ابوزمعه اسدی: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
ابوزمعه برای بازداری پیامبر از [[ابلاغ رسالت]]، نقشی فعّال داشته است <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۴۳.</ref> و هنگام تقاضای سران مشرک از حضرت برای [[مصالحه]] و [[پرستش]] [[خدایان]] یکدیگر، او نیز در بینشان بود.<ref>سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۶۲.</ref> در پی بهانهجوییهای [[مشرکان]] برای جلوگیری از [[هدایتگری]] پیامبر، ابوزمعه از کسانی بود که میخواستند، برای [[اثبات]] [[صدق]] گفتههای خویش، ماه را دو نیم کند تا بدو [[ایمان]] آورند؛ گرچه با [[ظهور]] [[معجزه]]، همچنان بر [[شرک]] خویش [[استوار]] ماندند.<ref> البدایة و النهایه، ج ۳، ص ۹۶؛ الدرّالمنثور، ج ۷، ص ۶۷۱ و ۶۷۲.</ref> ابوزمعه در [[توطئه]] [[دارالندوه]] که برای [[قتل پیامبر]] [[تصمیم]] گرفته شد نیز حضور داشت.<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۶۶.</ref> | ابوزمعه برای بازداری پیامبر از [[ابلاغ رسالت]]، نقشی فعّال داشته است <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۴۳.</ref> و هنگام تقاضای سران مشرک از حضرت برای [[مصالحه]] و [[پرستش]] [[خدایان]] یکدیگر، او نیز در بینشان بود.<ref>سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۶۲.</ref> در پی بهانهجوییهای [[مشرکان]] برای جلوگیری از [[هدایتگری]] پیامبر، ابوزمعه از کسانی بود که میخواستند، برای [[اثبات]] [[صدق]] گفتههای خویش، ماه را دو نیم کند تا بدو [[ایمان]] آورند؛ گرچه با [[ظهور]] [[معجزه]]، همچنان بر [[شرک]] خویش [[استوار]] ماندند.<ref> البدایة و النهایه، ج ۳، ص ۹۶؛ الدرّالمنثور، ج ۷، ص ۶۷۱ و ۶۷۲.</ref> ابوزمعه در [[توطئه]] [[دارالندوه]] که برای [[قتل پیامبر]] [[تصمیم]] گرفته شد نیز حضور داشت.<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۶۶.</ref> | ||
از [[زندگی]] وی پس از [[هجرت پیامبر]]، فقط از [[مشورت]] [[صفوان بن امیّه]] با او در ارسال کاروان تجاری از [[بیراهه]] به [[شام]]<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۹۷ و ۱۹۸.</ref> و نیز پافشاریاش بر [[گریستن]] ابوزمعه در عزای سه فرزندش [[زمعه]]، [[عقیل]] و [[حارث]] که در [[بدر]] کشته شدند، [[آگاهی]] داریم.<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۱.</ref> درباره [[زمان]] [[مرگ]] ابوزمعه، در [[جامعالبیان]] <ref>جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۹۶.</ref> آمده که همه مسخرهکنندگان [[پیامبر]] {{صل}} پیش از بدر، از بین رفتند که او را نیز شامل میشود؛ ولی [[صدوق]] مرگ وی را پس از بدر ذکر میکند <ref> الخصال، ج ۱، ص ۲۸۰.</ref> که با دیگر دادههای [[تاریخ]] سازگارتر است<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۲۲ و ۱۲۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۱.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوزَمعه اسدی (مقاله)|مقاله «ابوزَمعه اسدی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، | از [[زندگی]] وی پس از [[هجرت پیامبر]]، فقط از [[مشورت]] [[صفوان بن امیّه]] با او در ارسال کاروان تجاری از [[بیراهه]] به [[شام]]<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۹۷ و ۱۹۸.</ref> و نیز پافشاریاش بر [[گریستن]] ابوزمعه در عزای سه فرزندش [[زمعه]]، [[عقیل]] و [[حارث]] که در [[بدر]] کشته شدند، [[آگاهی]] داریم.<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۱.</ref> درباره [[زمان]] [[مرگ]] ابوزمعه، در [[جامعالبیان]] <ref>جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۹۶.</ref> آمده که همه مسخرهکنندگان [[پیامبر]] {{صل}} پیش از بدر، از بین رفتند که او را نیز شامل میشود؛ ولی [[صدوق]] مرگ وی را پس از بدر ذکر میکند <ref> الخصال، ج ۱، ص ۲۸۰.</ref> که با دیگر دادههای [[تاریخ]] سازگارتر است<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۲۲ و ۱۲۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۱.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوزَمعه اسدی (مقاله)|مقاله «ابوزَمعه اسدی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 676-677.</ref> | ||
== ابوزمعه در [[شأن نزول]] == | == ابوزمعه در [[شأن نزول]] == | ||
[[مفسّران]] در ذیل چند [[آیه]] از ابوزمعه نام بردهاند: | |||
