ویژگیهای زنان در آخرالزمان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
::::::آقای '''[[کامل سلیمان]]'''، در کتاب ''«[[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[کامل سلیمان]]'''، در کتاب ''«[[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«بر احدی پوشیده نیست که اگر زن ارزش والای خود را بشناسد و به وظایف سنگین خود عمل کند، گرانبهاترین و درخشندهترین ستاره افق زندگی، و پرارجترین گوهر رشته هستی است، که پایه و اساس هرفضیلت است و بدون او رشته خانوادهها درهم گسسته، طومار جامعه درهم میپیچد، زیرا زن حلقه اتصال و رمز تداوم نسل بشری است، که آن پاکترین بعد زندگی است. اگر زنان یک جامعه از شناخت خویشتن ناتوان گردند و از صراط مستقیم منحرف شوند و به صورت چراگاه هوسهای مردان هوسران، و ابزار و ادوات تمایلات نفسانی افراد پست و بیاعتبار درآیند و از کرامت خدادادی خود تنزل نمایند، چنین جامعهای در سراشیبی سقوط قرار گرفته، به زندگی حیوانی نزدیک شده است. خداوند زن را گوهر گرانبهایی آفریده که همچون دیگر گوهرها در پوشش و محل امن بوده، به دور از چشم بداندیشان مایه درخشش کانون خانواده باشد. او نباید آنقدر تنزل کند که زیر نگاههای هر رهگذر چشمچرانی لگدمال گردد!!. هنگامی که مسئله زن در این بخش بازگو میشود، فاتحه رهایی جامعه خوانده میشود و دیگر امیدی به نجات نسل آینده از این بلای خانمانسوز نیست، زیرا زن در عصر ما کرامت خود را فراموش کرده، تنها به زیبایی ظاهر پرداخته، همه هم و غمش رسیدن به آرایش تن و در دام انداختن چند نگاه پست و جلب کردن چند چشمچران هوسران شده است!!. به کسی که از جمالش گفتگو کند تمایل میکند، به کسی که در کمین عفتش سنگر گرفته باشد تسلیم میشود، در برابر چند جمله فریبنده و به ظاهر آراسته، زانو میزند!!هنگامی که زن اینچنین کرامت خود را فراموش کند، برای جامعه هیچ امیدی نمیماند، زیرا حلقه اتصالش درهم گسسته، و نصف شیرین جامعه که رمز بقای نسل بشری نیز هست، فاسد گشته و ارزش والای خود را از دست داده است. با فساد این قشر دیگر امیدی به صلاح قشر دیگر نیست که فساد آنها ساری هست و به قشر دیگر نیز سرایت کرده، جامعه را به فساد میکشد. عذر زن امروز در این ابتذال چیست؟ چرا جز به هوس و ولگردی نمیاندیشد؟! چرا کرامت و فضیلت خود را فراموش کرده است؟! چرا تلاش او منحصر به این شده که خود را به صورت مرد درآورد؟ مگر با تغییر لباس و پوشیدن جامه مرد، تغییر جنسیت و تغییر ماهیت میدهد؟!. مگر زنهای زمان ما نمیدانند که مردها نیازی به این ابتذال زنها ندارند، بلکه نیاز شدیدی به زنی دارند که کرامت خود را فراموش نکرده باشد و بتواند همسر خوبی برای شوهر خود، و مادر خوبی برای فرزندانش و اسوه و الگوی خوبی برای جامعهاش باشد. زنی که تمام برجستگیهای بدنش را در برابر دیدگان نسل چشمچران به نمایش گذاشته، دیگر جذبهای ندارد، زیرا عادی شده، ارزان شده، نیازی به جستجو ندارد، در سر هر کوی و برزن به تعداد فراوان یافت میشود، دیگر آن شکوه، هیبت، کشش، کرامت و جذبه زنهای عفیف را ندارد که دل مرد را تسخیر کند و دیدگان او را جلا دهد و زندگانی او را صفا بخشد و کانون خانواده را