آیه تطهیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [[پرونده:440259451. | * [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]؛ | ||
* [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]؛ | * [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]؛ | ||
نسخهٔ ۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۶
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آیه تطهیر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- این آیه که به آیه تطهیر شهرت یافته از دیرزمان توجه دانشمندان مختلف اسلامی را به خود جلب کرده است. *مفسران، محدثان، متکلمان، مورخان و عالمان لغت هر یک به انگیزه و از نگاهی خاص درباره آیه تطهیر سخن گفتهاند. در این نوشتار دیدگاههای اندیشوران اسلامی را درباره دو مسئله مربوط به آیه بررسی خواهیم کرد: یکی این که مقصود از اهل بیت(ع) در این آیه چه کسانی اند؟ و دیگری این که مقصود از زدودن رجس از اهل بیت(ع) و تطهیر ویژه آنان چیست؟[۱]
- بخش دوم آیه ۳۳ سوره احزاب به "آیه تطهیر" شهرت یافته است[۲]:﴿﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾﴾[۳]. این آیه با ﴿﴿إِنَّمَا﴾﴾ که به تصریح لغویان، برای حصر است، آغاز شده و انحصار اراده الهی به آنان را بیان میکند. تقدیم جار و مجرور ﴿﴿عَنكُمُ﴾﴾ برمفعولٌ به ﴿﴿الرِّجْسَ﴾﴾ و نیز اعراب نصب ﴿﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾﴾ که مفید اختصاص است، بر این تأکید میافزاید. تعبیر ﴿﴿يُطَهِّرَكُمْ﴾﴾ در پی ﴿﴿لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ﴾﴾ تأکیدی بر طهارت و پاکیزگی به دنبال دور شدن پلیدیها است و ﴿﴿تَطْهِيرًا﴾﴾ که مفعول مطلق است نیز تأکیدی دیگر برای طهارت به شمار میرود. ﴿﴿الرِّجْسَ﴾﴾ که با الف و لام جنس است، هرگونه پلیدی فکری و عملی اعمّ از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را در برمیگیرد[۴][۵].
- این آیه، از جمله آیاتی است که مجادلههای کلامی فراوانی را به همراه داشته است؛ زیرا شیعه با استناد به متن آیه و نیز روایات شأن نزول، بر امامت و عصمت اهل بیت(ع) و نیز اختصاص اهل بیت(ع) به خمسه طیبه استدلال کرده[۶]؛ در حالی که بسیاری از اهل سنت چنین برداشتی را نپذیرفته و با استفاده از قبل و بعد آیه که درباره همسران پیامبر(ص) است، همسران را نیز از ﴿﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾﴾ به شمار آوردهاند[۷]. برای تبیین و تفسیر آیه، در ابتدا باید معنای اراده الهی ﴿﴿ يُرِيدُ اللَّهُ﴾﴾ مشخّص و در مرحله بعد، مقصود از ﴿﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾﴾ روشن شود. اراده الهی، یا تکوینی است، یعنی در پی آن، متعلّق اراده الزاماً محقّق میشود، مانند اینکه خداوند اراده کرد آتش بر حضرت ابراهیم(ع) سرد و بیضرر شود، واین اراده بیدرنگ محقّق شد: ﴿﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾﴾[۸] یا تشریعی است؛ یعنی اراده، با وقوع مقصود ملازم نیست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهیز از محرمات که ممکن است در موارد فراوانی محقّق نشود. اراده در این آیه، تکوینی است، نه تشریعی؛ یعنی خداوند اراده کرده که اهل بیت پیامبر از هرگونه پلیدی دور باشند و آنان را پاک و پاکیزه قرار داده است و در پی این اراده، دوری از آلودگیها و صفت طهارت برای آنان تحقّق یافته است؛ زیرا اراده تشریعی خداوند مبنی بر دور بودن از پلیدیها و پاکیزگی انسانها با انجام تکالیف، به اهل بیت پیامبر اختصاص ندارد؛ بلکه خداوند اراده کرده است همه انسانها از پلیدیها برحذر و به طهارت و پاکیزگی متّصف باشند؛ چنانکه در دستور به غسل و وضو میفرماید: خداوند به این وسیله میخواهد شما مسلمانان را پاک کند:﴿﴿مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ ﴾﴾[۹][۱۰] قرینه دیگری که اراده تکوینی در این آیه را نشان میدهد، این است که به استناد روایات فراوانی که در شأن نزول خواهد آمد، این آیه در منقبت و ستایش اهل بیت است و اگر اراده، صرفاً تشریعی باشد، دیگر منقبتی نخواهد بود؛ زیرا این اراده، برای همه وجود دارد[۱۱]؛ البتّه اراده تکوینی، با جبر ملازم نیست؛ زیرا اراده تکوینی خدا بر آنچه در عالم تحقّق یافته است و مییابد، تعلّق میگیرد؛ چه از مسیر انتخاب فاعل مختار و چه از طریق فاعلهای جبری و طبیعی باشد و اهل بیت(ع) به دلیل شایستگی ذاتی و اکتسابی، در عین قدرت و اختیار برای گناه کردن، به اختیار خودشان گناه نمیکنند[۱۲][۱۳].
- در اینکه اهل بیت چه کسانی هستند سه رأی وجود دارد: در نقل از عکرمه، وی با استناد به آیات قبل و بعد این آیه میگوید مقصود از اهل بیت فقط همسران پیامبر است[۱۴]؛ ولی گویا این رأی غیر قابل استفاده باشد؛ زیرا همه ضمایر در جملههای قبل و بعد آیه، مؤنث است و ضمیر فقط در این بخش آیه تغییر یافته و به صورت جمع مذکر آمده است و اگر خطاب به همسران بود، تغییر در ضمیر و سیاق وجهی نداشت. افزون بر این، این نظر فقط از عکرمه نقل شده که از خوارج و منحرفان در دین به شمار میآید[۱۵]. نظر دوم که در میان اهل سنت شهرت دارد، این است که اهل بیت، افزون بر همسران، شامل پیامبر(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نیز میشود[۱۶]. آنان برای اثبات نظر خود، به سیاق آیات، استدلال کردهاند؛ زیرا آیات پیش از آیه تطهیر و آیه پس از آن، به همسران پیامبر(ص) مربوط است؛ در عین حال، ضمیر ﴿﴿عَنكُمُ﴾﴾ نشان میدهد که تعدادی از مردان نیز در اهل بیت داخلند. در پاسخ به این استدلال گفتهاند: با توجّه به اینکه انطباق ترتیب نزول با ترتیب کنونی قرآن محرز نیست، واقع شدن یک آیه به دنبال آیه قبل، موجب انعقاد سیاق نمیشود؛ افزون بر اینکه تأمّل در آیه نشان میدهد که سیاق آیه تطهیر با سیاق آیات قبل و بعدِ آن، دو سیاق است؛ زیرا تغییر ضمایر از جمع مؤنّث مخاطب که در مجموع ۲۲ ضمیر است به جمع مذکر مخاطب، نشان دهنده تغییر سیاق است؛ گذشته از اینکه آیه تطهیر، شأن نزولی مستقل از آیات مربوط به همسران حضرت دارد؛ همچنین سیاق مربوط به آیات همسران پیامبر، سیاقی همراه با عتاب است و هیچگونه ستایشی در آن نیست؛ در حالی که سیاق آیه تطهیر، سیاق تمجید است[۱۷]. نظر سوم، دیدگاه شیعه است که مقصود از اهل بیت(ع)؛ پیامبر(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) هستند و همسران پیامبر(ص) به هیچ وجه در آن داخل نیستند؛ زیرا چنانکه گفته شد، از آیه، عصمت و مصونیت تکوینی اهل بیت از گناه استفاده میشود که به