سمرة بن جندب فزاری در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[سَمُرَة بن جُندَب بن هلال]] از [[طایفه]] فَزارَه و از [[قبیله غطفان]] بود. <ref>الانساب، ج۴، ص۱۳۷؛ اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۶۵.</ref> مادرش کفاء دختر [[حارث]] از همان طایفه، پس از [[وفات]] همسرش با [[مری بن سنان انصاری|مُرّی بن سِنان انصاری]]، عموی [[ابوسعید خدری|ابوسعید خُدری]] <ref>الطبقات، ج۷، ص۳۵.</ref> از [[قبیله خزرج]]، [[ازدواج]] کرد.<ref> اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲.</ref> [[مادر]] [[سمره]] هنگام [[ازدواج]] شرط کرده بود که شوهرش باید سمره را تحت تکفل خود بگیرد.<ref> الاستیعاب، ج۲، ص۶۵۴-۶۵۵.</ref> از آن پس سمره تحت تکفل ناپدریش قرار گرفت.<ref> اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> برپایه [[نقل]] [[مورخان]]، سمره هنگام [[نبرد]] [[خندق]] ۱۵ سال داشت؛<ref>البدایة والنهایه، ج۴، ص۱۵.</ref> ولی نخستین اطلاعات درباره وی به [[غزوه احد]] باز می‌گردد که [[پیامبر اکرم]]{{ع}} همه [[نوجوانان]] حاضر در [[سپاه اسلام]] را از میان [[راه]] [[احد]] بازگرداند، جز [[رافع بن خدیج]] که [[تیراندازی]] ماهر بود. سمره نیز برای نشان دادن [[قدرت]] بدنی خویش از [[پیامبر]] خواست تا به او اجازه کُشتی گرفتن با رافع بن خدیج دهد و پس از [[پیروزی]] سمره بر [[رافع]]، پیامبر به او نیز اجازه شرکت در نبرد[[احد]] داد<ref> اسد الغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ المغازی، ج۱، ص۲۱۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۳۴.</ref> و از آن پس در همه [[غزوه‌های پیامبر]] جز یک [[غزوه]] شرکت کرد.<ref> اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۳.</ref> بر اساس گزارش‌های [[تاریخی]]، [[سمرة بن جندب]] در [[جبهه]] جنوبی [[فتوحات]] شرقی، فعالیت داشت و از این رو از حضور او در [[بصره]] و گاه [[اهواز]]، اطلاعاتی به [[ثبت]] رسیده است. <ref>فتوح البلدان، ص۳۷۴؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۸۶؛ ج۱۳، ص۳۳؛ الاصابه، ج۶، ص۵۵۳.</ref> پس از [[شهادت امیرمؤمنان]]{{ع}} به [[امویان]] متمایل شد. هنگامی که [[زیاد بن ابیه]] در [[سال ۵۰ هجری]] [[والی کوفه]] و بصره بود، در [[زمان]] نبود خودش در بصره، سمره را [[جانشین]] خود قرار می‌داد.<ref> انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۴؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۸۴.</ref> پس از [[مرگ]] زیاد بن ابیه در سال ۵۳،<ref> تاریخ طبری، ج۵، ص۲۸۸.</ref> [[معاویه]] مدت کوتاهی (۸ ماه یا یک سال و نیم) [[سمره]] را [[والی بصره]] قرار داد؛<ref>الکامل، ج۳، ص۴۹۵؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۵۵.</ref> ولی در [[سال ۵۴ هجری]] او را [[عزل]] کرد. گفته شده سمره پس از عزلش، [[معاویه]] را [[لعن]] و [[مذمت]] کرد.<ref> البدایة والنهایه، ج۸، ص۶۷.</ref> درباره وی در [[منابع تاریخی]] گزارش‌هایی آمده‌اند: برخورد متکبرانه <ref> انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۵۰.</ref> در هنگامی که متولی بازار [[اهواز]] بوده،<ref>فتوح البلدان، ص۳۷۴؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۸۶؛ الاصابه، ج۶، ص۵۵۳.</ref> بی‌مبالاتی نسبت به زخمی کردن یا کشتن افراد هنگام عبور سپاهیانش،<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۲۲۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۳۷.