شارات الخلافه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ' ه. ق ' به 'ه‍.ق ')
خط ۳: خط ۳:
شارات الخلافه - نشانه‌های [[خلافت]] - عبارت بودند از: [[خطبه]]، سکه و طراز.
شارات الخلافه - نشانه‌های [[خلافت]] - عبارت بودند از: [[خطبه]]، سکه و طراز.
[[خطبه]]: دعایی بود که ائمۀ جماعات [[مساجد]]، در اوقات [[نماز]]، بر [[خلفا]] می‌خواندند. [[خلفا]] اغلب، [[امامت]] [[مساجد]] را شخصاً بر عهده داشته و [[نماز]] را با دعای بر [[نبی]] و [[رضایت]] [[صحابه]] به اتمام می‌رساندند، ولیکن هر گاه شهری را [[فتح]] می‌کردند، عمّال خود را به آنجا فرستاده و آنها هنگام [[قرائت]] [[نماز]]، با دعای بر [[خلیفه]] [[نماز]] را به پایان می‌رساندند<ref>مقدمه ابن خلدون، ص۲۶۹ و ۲۲۵.</ref>.
[[خطبه]]: دعایی بود که ائمۀ جماعات [[مساجد]]، در اوقات [[نماز]]، بر [[خلفا]] می‌خواندند. [[خلفا]] اغلب، [[امامت]] [[مساجد]] را شخصاً بر عهده داشته و [[نماز]] را با دعای بر [[نبی]] و [[رضایت]] [[صحابه]] به اتمام می‌رساندند، ولیکن هر گاه شهری را [[فتح]] می‌کردند، عمّال خود را به آنجا فرستاده و آنها هنگام [[قرائت]] [[نماز]]، با دعای بر [[خلیفه]] [[نماز]] را به پایان می‌رساندند<ref>مقدمه ابن خلدون، ص۲۶۹ و ۲۲۵.</ref>.
سکه: [[پول]] فلزی بود که نام [[خلیفه]] یا [[سلطان]]، روی آن حکاکی می‌شد. [[عرب پیش از اسلام]]، با [[پول]] کسری و [[قیصر]] [[معامله]] می‌کردند و با [[ظهور اسلام]] و [[گشایش]] [[شهرها]]، دول [[اسلامی]] در ابتدا نقودی را مشترکاً با [[روم]] و [[فارس]] سکه زدند و در زمان "[[عبدالملک مروان]]" - ۶۵ ه. ق - آن را به سکه [[عربی]] [[تغییر]] دادند. بعدها، "دارالضرب" تشکیل شد و به کار سکه‌زنی پرداخت<ref>تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۱۳۷؛ النقود الاسلامیه، ص۱۱؛ مقدمه ابن خلدون، ص۲۶۱.</ref>.
سکه: [[پول]] فلزی بود که نام [[خلیفه]] یا [[سلطان]]، روی آن حکاکی می‌شد. [[عرب پیش از اسلام]]، با [[پول]] کسری و [[قیصر]] [[معامله]] می‌کردند و با [[ظهور اسلام]] و [[گشایش]] [[شهرها]]، دول [[اسلامی]] در ابتدا نقودی را مشترکاً با [[روم]] و [[فارس]] سکه زدند و در زمان "[[عبدالملک مروان]]" - ۶۵ه‍.ق - آن را به سکه [[عربی]] [[تغییر]] دادند. بعدها، "دارالضرب" تشکیل شد و به کار سکه‌زنی پرداخت<ref>تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۱۳۷؛ النقود الاسلامیه، ص۱۱؛ مقدمه ابن خلدون، ص۲۶۱.</ref>.


طراز: این نشان، از زمان [[روم]] و [[ایران]] باستان مرسوم بود؛ به گونه‌ای که [[پادشاهان]]، نام یا نشانۀ مخصوص خود را در طراز لباس‌هایشان که از ابریشم بود، ترسیم می‌کردند و این خود، نشانه‌ای بود بر این که صاحب [[لباس]] از دولتیان است.
طراز: این نشان، از زمان [[روم]] و [[ایران]] باستان مرسوم بود؛ به گونه‌ای که [[پادشاهان]]، نام یا نشانۀ مخصوص خود را در طراز لباس‌هایشان که از ابریشم بود، ترسیم می‌کردند و این خود، نشانه‌ای بود بر این که صاحب [[لباس]] از دولتیان است.

نسخهٔ ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۷

مقدمه

شارات الخلافه - نشانه‌های خلافت - عبارت بودند از: خطبه، سکه و طراز. خطبه: دعایی بود که ائمۀ جماعات مساجد، در اوقات نماز، بر خلفا می‌خواندند. خلفا اغلب، امامت مساجد را شخصاً بر عهده داشته و نماز را با دعای بر نبی و رضایت صحابه به اتمام می‌رساندند، ولیکن هر گاه شهری را فتح می‌کردند، عمّال خود را به آنجا فرستاده و آنها هنگام قرائت نماز، با دعای بر خلیفه نماز را به پایان می‌رساندند[۱]. سکه: پول فلزی بود که نام خلیفه یا سلطان، روی آن حکاکی می‌شد. عرب پیش از اسلام، با پول کسری و قیصر معامله می‌کردند و با ظهور اسلام و گشایش شهرها، دول اسلامی در ابتدا نقودی را مشترکاً با روم و فارس سکه زدند و در زمان "عبدالملک مروان" - ۶۵ه‍.ق - آن را به سکه عربی تغییر دادند. بعدها، "دارالضرب" تشکیل شد و به کار سکه‌زنی پرداخت[۲].

طراز: این نشان، از زمان روم و ایران باستان مرسوم بود؛ به گونه‌ای که پادشاهان، نام یا نشانۀ مخصوص خود را در طراز لباس‌هایشان که از ابریشم بود، ترسیم می‌کردند و این خود، نشانه‌ای بود بر این که صاحب لباس از دولتیان است. مسلمانان پس از تصرّف ایران و روم، طراز را از رومیان اقتباس کردند، ولی تصویر را - به دلیل حرمت آن در اسلام - در طراز بکار نمی‌بردند و به جای آن، نام خود یا کلمات دیگری بر آن می‌نوشتند. عبدالملک مروان، نخستین کسی بود که طراز را به عربی انتقال داد و به برادر خود "عبدالعزیز" - فرمانروای مصر نوشت که بر طراز نقش لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ زند[۳][۴].

منابع

پانویس

  1. مقدمه ابن خلدون، ص۲۶۹ و ۲۲۵.
  2. تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۱۳۷؛ النقود الاسلامیه، ص۱۱؛ مقدمه ابن خلدون، ص۲۶۱.
  3. تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۱۳۷؛ تاریخ سیاسی اسلام، ج۱، ص۴۶۴؛ صبح الاعشی، ج۴، ص۴۴۱؛ ردّ المختار، ج۶، ص۳۵۲؛ مقدمه ابن خلدون، ص۲۶۶.
  4. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۲۶.