آرامش در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = آرامش | | موضوع مرتبط = آرامش | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = آرامش | ||
| مداخل مرتبط = [[آرامش در قرآن]] - [[آرامش در | | مداخل مرتبط = [[آرامش در قرآن]] - [[آرامش در معارف دعا و زیارات]] - [[آرامش در معارف و سیره سجادی]] - [[آرامش در معارف و سیره رضوی]] - [[آرامش در اخلاق اسلامی]] - [[آرامش در معارف مهدویت]] - [[آرامش در روانشناسی اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
* در [[قرآن کریم]]، آیهای به چشم میآید که الطافی خاص را نسبت به شماری از [[بندگان]] [[نیکوکار]] [[حضرت حق]] به نمایش میگذارد. این [[آیه]] در [[قرآن]] بینمونه بوده، از بالاترین مراتب [[الطاف الهی]] خبر میدهد: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي}}<ref>«ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰</ref>. این [[آیه]] هم به جِوار [[حق]] [[حضرت]] - و نه به [[بهشت]] - به عنوان ضیافت خاصّ او [[دعوت]] مینماید؛ و هم [[دعوت]] شدگان را به صفت [[رضا]] - که نزد [[اهل دل]]، در شمار [[برترین]] صفات است- یاد میکند؛ و هم آنان را به عنوان همنشینان [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[خاندان]] معصومش {{عم}} میشمارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۵۷.</ref>. | * در [[قرآن کریم]]، آیهای به چشم میآید که الطافی خاص را نسبت به شماری از [[بندگان]] [[نیکوکار]] [[حضرت حق]] به نمایش میگذارد. این [[آیه]] در [[قرآن]] بینمونه بوده، از بالاترین مراتب [[الطاف الهی]] خبر میدهد: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي}}<ref>«ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰</ref>. این [[آیه]] هم به جِوار [[حق]] [[حضرت]] - و نه به [[بهشت]] - به عنوان ضیافت خاصّ او [[دعوت]] مینماید؛ و هم [[دعوت]] شدگان را به صفت [[رضا]] - که نزد [[اهل دل]]، در شمار [[برترین]] صفات است- یاد میکند؛ و هم آنان را به عنوان همنشینان [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[خاندان]] معصومش {{عم}} میشمارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۵۷.</ref>. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۳
مقدمه
- در قرآن کریم، آیهای به چشم میآید که الطافی خاص را نسبت به شماری از بندگان نیکوکار حضرت حق به نمایش میگذارد. این آیه در قرآن بینمونه بوده، از بالاترین مراتب الطاف الهی خبر میدهد: ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾[۱]. این آیه هم به جِوار حق حضرت - و نه به بهشت - به عنوان ضیافت خاصّ او دعوت مینماید؛ و هم دعوت شدگان را به صفت رضا - که نزد اهل دل، در شمار برترین صفات است- یاد میکند؛ و هم آنان را به عنوان همنشینان پیامبر اکرم (ص) و خاندان معصومش (ع) میشمارد[۲].
- این دعوت، تنها شامل حال کسانی است که از نفس مطمئن برخوردارند. اینان کسانی هستند که از آرامش، ثبات و وقار - که هر سه در دانش اخلاق سخت به یکدیگر نزدیک میباشند- برخوردارند؛ هرچند میتوان آرامش و ثبات را صفت قلب، و وقار را تنها صفت عمل محسوب داشت.
- به هر روی این چنین کسان چون از این صفات برخوردارند، تمامی کردار و گفتارشان از وقار کافی برخوردار بوده، نشان از وقار و آرامش نفس آنان دارد.
- حضرت حق در این زمینه میفرماید: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا﴾[۳].
- اینان را هیچ تندبادی به حرکت در نمیآورد و از ثباتشان نمیکاهد. از همین روست که نه اضطرابی بر آنان روی میآورد، و نه ترسی بر آنان وارد میشود: ﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۴].
- آنان چون بنائی محکم در مقابل مشکلات میایستند، اگر توانستند آن را مرتفع، و اگر نتوانستند بر آن صبر میورزند: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ﴾[۵][۶].
- از همین روست که اینان نه چیزی را قبل از زمان خودش طلب میکنند، و نه غیر از رضای حضرت حق در پی دیگری سر مینهند: ﴿ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۷].
- آنان بهخاطر آرامشی که از آن برخوردارند، اندیشهورزی را هماره پیشاپیش سخن و کردار خود در حرکت دارند؛ و از همین روست که آنچه از آنان دیده میشود، شایسته عاقلان و نه جاهلان و احمقان است. به این آیه شریفه بنگرید: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴾[۸][۹].
- به دست آوردن این فضیلت امّا، در کمال دشواری است. قرآن کریم بهوضوح بر این مطلب که ریاضات دینی و شرعی، مقدّمه لازم برای تحصیل این صفت است، گواهی میدهد: ﴿فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ﴾ [۱۰]، ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۱۱].
- از اینرو، بر کسانی که در پی تحصیل آرامش خاطرند، لازم است که به انجام واجبات و مستحبات پرداخته از تمامی اقسام محرّمات اجتناب ورزند. به دیگر سخن، تحصیل ملکه تقوی تنها راه رسیدن به سرمقصد آرامش است و بس؛ حضرت حق خود در این زمینه میفرماید: ﴿فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۱۲]. و باز میفرماید: ﴿أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۳][۱۴].
