قلم در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'قلم' به 'قلم') |
جز (جایگزینی متن - 'جهان آفرینش' به 'جهان آفرینش') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*اصطلاحی است برگرفته از [[قرآن]]<ref>{{متن قرآن|ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}}؛ سوره قلم، آیه ۱.</ref> و به معنای وسیلهای است که کتابت و ثبت مقدرات [[جهان]]، از گذر آن صورت میپذیرد. بنابر [[روایات]]، [[خداوند]]، نخست قلم را آفرید و آن گاه بدو فرمود که بنویسد و بدین سان، قلم، هر آنچه را تا [[قیامت]] پیش میآید، بازنوشت<ref>بحارالانوار، ۵۷/ ۳۱۳.</ref>. قلم، صادر اول و نخستین تعین از تعینات [[ذات اقدس الهی]] است<ref>شرح حکمت متعالیه، ۴/ ۴۰۰.</ref>. قلم مخلوق اول است و از این رو، مرتبهای از مراتب هستی است که موجودات به نحو اجمال و بساطت در آن تحقق دارند. قلم، حقایق [[جهان | *اصطلاحی است برگرفته از [[قرآن]]<ref>{{متن قرآن|ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}}؛ سوره قلم، آیه ۱.</ref> و به معنای وسیلهای است که کتابت و ثبت مقدرات [[جهان]]، از گذر آن صورت میپذیرد. بنابر [[روایات]]، [[خداوند]]، نخست قلم را آفرید و آن گاه بدو فرمود که بنویسد و بدین سان، قلم، هر آنچه را تا [[قیامت]] پیش میآید، بازنوشت<ref>بحارالانوار، ۵۷/ ۳۱۳.</ref>. قلم، صادر اول و نخستین تعین از تعینات [[ذات اقدس الهی]] است<ref>شرح حکمت متعالیه، ۴/ ۴۰۰.</ref>. قلم مخلوق اول است و از این رو، مرتبهای از مراتب هستی است که موجودات به نحو اجمال و بساطت در آن تحقق دارند. قلم، حقایق [[جهان آفرینش]] را به صورت تفصیلی به [[لوح]] [[افاضه]] میکند<ref>الاسفار الاربعه، ۶/ ۲۹۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 380.</ref>. | ||
*برخی دیگر از [[روایات]]، مخلوق اول را [[عقل]] یا گوهر دانستهاند. [[مفسران]] این دو دسته [[روایات]] را جمع کرده و بر آن رفتهاند که قلم و [[عقل]] شیئی یگانهاند<ref>تفسیر کبیر، ۳۰/ ۷۸.</ref>. وجود مفاهیمی غیبی همچون قلم و [[لوح]] در متون [[دینی]]، نشان میدهد که [[خداوند]]، برای جاری ساختن [[اراده]] و [[مشیت]] خویش در [[جهان | *برخی دیگر از [[روایات]]، مخلوق اول را [[عقل]] یا گوهر دانستهاند. [[مفسران]] این دو دسته [[روایات]] را جمع کرده و بر آن رفتهاند که قلم و [[عقل]] شیئی یگانهاند<ref>تفسیر کبیر، ۳۰/ ۷۸.</ref>. وجود مفاهیمی غیبی همچون قلم و [[لوح]] در متون [[دینی]]، نشان میدهد که [[خداوند]]، برای جاری ساختن [[اراده]] و [[مشیت]] خویش در [[جهان آفرینش]]، [[نظامی]] [[معنوی]] آفریده است<ref>عدل الهی، ۱۰۲.</ref>. بدین سان، [[آشکار]] میشود که [[نظام]] [[علت]] و معلول منحصر به [[علت]] و معلول مادی نیست؛ بلکه [[نظامی]] دیگر نیز وجود دارد که غیر مادی است و به [[اذن]] [[پروردگار]]، [[فیض الهی]] را در [[جهان]] جاری و ساری میکند<ref>مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ۲۱۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 380.</ref>. | ||
*نخستین [[تجلی]] [[خداوند]] بر این مفاهیم غیبی، در قلم تحقق پذیرفته است. اینکه قلم از چه جنسی است، محل [[اختلاف]] است. برخی [[دانشمندان]] معتقدند که قلم، مخلوق [[خداوند]] در [[عالم غیب]] است و از جنس [[نور]]<ref>نور الثقلین، ۵/ ۳۸۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] آن را از جنس مَلَک دانسته است؛ ولی [[شیخ مفید]] این نظریه را رد کرده است<ref>مجموعه مصنفات شیخ مفید، ۵/ ۷۴.</ref>. [[فلاسفه]] بر آناند که قلم، مَلَکی است [[مقرب]] و [[عقلی]] که [[شأن]] او افاده حقایق و تصویر [[علوم]] است<ref>رسائل ملاصدرا، ۲۸۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 381.</ref>. | *نخستین [[تجلی]] [[خداوند]] بر این مفاهیم غیبی، در قلم تحقق پذیرفته است. اینکه قلم از چه جنسی است، محل [[اختلاف]] است. برخی [[دانشمندان]] معتقدند که قلم، مخلوق [[خداوند]] در [[عالم غیب]] است و از جنس [[نور]]<ref>نور الثقلین، ۵/ ۳۸۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] آن را از جنس مَلَک دانسته است؛ ولی [[شیخ مفید]] این نظریه را رد کرده است<ref>مجموعه مصنفات شیخ مفید، ۵/ ۷۴.</ref>. [[فلاسفه]] بر آناند که قلم، مَلَکی است [[مقرب]] و [[عقلی]] که [[شأن]] او افاده حقایق و تصویر [[علوم]] است<ref>رسائل ملاصدرا، ۲۸۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 381.</ref>. | ||