گرم کند و رشته اتصال و تداوم نسل بشری را محافظت کند!. وضع رقتبار و مبتذل زن در عصر ما چیزی نبود که از نگاه نافذ رسول اکرم {{صل}} و اهل بیت طیب و طاهر آن سرور پوشیده بماند، بلکه بهسان کسی که با دیدگانی نافذ و قلبی بصیر در پایتختهای اروپا و آمریکا گشته باشد، وضع تأثرانگیز زن قرن بیستم را در میان کلمات گرانقدرش تشریح کرده، خطرات ناشی از آن را گوشزد نموده، امت اسلامی را از فرورفتن در این منجلاب فساد بیم داده است و اینک گوشهای از کلمات درربار آن حضرت و اهل بیت عصمت و طهارت: | ::::::«بر احدی پوشیده نیست که اگر زن ارزش والای خود را بشناسد و به وظایف سنگین خود عمل کند، گرانبهاترین و درخشندهترین ستاره افق زندگی، و پرارجترین گوهر رشته هستی است، که پایه و اساس هرفضیلت است و بدون او رشته خانوادهها درهم گسسته، طومار جامعه درهم میپیچد، زیرا زن حلقه اتصال و رمز تداوم نسل بشری است، که آن پاکترین بعد زندگی است. اگر زنان یک جامعه از شناخت خویشتن ناتوان گردند و از صراط مستقیم منحرف شوند و به صورت چراگاه هوسهای مردان هوسران، و ابزار و ادوات تمایلات نفسانی افراد پست و بیاعتبار درآیند و از کرامت خدادادی خود تنزل نمایند، چنین جامعهای در سراشیبی سقوط قرار گرفته، به زندگی حیوانی نزدیک شده است. خداوند زن را گوهر گرانبهایی آفریده که همچون دیگر گوهرها در پوشش و محل امن بوده، به دور از چشم بداندیشان مایه درخشش کانون خانواده باشد. او نباید آنقدر تنزل کند که زیر نگاههای هر رهگذر چشمچرانی لگدمال گردد!!. هنگامی که مسئله زن در این بخش بازگو میشود، فاتحه رهایی جامعه خوانده میشود و دیگر امیدی به نجات نسل آینده از این بلای خانمانسوز نیست، زیرا زن در عصر ما کرامت خود را فراموش کرده، تنها به زیبایی ظاهر پرداخته، همه هم و غمش رسیدن به آرایش تن و در دام انداختن چند نگاه پست و جلب کردن چند چشمچران هوسران شده است!!. به کسی که از جمالش گفتگو کند تمایل میکند، به کسی که در کمین عفتش سنگر گرفته باشد تسلیم میشود، در برابر چند جمله فریبنده و به ظاهر آراسته، زانو میزند!!هنگامی که زن اینچنین کرامت خود را فراموش کند، برای جامعه هیچ امیدی نمیماند، زیرا حلقه اتصالش درهم گسسته، و نصف شیرین جامعه که رمز بقای نسل بشری نیز هست، فاسد گشته و ارزش والای خود را از دست داده است. با فساد این قشر دیگر امیدی به صلاح قشر دیگر نیست که فساد آنها ساری هست و به قشر دیگر نیز سرایت کرده، جامعه را به فساد میکشد. عذر زن امروز در این ابتذال چیست؟ چرا جز به هوس و ولگردی نمیاندیشد؟! چرا کرامت و فضیلت خود را فراموش کرده است؟! چرا تلاش او منحصر به این شده که خود را به صورت مرد درآورد؟ مگر با تغییر لباس و پوشیدن جامه مرد، تغییر جنسیت و تغییر ماهیت میدهد؟!. مگر زنهای زمان ما نمیدانند که مردها نیازی به این ابتذال زنها ندارند، بلکه نیاز شدیدی به زنی دارند که کرامت خود را فراموش نکرده باشد و بتواند همسر خوبی برای شوهر خود، و مادر خوبی برای فرزندانش و اسوه و الگوی خوبی برای جامعهاش باشد. زنی که تمام برجستگیهای بدنش را در برابر دیدگان نسل چشمچران به نمایش گذاشته، دیگر جذبهای ندارد، زیرا عادی شده، ارزان