کهیعص: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[سعد بن عبدالله قمی]] می‌گوید: به [[امام عصر]]{{ع}} عرض کردم: "ای فرزند [[رسول خدا]]! [[تأویل]] [[آیه]] "[[کهیعص]]" چیست‌؟ فرمود: این حروف از [[اخبار غیبی]] است که [[خداوند]] [[زکریا]] را از آن مطلع کرده و بعد از آن، داستان آن را به [[حضرت محمد]]{{صل}} بازگفته است... داستان از این قرار است که: [[زکریا]] از پروردگارش درخواست کرد که "[[اسماء]] خمسه طیّبه" را به وی بیاموزد. خداوند، [[جبرئیل]] را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او [[تعلیم]] داد. زکریا چون نام‌های محمد، علی، [[فاطمه]] و حسن{{عم}} را یاد می‌کرد، اندوهش برطرف می‌شد و گرفتاری‌اش از بین می‌رفت. و چون حسین{{ع}} را یاد می‌کرد، [[بغض]] و [[غصه]]، گلویش را می‌گرفت و می‌گریست و مبهوت می‌شد. روزی گفت: بارالها! چرا وقتی آن چهار نفر را یاد می‌کنم، [[آرامش]] می‌یابم و اندوهم برطرف می‌شود؛ اما وقتی حسین را یاد می‌کنم، اشکم جاری می‌شود و ناله‌ام بلند می‌گردد؟ [[خدای تعالی]] او را از این داستان [[آگاه]] کرد و فرمود: "کهیعص"! "کاف" اسم [[کربلا]] و "هاء" رمز [[هلاکت]] [[عترت طاهره]] است، و "یاء" نام یزید [[ظالم]] بر حسین{{ع}} و "عین" اشاره به [[عطش]] و "صاد" نشان [[صبر]] او است.
[[سعد بن عبدالله قمی]] می‌گوید: به [[امام عصر]]{{ع}} عرض کردم: "ای فرزند [[رسول خدا]]! [[تأویل]] [[آیه]] "کهیعص" چیست‌؟ فرمود: این حروف از [[اخبار غیبی]] است که [[خداوند]] [[زکریا]] را از آن مطلع کرده و بعد از آن، داستان آن را به [[حضرت محمد]]{{صل}} بازگفته است... داستان از این قرار است که: [[زکریا]] از پروردگارش درخواست کرد که "اسماء خمسه طیّبه" را به وی بیاموزد. خداوند، [[جبرئیل]] را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او [[تعلیم]] داد. زکریا چون نام‌های محمد، علی، [[فاطمه]] و حسن{{عم}} را یاد می‌کرد، اندوهش برطرف می‌شد و گرفتاری‌اش از بین می‌رفت. و چون حسین{{ع}} را یاد می‌کرد، [[بغض]] و [[غصه]]، گلویش را می‌گرفت و می‌گریست و مبهوت می‌شد. روزی گفت: بارالها! چرا وقتی آن چهار نفر را یاد می‌کنم، [[آرامش]] می‌یابم و اندوهم برطرف می‌شود؛ اما وقتی حسین را یاد می‌کنم، اشکم جاری می‌شود و ناله‌ام بلند می‌گردد؟ [[خدای تعالی]] او را از این داستان [[آگاه]] کرد و فرمود: "کهیعص"! "کاف" اسم [[کربلا]] و "هاء" رمز هلاکت [[عترت طاهره]] است، و "یاء" نام یزید [[ظالم]] بر حسین{{ع}} و "عین" اشاره به [[عطش]] و "صاد" نشان [[صبر]] او است.