*عرفا گفتهاند که [[حقیقت]] قلم همان است که در همه موجودات جاری است و به واسطه قلم و [[لوح]] است که [[خداوند]] [[علم]] به هستی در هنگام فعل دارد<ref>الفتوحات المکیة، ۳/ ۲۲۱.</ref>. با وجود این [[اختلافات]]، همه پذیرفتهاند که قلم از مجردات است<ref>انتظار بشر از دین، ۲۷۳.</ref>. از نظریههای مختلف درباره قلم بر میآید که هر چند در وجودش شکی نیست، [[عقل انسان]] به ویژگیهای تفصیلی و جزئی آن راه ندارد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 381.</ref>. | *عرفا گفتهاند که [[حقیقت]] قلم همان است که در همه موجودات جاری است و به واسطه قلم و [[لوح]] است که [[خداوند]] [[علم]] به هستی در هنگام فعل دارد<ref>الفتوحات المکیة، ۳/ ۲۲۱.</ref>. با وجود این [[اختلافات]]، همه پذیرفتهاند که قلم از مجردات است<ref>انتظار بشر از دین، ۲۷۳.</ref>. از نظریههای مختلف درباره قلم بر میآید که هر چند در وجودش شکی نیست، [[عقل انسان]] به ویژگیهای تفصیلی و جزئی آن راه ندارد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 381.</ref>. |
نسخهٔ ۲۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۱۲
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث قلم است. "قلم" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل قلم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- اصطلاحی است برگرفته از قرآن[۱] و به معنای وسیلهای است که کتابت و ثبت مقدرات جهان، از گذر آن صورت میپذیرد. بنابر روایات، خداوند، نخست قلم را آفرید و آن گاه بدو فرمود که بنویسد و بدین سان، قلم، هر آنچه را تا قیامت پیش میآید، بازنوشت[۲]. قلم، صادر اول و نخستین تعین از تعینات ذات اقدس الهی است[۳]. قلم مخلوق اول است و از این رو، مرتبهای از مراتب هستی است که موجودات به نحو اجمال و بساطت در آن تحقق دارند. قلم، حقایق جهان آفرینش را به صورت تفصیلی به لوح افاضه میکند[۴][۵].
- برخی دیگر از روایات، مخلوق اول را عقل یا گوهر دانستهاند. مفسران این دو دسته روایات را جمع کرده و بر آن رفتهاند که قلم و عقل شیئی یگانهاند[۶]. وجود مفاهیمی غیبی همچون قلم و لوح در متون دینی، نشان میدهد که خداوند، برای جاری ساختن اراده و مشیت خویش در جهان آفرینش، نظامی معنوی آفریده است[۷]. بدین سان، آشکار میشود که نظام علت و معلول منحصر به علت و معلول مادی نیست؛ بلکه نظامی دیگر نیز وجود دارد که غیر مادی است و به اذن پروردگار، فیض الهی را در جهان جاری و ساری میکند[۸][۹].
- نخستین تجلی خداوند بر این مفاهیم غیبی، در قلم تحقق پذیرفته است. اینکه قلم از چه جنسی است، محل اختلاف است. برخی دانشمندان معتقدند که قلم، مخلوق خداوند در عالم غیب است و از جنس نور[۱۰]. شیخ صدوق آن را از جنس مَلَک دانسته است؛ ولی شیخ مفید این نظریه را رد کرده است[۱۱]. فلاسفه بر آناند که قلم، مَلَکی است مقرب و عقلی که شأن او افاده حقایق و تصویر علوم است[۱۲][۱۳].
- عرفا گفتهاند که حقیقت قلم همان است که در همه موجودات جاری است و به واسطه قلم و لوح است که خداوند علم به هستی در هنگام فعل دارد[۱۴]. با وجود این اختلافات، همه پذیرفتهاند که قلم از مجردات است[۱۵]. از نظریههای مختلف درباره قلم بر میآید که هر چند در وجودش شکی نیست، عقل انسان به ویژگیهای تفصیلی و جزئی آن راه ندارد[۱۶].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ﴿ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ﴾؛ سوره قلم، آیه ۱.
- ↑ بحارالانوار، ۵۷/ ۳۱۳.
- ↑ شرح حکمت متعالیه، ۴/ ۴۰۰.
- ↑ الاسفار الاربعه، ۶/ ۲۹۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 380.
- ↑ تفسیر کبیر، ۳۰/ ۷۸.
- ↑ عدل الهی، ۱۰۲.
- ↑ مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ۲۱۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 380.
- ↑ نور الثقلین، ۵/ ۳۸۷.
- ↑ مجموعه مصنفات شیخ مفید، ۵/ ۷۴.
- ↑ رسائل ملاصدرا، ۲۸۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 381.
- ↑ الفتوحات المکیة، ۳/ ۲۲۱.
- ↑ انتظار بشر از دین، ۲۷۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 381.