سریه مرثد بن ابی‌مرثد: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==نسب مرثد==
== نسب مرثد ==
{{اصلی|مرثد بن ابی‌مرثد}}
{{اصلی|مرثد بن ابی‌مرثد}}


==مرثد و [[شهادت]] او در [[حادثه رجیع]]==
== مرثد و [[شهادت]] او در [[حادثه رجیع]] ==
پس از [[جنگ احد]]، گروهی از [[قبیله عضل]] و قاره به [[مدینه]] آمدند و از [[رسول خدا]]{{صل}} خواستند تا چند تن را برای یاد دادن [[قرآن]] و [[احکام دین]] به میان آنها فرستد. ولی [[حقیقت]] کار این نبود و آنها نقشه کشیده بودند که چند تن از مسلمانان را بدین وسیله دستگیر سازند و به [[قریش]] بفروشند. رسول خدا{{صل}} شش نفر از [[اصحاب]] خود به نام‌های [[خالد بن بکیر لیثی]]، [[عاصم بن ثابت]]، [[خبیب بن عدی]]، [[زید بن دثنه]]، [[عبدالله بن طارق]] و [[مرثد بن ابی مرثد غنوی]] را که [[فرماندهی]] آنان بود، به همراه ایشان فرستاد. اینان به همراه فرستادگان عضل و قارة حرکت کردند تا به کنار آبی به نام "رجیع" که در میان عسفان و [[مکه]] واقع شده و در [[اختیار]] قبیله بنی [[هذیل]] بود، رسیدند. در آنجا آنها متوجه شدند که این کار، [[حیله]] بوده تا آنها را به دام بنی هذیل بیندازند، زیرا به ناگاه خود را در میان افراد این قبیله که با شمشیر اطراف ایشان را گرفته بودند، دیدند. فرستادگان رسول خدا{{صل}} و آماده [[دفاع]] شده، شمشیرهای خود را کشیدند و حالت [[دفاعی]] به خود گرفتند، بنی [[هذیل]] به ایشان گفتند: به [[خدا]] ما قصد کشتن شما را نداریم بلکه می‌خواهیم شما را به [[قریش]] [[تسلیم]] کنیم و با این کار چیزی به دست آوریم. بنابر این [[بیهوده]] خود را به کشتن ندهید و ما خدا را [[شاهد]] می‌گیریم که اگر تسلیم شوید، شما را نکشیم. [[مرثد بن ابی مرثد]]، [[خالد بن بکیر]] و [[عاصم بن ثابت]] [[جنگ]] با آنان را بر [[اسارت]] و [[تسلیم شدن]] ترجیح داده و به [[جنگ]] پرداختند و طولی نکشید که به دست افراد هذیل از پا در آمده، به [[شهادت]] رسیدند<ref>السیرة النبویة، ابن هشام، ج۲، ص۱۶۹؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ص۸۶؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۶۸؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۴، ص۶۴.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[مرثد بن ابی‌مرثد (مقاله)|مقاله «مرثد بن ابی‌مرثد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref>
پس از [[جنگ احد]]، گروهی از [[قبیله عضل]] و قاره به [[مدینه]] آمدند و از [[رسول خدا]] {{صل}} خواستند تا چند تن را برای یاد دادن [[قرآن]] و [[احکام دین]] به میان آنها فرستد. ولی [[حقیقت]] کار این نبود و آنها نقشه کشیده بودند که چند تن از مسلمانان را بدین وسیله دستگیر سازند و به [[قریش]] بفروشند. رسول خدا {{صل}} شش نفر از [[اصحاب]] خود به نام‌های [[خالد بن بکیر لیثی]]، [[عاصم بن ثابت]]، [[خبیب بن عدی]]، [[زید بن دثنه]]، [[عبدالله بن طارق]] و [[مرثد بن ابی مرثد غنوی]] را که [[فرماندهی]] آنان بود، به همراه ایشان فرستاد. اینان به همراه فرستادگان عضل و قارة حرکت کردند تا به کنار آبی به نام "رجیع" که در میان عسفان و [[مکه]] واقع شده و در [[اختیار]] قبیله بنی [[هذیل]] بود، رسیدند. در آنجا آنها متوجه شدند که این کار، [[حیله]] بوده تا آنها را به دام بنی هذیل بیندازند، زیرا به ناگاه خود را در میان افراد این قبیله که با شمشیر اطراف ایشان را گرفته بودند، دیدند. فرستادگان رسول خدا {{صل}} و آماده [[دفاع]] شده، شمشیرهای خود را کشیدند و حالت [[دفاعی]] به خود گرفتند، بنی [[هذیل]] به ایشان گفتند: به [[خدا]] ما قصد کشتن شما را نداریم بلکه می‌خواهیم شما را به [[قریش]] [[تسلیم]] کنیم و با این کار چیزی به دست آوریم. بنابر این [[بیهوده]] خود را به کشتن ندهید و ما خدا را [[شاهد]] می‌گیریم که اگر تسلیم شوید، شما را نکشیم. [[مرثد بن ابی مرثد]]، [[خالد بن بکیر]] و [[عاصم بن ثابت]] [[جنگ]] با آنان را بر [[اسارت]] و [[تسلیم شدن]] ترجیح داده و به [[جنگ]] پرداختند و طولی نکشید که به دست افراد هذیل از پا در آمده، به [[شهادت]] رسیدند<ref>السیرة النبویة، ابن هشام، ج۲، ص۱۶۹؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ص۸۶؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۶۸؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۴، ص۶۴.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[مرثد بن ابی‌مرثد (مقاله)|مقاله «مرثد بن ابی‌مرثد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۳۰

