصاحت]] و [[بلاغت]] سه جهت دارد:''' ۱. احاطه به لغات. ۲. [[قدرت]] بیان. ۳. قدرت [[فکر]] و [[لطافت]] ذوق. آنچه مولود قریحه انسان است، همان وضع الفاظ و کلمات مفرد برای معانی خاص است. اما نحوه تنظیم مطالب، مربوط به عالم وضع الفاظ نیست بلکه مربوط به [[مهارت]] و ذوق خاصی در فن [[سخنرانی]] و بلاغت است؛ لذا ممکن است کسی زبان را خوب بداند اما نتواند درست سخنرانی کند... برای مثال آیا محال است آهنگری، در برابر [[شمشیر]] ساخته خودش که در دست مردی [[شجاعتر]] است، عاجز بماند؛ پس [[خدای متعال]] هم میتواند [[انسانها]] را با همان زبانی [[ناتوان]] سازد که از سوی خودشان وضع شده<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص۱۴۷ - ۱۴۸.</ref>. | '''[[اعجاز]] در [[فصاحت]] و [[بلاغت]] سه جهت دارد:''' ۱. احاطه به لغات. ۲. [[قدرت]] بیان. ۳. قدرت [[فکر]] و [[لطافت]] ذوق. آنچه مولود قریحه انسان است، همان وضع الفاظ و کلمات مفرد برای معانی خاص است. اما نحوه تنظیم مطالب، مربوط به عالم وضع الفاظ نیست بلکه مربوط به [[مهارت]] و ذوق خاصی در فن [[سخنرانی]] و بلاغت است؛ لذا ممکن است کسی زبان را خوب بداند اما نتواند درست سخنرانی کند... برای مثال آیا محال است آهنگری، در برابر [[شمشیر]] ساخته خودش که در دست مردی [[شجاعتر]] است، عاجز بماند؛ پس [[خدای متعال]] هم میتواند [[انسانها]] را با همان زبانی [[ناتوان]] سازد که از سوی خودشان وضع شده<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص۱۴۷ - ۱۴۸.</ref>. | ||
==نظریه صرفه== | == نظریه صرفه == | ||
در مقابل [[اندیشه]] [[اعجاز ادبی قرآن]]، برخی [[متکلمین]] نظر دیگری ارائه کردهاند که به نظریه صرفه معروف است<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۳۷۸، اوائل المقالات، ص۱۶۶ و ۱۶۷و تقریب المعارف، ص۱۵۷.</ref>. قائلین به نظریه صرفه معتقدند هر چند [[قرآن]] در جایگاه بسیار بلندی از فصاحت و بلاغت قرار دارد، اما آوردن کلامی همانند قرآن امکان دارد و خارج از حیطه قدرت انسان نیست و بعضی از انسانها [[توانایی]] معارضه با قرآن را دارند ولی [[خداوند]] با قدرت خویش از این کار جلوگیری میکند و نمیگذارد کسی در انجام این کار کامیاب شود<ref>الطراز، ج۳، ص۳۹۱ و ۳۹۲، قواعد المرام، ص۱۳۲.</ref> | در مقابل [[اندیشه]] [[اعجاز ادبی قرآن]]، برخی [[متکلمین]] نظر دیگری ارائه کردهاند که به نظریه صرفه معروف است<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۳۷۸، اوائل المقالات، ص۱۶۶ و ۱۶۷و تقریب المعارف، ص۱۵۷.</ref>. قائلین به نظریه صرفه معتقدند هر چند [[قرآن]] در جایگاه بسیار بلندی از فصاحت و بلاغت قرار دارد، اما آوردن کلامی همانند قرآن امکان دارد و خارج از حیطه قدرت انسان نیست و بعضی از انسانها [[توانایی]] معارضه با قرآن را دارند ولی [[خداوند]] با قدرت خویش از این کار جلوگیری میکند و نمیگذارد کسی در انجام این کار کامیاب شود<ref>الطراز، ج۳، ص۳۹۱ و ۳۹۲، قواعد المرام، ص۱۳۲.</ref> | ||
بر نظریه صرفه نقدهای فراوانی وارد شده است، مانند: "بر اساس نظریه صرفه، بزرگان فصاحت و بلاغت [[عرب]]، ذاتاً توانایی آوردن مثل قرآن را داشتند، ولی [[خداوند]] پس از [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[نزول قرآن]] به طریق [[خارقالعاده]] از این کار جلوگیری کرده است، بنابراین باید قبل از نزول قرآن صرفی نبوده و لازم میآید که میان [[عرب جاهلی]] سخنانی که به لحاظ [[فصاحت]] و [[بلاغت]] همانند [[قرآن]] باشند، یافت شود در حالی که هیچ یک از آثار به جای مانده از [[ادبیات]] [[دوران جاهلیت]] [[همتای قرآن]] نیست. همین امر نشان میدهد که [[اعجاز قرآن]] صرفه نیست بلکه به [[کمالات ذاتی]] آن است که در تک تک آیاتش، وجود دارد<ref>البیان فی تفسیر القرآن، ص۸۳.