اعتقاد شیعه، خمسه طیبه چنین هستند؛ ولی کسی درباره همسران پیامبر، چنین ادّعایی نکرده است؛ البتّه مهمترین دلیل این نظر، روایات فراوان نقل شده از طریق شیعه و سنّی است که اهل بیت به خمسه طیبه تفسیر شده است. حسکانی از عالمان اهل سنت، در شواهد التنزیل، پانزده تن از صحابه را نام میبرد که این حدیث را نقل کردهاند. این صحابه عبارتنداز: [[امام علی|علی(ع)، فاطمه(س)، حسن بن علی(ع)، انس بن مالک، براء بن عازب انصاری، جابربن عبدالله انصاری، سعد بنابی وقّاص، سعد بن مالک، عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر طیار، عایشه، ام سلمه، عمر بن ابی سلمه، واثلة بن اسقع و ابی الحمراء[۱۸] در منابع اهل سنت مانند صحیح مسلم[۱۹]، صحیح ترمذی[۲۰]، مسند احمد بن حنبل[۲۱]، المستدرک علی الصحیحین[۲۲]، تفسیر طبری[۲۳]، و تفسیر الدّرالمنثور[۲۴]، سیوطی نیز این روایات نقل شده است. این روایات به قدری فراوان است که برخی پژوهشگران، آن را متواتر میدانند[۲۵]. در شرح احقاقالحق، بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گردآوری شده و منابع شیعه در این زمینه، از هزار هم میگذرد[۲۶]. حسکانی در شواهدالتنزیل، بیش از صد و سی حدیث در این زمینه نقل کرده است[۲۷]. در مضمون بسیاری از این احادیث آمده است که پیامبر(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را زیر کسا "پوششی" قرار داد و آیه تطهیر نازل شد[۲۸]؛ البتّه در برخی از این احادیث آمده است که رسول خدا(ص) پس از نزول آیه، آنان را جمع کرد و بر آنان کسایی قرار داد و فرمود:"اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي". این روایات، به حدیث کسا شهرت یافتهاند[۲۹]. از جمله این روایات، روایاتی است که از ام سلمه و عایشه نقل شده که بر اساس آنها، وقتی از پیامبر(ص) میپرسند: آیا ما نیز جزو اهل بیت هستیم؟ حضرت آنان را مشمول آیه نمیداند[۳۰]. تعداد دیگری از این احادیث بیان میدارد که پس از نزول آیه پیشین، پیامبر(ص) مدّت شش ماه هنگامی که برای نماز صبح از کنار خانه فاطمه(س) میگذشت، صدا میزد: "الصّلوة يا اهل البيت! إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا" این مدّت، شش وهفت ماه[۳۱]، هشت ماه[۳۲]، نُه ماه[۳۳] و حتّی هفده ماه[۳۴] نیز نقل شده است. در پاسخ این پرسش که چگونه در اثنای وظایف زنان پیامبر(ص) مطلبی گفته شده که شامل زنان پیامبر نمیشود، طبرسی گفته که این گونه سخن گفتن، در روش فصیحان عرب، شناخته شده است و در قرآن به آیات فراوان بر میخوریم که در کنار هم قرار دارند؛ ولی از موضوعات گوناگونی سخن میگویند[۳۵]. علامه طباطبایی هم گفته است: ما هیچ دلیلی نداریم که جمله ﴿﴿إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ ﴾﴾ همراه این آیات نازل شده؛ بلکه از روایات استفاده میشود که این بخش جداگانه فرود آمده؛ ولی هنگام گردآوری قرآن در کنار هم قرار داده شده است[۳۶]؛ حتّی در یک روایت هم نیامده که این آیه، در ضمن آیات زنان پیامبر(ص) نازل شده است[۳۷][۳۸].
مفهوم اهل بیت
- لغت شناسان اهل بیت را به ساکنان یک خانه معنا کردهاند[۳۹]. بنابراین، همسر و فرزندان یک مرد اهل بیت او میباشند. راغب اصفهانی گفته است: معنای اهل بیت توسعه یافته، قبیله و خویشاوندان یک مرد را نیز شامل میشود [۴۰][۴۱].
- بر این اساس، همسر، فرزندان، قبیله و بستگان انسان، اهل بیت او خواهند بود. در این صورت، اختصاص آن به همسر، یا فرزندان، یا بستگان نیازمند دلیل است[۴۲].
- اصطلاح اهل البیت در قرآن کریم علاوه بر آیه تطهیر، در آیه ۷۳ سوره هود نیز به کار رفته است: ﴿﴿ قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ﴾﴾[۴۳][۴۴]
- در آیه ۱۲ سوره قصص نیز این اصطلاح بدون الف و لام "اهل بیت" به کار رفته است که مربوط به خاندان حضرت موسی(ع) است: ﴿﴿ وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ﴾﴾[۴۵][۴۶]
مصداق اهل بیت
- اهل بیت کسانیاند که پیامبر(ص) آنان را در خانهام سلمه زیر عبای خود گردآورد و در حق آنان دعا کرد؛ یعنی امام علی، فاطمه(س)، امام حسن و امام حسین(ع). این قول مورد اجماع شیعه است؛ چنان که بسیاری از عالمان اهل سنت نیز آن را برگزیدهاند[۴۸].
- مقصود، همسران پیامبر(ص) است، عکرمه و مقاتل این قول را برگزیدهاند[۴۹].
- مقصود اهل کساء و همسران پیامبر(ص) است. گروهی از مفسران اهل سنت چون بیضاوی، فخرالدین رازی، قرطبی و ابن کثیر این قول را انتخاب کردهاند[۵۰].
- همه خویشاوندان نَسَبی پیامبر(ص) که صدقه بر آنان حرام گردیده، اهل بیت او میباشند. این قول از ثعلبی نقل شده است[۵۱].
- اهل بیت پیامبر کسانیاند که در زندگی همراه و ملازم او بودند، بنابراین، همسران، فرزندان، خدمتگزاران و خویشاوندان او را شامل میشود، محمد مصطفی مراغی این تفسیر را برگزیده است[۵۲].
- مقصود از بیت خانه کعبه است و همه مسلمانان پرهیزگار اهل بیت پیامبر(ص) میباشند؛ چنان که در قرآن آمده است:﴿﴿ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُون ﴾﴾[۵۳][۵۴]
- مقصود از بیت، مسجدالنبی است و اهل بیت(ع) کسانی اند که پیامبر(ص) آنان را در مسجد ساکن نمود، سپس آنان را از مسجد بیرون کرد، ولی درب خانههای آنها را به سوی مسجد نبست [۵۵][۵۶].
- اقوال چهارگانه اخیر چندان مورد توجه مفسران قرار نگرفته است، و مؤیدی از قرآن یا روایات نیز ندارند. آیه ﴿﴿ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُون ﴾﴾[۵۷] که به عنوان دلیل قول ششم ذکر شده است[۵۸]:
- احتمال دارد مرجع ضمیر در کلمه اولیاءه لفظ اللّه باشد نه کلمه البیت الحرام[۵۹].
- معنای ولی با اهل متفاوت است[۶۰].
- بر فرض که مقصود از اولیای بیت الحرام، اهل بیت الحرام باشد، دلیل بر این نخواهد بود که مقصود از البیت در آیه تطهیر، بیت الحرام باشد. اطلاق بیت بر مسجد به طور عام یا بر مسجدالنبی به طور خاص نیز معهود نیست، و بر فرض قبول آن، دلیلی وجود ندارد که مقصود از البیت در آیه تطهیر، مسجدالنبی باشد، علاوه بر این، حاصل این قول چیزی جز قول سوم نخواهد بود، زیرا آنان بودند که درب خانههایشان به سوی مسجد بسته نشد[۶۱].
- سخن مراغی نیز مؤیدی ندارد، گویا وی اهل بیت در آیه را بر معنای لغوی و عام آن حمل کرده است. افزون بر این که عنوان ملازم پیامبر که وی در تفسیر اهل بیت به کار برده، مبهم است. اگر مقصود ملازم در دین و آیین باشد، همه مسلمانان را شامل خواهد شد، و اگر مقصود ملازم در امور زندگی باشد به همسران و خدمتگزاران پیامبر اختصاص خواهد داشت و خویشاوندان او را شامل نخواهد شد[۶۲].
