*[[امام]] قبل از بیعت، بارها از پذیرش این [[مقام]] و [[مسئولیت]] سرباز زد، چنانکه فرمود: مرا واگذارید و دیگری را [[انتخاب]] کنید، زیرا ما به استقبال چیزی میرویم که چهرههای مختلف دارد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۲</ref>. با اینکه [[امام]] خود را کنار میکشید، اما [[مردم]] بر بیعت با ایشان اصرار ورزیدند، آزادانه با ایشان بیعت کردند و در این زمینه سرسختی نشان دادند. [[امام]]، خود، درباره چگونگی بیعت [[مردم]] میفرماید: شما در روز بیعت چونان شتران و گوسفندانی که به سوی [[فرزندان]] خود بشتابند به من روی آوردید و فریاد بیعت بیعت سردادید. دست خود را بازپس بردم، آن را کشیدید و از دستتان کشیدم، به خود برگرداندید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۷</ref>.
*[[ابن ابی الحدید]] مینویسد: درست است که سهم [[رسول خدا]] {{صل}} در [[دعوت]] به [[اسلام]] و [[هدایت مردم]] زیاد بود، ولی نمیتوان سهم [[امام علی]] {{ع}} را در [[هدایت مردم]] [[انکار]] کرد. اگر [[جهاد]] او در آغاز [[قیام]] [[پیامبر]] {{صل}} و نیز [[جهاد]] وی در زمان [[خلافت]] و نشر [[علوم]] و [[تفسیر قرآن]] و [[ارشاد]] [[مسلمانان]] نبود، از [[اسلام]] جز نامی باقی نمیماند. این امر بهتنهایی گواهی بر وجود [[حق]] او بر [[مردم]] و خدمت بزرگ او به انسانهاست.
*در [[فضیلت]] علمی [[علی]] {{ع}} از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده است که اظهار داشت: "[[علم]] من و [[علم]] دیگر [[اصحاب پیامبر]] در برابر [[علوم]] [[علی]]، چون قطره در برابر هفت دریاست." [[خداوند]] در [[آیه]] هفتم سوره [[آل عمران]] [[دانش]] [[تأویل]] و [[تفسیر]] [[آیات]] را به [[راسخان در علم]] نسبت میدهد که براساس نظر [[اندیشمندان]] [[علی]] و اولاد او {{عم}} هستند. بدیهی است که این [[فضایل]] و صدها [[فضایل]] دیگر درباره [[امام علی]] {{ع}} باعث شده بود که [[مردم]] بهسوی آن [[حضرت]] هجوم آورند و با وی بیعت کنند. یادآور میشود که قبل از بیعت ظاهری [[مردم]]، [[امام]] به [[دستور]] الهی توسط [[رسول خدا]] {{صل}} به این سمت [[انتخاب]] شده بود، اما به واسطه [[غصب خلافت]] به مدّت ۲۵ سال [[سکوت]] [[اختیار]] کرد. این موضعگیری در سخن [[حضرت]] استخوان در گلو و خار در چشم [[تشبیه]] شده است<ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۳ نهج البلاغه|خطبه ۳]]</ref>. میتوان [[سکوت]] [[امام]] {{ع}} در این دوران را با منطق [[هارون]] در زمان [[موسی]] {{ع}} همسان دانست و آن اینکه بین [[امت]] [[اختلاف]] ایجاد نشود. آن [[حضرت]] میتوانست دست به [[اقدام]] بزند، ولی این [[اقدام]] به ضرر [[اسلام]] بود. به همین [[دلیل]] و با کمال تأسف صدای آن [[حضرت]] در آن دوران پایینتر از صدای همه بود. این در حالی است که [[شأن]] و رتبهاش بالاتر از مدّعیان آن روز [[خلافت]] بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 181- 182.</ref>.
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بیعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
بیعت به معنای عهد و پیمان، از اصولی است که پایبند به آن در نظامسیاسی و اجتماعیمسلمانان امری مؤکد بوده است. مطابق با فرهنگحاکم بر نظام، اگر فردی بیعتی را بر گردن میگرفت و دست در دست خلیفه مینهاد، تعهد بر عهد خویش را همچون عهد با خدا تلقّی میکرد و بر آن ثابتقدم بود. از اینرو امام (ع) درباره بیعتشکنیزبیر میفرماید: زبیر خیال کرد با دست بیعت کرده و با قلب بیعت نکرده و میتواند مخالفت کند، اما باید به بیعت خود وفادار باشد. از اینرو اگر فردی با مدیر خود به نشانی بیعت دست داد، ضروری است که به بیعت خود وفادار باشد[۱].