</ref> کشتن ۴۷ تن از اعضای [[قبیله]] [[عدنانی]] هنگامی که از طرف [[زیاد]] والی بصره بوده،<ref> انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۸.</ref> اشتغال به [[تجارت]] [[خمر]] در دوره [[عمر بن خطاب]] در اهواز،<ref>صحیح مسلم، ج۵، ص۴۱؛ مسند احمد، ج۱، ص۲۵؛ اضواء البیان، ج۴، ص۱۹۹.</ref> کشتن ۸۰۰۰ نفر به [[جرم]] [[خارجی‌گری]] <ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۲۳۷.</ref> و ابا نداشتن وی در اواخر [[عمر]] از عیادت‌ کنندگانش، از اینکه ظرف شراب در کنارش باشد.<ref> شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۷.</ref>
[[سَمُرَة بن جُندَب بن هلال]] از [[طایفه]] فَزارَه و از [[قبیله غطفان]] بود. <ref>الانساب، ج۴، ص۱۳۷؛ اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۶۵.</ref> مادرش کفاء دختر [[حارث]] از همان طایفه، پس از [[وفات]] همسرش با [[مری بن سنان انصاری|مُرّی بن سِنان انصاری]]، عموی [[ابوسعید خدری|ابوسعید خُدری]] <ref>الطبقات، ج۷، ص۳۵.</ref> از [[قبیله خزرج]]، [[ازدواج]] کرد.<ref> اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲.</ref> [[مادر]] [[سمره]] هنگام [[ازدواج]] شرط کرده بود که شوهرش باید سمره را تحت تکفل خود بگیرد.<ref> الاستیعاب، ج۲، ص۶۵۴-۶۵۵.</ref> از آن پس سمره تحت تکفل ناپدریش قرار گرفت.<ref> اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> برپایه [[نقل]] [[مورخان]]، سمره هنگام [[نبرد]] [[خندق]] ۱۵ سال داشت؛<ref>البدایة والنهایه، ج۴، ص۱۵.</ref> ولی نخستین اطلاعات درباره وی به [[غزوه احد]] باز می‌گردد که [[پیامبر اکرم]] {{ع}} همه [[نوجوانان]] حاضر در [[سپاه اسلام]] را از میان [[راه]] [[احد]] بازگرداند، جز [[رافع بن خدیج]] که [[تیراندازی]] ماهر بود. سمره نیز برای نشان دادن [[قدرت]] بدنی خویش از [[پیامبر]] خواست تا به او اجازه کُشتی گرفتن با رافع بن خدیج دهد و پس از [[پیروزی]] سمره بر [[رافع]]، پیامبر به او نیز اجازه شرکت در نبرد[[احد]] داد<ref> اسد الغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ المغازی، ج۱، ص۲۱۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۳۴.</ref> و از آن پس در همه [[غزوه‌های پیامبر]] جز یک [[غزوه]] شرکت کرد.<ref> اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۳.</ref> بر اساس گزارش‌های [[تاریخی]]، [[سمرة بن جندب]] در [[جبهه]] جنوبی [[فتوحات]] شرقی، فعالیت داشت و از این رو از حضور او در [[بصره]] و گاه [[اهواز]]، اطلاعاتی به [[ثبت]] رسیده است. <ref>فتوح البلدان، ص۳۷۴؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۸۶؛ ج۱۳، ص۳۳؛ الاصابه، ج۶، ص۵۵۳.</ref> پس از [[شهادت امیرمؤمنان]] {{ع}} به [[امویان]] متمایل شد. هنگامی که [[زیاد بن ابیه]] در [[سال ۵۰ هجری]] [[والی کوفه]] و بصره بود، در [[زمان]] نبود خودش در بصره، سمره را [[جانشین]] خود قرار می‌داد.<ref> انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۴؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۸۴.</ref> پس از [[مرگ]] زیاد بن ابیه در سال ۵۳،<ref> تاریخ طبری، ج۵، ص۲۸۸.</ref> [[معاویه]] مدت کوتاهی (۸ ماه یا یک سال و نیم) [[سمره]] را [[والی بصره]] قرار داد؛<ref>الکامل، ج۳، ص۴۹۵؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۵۵.</ref> ولی در [[سال ۵۴ هجری]] او را [[عزل]] کرد. گفته شده سمره پس از عزلش، [[معاویه]] را [[لعن]] و [[مذمت]] کرد.