شده، نیازی به جستجو ندارد، در سر هر کوی و برزن به تعداد فراوان یافت میشود، دیگر آن شکوه، هیبت، کشش، کرامت و جذبه زنهای عفیف را ندارد که دل مرد را تسخیر کند و دیدگان او را جلا دهد و زندگانی او را صفا بخشد و کانون خانواده را گرم کند و رشته اتصال و تداوم نسل بشری را محافظت کند!. وضع رقتبار و مبتذل زن در عصر ما چیزی نبود که از نگاه نافذ رسول اکرم {{صل}} و اهل بیت طیب و طاهر آن سرور پوشیده بماند، بلکه بهسان کسی که با دیدگانی نافذ و قلبی بصیر در پایتختهای اروپا و آمریکا گشته باشد، وضع تأثرانگیز زن قرن بیستم را در میان کلمات گرانقدرش تشریح کرده، خطرات ناشی از آن را گوشزد نموده، امت اسلامی را از فرورفتن در این منجلاب فساد بیم داده است و اینک گوشهای از کلمات درربار آن حضرت و اهل بیت عصمت و طهارت: | ||
::::::'''پیامبر اکرم {{صل}} میفرماید:'''"چگونه میشود حال شما هنگامی که زنهای شما فاسد شوند و جوانان شما به فسق و فجور بگرایند، شما نیز به جای امر بمعروف، امر به منکر و نهی از معروف نمایید!، معروف را منکر خیال کرده، منکر را معروف پندارید؟!. پرسیدند: آیا چنین وضعی پیش خواهد آمد ای پیامبر اکرم {{صل}}؟!. فرمود: آری، و بدتر از آن!"<ref>{{عربی|" كَيْفَ بِكُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُكُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُكُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ فَقِيلَ لَهُ وَ يَكُونُ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ كَيْفَ بِكُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ "}}؛ منتخب الاثر، ص ۴۲۶؛ الزام الناصب، ص ۱۸۰؛ تحف العقول، ص ۴۱؛ بشارة الاسلام، ص ۲۰، ۴۰.</ref>. آنگاه در توصیف زنهای عصر ما که در آستانه ظهور و روزگار رهایی قرار گرفتهایم، چنین میفرماید: "هنگامی که زنها برای طمع دنیا در دادوستد همسرانشان شرکت کنند"<ref>{{عربی|" إِذَا شَارَكَتِ النِّسَاءُ أَزْوَاجَهُنَّ فِي التِّجَارَةِ حِرْصاً عَلَيَّ الدُّنْيَا "}}؛ منتخب الاثر، ص ۴۲۸؛ الزام الناصب، ص ۱۸۲؛ الامام المهدی، ص ۲۱۹.</ref>. امروز تجارت زنان بسیار رائج است، برخی به صورت استقلالی و برخی به صورت مشارکت در تجارت همسرانشان به دادوستد اشتغال دارند | ::::::'''پیامبر اکرم {{صل}} میفرماید:'''"چگونه میشود حال شما هنگامی که زنهای شما فاسد شوند و جوانان شما به فسق و فجور بگرایند، شما نیز به جای امر بمعروف، امر به منکر و نهی از معروف نمایید!، معروف را منکر خیال کرده، منکر را معروف پندارید؟!. پرسیدند: آیا چنین وضعی پیش خواهد آمد ای پیامبر اکرم {{صل}}؟!. فرمود: آری، و بدتر از آن!"<ref>{{عربی|" كَيْفَ بِكُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُكُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُكُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ فَقِيلَ لَهُ وَ يَكُونُ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ كَيْفَ بِكُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ "}}؛ منتخب الاثر، ص ۴۲۶؛ الزام الناصب، ص ۱۸۰؛ تحف العقول، ص ۴۱؛ بشارة الاسلام، ص ۲۰، ۴۰.