- قول چهارم نیز مردود است، زیرا در این که صدقه بر خویشاوندان نسبی پیامبر حرام است، واین که آنان به لحاظ لغوی و عرفی اهل بیت پیامبر میباشند، سخنی نیست، اما این مطلب دلیل بر این نخواهد بود که مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر، عموم خویشاوندان پیامبر(ص) باشند[۶۳].
نظریه اختصاص به همسران
- عکرمه بر اختصاص آیه تطهیر به همسران پیامبر اصرار میورزید، تا آنجا که برای مباهله بر آن اعلان آمادگی کرده است[۶۴]. وی، گاهی این وجه را از ابن عباس نقل کرده و گاهی نیز بدون نقل از صحابه آن را مطرح نموده است. ابن مردویه از عکرمه نقل کرده که وی درباره آیه تطهیر میگفت: عقیده شما که مقصود از اهل بیت در آیه اهل کساء میباشند درست نیست، بلکه مقصود همسران پیامبرند [۶۵][۶۶]
- در نقد سخن عکرمه نکات ذیل درخور توجه است[۶۷]:
- عکرمه از نظر عقیده طرفدار خوارج و با نجده بن عامر حروری هم رأی بود، وی تا آنجا به این عقیده پای بند بود که میگفت: دوست میداشتم در موسم حج بودم و حربهای میداشتم و با آن به حاجیان حمله میکردم[۶۸][۶۹].
- وی که خدمتگزار ابن عباس بود، پس از وفات او مطالب دروغی را به او نسبت میداد، تا آنجا که ضرب المثل شده بود. عبداللّه بن عمر به خدمتگزار خود میگفت: از خدا بترس و آن گونه که عکرمه به ابن عباس نسبت دروغ میدهد، نسبت دروغ به من نده. سعید بن مسیب نیز به غلام خود چنین میگفت و یحیی بن سعید انصاری او را کذّاب دانسته است[۷۰]. آیا حدیث چنین فردی، آن هم در موضوعی که در آن متهم است، قابل احتجاج و استناد میباشد؟[۷۱]
- از عبارت عکرمه " لیس بالذی تذهبون إلیه" به دست میآید که نزول آیه تطهیر در شأن اصحاب کسا در میان مسلمانان معروف بوده است، و عکرمه برای سخن خود دلیلی جز این که آن را به ابن عباس نسبت داده نقل نکرده است[۷۲].
- سخن عکرمه در اختصاص آیه به همسران پیامبر(ص) با روایات فراوانی که عدهای از بزرگان صحابه در نزول آیه در شأن اهل کساء روایت کردهاند ناسازگار است[۷۳][۷۴].
- از طریق سعید بن جبیر از ابن عباس روایت شده که گفته است آیه تطهیر در شأن همسران پیامبر نازل شده است[۷۵]، این حدیث از نظر سند ضعیف است، زیرا در سند آن افرادی هستند که مجهول و متروکند یا قدح شدهاند. از آن جمله صالح بن موسی است که او را با اوصافی چون ضعیف الحدیث، منکر الحدیث، متروک الحدیث، یروی المناکیر توصیف کردهاند[۷۶]. همین گونه است خصیف بن عبد الرحمان که از دیگر رجال سند حدیث استref>تهذیب التهذیب، ج۲، ص ۵۶۱.</ref>. افزون بر این که از ابن عباس به طریق معتبری روایت شده که پیامبر(ص) به مدت نه ماه هر روز به هنگام نماز، به درب خانه علی(ع) میآمد و میگفت: السلام علیکم ورحمه اللّه وبرکاته اهل البیت، سپس آیه تطهیر را تلاوت میکرد[۷۷][۷۸].
- شاهد دیگری که بر نظریه عکرمه نقل شده روایت عروه بن زبیر است که گفته است: آیه تطهیر در خانه عایشه و درباره همسران پیامبر(ص) نازل شده است[۷۹]. این روایت نیز قابل استناد نیست، زیرا اولاً، مطابق احادیث بسیاری، آیه تطهیر در خانه ام سلمه و در شأن اصحاب کساء نازل گردیده است، عایشه نیز که از راویان حدیث است، آن را همین گونه روایت کرده است. ثانیاً، عروه از دشمنان امیرمؤمنان(ع) بوده و آشکارا در نکوهش او سخن میگفت. از یحیی بن عروه نقل شده که: پدرم هرگاه از علی(ع) یاد میکرد، در نکوهش او سخن میگفت[۸۰][۸۱].
- وجه دیگری که برای نزول آیه تطهیر در شأن همسران پیامبر(ص) گفته شده، سیاق آیات است که نقد آن خواهد آمد[۸۲].
نظریه جمع میان همسران و اهل کساء
- طـرفداران نظریه سوم "جمع میان اهل کساء و همسـران پیامبر" بر این که آیه تطهیر شامل اهل کساء میشود. به احادیث بسیاری که در این باره از عدهای از صحابه نقل شده استناد کردهاند، و در شمول آیه به همسران پیامبر(ص) به سیاق آیات استدلال نمودهاند[۸۳][۸۴].
- بخش اول این نظریه با دیدگاه نخست که مورد اجماع شیعه و مورد قبول بسیاری از مفسران اهل سنت است، هماهنگ میباشد، که درباره آن سخن خواهیم گفت. استدلال به سیاق آیات تمام نیست، زیرا ضمایر جمع در آیه تطهیر، جمع مذکر میباشد: عنکم، یطهرکم، در حالی که ضمایر قبل و بعد آن که مربوط به همسران پیامبر است جمع مؤنث میباشند: قَرْنَ، بیوتکُنَّ، تَبرّجْنَ، أقِمنَ، آتینَ، أطعنَ، واذکرنَ. تغییر ضمایر جمع مؤنث به جمع مذکر با فرضیه وحدت سیاق، سازگاری ندارد. اگر آیه تطهیر مربوط به همسران پیامبر(ص) بود مناسب این بود که گفته شود: ﴿﴿ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾﴾[۸۵][۸۶][۸۷].
- گفته شده است، مذکر آوردن دو ضمیر ﴿﴿عَنكُمُ﴾﴾ و ﴿﴿يُطَهِّرَكُمْ﴾﴾ به خاطر لفظ أهل در کلمه اهل البیت است؛ چنان که در عرف زبان عربی، فردی به دیگری میگوید: کیف أهلک؟ و مقصود همسر یا همسران اوست، و او در پاسخ میگوید: هُمْ بِخَیر. یعنی به جای ضمیر هُنَّ ضمیر هُمْ را به کار میبرد؛ چنان که در آیه ۷۳ سوره هود که مخاطب همسر حضرت ابراهیم(ع) است گفته شده است: رحمت اللّه وبرکاته علیکم أهل البیت و علیکنّ نیامده است[۸۸].
- نقد وجه دوم آن است که مقصود از اهل البیت در سوره هود فقط همسر حضرت ابراهیم(ع) نیست، بلکه مقصود ابراهیم و خاندان اوست و مذکر آوردن ضمیر از باب تغلیب مذکر بر مؤنث است، نه به خاطر لفظ اهل، در این صورت میتوان در آیه تطهیر نیز به همین وجه استناد کرد و گفت: چون پیامبر(ص) امام علی، امام حسن و امام حسین(ع) نیز مقصود بوده است، از باب تغلیب مذکر بر مؤنث، ضمیرهای عنکم و یطهرکم جمع مذکر آورده شده است [۸۹]، ولی هیچ یک از دو وجه یاد شده [۹۰] در مورد آیه پذیرفته نیست، زیرا احادیث بسیاری که در شأن نزول آن روایت شده است بر اختصاص آن به اهل کساء دلالت دارند. افزون بر این که از آیه چنان که بیان خواهد شد عصمت اهل بیت استفاده میشود و همسران پیامبر فاقد این ویژگی بودند[۹۱][۹۲].