<ref> البدایة والنهایه، ج۸، ص۶۷.</ref> درباره وی در [[منابع تاریخی]] گزارش‌هایی آمده‌اند: برخورد متکبرانه <ref> انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۵۰.</ref> در هنگامی که متولی بازار [[اهواز]] بوده،<ref>فتوح البلدان، ص۳۷۴؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۸۶؛ الاصابه، ج۶، ص۵۵۳.</ref> بی‌مبالاتی نسبت به زخمی کردن یا کشتن افراد هنگام عبور سپاهیانش،<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۲۲۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۳۷.</ref> کشتن ۴۷ تن از اعضای [[قبیله]] [[عدنانی]] هنگامی که از طرف [[زیاد]] والی بصره بوده،<ref> انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۸.</ref> اشتغال به [[تجارت]] [[خمر]] در دوره [[عمر بن خطاب]] در اهواز،<ref>صحیح مسلم، ج۵، ص۴۱؛ مسند احمد، ج۱، ص۲۵؛ اضواء البیان، ج۴، ص۱۹۹.</ref> کشتن ۸۰۰۰ نفر به [[جرم]] [[خارجی‌گری]] <ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۲۳۷.</ref> و ابا نداشتن وی در اواخر [[عمر]] از عیادت‌ کنندگانش، از اینکه ظرف شراب در کنارش باشد.<ref> شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۷.</ref>


براساس گزارش منابع تاریخی، سمره در پایان عمر به [[بیماری]] نقرس و برپایه گزارشی دیگر به بیماری کزاز [[مبتلا]] شد و [[احساس]] سرمای شدید می‌کرد که با برافروختن [[آتش]] در ۴ سوی او و به کار گرفتن آب گرم برای کاهش [[ناراحتی]] وی برمی‌آمدند و در همان حال از [[دنیا]] رفت.<ref>الطبقات، ج۶، ص۱۰۹؛ ج۷، ص۳۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۳.</ref> [[مرگ]] وی را در آخر [[زمامداری]] معاویه، میان سال‌های ۵۸ - ۶۰ در [[کوفه]] یا [[بصره]] دانسته‌اند؛<ref>اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۳؛ البدایة والنهایه، ج۶، ص۲۲۷.</ref> ولی برپایه [[نقلی]]، مرگ وی در شصت و اندی در کوفه ذکر شده <ref>المعارف، ص۳۰۵.</ref>که مؤید اخباری است که سمره در ماجرای [[قیام امام حسین]]{{ع}} از کسانی بوده که [[کوفیان]] را به [[رویارویی]] با آن [[حضرت]] [[تشویق]] می‌کرده <ref>شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۵.</ref> و خود [[شاهد]] این رویداد بوده است.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۹.</ref>
براساس گزارش منابع تاریخی، سمره در پایان عمر به [[بیماری]] نقرس و برپایه گزارشی دیگر به بیماری کزاز [[مبتلا]] شد و [[احساس]] سرمای شدید می‌کرد که با برافروختن [[آتش]] در ۴ سوی او و به کار گرفتن آب گرم برای کاهش [[ناراحتی]] وی برمی‌آمدند و در همان حال از [[دنیا]] رفت.<ref>الطبقات، ج۶، ص۱۰۹؛ ج۷، ص۳۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۳.</ref> [[مرگ]] وی را در آخر [[زمامداری]] معاویه، میان سال‌های ۵۸ - ۶۰ در [[کوفه]] یا [[بصره]] دانسته‌اند؛<ref>اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۳؛ البدایة والنهایه، ج۶، ص۲۲۷.</ref> ولی برپایه [[نقلی]]، مرگ وی در شصت و اندی در کوفه ذکر شده <ref>المعارف، ص۳۰۵.</ref>که مؤید اخباری است که سمره در ماجرای [[قیام امام حسین]] {{ع}} از کسانی بوده که [[کوفیان]] را به [[رویارویی]] با آن [[حضرت]] [[تشویق]] می‌کرده <ref>شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۵.</ref> و خود [[شاهد]] این رویداد بوده است.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۹.</ref>


