علی بن محمد نوفلی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[علی بن محمد نوفلی در تاریخ اسلامی]] - [[علی بن محمد نوفلی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[علی بن محمد نوفلی در تاریخ اسلامی]] - [[علی بن محمد نوفلی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
از [[مردم]] [[عراق]]، و از [[کارگزاران]] [[دستگاه خلافت]] [[مأمون]] محسوب می‌شد. او در مورد برپایی مناظراتی که مأمون برای [[امام رضا]]{{ع}} [[تدارک]] می‌دید، می‌گوید: «روزی مأمون عبّاسی به [[فضل بن سهل]] [[فرمان]] داد تا سران [[مذاهب]] گوناگون هم چون [[جاثلیق]] و رأس [[جالوت]] و بزرگان [[صابئین]] و هربذ اکبر و [[پیروان]] [[زرتشت]]، و نسطاس رومی و [[متکلمان]] را جمع کند. [[فضل]] ایشان را گرد آورد. مأمون به وسیله [[یاسر]]، متصدی امور امام رضا{{ع}} از [[امام]]{{ع}} تقاضا کرد در صورت [[تمایل]] با سران مذاهب سخن بگوید. امام{{ع}} پاسخ داد فردا خواهم آمد. چون یاسر بازگشت، امام{{ع}} به من فرمود: ای نوفلی! تو عراقی هستی و عراقی هوشیار است، از این که مأمون [[مشرکان]] و صاحبان [[عقاید]] را گرد آورده است چه می‌فهمی؟ گفتم: فدایت شوم! می‌خواهد شما را بیازماید و [[میزان]] دانشتان را بشناسد. امام{{ع}} فرمودند: آیا می‌ترسی آنان دلیل مرا [[باطل]] سازند؟ گفتم: نه، به [[خدا]] [[سوگند]]، هرگز چنین بیمی ندارم، و [[امید]] می‌دارم خدا تو را بر آنان [[پیروز]] گرداند. امام{{ع}} فرمودند: ای نوفلی! [[دوست]] داری بدانی مأمون چه وقت پشیمان می‌شود؟ گفتم: آری. فرمودند: آنگاه که من بر [[اهل تورات]] با تورانشان، و بر [[اهل انجیل]] با انجیلشان، و بر [[اهل زبور]] با زبورشان، و بر صابئین با [[زبان عبری]] خودشان، بر هربذان با زبان پارسی‌شان، و بر [[رومیان]] با زبان خودشان، و بر [[اصحاب]] مقالات با لغتشان، استاد لال کنم. و آن گاه که هر دسته‌ای را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم، و دست از [[عقیده]] و گفتار خود کشیدند و به گفتار من‌گراییدند، مأمون در می‌یابد، مسنادی که بر آن تکیه کرده است، [[حق]] او نیست؛ آن وقت، مأمون پشیمان می‌گردد»<ref>احتجاج، ج۲، ص۴۱۵.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۵۱۳.</ref>
از [[مردم]] [[عراق]]، و از [[کارگزاران]] [[دستگاه خلافت]] [[مأمون]] محسوب می‌شد. او در مورد برپایی مناظراتی که مأمون برای [[امام رضا]] {{ع}} [[تدارک]] می‌دید، می‌گوید: «روزی مأمون عبّاسی به [[فضل بن سهل]] [[فرمان]] داد تا سران [[مذاهب]] گوناگون هم چون [[جاثلیق]] و رأس [[جالوت]] و بزرگان [[صابئین]] و هربذ اکبر و [[پیروان]] [[زرتشت]]، و نسطاس رومی و [[متکلمان]] را جمع کند. [[فضل]] ایشان را گرد آورد. مأمون به وسیله [[یاسر]]، متصدی امور امام رضا {{ع}} از [[امام]] {{ع}} تقاضا کرد در صورت [[تمایل]] با سران مذاهب سخن بگوید. امام {{ع}} پاسخ داد فردا خواهم آمد. چون یاسر بازگشت، امام {{ع}} به من فرمود: ای نوفلی! تو عراقی هستی و عراقی هوشیار است، از این که مأمون [[مشرکان]] و صاحبان [[عقاید]] را گرد آورده است چه می‌فهمی؟ گفتم: فدایت شوم! می‌خواهد شما را بیازماید و [[میزان]] دانشتان را بشناسد. امام {{ع}} فرمودند: آیا می‌ترسی آنان دلیل مرا [[باطل]] سازند؟ گفتم: نه، به [[خدا]] [[سوگند]]، هرگز چنین بیمی ندارم، و [[امید]] می‌دارم خدا تو را بر آنان [[پیروز]] گرداند. امام {{ع}} فرمودند: ای نوفلی! [[دوست]] داری بدانی مأمون چه وقت پشیمان می‌شود؟ گفتم: آری. فرمودند: آنگاه که من بر [[اهل تورات]] با تورانشان، و بر [[اهل انجیل]] با انجیلشان، و بر [[اهل زبور]] با زبورشان، و بر صابئین با [[زبان عبری]] خودشان، بر هربذان با زبان پارسی‌شان، و بر [[رومیان]] با زبان خودشان، و بر [[اصحاب]] مقالات با لغتشان، استاد لال کنم. و آن گاه که هر دسته‌ای را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم، و دست از [[عقیده]] و گفتار خود کشیدند و به گفتار من‌گراییدند، مأمون در می‌یابد، مسنادی که بر آن تکیه کرده است، [[حق]] او نیست؛ آن وقت، مأمون پشیمان می‌گردد»<ref>احتجاج، ج۲، ص۴۱۵.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۵۱۳.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۹