نظریه اختصاص به اهل کساء
- علاوه بر شیعه که بر اختصاص آیه تطهیر به اهل کساء اجماع دارند، بسیاری از عالمان اهل سنت نیز این نظریه را برگزیدهاند. ابوبکر نقاش گفته است: اکثر مفسران بر این عقیدهاند که آیه در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نازل شده است[۹۳]. ابوبکر حضرمی نیز گفته است: به اعتقاد اکثر علما و مطابق دلایل بسیار، مقصود از اهل بیت(ع) در آیه، علی(ع)، فاطمه(س) و دو فرزندان آنان است و اختصاص آیه به آنان از جانب پیامبر(ص) جز به امر خداوند و وحی الهی نبوده است[۹۴].
- بنابراین، سخن نویسنده روح المعانی که اختصاص اهل بیت به اصحاب کساء از اقوال شیعه است قابل اعتنا نخواهد بود[۹۵].ابو جعفر طحاوی مصری[۹۶]، ابن صباغ مالکی[۹۷]، حافظ گنجی شافعی[۹۸]، حاکم نیشابوری[۹۹]، محب الدین طبری[۱۰۰]، شیخ مؤمن شبلنجی شافعی[۱۰۱] و حافظ سلیمان قندوزی حنفی[۱۰۲] آیه تطهیر را مخصوص اصحاب کساء دانستهاند[۱۰۳].
- دلیل این نظریه احادیث بسیاری است که در ارتباط با آیه تطهیر از صحابه پیامبر(ص) نقل شده که بر اختصاص آن به اصحاب کساء دلالت دارد. محدثان اهل سنت این احادیث را از بیش از چهل طریق از ام سلمه، عایشه، علی بن ابی طالب، ابو سعید خدری، عبداللّه بن عباس، سعد بن ابو وقاص، ابو حمراء، واثله بن اسقع، حکیم بن سعید، عبداللّه بن جعفر، ابو هریره، عمر بن أبی سلمه، عبداللّه بن وهب بن زمعه، شهربن حوشب و دیگران روایت کردهاند[۱۰۴][۱۰۵].
- احادیث مرتبط با آیه تطهیر از سه جهت بر اختصاص آیه به اصحاب کساء و عدم شمول آن نسبت به همسران پیامبر دلالت میکنند[۱۰۶]:
- از احادیثی که از ام سلمه روایت شده به دست میآید که وی بسیار علاقمند بود که با پیامبر(ص)، امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسن و حسین(ع) داخل در کساء گردد، و چند بار به گونههای مختلف این علاقه و خواست قلبی خود را اظهار کرد، ولی پیامبر(ص) از قبول درخواست او امتناع ورزید، و با بیان این مطلب که تو راه خیر را میپویی و سرانجامت به خیر خواهد بود، از او دلجویی کرد. پاسخهای پیامبر(ص) به این پرسش ام سلمه که آیا من با شما هستم عبارتند از: " انّک علی خیر، أنت علی مکانت وأنت علی خیر، انّک علی خیر وهؤلاء أهل بیتی، أهل بیتی حق، قومییا تنحی عن أهل بیتی، انّک من أزواج النبی"، ام سلمه میگوید یک بار دامن عبا را بالا بردم تا در کنار آنان قرار گیرم، ولی پیامبر عبا را از دستم گرفت و فرمود: " انّک علی خیر"[۱۰۷]. شایان ذکر است که در حدیثی از ام سلمه آمده است پیامبر(ص) در پاسخ این سؤال ام سلمه که آیا من از اهل تو نیستم، جواب مثبت داد و به او اجازه داد تا داخل کساء شود[۱۰۸]. ولی در این حدیث آمده است که پاسخ مثبت پیامبر(ص) به ام سلمه و اجازه داخل شدن در کساء، پس از اتمام دعای پیامبر(ص) در حق اهل بیت خود بود: " اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي أَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيرا". بنابراین، مفاد این حدیث آن است که ام سلمه از آن نظر که همسر پیامبر است اهل او میباشد، ولی در زمره اهل بیت خاص او که آیه تطهیر در شأن آنان نازل شده است نمیباشد[۱۰۹]. گواه این مطلب آن است که آنجا که ام سلمه میپرسد آیا من از اهل بیت(ع) نیستم، پیامبر(ص) به او پاسخ مثبت نمیدهد، ولی آنجا که میپرسد آیا من از اهل تو نیستم، پیامبر به او پاسخ مثبت میدهد. سخن پیامبر به ام سلمه که " أَنْتَ مِنْ أَهْلِي" مانند سخن او است که " أَنْتِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِي(ص)". ام سلمه میگوید: از پیامبر پرسیدم آیا من از اهل بیت هستم؟ پیامبر فرمود: برای تو نزد خداوند خیر است " انّ لک عند اللّه خیراً" و من دوست داشتم که پیامبر به این سؤال من پاسخ مثبت بدهد، این پاسخ از همه آنها که در شرق و غرب جهان است، بهتر بود" وودت انّه قال نعم، فکان احب إلیّ ممّا تطلع علیه الشمس و تغرب"[۱۱۰]. در حدیث دیگری از ام سلمه آمده است که پیامبر(ص) در دعای خود برای اهل بیت گفت: " اللَّهُمَ إِلَيْكَ لَا إِلَى النَّارِ أَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي" من گفتم: من نیز مشمول این دعا هستم، پیامبر فرمود: آری[۱۱۱]. روشن است که این حدیث ام سلمه با احادیثی که بر اختصاص آیه به اهل کساء دلالت میکنند، منافات ندارد، زیرا آنچه در این جا مطرح شده نجات از دوزخ است که ام سلمه را هم شامل میشود، نه نزول آیه تطهیر در حق اهل بیت که وی مشمول آن نیست[۱۱۲].
- پیامبر(ص) پس از آن که امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسن و حسین(ع) را زیر کسا قرار داد، دست خود را به آسمان بالا برد و گفت: " اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي"، و سپس در حق آنان دعا کرد، در این که آنان از اهل بیت پیامبر به معنای عام آن بودند تردیدی نبود تا گفته شود چون این نکته مسلم بود که همسران پیامبر از اهل بیت او بودند و آیه تطهیر شامل آنها میشود، و از طرفی آن حضرت میخواست علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نیز به آن افتخار نایل آیند، تنها آنها را مورد اشاره قرار داد و گفت: "هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي"[۱۱۳]. بنابراین، مقصود از اهل بیت، معنای خاص آن است؛ معنایی که اذهاب رجس و طهارت خاص از ویژگیهای آن به شمار میرود و فضیلت ویژهای را در بردارد؛ به گونهای که ام سلمه بسیار مشتاق بود مشمول آن گردد. بنابراین جمله " اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي" با توجه به قراین یاد شده بر اختصاص اهل بیت در آیه تطهیر به اهل کساء دلالت میکند. چنان که ابو جعفر طحاوی پس از نقل جمله مزبور گفته است: مطابق این حدیث مقصود از اهل بیت در این آیه رسول خدا، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) است[۱۱۴][۱۱۵].
- در احادیث بسیاری آمده است که پیامبر(ص) پس از نزول آیه تطهیر مدتی طولانی، هرگاه میخواست برای نماز به مسجد برود، مقابل خانه علی میایستاد و آنان را با عنوان "اهل البیت" مخاطب قرار میداد، به آنان درود میفرستاد و به نماز فرا میخواند، آن گاه آیه تطهیر را تلاوت میکرد، انس بن مالک مدت این رفتار پیامبر(ص) را شش ماه، ابو الحمراء هفت یا هشت ماه، و ابن عباس نُه ماه نقل کردهاند[۱۱۶]. این تفاوت ناشی از آن است که هر یک از افراد یاد شده مشاهده خود از رفتار پیامبر(ص) را گزارش کرده است، و نشانه اضطراب در متن احادیث نخواهد بود. اما حتی یک بار هم گزارش نشده است که پیامبر(ص) این کار را در مورد همسران خود انجام داده باشد. این رفتار پیامبر(ص) دلیل روشنی بر اختصاص آیه تطهیر به اهل کساء میباشد. ابو جعفر طحاوی پس از نقل روایت انس و ابوالحمراء درباره این که پیامبر(ص) به هنگام نماز نزد خانه زهرا میایستاد و میگفت:" السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ الْبَيْت،﴿﴿إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾﴾" گفته است: این رفتار و گفتار پیامبر(ص) نیز دلیل بر این است که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده است[۱۱۷][۱۱۸].