اشارهای به یک اشتباه مشهور
- فضائل سراسر فطری بوده، آدمی را توان آن هست که به صورت فطری فضائل را از رذائل بازشناسد؛ همانگونه که میتواند میان هریک از فضائل و رذائل نیز، بهواسطه فطرت خود تفاوت نهد.
- اکنون سخن در آن است که گاه در نگاه نخست، برخی از فضائل با برخی دیگر یکسان مینماید. این سخن بهویژه بر اساس تسامحی که در تعبیرات بهکار میرود، بیشتر مشخّص میشود. استفاده از هر یک از این اصطلاحات در معنای اصطلاحی دیگر نیز - که بهوفور در بسیاری از کتب اخلاق دیده میشود- از همین قسم است. گاه تأنّی در مقام سکون، و سکون در مقام صبر و... بهکار برده میشود. این از آن روست که دانشمندان، در استفاده از اصطلاحات علمیِ مشابه به نوعی تسامح قائل بوده، گه گاه یکایک آنان را در محلّ شایسته خویش به کار نمیبردهاند[۱۵].
- آنچه محقّق نراقی در این بخش از کتاب شریف "جامع السَّعادات" بر قلم آورده، از همین باب است. در اینجا تنها تذکّر میدهیم، که هرچند سخن ایشان در غایت استواری است، امّا کاربرد اصطلاحات در کلام ایشان از نوعی تسامح برخوردار است.
- در اینجا با رعایت پرهیز از درازگوئی، به توضیح هریک از این اصطلاحات میپردازیم:
تأنّی / ملایمت
- منظور از این اصطلاح، آن است که آدمی به این ملکه دست یابد، که هر امری را تنها در زمان خودش - و نه پیش از آن - طلب نماید. اثر حاصل از این ملکه، خویشتنداری و احتیاط در کارها است.
- در مقابل این ملکه نیز، عجله و شتاب در امور قرار دارد. منظور از شتاب - همانگونه که در "المفردات" راغب اصفهانی آمده - آن است که آدمی پیش از آنکه زمان خاصّ هر عملی فرا رسد، به سوی آن شتافته سر در پی انجام آن نهد. اثر این ملکه نیز چیدن میوه پیش از رسیدن آن، و در نتیجه فاسد و باطل نمودن استعدادهای آدمی است[۱۶].
طمأنینه / آرامش
- ملکه آرامش امّا، نفس انسان را از همّ و غم و ترس پیراسته، او را به نشاط و استحکام اراده دعوت مینماید.
- در مقابل آن نیز، اضطراب قرار دارد که آدمی را در مقابل هر مسأله کوچکی به ترس و نگرانی مبتلا میسازد. اندوه، ضعف اراده و اختلالات عصبی، در شمار ثمرات این ملکه میباشند[۱۷].
سکینه / وقار
- این ملکه، آدمی را همچون کوهی استوار در مقابل طوفانهای حوادث پای برجا میدارد، و او را در رسیدن به مشکلترین هدفها ثابت نگاه میدارد. اثر این ملکه، وقار و تسلّط کامل بر اعصاب است.
- در مقابل این ملکه نیز، سبکسری قرار دارد. انسان سبکسر در مقابل کوچکترین مصیبت و مشکل به فریاد و فغان پرداخته، آرامش خویش را از دست میدهد. پر واضح است که چنین کس، نمیتواند هیچ مشکلی را از مقابل خویشتن برداشته به مبارزه با آن بپردازد: ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا﴾[۱۸][۱۹].
ثبات / استواری
- این ملکه امّا، موجب میشود تا آدمی از استواری لازم در قلب و ایمان خود برخوردار شده، اثر آن نیز همان استواری در کارها بوده که از پی این ملکه حاصل میشود. قرآن کریم از این اثر به محکم بودن قدمها یاد میفرماید: ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾[۲۰].
- در مقابل این ملکه، تذبذب / بیثباتی و رنگرنگ شدن قرار دارد. این صفت در قرآن کریم به سختی مذمّت شده است: ﴿مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا﴾[۲۱][۲۲].
منابع
پانویس
- ↑ «ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۵۷.
- ↑ «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.
- ↑ «آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره یونس، آیه ۶۲.
- ↑ «بیگمان خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او صف زده کارزار میکنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۵۸.
- ↑ «و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.
- ↑ «پس به بندگان من مژده بده! کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۵۹.
- ↑ «و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد» سوره فتح، آیه ۲۶.
- ↑ «همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ «پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟ * آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۱-۸۲.
- ↑ «آیا کسی که بنیان خود را بر پروا از خداوند و خشنودی (او) نهاده بهتر است یا آنکه بنیان خود را بر لب پرتگاهی در حال ریزش گذارده است که او را به درون آتش دوزخ فرو میلغزاند؟ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمایی نمیکند» سوره توبه، آیه ۱۰۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۵۹-۶۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۶۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۶۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۶۱.
- ↑ «بیگمان انسان را آزمندی بیشکیب آفریدهاند چون شرّی بدو رسد بیتاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۶۱-۶۲.
- ↑ «اگر (دین) خداوند را یاری کنید او نیز شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد» سوره محمد، آیه ۷.
- ↑ «میان آن (دو گروه) سرگردان ماندهاند، نه با اینانند نه با آنان و هر که را خداوند در گمراهی وانهد هرگز برای او راهی نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۱۴۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۶۲.