</ref>. آنگاه در توصیف زنهای عصر ما که در آستانه ظهور و روزگار رهایی قرار گرفتهایم، چنین میفرماید: "هنگامی که زنها برای طمع دنیا در دادوستد همسرانشان شرکت کنند"<ref>{{عربی|" إِذَا شَارَكَتِ النِّسَاءُ أَزْوَاجَهُنَّ فِي التِّجَارَةِ حِرْصاً عَلَيَّ الدُّنْيَا "}}؛ منتخب الاثر، ص ۴۲۸؛ الزام الناصب، ص ۱۸۲؛ الامام المهدی، ص ۲۱۹.</ref>. امروز تجارت زنان بسیار رائج است، برخی به صورت استقلالی و برخی به صورت مشارکت در تجارت همسرانشان به دادوستد اشتغال دارند. | ||
::::::'''امیر مؤمنان {{ع}} میفرماید:'''"زنها لخت و عور میباشند، زینتهای خود را آشکار میسازند، از دین بیرون میروند، به فتنهها میگرایند، به سوی شهوتها و لذتها میشتابند، محرمات الهی را حلال میشمارند و در جهنم جاویدانند"<ref>{{عربی|"نِسْوَةٌ كَاشِفَاتٌ عَارِيَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّينِ دَاخِلَاتٌ فِي الْفِتَنِ مَائِلَاتٌ إِلَى الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَى اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِي جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ"}}؛ منتخب الاثر، ص ۴۲۶.</ref>. همه این نشانهها تحقق یافته، فقط فراز واپسین مانده، که در سرای آخرین مهر خلود (جاودانگی) بر پیشانیشان زده شود، آنجا که کشانکشان به سوی آتش خشم الهی کشیده میشوند، ولی تأسفآمیز است که این قشر ایمان نمیآورند تا وقتی که روی در روی آتش قرار بگیرند، که آنجا دیگر عذری پذیرفته نیست و توبه ارجی ندارد، چنانکه قرآن کریم در مورد فرعون نقل میکند، که هنگامی که پس از مشاهده نشانههای مرگ زبان به توبه و استغفار گشود ولی چنین پاسخ شنید: {{متن قرآن| آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ }} <ref>"آیا اکنون؟! که مدت درازی نافرمانی کردی"؟!؛ سوره یونس، آیه ۹۱.</ref>. از همه برادران ایمانی دوستانه و عاجزانه میخواهم که از لغزشگاهها بپرهیزند و از روزیکه تکذیبکنندگان دست بسته در آتش گداخته انداخته میشوند بترسند، که آنجا هرچه استغاثه کنند، پاسخی دریافت نمیکنند: {{متن قرآن|وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُورًا وَاحِدًا وَادْعُوا ثُبُورًا كَثِيرًا}}<ref>هنگامی که به محل تنگی از آتش انداخته شوند، درحالیکه با زنجیر بسته شدهاند، در آنجا واویلاه میخوانند، به آنها گفته میشود: امروز یک ویل نخوانید و ویلهای بسیاری بخوانید؛ سوره فرقان، آیه ۱۳، ۱۴.</ref>. "و آن هنگامی است که زنها مسلط شوند، کنیزان تسلط پیدا کنند و کودکان حکومت کنند"<ref>{{عربی|"وَذَلِكَ إِذَا تسلطت النِّسَاءِ، وَسُلِّطْنَ الْإِمَاءِ، وَأُمِرْتُ الصِّبْيَانِ"}}؛ بشارة الاسلام، ص ۴۱، ۴۴، ۷۶.</ref>. "هنگامی که زنها بر تخت سلطنت چیره شوند، و بر هر مردی چیره باشند، و جز خواسته آنها عملی نگردد"<ref>{{عربی|" إِذَا غَلَبَةِ النِّسَاءِ عَلِيِّ الْمَلَكِ ، وَ غَلَبْنَ كُلِّ امريء ، فَلَا يُؤْتِي إِلَّا مَا لَهُنَّ فِيهِ هَوِيَ"}}؛ بحار الانوار، ج ۵، ص ۲۵۹؛ بشارة الاسلام، ص ۱۳۴؛ الزام الناصب، ص ۱۸۴.</ref>. گرفتاری بزرگ عصر ما همانست و چارهای جز شمشیر بران حضرت بقیة الله {{ع}} ندارد، تا با لبه تیز آن شمشیر الهی همه کجیها را راست نمایند و هر حقی به صاحب حق برگردد و هر قشری از جامعه به آنچه شایسته آنست برسد. | |||