</ref><ref>[[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، [[اعجاز قرآن - بهدار (مقاله)|مقاله «اعجاز قرآن»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۳۲۴-۳۳۰.</ref> | بر نظریه صرفه نقدهای فراوانی وارد شده است، مانند: "بر اساس نظریه صرفه، بزرگان فصاحت و بلاغت [[عرب]]، ذاتاً توانایی آوردن مثل قرآن را داشتند، ولی [[خداوند]] پس از [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[نزول قرآن]] به طریق [[خارقالعاده]] از این کار جلوگیری کرده است، بنابراین باید قبل از نزول قرآن صرفی نبوده و لازم میآید که میان [[عرب جاهلی]] سخنانی که به لحاظ [[فصاحت]] و [[بلاغت]] همانند [[قرآن]] باشند، یافت شود در حالی که هیچ یک از آثار به جای مانده از [[ادبیات]] [[دوران جاهلیت]] [[همتای قرآن]] نیست. همین امر نشان میدهد که [[اعجاز قرآن]] صرفه نیست بلکه به [[کمالات ذاتی]] آن است که در تک تک آیاتش، وجود دارد<ref>البیان فی تفسیر القرآن، ص۸۳.</ref><ref>[[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، [[اعجاز قرآن - بهدار (مقاله)|مقاله «اعجاز قرآن»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۳۲۴-۳۳۰.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۱۰
== سؤال و جواب == شبهه: از آنجاکه علت فاعلی از فعل خویش قویتر است، چگونه میتوان فرض کرد که انسان از فعل و معلول خویش ضعیفتر باشد؟ پاسخ: ممکن است شخصی، تسلط بالایی به الفاظ و معانی آنها داشته باشد ولی همین شخص نتواند با آن الفاظ سخن بگوید.
اعجاز در فصاحت و بلاغت سه جهت دارد: ۱. احاطه به لغات. ۲. قدرت بیان. ۳. قدرت فکر و لطافت ذوق. آنچه مولود قریحه انسان است، همان وضع الفاظ و کلمات مفرد برای معانی خاص است. اما نحوه تنظیم مطالب، مربوط به عالم وضع الفاظ نیست بلکه مربوط به مهارت و ذوق خاصی در فن سخنرانی و بلاغت است؛ لذا ممکن است کسی زبان را خوب بداند اما نتواند درست سخنرانی کند... برای مثال آیا محال است آهنگری، در برابر شمشیر ساخته خودش که در دست مردی شجاعتر است، عاجز بماند؛ پس خدای متعال هم میتواند انسانها را با همان زبانی ناتوان سازد که از سوی خودشان وضع شده[۱].
نظریه صرفه
در مقابل اندیشه اعجاز ادبی قرآن، برخی متکلمین نظر دیگری ارائه کردهاند که به نظریه صرفه معروف است[۲]. قائلین به نظریه صرفه معتقدند هر چند قرآن در جایگاه بسیار بلندی از فصاحت و بلاغت قرار دارد، اما آوردن کلامی همانند قرآن امکان دارد و خارج از حیطه قدرت انسان نیست و بعضی از انسانها توانایی معارضه با قرآن را دارند ولی خداوند با قدرت خویش از این کار جلوگیری میکند و نمیگذارد کسی در انجام این کار کامیاب شود[۳]
بر نظریه صرفه نقدهای فراوانی وارد شده است، مانند: "بر اساس نظریه صرفه، بزرگان فصاحت و بلاغت عرب، ذاتاً توانایی آوردن مثل قرآن را داشتند، ولی خداوند پس از بعثت پیامبر اکرم (ص) و نزول قرآن به طریق خارقالعاده از این کار جلوگیری کرده است، بنابراین باید قبل از نزول قرآن صرفی نبوده و لازم میآید که میان عرب جاهلی سخنانی که به لحاظ فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشند، یافت شود در حالی که هیچ یک از آثار به جای مانده از ادبیات دوران جاهلیت همتای قرآن نیست. همین امر نشان میدهد که اعجاز قرآن صرفه نیست بلکه به کمالات ذاتی آن است که در تک تک آیاتش، وجود دارد[۴][۵]
منابع
پانویس
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص۱۴۷ - ۱۴۸.
- ↑ الذخیرة فی علم الکلام، ص۳۷۸، اوائل المقالات، ص۱۶۶ و ۱۶۷و تقریب المعارف، ص۱۵۷.
- ↑ الطراز، ج۳، ص۳۹۱ و ۳۹۲، قواعد المرام، ص۱۳۲.
- ↑ البیان فی تفسیر القرآن، ص۸۳.
- ↑ بهدار، محمد رضا، مقاله «اعجاز قرآن»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۳۲۴-۳۳۰.