بر پایه [[نقلی]]، وقتی [[سمرة بن جندب]]، [[ابوهریره]] و [[ابومحذوره]] با هم بودند، [[پیامبر]] فرجام آخرین فردی را که از این سه از [[دنیا]] خواهد رفت [[آتش دوزخ]] دانست و بر پایه برخی گزارش‌ها آخرین آنها [[سمره]] بود <ref> دلائل النبوه، ج۶، ص۴۵۸.</ref> دختر سمره، ام‌ثابت [[همسر]] مختار بود.<ref> اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۳؛ البدایة والنهایه، ج۶، ص۲۲۷.</ref> تبار او از دو فرزندش [[سعید]] و [[سلیمان]] ادامه یافت و در میان آنان برخی [[محدّث]] و منجم بودند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص۲۵۹.</ref> سمره [[روایات]] فراوانی از پیامبر [[نقل]] کرده<ref>الطبقات، ج۷، ص۳۵.</ref> و به ویژه [[روایات تفسیری]] متعددی از او نقل شده است.<ref>الطبقات، ج۷، ص۳۵.</ref> بر پایه گزارشی، وی کتابی به نام "کتاب سمره" داشته است.<ref>جامع البیان، ج۶، ص۱۱۷؛ السنن الکبری، ج۹، ص۳۵۶.</ref> وی در کنار [[ابن‌عباس]] از جمله [[مترجمان قرآن]] دانسته شده که در [[آیات]] ومصادیق و [[شأن نزول]] [[آگاهی]] داشته‌اند؛<ref> تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۵.</ref> همچنین وی را از [[راویان حدیث غدیر]] برشمرده‌اند.<ref>اسنی المطالب، ص۴؛ الغدیر، ج۱، ص۴۴.</ref> تابعیان [[بصره]] چون ابن‌سیرین، [[حسن بصری]] و برخی دیگر از وی به خوبی یاد کرده<ref> اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> و او را "[[صدوق]] الحدیث و [[عظیم]] الامانه" دانسته‌اند<ref>تاریخ اسماء الثقات، ص۹۶.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی]] و [[اسماعیل حائری‌نژاد|حائری‌نژاد]]، [[سمرة بن جندب فزاری - اسماعیلی و حائری‌نژاد (مقاله)|مقاله «سمرة بن جندب فزاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
بر پایه [[نقلی]]، وقتی [[سمرة بن جندب]]، [[ابوهریره]] و [[ابومحذوره]] با هم بودند، [[پیامبر]] فرجام آخرین فردی را که از این سه از [[دنیا]] خواهد رفت [[آتش دوزخ]] دانست و بر پایه برخی گزارش‌ها آخرین آنها [[سمره]] بود <ref> دلائل النبوه، ج۶، ص۴۵۸.</ref> دختر سمره، ام‌ثابت [[همسر]] مختار بود.<ref> اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۳؛ البدایة والنهایه، ج۶، ص۲۲۷.</ref> تبار او از دو فرزندش [[سعید]] و [[سلیمان]] ادامه یافت و در میان آنان برخی [[محدّث]] و منجم بودند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص۲۵۹.</ref> سمره [[روایات]] فراوانی از پیامبر [[نقل]] کرده<ref>الطبقات، ج۷، ص۳۵.</ref> و به ویژه [[روایات تفسیری]] متعددی از او نقل شده است.<ref>الطبقات، ج۷، ص۳۵.</ref> بر پایه گزارشی، وی کتابی به نام "کتاب سمره" داشته است.<ref>جامع البیان، ج۶، ص۱۱۷؛ السنن الکبری، ج۹، ص۳۵۶.</ref> وی در کنار [[ابن‌عباس]] از جمله [[مترجمان قرآن]] دانسته شده که در [[آیات]] ومصادیق و [[شأن نزول]] [[آگاهی]] داشته‌اند؛<ref> تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۵.</ref> همچنین وی را از [[راویان حدیث غدیر]] برشمرده‌اند.<ref>اسنی المطالب، ص۴؛ الغدیر، ج۱، ص۴۴.</ref> تابعیان [[بصره]] چون ابن‌سیرین، [[حسن بصری]] و برخی دیگر از وی به خوبی یاد کرده<ref> اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> و او را "[[صدوق]] الحدیث و [[عظیم]] الامانه" دانسته‌اند<ref>تاریخ اسماء الثقات، ص۹۶.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی]] و [[اسماعیل حائری‌نژاد|حائری‌نژاد]]، [[سمرة بن جندب فزاری - اسماعیلی و حائری‌نژاد (مقاله)|مقاله «سمرة بن جندب فزاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