نسب مرثد

مرثد و شهادت او در حادثه رجیع

پس از جنگ احد، گروهی از قبیله عضل و قاره به مدینه آمدند و از رسول خدا (ص) خواستند تا چند تن را برای یاد دادن قرآن و احکام دین به میان آنها فرستد. ولی حقیقت کار این نبود و آنها نقشه کشیده بودند که چند تن از مسلمانان را بدین وسیله دستگیر سازند و به قریش بفروشند. رسول خدا (ص) شش نفر از اصحاب خود به نام‌های خالد بن بکیر لیثی، عاصم بن ثابت، خبیب بن عدی، زید بن دثنه، عبدالله بن طارق و مرثد بن ابی مرثد غنوی را که فرماندهی آنان بود، به همراه ایشان فرستاد. اینان به همراه فرستادگان عضل و قارة حرکت کردند تا به کنار آبی به نام "رجیع" که در میان عسفان و مکه واقع شده و در اختیار قبیله بنی هذیل بود، رسیدند. در آنجا آنها متوجه شدند که این کار، حیله بوده تا آنها را به دام بنی هذیل بیندازند، زیرا به ناگاه خود را در میان افراد این قبیله که با شمشیر اطراف ایشان را گرفته بودند، دیدند. فرستادگان رسول خدا (ص) و آماده دفاع شده، شمشیرهای خود را کشیدند و حالت دفاعی به خود گرفتند، بنی هذیل به ایشان گفتند: به خدا ما قصد کشتن شما را نداریم بلکه می‌خواهیم شما را به قریش تسلیم کنیم و با این کار چیزی به دست آوریم. بنابر این بیهوده خود را به کشتن ندهید و ما خدا را شاهد می‌گیریم که اگر تسلیم شوید، شما را نکشیم. مرثد بن ابی مرثد، خالد بن بکیر و عاصم بن ثابت جنگ با آنان را بر اسارت و تسلیم شدن ترجیح داده و به جنگ پرداختند و طولی نکشید که به دست افراد هذیل از پا در آمده، به شهادت رسیدند[۱].[۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. السیرة النبویة، ابن هشام، ج۲، ص۱۶۹؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ص۸۶؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۶۸؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۴، ص۶۴.
  2. عسکری، عبدالرضا، مقاله «مرثد بن ابی‌مرثد»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۲۶۰-۲۶۱.