- اشکال: از واثله بن اسقع که هنگام نزول آیه تطهیر بر پیامبر در خانه ام سلمه حضور داشت روایت شده که به پیامبر گفتم: آیا من از اهل تو میباشم؟ پیامبر(ص) پاسخ داد:" وَ أَنْتَ مِنْ أَهْلِي"[۱۱۹]. هرگاه واثله بن اسقع از اهل پیامبر باشد، همسران وی به طریق اولی از اهل بیت او خواهند بود[۱۲۰].
- پاسخ: در حدیث دیگری که از وی روایت شده جمله مزبور نیامده است، بلکه این جمله آمده است که پیامبر(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را که داخل عبای او بودند مورد اشاره قرار داد و گفت: " اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي"، اهل بیت احق[۱۲۱]. این جمله چنان که قبلاً بیان شد بر اختصاص دلالت میکند، و از طرفی، آنچه در روایت نخست آمده این است که واثله از اهل پیامبر است، نه از اهل بیت او، و اهل همان گونه که بر همسر، فرزندان و خویشاوندان مرد اطلاق میشود، بر پیروان او هم اطلاق میگردد[۱۲۲]. بنابراین، میتوان هر دو روایت را پذیرفت، و اگر این توجیه پذیرفته نشود و سند هر دو روایت صحیح باشد، اعتبار هر دو به دلیل تعارض از بین میرود و در هر حال، این روایت نمیتواند اعتبار روایات بسیاری را که بر اختصاص اهل بیت در آیه تطهیر به اصحاب کساء دلالت میکند خدشهدار سازد[۱۲۳].
- اشکال: جمله ﴿﴿ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ ﴾﴾ بخشی از آیه ۳۳ سوره احزاب است که آغاز آن و نیز آیات قبل از آن و آیه پس از آن مربوط به همسران پیامبر(ص) است، هرگاه جمله مزبور آنان را شامل نشود، موضوعی بیارتباط با همسران پیامبر(ص) میان آیات مربوط به آنان قرار گرفته است که با قواعد فصاحت و بلاغت سازگاری ندارد[۱۲۴][۱۲۵].
- پاسخ: طرح بحث درباره یک موضوع در خلال بحث از موضوعی دیگر در عرف اهل فصاحت و بلاغت رایج است و در قرآن کریم نیز نمونههای بسیار دارد[۱۲۶]. قرآن کریم در آیات ۱۶ تا ۱۹ سوره عنکبوت درباره دعوت حضرت ابراهیم(ع) از قومش به یکتاپرستی سخن گفته است، سپس در آیههای ۲۰ تا ۲۳ موضوع بحث تغییر کرده و به پیامبر اسلام(ص) دستور میدهد تا با منکران معاد به احتجاج برخاسته آنان را در این باره ارشاد نماید، بار دیگر به داستان ابراهیم و قوم او بازگشته و عکس العمل قوم او در برابر دعوت حضرت ابراهیم(ع) را بیان کرده است. در آیههای ۲۳۶ و ۲۳۷ سوره بقره برخی از اقسام طلاق و احکام آن بیان میشود، سپس در دو آیه اهمیت نماز و چگونگی اقامه نماز در حالت خوف را بیان میکند و بار دیگر به مسئله طلاق پرداخته است. در آیه ۲۸ سوره یوسف، سخن عزیز مصر به زلیخا بیان شده است:﴿﴿إِنَّهُ مِن كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ ﴾﴾[۱۲۷]، سپس خطاب از زلیخا به یوسف متوجه گردیده است ﴿﴿يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا﴾﴾[۱۲۸] بار دیگر زلیخا مورد خطاب قرار گرفته است: ﴿﴿وَاسْتَغْفِرِي لِذَنبِكِ﴾﴾[۱۲۹] بخش نخست آیه۳۴ سوره نمل و آیه ۳۵ بیانگر سخن بلقیس، ملکه سبا است، و در خلال آن جمله: ﴿﴿وَ كَذلِكَ يَفْعَلُون﴾﴾ قرار گرفته است که کلام خداوند است:﴿﴿قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ﴾﴾[۱۳۰][۱۳۱]
- بحث درباره موضوعی در خلال بحث از موضوعی دیگر از این جهت که مایه تنوع سخن و دلپذیر ساختن آن است، از نظر ادبی از فنون بلاغت به شمار میرود، و هرگاه دربردارنده نکتهای تربیتی یا پیامی اخلاقی و معنوی نیز باشد، بر فصاحت آن افزوده خواهد شد؛ چنان که نمونههای قرآنی این قاعده ویژگی مزبور را دارا میباشد، نکته اخلاقی و پیام تربیتی در قرار گرفتن آیه تطهیر که مربوط به پیامبر(ص)، علی، فاطمه، امام حسن و حسین(ع) است در لابلای آیاتی که مربوط به همسران پیامبران میباشد، این است که جایگاه والای پیامبر و خاندان مطهر او را به همسران پیامبر خاطر نشان سازد، تا در گفتار و رفتار خود به گونه ای باشند که حریم خاندان نبوت را خدشه دار نسازند[۱۳۲]. مفاد این آیات از قبیل این است که کسی در مقام نصیحت به همسر فردی با فضیلت و پرهیزگار بگوید: باید در رعایت حجاب و عفاف و دیگر شئون اسلامیو اخلاقی بیش از زنان دیگر بکوشی، زیرا تو همسر فردی هستی که خداوند میخواهد دور از هرگونه نسبت ناروایی پیراسته باشد[۱۳۳]. الگو گرفتن از پیامبر و دیگر اصحاب کساء که از هرگونه خطا و لغزشی پیراستهاند و اسوههای کامل تربیت و انسانیتاند، میتواند پیام دیگر قرار گرفتن آیه تطهیر در خلال آیات مربوط به همسران پیامبر باشد[۱۳۴][۱۳۵].
- اشکال: در احادیث مربوط به چگونگی صلوات بر پیامبر(ص) آمده است: " اللَّهُمَ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ "، و چون همسران ابراهیم نیز آل او بودند، بنابراین همسران پیامبر(ص) نیز آل او خواهند بود و آیه تطهیر شامل آنان نیز خواهد شد[۱۳۶].
- پاسخ: مقصود از آل ابراهیم که در صلوات در ردیف ابراهیم قرار گرفته اند پیامبران ذریه او میباشند؛ چنان که در آیه دیگر فرموده است:﴿﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾﴾[۱۳۷] قول راجح میان مفسران این است که مقصود از آل ابراهیم پیامبران از ذریه او "حضرت اسحاق، حضرت یعقوب، حضرت اسماعیل و..." میباشد[۱۳۸][۱۳۹].
عصمت اهل بیت
- تا این جا ثابت گردید که مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر پیامبر(ص)، امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسن و حسین(ع) میباشد. اینک بحث درباره دلالت آیه بر عصمت اهل بیت از خطا و گناه است. تبیین این مطلب در گرو دو چیز است: الف: مقصود از رجس در آیه هرگونه انحراف عقیدتی یا رفتاری است. ب: اراده الهی که به زدودن رجس از اهل بیت تعلق گرفته، اراده تکوینی است[۱۴۰].