::::::'''امام صادق {{ع}} میفرماید:'''"زنها را میبینی که با زنها آمیزش میکنند و زندگی زن از خودش تأمین میشود و زنان بسان مردان جلساتی تشکیل میدهند"<ref>{{عربی|"وَ رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَتَزَوَّجْنَ بِالنِّسَاءِ، وَ رَأَيْتُ مَعِيشَةُ الْمَرْأَةِ مِنْ كَدِّ فَرْجِهَا!. وَ رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَتَّخِذْنَ الْمَجَالِسَ كَمَا يَتَّخِذُهَا الرِّجَالُ "}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۶؛ الزام الناصب، ص ۱۸۳؛ منتخب الاثر، ص ۴۲۹؛ بشارة الاسلام، ص ۷۶، ۱۳۱.</ref>. اینها نیز تحقق یافته و جلسات فراوانی تشکیل میدهند و در هر رشتهای تلاش میکنند، جز آنچه مربوط به تربیت اولاد و تنظیم خانواده باشد که در اثر تراکم مشاغل دیگر فرصت خانهداری و بچهداری را ندارند. و در حدیث دیگری به نکته تلختری اشاره کرده میفرماید:"هنگامی که زنها را ببینی که خود را در اختیار کافران میگذارند"<ref>{{عربی|" إِذَا رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَبْذُلْنَ أَنْفُسَهُنَّ لِأَهْلِ الْكُفْرِ "}}</ref> در میان زنهای ناآگاه به تعداد اندک و در میان زنان تحصیلکرده و روشنفکر به تعداد فراوان از این جرثومههای فساد یافت میشوند که خود را در اختیار بیگانه بگذارند و به این تباهی مباهات نیز بکنند و اسم آن را آزادی و پشت پا زدن به آداب و رسوم و تقالید بگذارند!!. "تهران به حدی میرسد که کاخهایش چون کاخهای بهشتی شود و زنانش چون حور العین باشند، جامه کافران را بپوشند، خود را به شکل مستکبران درآورند، بر زینها سوار شوند، به همسران خود تمکین نکنند، و درآمد شوهرانشان آنها را کفاف ندهد!، از آنها به قله کوهها فرار کنید، و همانند روباهی که بچههای خود را برداشتهاند از لانهای به لانهای میگریزد، کودکان خود را برداشته، از پناهگاهی به پناهگاهی بگریزید"!!<ref>{{عربی|" تُصْبِحَ طُهْرَانِ قُصُورِهَا كقصور الْجَنَّةِ ، وَ نسوانها كالحور الْعَيْنِ، يتلبسن بِلِبَاسِ الْكُفَّارِ، وَ يتزيين بِزِيِّ الْجَبَابِرَةِ . يَرْكَبْنَ السُّرُوجَ، وَ لَا يَتَمَكَّنُ لِأَزْوَاجِهِنَّ!. وَ لَا تَكْفِي مَكَاسِبُ الْأَزْوَاجِ لَهُنَّ!. فِرُّوا مِنْهَا إِلَيَّ قُلْتُ الْجِبَالِ وَ مِنِ الْجُحْرِ إِلَيَّ الْجُحْرِ كَالثَّعْلَبِ بِأَشْبَالِهِ "}}؛ الزام الناصب، ص ۱۸۳؛ منتخب الاثر، ص ۴۳۰؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۸؛ بشارة الاسلام، ص ۱۳۲. مترجم گوید: این حدیث را در منابع یادشده نیافتیم.</ref>. من خیال میکنم که امام صادق {{ع}} از تهران به این سبب بهطور خصوص نام برده، که میدانسته یکروز ایران مرکز تشیع میشود و تهران پایتخت یک کشور شیعی میگردد، از این رهگذر برای هشدارباش به شیعیان خود از تهران بهطور خاص نام برده است وگرنه این صفات همه پایتختهای ممالک اسلامی را دربرمیگیرد»<ref>[[کامل سلیمان|کامل سلیمان]]، [[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]، ج2، ص 520-531.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