==سمره در [[شأن نزول]]==
== سمره در [[شأن نزول]] ==
بر اساس روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} فردی از [[انصار]] در [[خانه]] کسی دیگر درخت خرمایی داشت و گاه و بی‌گاه برای رسیدگی به آن، بی‌اجازه صاحب خانه به خانه او وارد می‌شد. صاحب خانه از وی به [[رسول خدا]]{{ع}} [[شکایت]] کرد. پیامبر معاوضه [[نخل]] وی با نخلی در [[بهشت]] را به [[مرد]] [[انصاری]] پیشنهاد داد؛ ولی وی نپذیرفت. پیامبر{{ع}} اعطای [[باغی]] در بهشت را در برابر نخلش به وی پیشنهاد داد و او باز هم نپذیرفت. مدتی بعد [[ابودحداح]] نخل را از مرد انصاری خرید و سپس نزد رسول خدا آمد و در برابر آن باغ [[موعود]] بهشتی، درخت را به [[پیامبر]]{{ع}} [[هدیه]] کرد. پیامبر پیشنهاد وی را پذیرفت و آن باغ بهشتی را به وی [[وعده]] داد. در این هنگام [[آیات]] نخست [[سوره لیل]] نازل شد.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۴۲۵؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۶۰.</ref> بر پایه [[نقلی]] از [[ابن‌عباس]]، آیات نخست سوره لیل درباره [[ابودحداح]] و [[سمرة بن جندب]] نازل شده است. [[آیه]] {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى}}<ref>«امّا آنکه بخشش کند و پرهیزگاری ورزد،» سوره لیل، آیه ۵.</ref> ناظر به [[عمل]] ابودحداح است که درخت خرما را از صاحب آن خرید و در [[راه خدا]] هدیه کرد و آیه {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَ}}<ref>«و اما آنکه تنگ‌چشمی کند و بی‌نیازی نشان دهد،» سوره لیل، آیه ۸.</ref> ناظر به عمل سمرة بن جندب است.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۲، ص۶۲۷؛ متشابه القرآن، ج۲، ص۷۲.</ref> در [[منابع روایی]] نیز داستانی شبیه داستان یادشده در باره ابودحداح و سمرة بن جندب [[نقل]] شده <ref>من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۰۳؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۱۷۳؛ وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۴۲۸.</ref> و مبنای قاعده "لاضَرر ولا ضِرار" قرار گفته است. گرچه بخش‌های پایانی این دو داستان در [[منابع تفسیری]] ومنابع [[روایی]] وفقهی با هم متفاوت‌اند، بعید به نظر می‌رسد دو داستان جدای از هم باشند.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی]] و [[اسماعیل حائری‌نژاد|حائری‌نژاد]]، [[سمرة بن جندب فزاری - اسماعیلی و حائری‌نژاد (مقاله)|مقاله «سمرة بن جندب فزاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
بر اساس روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} فردی از [[انصار]] در [[خانه]] کسی دیگر درخت خرمایی داشت و گاه و بی‌گاه برای رسیدگی به آن، بی‌اجازه صاحب خانه به خانه او وارد می‌شد. صاحب خانه از وی به [[رسول خدا]] {{ع}} [[شکایت]] کرد. پیامبر معاوضه [[نخل]] وی با نخلی در [[بهشت]] را به [[مرد]] [[انصاری]] پیشنهاد داد؛ ولی وی نپذیرفت. پیامبر {{ع}} اعطای [[باغی]] در بهشت را در برابر نخلش به وی پیشنهاد داد و او باز هم نپذیرفت. مدتی بعد [[ابودحداح]] نخل را از مرد انصاری خرید و سپس نزد رسول خدا آمد و در برابر آن باغ [[موعود]] بهشتی، درخت را به [[پیامبر]] {{ع}} [[هدیه]] کرد. پیامبر پیشنهاد وی را پذیرفت و آن باغ بهشتی را به وی [[وعده]] داد. در این هنگام [[آیات]] نخست [[سوره لیل]] نازل شد.