# ابنعبّاس مقصود از [[انسان]] در [[آیات]] {{متن قرآن|وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ }}<ref>«سوگند به روزگار، که آدمی در زیانمندی است» سوره عصر، آیه ۱-۲.</ref> را گروهی از [[مشرکان]]، از جمله اسود بن عبدالمطّلب دانسته است.<ref>قرطبی، ج ۲، ص ۱۲۳.</ref> | |||
# برخی معتقدند: [[سوره کافرون]] آنگاه نازل شد که گروهی از سران [[مشرک]] [[مکّه]] از جمله ابوزمعه، هنگام [[طواف]] پیامبر، به او نزدیک شده، از او خواستند تا [[خدایان]] یک دیگر را بپرستند: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ وَلا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ وَلا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ وَلا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ}}<ref>«بگو: ای کافران! آنچه شما میپرستید، نمیپرستم. و شما پرستشگران پرستیده من نیستید. و من (نیز) پرستشگر پرستیده شما نیستم. و شما (هم) پرستشگران پرستیده من نیستید. دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون، آیه ۱-۶.</ref><ref>سیره ابنهشام، ج ۱، ص ۳۶۲؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۴۲۰.</ref> | |||
# [[ابنکثیر]] و [[سیوطی]]، در ذیل آیات {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۱-۲.</ref> [[نقل]] کردهاند که مشرکان، از جمله ابوزمعه از پیامبر {{صل}} خواستند که ماه را بشکافد؛ سپس به وی [[تهمت]] ساحری زدند.<ref> البدایة و النهایه، ج ۳، ص ۹۶؛ الدّرالمنثور، ج ۷، ص ۶۷۱ و ۶۷۲.</ref> | |||
#{{متن قرآن|وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلاَّ اخْتِلاقٌ}}<ref>«و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) میخواهند ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۶-۷.</ref> [[جامعالبیان]]، در ذیل [[آیات]] پیشین [[نقل]] میکند که ابوزمعه و دیگر [[مشرکان]]، نزد [[ابوطالب]] از [[پیامبر]] [[شکایت]] کردند و از وی خواستند [[حضرت]] را از [[انکار]] خدایانشان باز دارد؛ امّا پیامبر، همچنان بر [[شعار]] {{متن حدیث|لا اله الا الله}} اصرار ورزید. آنان با [[شگفتی]] و [[خشم]] گفتند: "به [[خدا]] [[سوگند]]! تو و خدایت را که به چنین چیزی [[فرمان]] داده، [[ناسزا]] خواهیم گفت".<ref>جامعالبیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۵۲.</ref> | |||
# [[سیوطی]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ لَوْلا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلا مَّسْحُورًا }}<ref>«و گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک میخورد و در بازارها راه میرود؟! چرا به سوی او فرشتهای فرو نفرستادهاند تا بیمدهندهای همراه او باشد؟ یا چرا گنجی به سوی او (از آسمان) نمیافکنند یا باغی ندارد که از (بار و بر) آن بخورد؟» سوره فرقان، آیه ۷-۸.</ref> آورده است که وقتی مشرکان، از جمله ابوزمعه با پیامبر [[گفتوگو]] کردند تا شاید با پیشنهادهای تطمیعی خویش او را باز دارند، امّا موفق نشدند، خواستند از خدایش بخواهد که فرشتهای بفرستد تا او را [[تصدیق]] کند و در [[بهشت]]، قصرهایی از طلا و نقره برایش بسازد تا مانند دیگران در بازار به دنبال معاش نباشد<ref> الدرالمنثور، ج ۶، ص ۲۳۶ و ۲۳۷.</ref> | |||
# [[طبری]] و [[طبرسی]] در ذیل آیات {{متن قرآن|وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ يَنبُوعًا أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِيرًا أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ قَبِيلاً أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إِلاَّ بَشَرًا رَّسُولاً }}<ref>«و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمهای فرا جوشانی. یا باغستانی از نخل و انگور داشته باشی که لابهلای آن جویبارهایی، نیک روان سازی. یا چنان که میپنداری، آسمان را پارهپاره بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری. یا خانهای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشتهای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۰-۹۳.</ref> آوردهاند که مشرکان، از جمله ابوزمعه، انجام دادن کارهای نامعقولی را از پیامبر {{صل}} میخواستند <ref>جامعالبیان، مج۹، ج۱۵، ص۲۰۵و۲۰۶؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص ۶۷۸.</ref> | |||
# [[قمی]] در ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref>«از این روی آنچه فرمان مییابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم» سوره حجر، آیه ۹۴-۹۵.</ref>، ابوزمعه را یکی از [[استهزا]]کنندگان میشمارد که [[خداوند]]، [[شرّ]] آنان را از پیامبرش بازداشت<ref>قمی، ج ۱، ص ۴۰۹؛ جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۹۵.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوزَمعه اسدی (مقاله)|مقاله «ابوزَمعه اسدی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 677-678.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۰
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
اسود بن مطلب بن اسد بن عبدالعزی[۱] یا عبدالمطلب بن اسد بن عبدالعزی[۲] از تیره بنیاسد [۳] از بزرگان قریش [۴] و از کسانی است که در واقعه نصب حجرالاسود، یکی از چهارگوشه ردای محمد امین را گرفت تا سنگِ نهاده در آن را بر جای خود بگذارند.[۵] از همنشینی و مصاحبت همیشگی او با سران کهنسال مشرک مکّه، چون ولید بن مغیره، عاص بن وائل و اسود بن عبدیغوث که در بیشتر قضایای صدر اسلام باهم هستند،[۶] میتوان حدس زد که سالیانی پیش از عامالفیل زاده شده است.