مفهوم رجس
- به گفته ابن فارس، رجس در اصل بر اختلاط و آمیزش دلالت میکند و به معنای شیء پلید نیز از همین ریشه است، زیرا ناخالص است[۱۴۱]. دیگر لغتشناسان نیز رجس را به پلیدی یا شیء پلید معنا کردهاند. و بر فعل قبیح، حرام، عذاب، کفر، لعنت، شک و غضب اطلاق میشود[۱۴۲]. راغب اصفهانی، پس از آن که رجس را به شیء ناپاک معنا کرده گفته است: رجس چهارگونه است: ۱. رجس از نظر طبع؛ ۲. رجس از نظر عقل؛ ۳. رجس از نظر شرع؛ ۴. رجس از جهات سه گانه مزبور. وی، مردار را مصداق نوع چهارم، شراب و قمار را مصداق نوع سوم، و کفر و شرک را مصداق نوع دوم دانسته است[۱۴۳][۱۴۴].
- واژه رجس در قرآن کریم نُه بار به کار رفته و بر بت، شراب، قمار، مردار، خون، گوشت خوک، عذاب، نفاق و کفر اطلاق شده است[۱۴۵]. وجه مشترک موارد یاد شده پلیدی، ناروایی و ناپسندی است[۱۴۶].
- در حدیثی از پیامبر(ص) آمده است: " أَعُوذُ بِكَ مِنَ الرِّجْسِ النِّجْسِ ". ابن اثیر و طریحی مقصود از رجس در این حدیث را فعل حرام دانسته است[۱۴۷]. مفسران، رجس در آیه را به شیطان، شرک، بدی و زشتی، آلودگی و گناه تفسیر کردهاند[۱۴۸]. حاصل اقوال لغتشناسان و مفسران در معنای رجس آن است که این واژه در آیه مورد بحث هرگونه پلیدی و آلودگی معنوی را، خواه اعتقادی باشد، مانند شرک و کفر، یا اخلاقی باشد، مانند نفاق و حسادت، یا رفتاری باشد، مانند دروغگویی، غیبت، تهمت، دزدی و دیگر کارهای ناروا را شامل میشود. بنابراین، خداوند اراده کرده است اهل بیت را از هرگونه آلودگی اعتقادی، اخلاقی، گفتاری و رفتاری پیراسته سازد. این عمومیت از واژه الرجس به دست میآید، زیرا با هیچ گونه تقیید یا تخصیصی همراه نیست[۱۴۹].
اراده تکوینی
- هرگاه اراده فاعل مختار به انجام کاری توسط خود او تعلق گیرد آن را اراده تکوینی میگویند و هرگاه اراده او به انجام کاری توسط فاعل مختار دیگری تعلق گیرد آن را اراده تشریعی مینامند. اراده تشریعی معمولاً در مورد خداوند به کار میرود، ولی به معنایی که بیان شد هر فاعل مختاری را شامل میشود. اراده تشریعی با امر، دستور یا درخواست همراه است. از اراده تکوینی با نامهای اراده قدری، کونی و خلقی، و از اراده تشریعی با نامهای اراده دینی، امری و شرعی نیز یاد شده است[۱۵۰]. در احادیث اهل بیت از اراده تکوینی به عنوان اراده حتمیو از اراده تشریعی به عنوان اراده عزمی تعبیر شده است:" إِنَ لِلَّهِ إِرَادَتَيْنِ وَ مَشِيَّتَيْنِ إِرَادَةَ حَتْمٍ وَ إِرَادَةَ عَزْمٍ "[۱۵۱][۱۵۲].
- اراده تکوینی، آخرین جزء علت تامه میباشد، یعنی هرگاه همه مقدمات تکوینی فعل تحقق یافته باشد و اراده فاعل نیز به آن تعلق بگیرد، تحقق آن فعل حتمیو ضروری خواهد بود. البته، اراده تکوینی انسان، چه بسا مغلوب عوامل قاهر و غالب طبیعی و غیر طبیعی قرار میگیرد. در این صورت، نتیجه اراده تکوینی او این خواهد بود که قوای فعاله خود را به حرکت درمیآورد، هر چند فعل تحقق نمییابد. چنین فرضی درباره خداوند راه ندارد، زیرا خداوند مقهور و مغلوب هیچ چیز نخواهد شد. بدین جهت، هرگاه اراده تکوینی خداوند به انجام کاری تعلق گیرد آن کار قطعاً تحقق خواهد یافت:﴿﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾﴾[۱۵۳]. با توجه به نکات و ویژگیهای موجود در آیه تطهیر و نیز با توجه به اختصاص آیه به اصحاب کساء به دست میآید که اراده در این آیه، تکوینی است. بر این اساس، پیراستگی اهل بیت(ع) از هرگونه آلودگی و انحراف اعتقادی و عملی مورد اراده تکوینی خداوند بوده و قطعاً تحقق یافته است، در نتیجه، اهل بیت "اصحاب کساء" از خطا و گناه معصوماند[۱۵۴].
- نکتههایی که از مطالب یاد شده به دست میآیند عبارتند از:
- به شهادت بزرگان اهل لغت و ادب عربی، کلمه ﴿﴿إِنَّمَا﴾﴾ بر اختصاص و حصر دلالت میکند[۱۵۵]. بر این اساس، مفاد آیه این است که اراده خداوند به زدودن رجس و پلیدی به اهل بیت اختصاص یافته است و خداوند فقط طهارت آنان از پلیدی را خواسته است. از طرفی اراده تشریعی به طهارت بشر، همگانی است؛ چنان که در فلسفه تشریع وضو، غسل و تیمم فرموده است:﴿﴿يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ ﴾﴾[۱۵۶][۱۵۷].
- ظاهر آیه و احادیث شأن نزول آن، بیانگر مدح و تکریم ویژه اهل بیت است، در حالی که اراده تشریعی بر مدح و تکریم ویژهای دلالت نمیکند و اگر در بردارنده مدح و تکریم باشد، عمومیت دارد. پس اراده در آیه نمیتواند به معنای اراده تشریعی باشد[۱۵۸][۱۵۹].
- گفته شده است: همین که در شأن اهل بیت آیهای خاص نازل شده و این آیه تا قیامت در قرآن تلاوت میشود در وجه مدح و تکریم ویژه آنان کافی است، بنابراین، دلالت آیه بر مدح و تکریم ویژه اهل بیت مستلزم این نیست که اراده در آیه، تکوینی باشد، بلکه مفادش این است که آنان مورد محبت خاص خداوند میباشند، و خداوند بیش از دیگران به پاکی و طهارت آنان اعتنا دارد[۱۶۰]. حاصل این وجه آن است که حصر و اختصاص در آیه اضافی است، نه حقیقی. مفاد حصر و اختصاص حقیقی در آیه این است که رجس و آلودگی به صورت مطلق از اهل بیت دور شده و این همان عصمت است، ولی مفاد حصر اضافی آن است که چه بسا اهل بیت نیز مانند دیگران مرتکب رجس و گناه گردند، ولی امتیاز آنان در مقایسه با دیگران در آن است که خداوند در مورد پرهیز آنها از گناه اهتمام ویژهای دارد. ولی اصل اولیه در حصر این است که حقیقی باشد و حصر اضافی بر خلاف اصل بوده و دلیل میخواهد، چنین دلیلی در دست نیست[۱۶۱].
- گفته شده است: دعای پیامبر(ص) که زدودن رجس از اهل بیت و طهارت آنان را از خداوند درخواست کرده است، با اراده تکوینی سازگاری ندارد، زیرا اگر اراده تکوینی خداوند به طهارت اهل بیت تعلق گرفته بود، آنان قطعاً از آلودگی گناه پاک بودند، و در این صورت درخواست طهارت برای آنان از قبیل درخواست چیزی است که حصول آن قطعی است[۱۶۲]. پاسخ این است که ضرورت و وجوب تکوینی در عالم ممکنات بالذات نیست، بلکه بالغیر و وابسته به مشیت تکوینی خداوند است، در این صورت انسان موحد پیوسته باید دعا کند و بقای آنچه را از مواهب الهی دارد درخواست نماید. بدین جهت، دعا کردن در پیشگاه خداوند از برترین عبادت ها به شمار میرود[۱۶۳].