مقدمه

از مردم عراق، و از کارگزاران دستگاه خلافت مأمون محسوب می‌شد. او در مورد برپایی مناظراتی که مأمون برای امام رضا (ع) تدارک می‌دید، می‌گوید: «روزی مأمون عبّاسی به فضل بن سهل فرمان داد تا سران مذاهب گوناگون هم چون جاثلیق و رأس جالوت و بزرگان صابئین و هربذ اکبر و پیروان زرتشت، و نسطاس رومی و متکلمان را جمع کند. فضل ایشان را گرد آورد. مأمون به وسیله یاسر، متصدی امور امام رضا (ع) از امام (ع) تقاضا کرد در صورت تمایل با سران مذاهب سخن بگوید. امام (ع) پاسخ داد فردا خواهم آمد. چون یاسر بازگشت، امام (ع) به من فرمود: ای نوفلی! تو عراقی هستی و عراقی هوشیار است، از این که مأمون مشرکان و صاحبان عقاید را گرد آورده است چه می‌فهمی؟ گفتم: فدایت شوم! می‌خواهد شما را بیازماید و میزان دانشتان را بشناسد. امام (ع) فرمودند: آیا می‌ترسی آنان دلیل مرا باطل سازند؟ گفتم: نه، به خدا سوگند، هرگز چنین بیمی ندارم، و امید می‌دارم خدا تو را بر آنان پیروز گرداند. امام (ع) فرمودند: ای نوفلی! دوست داری بدانی مأمون چه وقت پشیمان می‌شود؟ گفتم: آری. فرمودند: آنگاه که من بر اهل تورات با تورانشان، و بر اهل انجیل با انجیلشان، و بر اهل زبور با زبورشان، و بر صابئین با زبان عبری خودشان، بر هربذان با زبان پارسی‌شان، و بر رومیان با زبان خودشان، و بر اصحاب مقالات با لغتشان، استاد لال کنم. و آن گاه که هر دسته‌ای را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم، و دست از عقیده و گفتار خود کشیدند و به گفتار من‌گراییدند، مأمون در می‌یابد، مسنادی که بر آن تکیه کرده است، حق او نیست؛ آن وقت، مأمون پشیمان می‌گردد»[۱].[۲]

منابع

پانویس

  1. احتجاج، ج۲، ص۴۱۵.
  2. محمدی، حسین، رضانامه ص۵۱۳.