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۴۲۵؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۶۰.</ref> بر پایه [[نقلی]] از [[ابن‌عباس]]، آیات نخست سوره لیل درباره [[ابودحداح]] و [[سمرة بن جندب]] نازل شده است. [[آیه]] {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى}}<ref>«امّا آنکه بخشش کند و پرهیزگاری ورزد،» سوره لیل، آیه ۵.</ref> ناظر به [[عمل]] ابودحداح است که درخت خرما را از صاحب آن خرید و در [[راه خدا]] هدیه کرد و آیه {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَ}}<ref>«و اما آنکه تنگ‌چشمی کند و بی‌نیازی نشان دهد،» سوره لیل، آیه ۸.</ref> ناظر به عمل سمرة بن جندب است.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۲، ص۶۲۷؛ متشابه القرآن، ج۲، ص۷۲.</ref> در [[منابع روایی]] نیز داستانی شبیه داستان یادشده در باره ابودحداح و سمرة بن جندب [[نقل]] شده <ref>من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۰۳؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۱۷۳؛ وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۴۲۸.</ref> و مبنای قاعده "لاضَرر ولا ضِرار" قرار گفته است. گرچه بخش‌های پایانی این دو داستان در [[منابع تفسیری]] ومنابع [[روایی]] وفقهی با هم متفاوت‌اند، بعید به نظر می‌رسد دو داستان جدای از هم باشند.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی]] و [[اسماعیل حائری‌نژاد|حائری‌نژاد]]، [[سمرة بن جندب فزاری - اسماعیلی و حائری‌نژاد (مقاله)|مقاله «سمرة بن جندب فزاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۱

مقدمه

سَمُرَة بن جُندَب بن هلال از طایفه فَزارَه و از قبیله غطفان بود. [۱] مادرش کفاء دختر حارث از همان طایفه، پس از وفات همسرش با مُرّی بن سِنان انصاری، عموی ابوسعید خُدری [۲] از قبیله خزرج، ازدواج کرد.[۳] مادر سمره هنگام ازدواج شرط کرده بود که شوهرش باید سمره را تحت تکفل خود بگیرد.[۴] از آن پس سمره تحت تکفل ناپدریش قرار گرفت.[۵] برپایه نقل مورخان، سمره هنگام نبرد خندق ۱۵ سال داشت؛[۶] ولی نخستین اطلاعات درباره وی به غزوه احد باز می‌گردد که پیامبر اکرم (ع) همه نوجوانان حاضر در سپاه اسلام را از میان راه احد بازگرداند، جز رافع بن خدیج که تیراندازی ماهر بود. سمره نیز برای نشان دادن قدرت بدنی خویش از پیامبر خواست تا به او اجازه کُشتی گرفتن با رافع بن خدیج دهد و پس از پیروزی سمره بر رافع، پیامبر به او نیز اجازه شرکت در نبرداحد داد[۷] و از آن پس در همه غزوه‌های پیامبر جز یک غزوه شرکت کرد.[۸] بر اساس گزارش‌های تاریخی، سمرة بن جندب در جبهه جنوبی فتوحات شرقی، فعالیت داشت و از این رو از حضور او در بصره و گاه اهواز، اطلاعاتی به ثبت رسیده است. [۹] پس از شهادت امیرمؤمنان (ع) به امویان متمایل شد. هنگامی که زیاد بن ابیه در سال ۵۰ هجری والی کوفه و بصره بود، در زمان نبود خودش در بصره، سمره را جانشین خود قرار می‌داد.[۱۰] پس از مرگ زیاد بن ابیه در سال ۵۳،[۱۱] معاویه مدت کوتاهی (۸ ماه یا یک سال و نیم) سمره را والی بصره قرار داد؛[۱۲] ولی در سال ۵۴ هجری او را عزل کرد. گفته شده سمره پس از عزلش، معاویه را لعن و مذمت کرد.[۱۳] درباره وی در منابع تاریخی گزارش‌هایی آمده‌اند: برخورد متکبرانه [۱۴] در هنگامی که متولی بازار اهواز بوده،[۱۵] بی‌مبالاتی نسبت به زخمی کردن یا کشتن افراد هنگام عبور سپاهیانش،[۱۶] کشتن ۴۷ تن از اعضای قبیله عدنانی هنگامی که از طرف زیاد والی بصره بوده،[۱۷] اشتغال به تجارت خمر در دوره عمر بن خطاب در اهواز،[۱۸] کشتن ۸۰۰۰ نفر به جرم خارجی‌گری [۱۹] و ابا نداشتن وی در اواخر عمر از عیادت‌ کنندگانش، از اینکه ظرف شراب در کنارش باشد.[۲۰]