نسخهٔ ۲۵ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۰۲
ویژگیهای زنان در آخرالزمان چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری |
مدخل اصلی | آثار انتظار |
مدخل وابسته | ؟ |
ویژگیهای زنان در آخرالزمان چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- آقای مجتبی تونهای، در کتاب «موعودنامه» در اینباره گفته است:
- «در روایات، ویژگیهای مختلفی برای زنان آخر الزمان ذکر شده است، از جمله اینکه: زنانی هستند که در نوع پوشش، گرایش به پوششهای مردانه پیدا میکنند و این مسلما ناشی از یک حالت روانی است که اگر زنی بخواهد اطوار و حالتهای مردانه داشته باشد، یکی از تجلیاتش در نوع پوشش و لباسی است که استفاده میکند. به عبارت بهتر در آخر الزمان مرزهایی که جدا کننده زن و مرد است عمدتا برداشته شده و نوعی اختلاط فرهنگی و دیگر ابعاد از جمله در پوشش بین زن و مرد مشاهده میگردد.
- خصوصیت دومی که برای این زنان ترسیم شده این است که اینها علاوه بر پوشش ظاهری، در همه مسایل و در همه حالتها زنانی هستند که میخواهند ژست مردانه بگیرند؛ لذا در روایت داریم که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "لعن اللَّه المترجّلات من النّساء"؛ خدا لعنت کند آن گروه زنانی را که سعی میکنند، حالتهای مردانه به خود بگیرند.
- مشخصهای دیگری که برای زنان آخر الزمان ذکر شده این است که همانند مردان در بین آنها نوعی خودمشغولی پیش میآید و عمدتاً یکی از آسیبهای جدّی زنان آخر الزمان این است که تلاش میکنند که نظر زنان دیگر را به خودشان جلب کنند. در روایات داریم که "يَتَسَمَّنَّ النِّسَاءَ لِلنِّسَاءِ"؛ یعنی زنان به جای اینکه برای شوهر مشروع خود آرایش کنند و آراستگی خاص برای او داشته باشند، همتشان این است که همجنسان خود را به سمت خویش جذب و جلب کنند. مطلب بعدی این است که نوع فریبایی خاصی در این طایفه و حالتهای آنها دیده خواهد شد به قدری که قبله مردان میشوند. اینکه قبله شدن زنان به چه معنا است، شاید معانی گوناگونی داشته باشد. یکی از احتمالات این است که قبله شدن زن برای مرد به این معنا است که مرد در برابر زن کرنش و محل فروتنی و تواضع مرد قرار گیرد. یا اینکه شاید به این معنا باشد که تمام همت مردان، زنان میشود. به عبارت دیگر در اسلام داریم که سعی کنید اعمالتان را رو به قبله انجام دهید، ممکن است در آخر الزمان برای مردان چنین اتفاق افتاده و تمام همتشان، زنان و رسیدن به تمنیات و خواستههای زنانشان باشد.
- در روایت دیگری آمده است که گاهی زنان به مسایل سوء، گرفتار میشوند و شرایط طوری میشود که اگر مردی بخواهد حفاظت و غیرتمندی برای حفظ ناموس خودش بروز بدهد، مورد سرزنش قرار میگیرد. معمولا مردها دعوت به گسیختگی، بیغیرتی و بیحفاظتی در مورد ناموس خودشان میشوند و از آنها میخواهند در این جهت حساسیتهای خودشان را تماما از دست بدهند[۱]»[۲].
پاسخهای دیگر
۱. آقای کامل سلیمان؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ نشریه موعود، شماره ۳۲، ص ۱۵.
- ↑ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص:۳۸۳.