وضعیّت ابوزمعه پس از بعثت نیز چندان روشن نیست. تاریخ از دشمنی عمیق او با پیامبر (ص) و اسلام حکایت دارد،[۷] نمونهای از آن، ریشخند بر پیامبر در نماز بود [۸] که نفرین حضرت را در پی داشت.[۹] مؤرّخان، علّتِ نابینایی [۱۰] و مرگ فجیع او را (افراط در نوشیدن و ترکیدن) ناشی از نفرین پیامبر میدانند.[۱۱]
ابوزمعه برای بازداری پیامبر از ابلاغ رسالت، نقشی فعّال داشته است [۱۲] و هنگام تقاضای سران مشرک از حضرت برای مصالحه و پرستش خدایان یکدیگر، او نیز در بینشان بود.[۱۳] در پی بهانهجوییهای مشرکان برای جلوگیری از هدایتگری پیامبر، ابوزمعه از کسانی بود که میخواستند، برای اثبات صدق گفتههای خویش، ماه را دو نیم کند تا بدو ایمان آورند؛ گرچه با ظهور معجزه، همچنان بر شرک خویش استوار ماندند.[۱۴] ابوزمعه در توطئه دارالندوه که برای قتل پیامبر تصمیم گرفته شد نیز حضور داشت.[۱۵]
از زندگی وی پس از هجرت پیامبر، فقط از مشورت صفوان بن امیّه با او در ارسال کاروان تجاری از بیراهه به شام[۱۶] و نیز پافشاریاش بر گریستن ابوزمعه در عزای سه فرزندش زمعه، عقیل و حارث که در بدر کشته شدند، آگاهی داریم.[۱۷] درباره زمان مرگ ابوزمعه، در جامعالبیان [۱۸] آمده که همه مسخرهکنندگان پیامبر (ص) پیش از بدر، از بین رفتند که او را نیز شامل میشود؛ ولی صدوق مرگ وی را پس از بدر ذکر میکند [۱۹] که با دیگر دادههای تاریخ سازگارتر است[۲۰][۲۱]
ابوزمعه در شأن نزول
مفسّران در ذیل چند آیه از ابوزمعه نام بردهاند:
- ابنعبّاس مقصود از انسان در آیات وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ [۲۲] را گروهی از مشرکان، از جمله اسود بن عبدالمطّلب دانسته است.[۲۳]
- برخی معتقدند: سوره کافرون آنگاه نازل شد که گروهی از سران مشرک مکّه از جمله ابوزمعه، هنگام طواف پیامبر، به او نزدیک شده، از او خواستند تا خدایان یک دیگر را بپرستند: قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ وَلا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ وَلا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ وَلا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ[۲۴][۲۵]
- ابنکثیر و سیوطی، در ذیل آیات اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ[۲۶] نقل کردهاند که مشرکان، از جمله ابوزمعه از پیامبر (ص) خواستند که ماه را بشکافد؛ سپس به وی تهمت ساحری زدند.[۲۷]
- وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلاَّ اخْتِلاقٌ[۲۸] جامعالبیان، در ذیل آیات پیشین نقل میکند که ابوزمعه و دیگر مشرکان، نزد ابوطالب از پیامبر شکایت کردند و از وی خواستند حضرت را از انکار خدایانشان باز دارد؛ امّا پیامبر، همچنان بر شعار «لا اله الا الله» اصرار ورزید. آنان با شگفتی و خشم گفتند: "به خدا سوگند! تو و خدایت را که به چنین چیزی فرمان داده، ناسزا خواهیم گفت".[۲۹]
- سیوطی در ذیل آیه وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ لَوْلا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلا مَّسْحُورًا [۳۰] آورده است که وقتی مشرکان، از جمله ابوزمعه با پیامبر گفتوگو کردند تا شاید با پیشنهادهای تطمیعی خویش او را باز دارند، امّا موفق نشدند، خواستند از خدایش بخواهد که فرشتهای بفرستد تا او را تصدیق کند و در بهشت، قصرهایی از طلا و نقره برایش بسازد تا مانند دیگران در بازار به دنبال معاش نباشد[۳۱]
- طبری و طبرسی در ذیل آیات وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ يَنبُوعًا أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِيرًا أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ قَبِيلاً أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إِلاَّ بَشَرًا رَّسُولاً [۳۲] آوردهاند که مشرکان، از جمله ابوزمعه، انجام دادن کارهای نامعقولی را از پیامبر (ص) میخواستند [۳۳]