براساس گزارش منابع تاریخی، سمره در پایان عمر به بیماری نقرس و برپایه گزارشی دیگر به بیماری کزاز مبتلا شد و احساس سرمای شدید می‌کرد که با برافروختن آتش در ۴ سوی او و به کار گرفتن آب گرم برای کاهش ناراحتی وی برمی‌آمدند و در همان حال از دنیا رفت.[۲۱] مرگ وی را در آخر زمامداری معاویه، میان سال‌های ۵۸ - ۶۰ در کوفه یا بصره دانسته‌اند؛[۲۲] ولی برپایه نقلی، مرگ وی در شصت و اندی در کوفه ذکر شده [۲۳]که مؤید اخباری است که سمره در ماجرای قیام امام حسین (ع) از کسانی بوده که کوفیان را به رویارویی با آن حضرت تشویق می‌کرده [۲۴] و خود شاهد این رویداد بوده است.[۲۵]

بر پایه نقلی، وقتی سمرة بن جندب، ابوهریره و ابومحذوره با هم بودند، پیامبر فرجام آخرین فردی را که از این سه از دنیا خواهد رفت آتش دوزخ دانست و بر پایه برخی گزارش‌ها آخرین آنها سمره بود [۲۶] دختر سمره، ام‌ثابت همسر مختار بود.[۲۷] تبار او از دو فرزندش سعید و سلیمان ادامه یافت و در میان آنان برخی محدّث و منجم بودند.[۲۸] سمره روایات فراوانی از پیامبر نقل کرده[۲۹] و به ویژه روایات تفسیری متعددی از او نقل شده است.[۳۰] بر پایه گزارشی، وی کتابی به نام "کتاب سمره" داشته است.[۳۱] وی در کنار ابن‌عباس از جمله مترجمان قرآن دانسته شده که در آیات ومصادیق و شأن نزول آگاهی داشته‌اند؛[۳۲] همچنین وی را از راویان حدیث غدیر برشمرده‌اند.[۳۳] تابعیان بصره چون ابن‌سیرین، حسن بصری و برخی دیگر از وی به خوبی یاد کرده[۳۴] و او را "صدوق الحدیث و عظیم الامانه" دانسته‌اند[۳۵].[۳۶]

سمره در شأن نزول

بر اساس روایتی از امام باقر (ع) فردی از انصار در خانه کسی دیگر درخت خرمایی داشت و گاه و بی‌گاه برای رسیدگی به آن، بی‌اجازه صاحب خانه به خانه او وارد می‌شد. صاحب خانه از وی به رسول خدا (ع) شکایت کرد. پیامبر معاوضه نخل وی با نخلی در بهشت را به مرد انصاری پیشنهاد داد؛ ولی وی نپذیرفت. پیامبر (ع) اعطای باغی در بهشت را در برابر نخلش به وی پیشنهاد داد و او باز هم نپذیرفت. مدتی بعد ابودحداح نخل را از مرد انصاری خرید و سپس نزد رسول خدا آمد و در برابر آن باغ موعود بهشتی، درخت را به پیامبر (ع) هدیه کرد. پیامبر پیشنهاد وی را پذیرفت و آن باغ بهشتی را به وی وعده داد. در این هنگام آیات نخست سوره لیل نازل شد.[۳۷] بر پایه نقلی از ابن‌عباس، آیات نخست سوره لیل درباره ابودحداح و سمرة بن جندب نازل شده است. آیه ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى[۳۸] ناظر به عمل ابودحداح است که درخت خرما را از صاحب آن خرید و در راه خدا هدیه کرد و آیه ﴿وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَ[۳۹] ناظر به عمل سمرة بن جندب است.[۴۰] در منابع روایی نیز داستانی شبیه داستان یادشده در باره ابودحداح و سمرة بن جندب نقل شده [۴۱] و مبنای قاعده "لاضَرر ولا ضِرار" قرار گفته است. گرچه بخش‌های پایانی این دو داستان در منابع تفسیری ومنابع روایی وفقهی با هم متفاوت‌اند، بعید به نظر می‌رسد دو داستان جدای از هم باشند.[۴۲]

منابع

پانویس

  1. الانساب، ج۴، ص۱۳۷؛ اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۶۵.