- گفته شده است: در مورد کسی که از گناه پاک باشد گفته نمیشود میخواهم او را از گناه پاک کنم، زیرا مستلزم تحصیل حاصل خواهد بود، بنابراین، بر فرض این که اراده در آیه تکوینی باشد، عصمت اهل بیت از گناه را پس از تعلق اراده الهی اثبات خواهد کرد، نه از آغاز آن گونه که شیعه معتقد است. و اگر عصمت اهل بیت از آغاز مقصود بود میبایست گفته شود:{{عربی|اندازه=150%|" انّ اللّه اذهب عنکم الرجس أهل البیت "}[۱۶۴][۱۶۵].
- این اشکال در حقیقت متفرع بر دو مطلب است[۱۶۶]:
- اذهاب رجس متوقف بر وقوع آن است[۱۶۷].
- فعل مضارع بر زمان حال و استقبال دلالت میکند و زمان گذشته را دربرنمیگیرد، بنابراین، از آیه، عصمت اهل بیت در زمان گذشته استفاده نمیشود[۱۶۸].
- پاسخ این است که اذهاب رجس علاوه بر این که در مورد رفع پلیدی به کار میرود، هرگاه زمینه تحقق پلیدی وجود داشته باشد، در مورد دفع و جلوگیری از آن نیز به کار میآید. در انسان معصوم نیز زمینههای تحقق گناه وجود دارد، زیرا او از نظر غرایز بشری مانند افراد دیگر است. حضرت یوسف(ع) که از مقام عصمت برخوردار بود گفته است:﴿﴿ وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾﴾[۱۶۹]. در محاورههای عمومی نیز چنین تعبیرهایی رایج است، مانند این که فردی در حق دیگری که سالم است دعا کرده، میگوید: خداوند هرگونه بیماری را از تو برطرف کند، مقصود این است که بیماری از او دفع شود، زیرا زمینههای آن در او وجود دارد. این قاعده در مورد بیماریهای روحی نیز جاری است[۱۷۰].
- بنابراین، درخواست اذهاب رجس از سوی پیامبر(ص) برای اهل بیت مستلزم آلودگی قبلی آنان به رجس نمیباشد[۱۷۱].
- آنچه از ساختار وضعی فعل مضارع به دست میآید استمرار فعل است، نه دلالت بر زمان حال یا استقبال؛ زمان حال یا استقبال از قراین به دست میآید. بدین جهت فعل مضارع در موارد بسیاری به کار رفته که زمان گذشته را نیز در برمیگیرد، مانند:﴿﴿وَاللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ ﴾﴾[۱۷۲]، ﴿﴿يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ ﴾﴾[۱۷۳]، ﴿﴿اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾﴾[۱۷۴]، ﴿﴿وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ ﴾﴾[۱۷۵][۱۷۶].
- فعل مضارع در آیات یاد شده، و نظایر آن[۱۷۷] بیانگر قانون کلی است که زمان گذشته، حال و آینده را دربرمیگیرد.
- اشکال: اگر آیه تطهیر بر عصمت اهل بیت دلالت کند، آیه: ﴿﴿وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾﴾[۱۷۸] نیز بر عصمت مسلمانانی که در جنگ بدر شرکت داشتند دلالت میکند، بلکه دلالت این آیه بر عصمت این گروه از مسلمانان استوارتر است، زیرا اتمام نعمت الهی بر آنان بدون محفوظ ماندن آنها از شرّ شیطان و گناه حاصل نخواهد شد[۱۷۹][۱۸۰].
- پاسخ: آیه یاد شده مربوط به اصحاب بدر نیست، بلکه مربوط به تشریع وضو، غسل و تیمم است که همه مسلمانان را شامل میشود و اراده در آن، تشریعی است، نه تکوینی. آنچه مربوط به اصحاب بدر است، آیه: ﴿﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ﴾﴾[۱۸۱]. مقصود از تطهیر در این آیه به گواهی روایات شأن نزول و گفتار مفسران، تطهیر از جنابت است، زیرا مسلمانان شب هنگام که به خواب رفتند "همه یا برخی" جنب شدند، خداوند برای آن که این غم و اندوه را از قلب آنان بزداید، و برای تطهیر از جنابت آب در اختیار داشته باشند، باران را نازل کرد، نزول باران علاوه بر این که آزردگی روحی آنان را برطرف ساخت، و مسلمانان توانستند بدن خود را پاکیزه سازند و نماز بخوانند، فایده دیگری نیز برای آنان داشت، زیرا سرزمینی که مسلمانان در آن اردو زده بودند پوشیده از رمل بود و به دلیل سستی زمین نمیتوانستند در میدان کارزار مقاومت کنند، با نزول باران، زمین محکم شد و پاهای آنان استوار گردید[۱۸۲][۱۸۳].
- اشکال: امیرمؤمنان(ع) به عدم عصمت خود تصریح کرده و گفته است:"از طرح سخن حق یا مشورت عادلانه دریغ نورزید، زیرا من برتر از این که خطا کنم نیستم، مگر این که خداوند آنچه را که از من نسبت به آن مالک تر است "صیانت از خطا" در درون من القا کند"[۱۸۴][۱۸۵].
- پاسخ: مفاد سخن مزبور جز این نیست که امام(ع) بدون لطف و عنایت ویژه خداوند، مصون از خطا نمیباشد. این مطلب در مورد همه معصومان صادق است، زیرا معصوم بودن آنان از خطا بالذات نیست، بلکه به عنایت و لطف ویژه الهی است. سخن امیرمؤمنان(ع) همانند سخن حضرت یوسف(ع) است که گفته است: ﴿﴿ وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾﴾[۱۸۶]. گواه روشن این مطلب آن است که امام(ع) در دیگر سخنان خود اهل بیت پیامبر(ص) را به گونهای معرفی کرده است که آشکارا بر عصمت آنان از گناه دلالت دارد:"چرا در حیرت و گمراهی هستید، در حالی که عترت پیامبر شما در بین شما هستند، آنان زمام حق را در دست دارند و نشانههای دین و زبانهای راستیاند[۱۸۷]. ابن ابو الحدید دلالت جملههای یاد شده بر عصمت پیامبر(ص) را مسلم گرفته و یادآور شده است: ابو محمد متّویه در کتاب الکفایه بر عصمت علی(ع) تصریح کرده و گفته است اگر چه ما عصمت را برای امام واجب نمیدانیم، ولی نصوص بر عصمت علی(ع) دلالت دارند، واین، از ویژگیهای او در میان صحابه پیامبر(ص) به شمار میرود[۱۸۸][۱۸۹].
منابع
پانویس
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ تتمة المراجعات، ص۷.
- ↑ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲.
- ↑ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۵۵۹؛ ابنکثیر، ج۳، ص۴۹۲ و ۴۹۳.
- ↑ ابنکثیر، ج۳، ص۴۹۳ و ۴۹۴.
- ↑ فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲.
- ↑ خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند؛ سوره مائده، آیه: ۶.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۱۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰.
- ↑ نمونه، ج۱۷، ص۲۹۲.
- ↑ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹.
- ↑ الطبقات، ج۵، ص۲۲۴.
- ↑ ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۷ و ۸، ص۵۶۰.
- ↑ شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۸.
- ↑ صحیح مسلم، ج۸، ص۲۷۶ و ۲۷۷.
- ↑ سنن ترمذی، کتاب التفسیر، ج۶، ص۲۸۹.
- ↑ مسند احمد، ج۱، ص۵۴۴.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۵۱.
- ↑ جامعالبیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۹.
- ↑ الدّرالمنثور، ج۶، ص۶۰۴.
- ↑ نمونه، ج۱۷، ص۳۰۲.
- ↑ احقاق الحق، ج۲، ص۵۰۲.
- ↑ شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۳ ـ ۱۳۹.
- ↑ صحیح مسلم، ج۸، ص۲۷۶؛ جامعالبیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۲.
- ↑ سنن ترمذی، ج۶، ص۲۸۹؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹.
