یوم‌الدار در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۶: خط ۱۶:
با پختن دستی از یک گوسفند غذا درست کرده بودند، یک قدح هم دوغ آماده شد که این غذا کفاف بخش کوچکی از آن جمعیت را می‌داد؛ اما همه آن میهمانان آن را خوردند و [[سیر]] شدند و قدح دوغ بین چهل نفر آنها گشت و همه سیراب شدند، آن [[روز]] تا پیامبر [[اراده]] فرمود با آنها سخن بگوید، [[ابولهب]] عموی ایشان با طرح ساحرانه بودن رفتار پیامبر، [[سخن گفتن]] آن حضرت را تخریب کرده و از اثر انداخت. پیامبر دیگر نباید سخن می‌گفت. [[سکوت]] کرد. میهمانان بی‌نتیجه رفتند.
با پختن دستی از یک گوسفند غذا درست کرده بودند، یک قدح هم دوغ آماده شد که این غذا کفاف بخش کوچکی از آن جمعیت را می‌داد؛ اما همه آن میهمانان آن را خوردند و [[سیر]] شدند و قدح دوغ بین چهل نفر آنها گشت و همه سیراب شدند، آن [[روز]] تا پیامبر [[اراده]] فرمود با آنها سخن بگوید، [[ابولهب]] عموی ایشان با طرح ساحرانه بودن رفتار پیامبر، [[سخن گفتن]] آن حضرت را تخریب کرده و از اثر انداخت. پیامبر دیگر نباید سخن می‌گفت. [[سکوت]] کرد. میهمانان بی‌نتیجه رفتند.


[[روز]] دوم بایستی [[ابولهب]] [[دعوت]] نشود یا به طریقی اجازه سخن نیابد. این چنین شد. [[پیامبر]] در شرایط آرام جلسه فرمود: من هیچ [[جوانی]] از [[عرب]] نمی‌شناسم که [[برتر]] از آن چیزی که من برای شما آورده‌ام، برای [[قوم]] خویش آورده باشد. من برای شما خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] آورده‌ام. [[خداوند]] به من امر کرده است که شما را به او دعوت کنم. کیست که به من در این راه کمک و [[همراهی]] کند که [[برادر]] من و [[وصی]] من و [[خلیفه]] من باشد؟ هیچ کس از جای برنخاست، هیچ‌کس جواب نداد، همه روی‌گردان شدند<ref>حضرت ابوطالب از کنه حوادث اطلاع داشت و پیامبری پیامبر را به خوبی می‌شناخت، به آن ایمان کامل داشت. ایشان به عنوان آخرین وصی و در سلسله اوصیاء حضرت اسماعیل، اجازه نداشت که ایمان خودش را ابراز کند و برای حفظ پیامبر {{صل}} مجبور بود که نشان ندهد که مسلمان است.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۴۱.</ref>
[[روز]] دوم بایستی [[ابولهب]] [[دعوت]] نشود یا به طریقی اجازه سخن نیابد. این چنین شد. [[پیامبر]] در شرایط آرام جلسه فرمود: من هیچ [[جوانی]] از [[عرب]] نمی‌شناسم که [[برتر]] از آن چیزی که من برای شما آورده‌ام، برای [[قوم]] خویش آورده باشد. من برای شما خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] آورده‌ام. [[خداوند]] به من امر کرده است که شما را به او دعوت کنم. کیست که به من در این راه کمک و [[همراهی]] کند که [[برادر]] من و [[وصی]] من و [[خلیفه]] من باشد؟ هیچ کس از جای برنخاست، هیچ‌کس جواب نداد، همه روی‌گردان شدند<ref>حضرت ابوطالب از کنه حوادث اطلاع داشت و پیامبری پیامبر را به خوبی می‌شناخت، به آن ایمان کامل داشت. ایشان به عنوان آخرین وصی و در سلسله اوصیاء حضرت اسماعیل، اجازه نداشت که ایمان خودش را ابراز کند و برای حفظ پیامبر {{صل}} مجبور بود که نشان ندهد که مسلمان است.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۴۱؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]]، ص ۱۵۸.</ref>


== تصریح [[پیامبر]] به [[جانشینی امیرالمؤمنین]] {{ع}} ==
== تصریح [[پیامبر]] به [[جانشینی امیرالمؤمنین]] {{ع}} ==
۱۱۷٬۲۲۵

ویرایش