زکریا وقتی این مطلب را شنید، [[غمگین]] شد و تا سه [[روز]] از عبادتگاهش بیرون نیامد، و به کسی [[اجازه]] نداد که نزد او بیاید. [[گریه]] و ناله سر داد و چنین [[نوحه]] کرد: بارالها! از مصیبتی که برای فرزند بهترین خلایق خود، تقدیر کرده‌ای دردمندم. خدایا! آیا این [[مصیبت]] را بر آستانه او نازل می‌کنی‌؟ آیا [[جامه]] این مصیبت را بر تن علی و فاطمه می‌پوشانی!؟ آیا این [[فاجعه]] را بر ساحت آنان فرود می‌آوری‌؟ بعد از آن گفت: بارالها! [[فرزندی]] به من عطا کن تا در [[پیری]] چشمم به او روشن شود و او را [[وارث]] و وصی‌ من قرار ده؛ آن‌گاه مرا دردمند او گردان؛ همچنان‌که حبیبت محمد را دردمند فرزندش گرداندی. [[خداوند]]، یحیی را به او بخشید و او را دردمند وی ساخت. و دوره حمل یحیی شش ماه بود و مدت حمل [[امام حسین]]{{ع}} نیز شش ماه بود و برای آن نیز قضیه‌ای طولانی است<ref>کمال الدین، ج ۲، ص۴۲۰.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۹۷.</ref>
زکریا وقتی این مطلب را شنید، [[غمگین]] شد و تا سه [[روز]] از عبادتگاهش بیرون نیامد، و به کسی [[اجازه]] نداد که نزد او بیاید. [[گریه]] و ناله سر داد و چنین [[نوحه]] کرد: بارالها! از مصیبتی که برای فرزند بهترین خلایق خود، تقدیر کرده‌ای دردمندم. خدایا! آیا این [[مصیبت]] را بر آستانه او نازل می‌کنی‌؟ آیا [[جامه]] این مصیبت را بر تن علی و فاطمه می‌پوشانی!؟ آیا این [[فاجعه]] را بر ساحت آنان فرود می‌آوری‌؟ بعد از آن گفت: بارالها! [[فرزندی]] به من عطا کن تا در [[پیری]] چشمم به او روشن شود و او را [[وارث]] و وصی‌ من قرار ده؛ آن‌گاه مرا دردمند او گردان؛ همچنان‌که حبیبت محمد را دردمند فرزندش گرداندی. [[خداوند]]، یحیی را به او بخشید و او را دردمند وی ساخت. و دوره حمل یحیی شش ماه بود و مدت حمل [[امام حسین]]{{ع}} نیز شش ماه بود و برای آن نیز قضیه‌ای طولانی است<ref>کمال الدین، ج ۲، ص۴۲۰.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۹۷.</ref>

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۸

مقدمه

سعد بن عبدالله قمی می‌گوید: به امام عصر(ع) عرض کردم: "ای فرزند رسول خدا! تأویل آیه "کهیعص" چیست‌؟ فرمود: این حروف از اخبار غیبی است که خداوند زکریا را از آن مطلع کرده و بعد از آن، داستان آن را به حضرت محمد(ص) بازگفته است... داستان از این قرار است که: زکریا از پروردگارش درخواست کرد که "اسماء خمسه طیّبه" را به وی بیاموزد. خداوند، جبرئیل را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او تعلیم داد. زکریا چون نام‌های محمد، علی، فاطمه و حسن(ع) را یاد می‌کرد، اندوهش برطرف می‌شد و گرفتاری‌اش از بین می‌رفت. و چون حسین(ع) را یاد می‌کرد، بغض و غصه، گلویش را می‌گرفت و می‌گریست و مبهوت می‌شد. روزی گفت: بارالها! چرا وقتی آن چهار نفر را یاد می‌کنم، آرامش می‌یابم و اندوهم برطرف می‌شود؛ اما وقتی حسین را یاد می‌کنم، اشکم جاری می‌شود و ناله‌ام بلند می‌گردد؟ خدای تعالی او را از این داستان آگاه کرد و فرمود: "کهیعص"! "کاف" اسم کربلا و "هاء" رمز هلاکت عترت طاهره است، و "یاء" نام یزید ظالم بر حسین(ع) و "عین" اشاره به عطش و "صاد" نشان صبر او است.

زکریا وقتی این مطلب را شنید، غمگین شد و تا سه روز از عبادتگاهش بیرون نیامد، و به کسی اجازه نداد که نزد او بیاید. گریه و ناله سر داد و چنین نوحه کرد: بارالها! از مصیبتی که برای فرزند بهترین خلایق خود، تقدیر کرده‌ای دردمندم. خدایا! آیا این مصیبت را بر آستانه او نازل می‌کنی‌؟ آیا جامه این مصیبت را بر تن علی و فاطمه می‌پوشانی!؟ آیا این فاجعه را بر ساحت آنان فرود می‌آوری‌؟ بعد از آن گفت: بارالها! فرزندی به من عطا کن تا در پیری چشمم به او روشن شود و او را وارث و وصی‌ من قرار ده؛ آن‌گاه مرا دردمند او گردان؛ همچنان‌که حبیبت محمد را دردمند فرزندش گرداندی. خداوند، یحیی را به او بخشید و او را دردمند وی ساخت. و دوره حمل یحیی شش ماه بود و مدت حمل امام حسین(ع) نیز شش ماه بود و برای آن نیز قضیه‌ای طولانی است[۱].[۲]

منابع

پانویس

  1. کمال الدین، ج ۲، ص۴۲۰.
  2. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۵۹۷.