  2. الطبقات، ج۷، ص۳۵.
  3. اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲.
  4. الاستیعاب، ج۲، ص۶۵۴-۶۵۵.
  5. اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳.
  6. البدایة والنهایه، ج۴، ص۱۵.
  7. اسد الغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ المغازی، ج۱، ص۲۱۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۳۴.
  8. اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۳.
  9. فتوح البلدان، ص۳۷۴؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۸۶؛ ج۱۳، ص۳۳؛ الاصابه، ج۶، ص۵۵۳.
  10. انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۴؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۸۴.
  11. تاریخ طبری، ج۵، ص۲۸۸.
  12. الکامل، ج۳، ص۴۹۵؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۵۵.
  13. البدایة والنهایه، ج۸، ص۶۷.
  14. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۵۰.
  15. فتوح البلدان، ص۳۷۴؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۸۶؛ الاصابه، ج۶، ص۵۵۳.
  16. انساب الاشراف، ج۵، ص۲۲۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۳۷.
  17. انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۸.
  18. صحیح مسلم، ج۵، ص۴۱؛ مسند احمد، ج۱، ص۲۵؛ اضواء البیان، ج۴، ص۱۹۹.
  19. تاریخ طبری، ج۵، ص۲۳۷.
  20. شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۷.
  21. الطبقات، ج۶، ص۱۰۹؛ ج۷، ص۳۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۳.
  22. اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۳؛ البدایة والنهایه، ج۶، ص۲۲۷.
  23. المعارف، ص۳۰۵.
  24. شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۵.
  25. شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۹.
  26. دلائل النبوه، ج۶، ص۴۵۸.
  27. اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۳؛ البدایة والنهایه، ج۶، ص۲۲۷.
  28. جمهرة انساب العرب، ص۲۵۹.
  29. الطبقات، ج۷، ص۳۵.
  30. الطبقات، ج۷، ص۳۵.
  31. جامع البیان، ج۶، ص۱۱۷؛ السنن الکبری، ج۹، ص۳۵۶.
  32. تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۵.
  33. اسنی المطالب، ص۴؛ الغدیر، ج۱، ص۴۴.
  34. اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳.
  35. تاریخ اسماء الثقات، ص۹۶.
  36. اسماعیلی و حائری‌نژاد، مقاله «سمرة بن جندب فزاری»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  37. تفسیر قمی، ج۲، ص۴۲۵؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۶۰.
  38. «امّا آنکه بخشش کند و پرهیزگاری ورزد،» سوره لیل، آیه ۵.
  39. «و اما آنکه تنگ‌چشمی کند و بی‌نیازی نشان دهد،» سوره لیل، آیه ۸.
  40. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۲، ص۶۲۷؛ متشابه القرآن، ج۲، ص۷۲.
  41. من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۰۳؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۱۷۳؛ وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۴۲۸.
  42. اسماعیلی و حائری‌نژاد، مقاله «سمرة بن جندب فزاری»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.