- قمی در ذیل آیات فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ[۳۴]، ابوزمعه را یکی از استهزاکنندگان میشمارد که خداوند، شرّ آنان را از پیامبرش بازداشت[۳۵][۳۶]
منابع
پانویس
- ↑ سیره ابنهشام، ج ۱، ص ۳۶۲.
- ↑ مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۹۵.
- ↑ الکافی، ج ۴، ص ۲۱۸؛ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۳۸.
- ↑ مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۹۵.
- ↑ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۹ و ۲۰.
- ↑ قمی، ج ۱، ص ۴۰۹؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۴۲.
- ↑ عیّاشی، ج ۲، ص ۲۵۲.
- ↑ روح المعانی، مج۸، ج ۱۴، ص ۱۲۷.
- ↑ سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۰۹.
- ↑ جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۹۵.
- ↑ الخصال، ج۱، ص ۲۸۰.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۴۳.
- ↑ سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۶۲.
- ↑ البدایة و النهایه، ج ۳، ص ۹۶؛ الدرّالمنثور، ج ۷، ص ۶۷۱ و ۶۷۲.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۶۶.
- ↑ المغازی، ج ۱، ص ۱۹۷ و ۱۹۸.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۱.
- ↑ جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۹۶.
- ↑ الخصال، ج ۱، ص ۲۸۰.
- ↑ المغازی، ج ۱، ص ۱۲۲ و ۱۲۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۱.
- ↑ واسعی، سید علی رضا، مقاله «ابوزَمعه اسدی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص 676-677.
- ↑ «سوگند به روزگار، که آدمی در زیانمندی است» سوره عصر، آیه ۱-۲.
- ↑ قرطبی، ج ۲، ص ۱۲۳.
- ↑ «بگو: ای کافران! آنچه شما میپرستید، نمیپرستم. و شما پرستشگران پرستیده من نیستید. و من (نیز) پرستشگر پرستیده شما نیستم. و شما (هم) پرستشگران پرستیده من نیستید. دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون، آیه ۱-۶.
- ↑ سیره ابنهشام، ج ۱، ص ۳۶۲؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۴۲۰.
- ↑ «رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۱-۲.
- ↑ البدایة و النهایه، ج ۳، ص ۹۶؛ الدّرالمنثور، ج ۷، ص ۶۷۱ و ۶۷۲.
- ↑ «و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) میخواهند ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۶-۷.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۵۲.
- ↑ «و گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک میخورد و در بازارها راه میرود؟! چرا به سوی او فرشتهای فرو نفرستادهاند تا بیمدهندهای همراه او باشد؟ یا چرا گنجی به سوی او (از آسمان) نمیافکنند یا باغی ندارد که از (بار و بر) آن بخورد؟» سوره فرقان، آیه ۷-۸.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۶، ص ۲۳۶ و ۲۳۷.
- ↑ «و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمهای فرا جوشانی. یا باغستانی از نخل و انگور داشته باشی که لابهلای آن جویبارهایی، نیک روان سازی. یا چنان که میپنداری، آسمان را پارهپاره بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری. یا خانهای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشتهای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۰-۹۳.
- ↑ جامعالبیان، مج۹، ج۱۵، ص۲۰۵و۲۰۶؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص ۶۷۸.
- ↑ «از این روی آنچه فرمان مییابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم» سوره حجر، آیه ۹۴-۹۵.
- ↑ قمی، ج ۱، ص ۴۰۹؛ جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۹۵.
- ↑ واسعی، سید علی رضا، مقاله «ابوزَمعه اسدی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص 677-678.