- ↑ " كَيْفَ بِكُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُكُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُكُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ فَقِيلَ لَهُ وَ يَكُونُ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ كَيْفَ بِكُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ "؛ منتخب الاثر، ص ۴۲۶؛ الزام الناصب، ص ۱۸۰؛ تحف العقول، ص ۴۱؛ بشارة الاسلام، ص ۲۰، ۴۰.
- ↑ " إِذَا شَارَكَتِ النِّسَاءُ أَزْوَاجَهُنَّ فِي التِّجَارَةِ حِرْصاً عَلَيَّ الدُّنْيَا "؛ منتخب الاثر، ص ۴۲۸؛ الزام الناصب، ص ۱۸۲؛ الامام المهدی، ص ۲۱۹.
- ↑ "نِسْوَةٌ كَاشِفَاتٌ عَارِيَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّينِ دَاخِلَاتٌ فِي الْفِتَنِ مَائِلَاتٌ إِلَى الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَى اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِي جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ"؛ منتخب الاثر، ص ۴۲۶.
- ↑ "آیا اکنون؟! که مدت درازی نافرمانی کردی"؟!؛ سوره یونس، آیه ۹۱.
- ↑ هنگامی که به محل تنگی از آتش انداخته شوند، درحالیکه با زنجیر بسته شدهاند، در آنجا واویلاه میخوانند، به آنها گفته میشود: امروز یک ویل نخوانید و ویلهای بسیاری بخوانید؛ سوره فرقان، آیه ۱۳، ۱۴.
- ↑ "وَذَلِكَ إِذَا تسلطت النِّسَاءِ، وَسُلِّطْنَ الْإِمَاءِ، وَأُمِرْتُ الصِّبْيَانِ"؛ بشارة الاسلام، ص ۴۱، ۴۴، ۷۶.
- ↑ " إِذَا غَلَبَةِ النِّسَاءِ عَلِيِّ الْمَلَكِ ، وَ غَلَبْنَ كُلِّ امريء ، فَلَا يُؤْتِي إِلَّا مَا لَهُنَّ فِيهِ هَوِيَ"؛ بحار الانوار، ج ۵، ص ۲۵۹؛ بشارة الاسلام، ص ۱۳۴؛ الزام الناصب، ص ۱۸۴.
- ↑ "وَ رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَتَزَوَّجْنَ بِالنِّسَاءِ، وَ رَأَيْتُ مَعِيشَةُ الْمَرْأَةِ مِنْ كَدِّ فَرْجِهَا!. وَ رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَتَّخِذْنَ الْمَجَالِسَ كَمَا يَتَّخِذُهَا الرِّجَالُ "؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۶؛ الزام الناصب، ص ۱۸۳؛ منتخب الاثر، ص ۴۲۹؛ بشارة الاسلام، ص ۷۶، ۱۳۱.
- ↑ " إِذَا رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَبْذُلْنَ أَنْفُسَهُنَّ لِأَهْلِ الْكُفْرِ "
- ↑ " تُصْبِحَ طُهْرَانِ قُصُورِهَا كقصور الْجَنَّةِ ، وَ نسوانها كالحور الْعَيْنِ، يتلبسن بِلِبَاسِ الْكُفَّارِ، وَ يتزيين بِزِيِّ الْجَبَابِرَةِ . يَرْكَبْنَ السُّرُوجَ، وَ لَا يَتَمَكَّنُ لِأَزْوَاجِهِنَّ!. وَ لَا تَكْفِي مَكَاسِبُ الْأَزْوَاجِ لَهُنَّ!. فِرُّوا مِنْهَا إِلَيَّ قُلْتُ الْجِبَالِ وَ مِنِ الْجُحْرِ إِلَيَّ الْجُحْرِ كَالثَّعْلَبِ بِأَشْبَالِهِ "؛ الزام الناصب، ص ۱۸۳؛ منتخب الاثر، ص ۴۳۰؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۸؛ بشارة الاسلام، ص ۱۳۲. مترجم گوید: این حدیث را در منابع یادشده نیافتیم.
- ↑ کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج2، ص 520-531.