- ↑ مسند احمد، ج۷، ص۵۶؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۵۵۹؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۵۱.
- ↑ جامع البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۹ و ۱۰؛ شواهدالتنزیل، ج۲، ص۷۸.
- ↑ الدّرالمنثور، ج۶، ص۶۰۶؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۸۱.
- ↑ شواهد التنزیل، ج۲، ص۷۸.
- ↑ شواهد التنزیل، ج۲، ص۷۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۱۱.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۱۱.
- ↑ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
- ↑ معجم المقاییس فی اللغه، ص ۹۳؛ لسان العرب، ج۱، ص ۱۸۶؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۲۳.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است؛ سوره هود، آیه:۷۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: میخواهید شما را به خانوادهای رهنمون شوم که او را برای شما نگهدارند و خیراندیش او باشند؟؛ سوره قصص، آیه:۱۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ سوره انفال، آیه:۳۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ التبیان، ج۸، ص ۳۳۹ـ ۳۴۱؛ مجمع البیان، ج۷ـ ۸، ص ۳۵۶؛ تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۰ـ ۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۱ـ ۱۶۳؛ نورالأبصار، ص ۲۲۳ـ ۲۲۶؛ تفسیر المراغی، ج۲۲، ص ۷؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص ۳۸۲؛ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص ۲۰۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۲؛ المیزان، ج۱۶، ص ۳۱۰ـ ۳۱۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ سوره انفال، آیه:۳۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ الدرالمنثور، ج۶، ص ۵۳۱.
- ↑ " لیس بالذی تذهبون إلیه، انّما هو نساء النبی (ص)"؛ اسباب النزول، ص ۲۴۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ میزان الاعتدال، ج۳، ص ۹۳ـ ۹۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ میزان الاعتدال، ج۳، ص ۹۳ـ ۹۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۳ـ ۴۵۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ اسباب النزول، ص ۲۳۹.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۴، ص ۲۸ـ ۲۹.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ الدرالمنثور، ج۶، ص ۵۳۱.
- ↑ مفاهیم القرآن، ج۵، ص ۳۰۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۲، تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۲، تفسیر بیضاوی، ج۳، ص ۳۸۲، تفسیر کبیر، ج۲۵، ص ۲۰۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.
- ↑ التبیان، ج۸، ص ۳۴۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۱ـ ۱۶۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۳.
- ↑ مذکر بودن لفظ اهل و تغلیب مذکر بر مؤنث.
- ↑ التبیان، ج۵، ص ۳۴۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ جواهر العقدین، ص ۱۹۸؛ غایه المرام، ج۳، ص ۱۷۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ غایه المرام، ج۳، ص ۱۷۴.
- ↑ مشکل الآثار، ج۱،ص ۳۳۲ و ۳۳۹.
- ↑ الفصول المهمه، ص ۲۳.
- ↑ کفایه الطالب، ص ۵۴.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص ۱۴۸.
- ↑ الریاض النضره، ج۴، ص ۱۳۰.
- ↑ نورالابصار ص ۲۲۳ـ ۲۲۶.
- ↑ ینابیع الموده، ج۱، ص ۳۴۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ غایه المرام، ج۳، ص ۱۷۳ـ ۲۱۱؛ الدرالمنثور، ج۶، ص ۵۳۲ـ ۵۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۳ـ ۴۵۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۱ـ ۱۳؛ الدر المنثور، ج۶، ص ۵۳۲ـ ۵۳۳؛ اسباب النزول، ص ۲۳۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص ۳۱۴.
- ↑ مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص ۲۵۸.
- ↑ مشکل الآثار، ج۱، ص ۳۳۳.
- ↑ مشکل الآثار، ج۱، ص ۳۳۶.
- ↑ مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص ۲۵۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۲.
- ↑ فکان فی هذا الحدیث انّ المراد بما فی هذه الآیه هم رسول اللّه (ص) وعلی و فاطمه وحسن و حسین(ع)؛ مشکل الآثار، ج۱ ص ۳۳۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲، ص ۱۱؛ الدر المنثور، ج۶، ص ۵۳۳ـ ۵۳۵.
- ↑ مشکل الآثار، ج۱، ص ۳۳۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۳.
- ↑ المصباح المنیر، ج۱، ص ۳۷.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ روح المعانی، ج۲۲، ص۲۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۷ـ۸، ص ۳۵۷.
- ↑ سوره یوسف، آیه:۲۸.
- ↑ سوره یوسف، آیه:۲۹.
- ↑ سوره یوسف، آیه:۲۹.
- ↑ گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدینگونه رفتار میکنند.و من ارمغانی برای آنان میفرستم و مینگرم تا فرستادگان چه باز آورند؛ سوره نمل، آیه: ۳۴- ۳۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء، ص ۲۱.
- ↑ دلایل الصدق، ج۲، ص ۱۱۵.
- ↑ مفاهیم القرآن، ج۵، ص ۳۰۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد؛ سوره آل عمران، آیه:۳۳.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص ۳۵۴؛ تفسیر کبیر، ج۸، ص ۲۲؛ تفسیر المنار، ج۳، ص ۲۸۸؛ تفسیر بیضاوی، ج۱، ص ۲۵۰؛ صفوه التفاسیر، ج۱، ص ۱۹۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۴۳۳؛ التبیان، ج۱، ص ۴۴۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ معجم المقاییس فی اللغه، ص ۴۴۳.
- ↑ المصباح المنیر، ج۱، ص ۲۶۵؛ لسان العرب، ج۶، ص ۱۰۶؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۳۹۱؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص ۳۳۰.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص ۱۸۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ سوره حج:۳۰؛ سوره مائده:۹۰؛ سوره انعام:۱۴۰؛ سوره اعراف:۷۱؛ سوره توبه:۹۵ و ۱۲۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ص ۲۰۰؛ مجمع البحرین،ج۴، ص ۷۴.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۰؛ الکشاف، ج۳، ص ۵۳۸؛ مجمع البیان، ج۷ـ۸، ص ۳۵۶؛ المیزان، ج۱۶، ص ۳۱۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ شرح العقیده الطحاویه، ص ۱۱۴.
- ↑ التوحید، باب۲، حدیث۱۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود ؛ سوره یس، آیه:۸۲ - ۸۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ القاموس المحیط، ج۴، ص ۱۹۸؛ المطول، ص ۱۶۷ـ ۱۶۸.
- ↑ سوره مائده، آیه:۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ الشافی فی الامامه، ج۳، ص ۱۳۴؛ التبیان، ج۸، ص ۳۴۰؛ مجمع البیان، ج۷ـ۸، ص ۳۵۷.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۷.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۷.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره یوسف، آیه:۵۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ و خداوند میخواهد توبه شما را بپذیرد؛ سوره نساء، آیه:۲۷.
- ↑ خداوند میخواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند و شما را به روشهای (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد؛ سوره نساء، آیه:۲۶.
- ↑ خداوند است که آنها را به ریشخند میگیرد و آنان را در سرکشیشان در حالی که سرگشتهاند فرو میگذارد؛ سوره بقره، آیه:۱۵.
- ↑ و خداوند، ستمی برای جهانیان نمیخواهد؛ سوره آل عمران، آیه:۱۰۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ سوره بقره، آیه:۱۸۵؛ سوره نساء، آیه:۶۰، ۲۸۱؛ سوره مائده، آیه:۹؛ سوره قیامت، آیه:۵.
- ↑ خداوند میخواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید؛ سوره مائده، آیه:۶.
- ↑ روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد؛ سوره انفال، آیه: ۱۱.
- ↑ تفسیر طبری، ج۹، ص ۲۲۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ " فَلَا تَكُفُّوا عَنِّي مَقَالَةً بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةً بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ مَا أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي"نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.
- ↑ و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره یوسف، آیه:۵۳.
- ↑ " كَيْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّينِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ"؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۶.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۶، ص ۲۹۷ـ ۲۹۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص: ۱۱.