اصحاب القریه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
سرگذشت [[مردم]] این [[شهر]] تنها در [[سوره یس]] گزارش شده است، ازاین‌رو به ایشان "[[اصحاب]] [[یس]]"<ref>البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۲۰۶.</ref> نیز می‌گویند. [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[فرمان]] داد تا [[زندگی]] مردم این شهر را برای مردم بازگو کند: {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«و برای آنان از مردم آن شهر  آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن» سوره یس، آیه ۱۳.</ref> و در پی آن فرمود: هنگامی که ما آن دو [[رسول]] را برای [[هدایت]] آنها فرستادیم، پس آنان را [[تکذیب]] کرده، ما رسول سوم را برای آنها فرستادیم. فرستادگان همگی گفتند: ما فرستادگان [[خدا]] به سوی شما هستیم: {{متن قرآن|إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ}}<ref>«آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۴.</ref>؛ امّا مردم این شهر از [[بندگی]] خداوند سر باز زده، آنها را [[دروغگو]] خطاب کردند، با این [[استدلال]] که شما مانند ما [[انسان]] هستید و نمی‌توانید [[فرستاده خدا]] باشید: {{متن قرآن|قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ}}<ref>«گفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید و (خداوند) بخشنده، چیزی فرو نفرستاده است و شما جز دروغ نمی‌گویید» سوره یس، آیه ۱۵.</ref> در ادامه [[آیات]] به [[مناظره]] این فرستادگان با مردم می‌پردازد و اینکه مردم آنان را به فال بد گرفته، وجود آنها را در میان خود شوم دانستند و آنان را به سنگسار شدن و [[شکنجه]] [[تهدید]] کردند: {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«گفتند: ما به شما فال بد می‌زنیم، اگر دست نکشید، سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید» سوره یس، آیه ۱۸.</ref> فرستادگان، خودِ آنان را مایه [[شومی]] و مردمی اسرافکار خطاب کردند: {{متن قرآن|قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}}<ref>«گفتند: فال بدتان با خودتان است؛ آیا چون پندتان دهند (باز فال بد می‌زنید)؟ بلکه شما گروهی گزافکارید» سوره یس، آیه ۱۹.</ref> در اینجا آیات به آمدنِ با [[شتاب]] شخصی از دورترین نقطه شهر اشاره دارد که به فرستادگان [[ایمان]] آورده و مردم را به [[پیروی]] از [[رسولان]] فرا می‌خواند: {{متن قرآن|وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و از دورترین جای شهر مردی شتابان آمد؛ گفت: ای قوم من، از این فرستادگان پیروی کنید» سوره یس، آیه ۲۰.</ref> این شخص که آیات به نام و شیوه [[ایمان آوردن]] او اشاره نمی‌کند در ادامه با دلایلی مردم را به ایمان آوردن فرامی‌خواند: {{متن قرآن|اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«از کسانی که پاداشی از شما نمی‌خواهند و خود رهیافته‌اند پیروی کنید» سوره یس، آیه ۲۱.</ref> سپس بدون واهمه، به [[ایمان آوردن]] خویش اعتراف می‌کند: {{متن قرآن|وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ}}<ref>«و چرا باید کسی را نپرستم که مرا آفریده است و به سوی او بازگردانده می‌شوید؟ آیا به جای او خدایانی را برگزینم که اگر (خداوند) بخشنده گزندی برای من بخواهد میانجیگری آنان مرا سودی نخواهد داشت و نمی‌توانند رهاییم بخشند؟ من در آن صورت بی‌گمان در گمراهی آشکاری خواهم بود. من به پروردگار شما به راستی ایمان آورده‌ام پس (سخن) مرا بشنوید» سوره یس، آیه ۲۲-۲۵.</ref> از لحن ادامه [[آیات]] برمی‌آید که او به دست [[مردم]] کشته و به او [[وعده]] [[بهشت]] داده شد: {{متن قرآن|قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ}}<ref>«گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) می‌دانستند،» سوره یس، آیه ۲۶.</ref> [[خداوند]] پس از کشته شدن وی مردم را با صیحه‌ای آسمانی نابود کرد: {{متن قرآن|إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ}}<ref>«(عذاب آنان) جز یک بانگ آسمانی نبود که ناگاه همه (با آن) خاموش شدند» سوره یس، آیه ۲۹.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[اصحاب القریه (مقاله)|مقاله «اصحاب القریه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
سرگذشت [[مردم]] این [[شهر]] تنها در [[سوره یس]] گزارش شده است، ازاین‌رو به ایشان "[[اصحاب]] [[یس]]"<ref>البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۲۰۶.</ref> نیز می‌گویند. [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[فرمان]] داد تا [[زندگی]] مردم این شهر را برای مردم بازگو کند: {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«و برای آنان از مردم آن شهر  آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن» سوره یس، آیه ۱۳.</ref> و در پی آن فرمود: هنگامی که ما آن دو [[رسول]] را برای [[هدایت]] آنها فرستادیم، پس آنان را [[تکذیب]] کرده، ما رسول سوم را برای آنها فرستادیم. فرستادگان همگی گفتند: ما فرستادگان [[خدا]] به سوی شما هستیم: {{متن قرآن|إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ}}<ref>«آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۴.</ref>؛ امّا مردم این شهر از [[بندگی]] خداوند سر باز زده، آنها را [[دروغگو]] خطاب کردند، با این [[استدلال]] که شما مانند ما [[انسان]] هستید و نمی‌توانید [[فرستاده خدا]] باشید: {{متن قرآن|قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ}}<ref>«گفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید و (خداوند) بخشنده، چیزی فرو نفرستاده است و شما جز دروغ نمی‌گویید» سوره یس، آیه ۱۵.</ref> در ادامه [[آیات]] به [[مناظره]] این فرستادگان با مردم می‌پردازد و اینکه مردم آنان را به فال بد گرفته، وجود آنها را در میان خود شوم دانستند و آنان را به سنگسار شدن و [[شکنجه]] [[تهدید]] کردند: {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«گفتند: ما به شما فال بد می‌زنیم، اگر دست نکشید، سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید» سوره یس، آیه ۱۸.</ref> فرستادگان، خودِ آنان را مایه [[شومی]] و مردمی اسرافکار خطاب کردند: {{متن قرآن|قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}}<ref>«گفتند: فال بدتان با خودتان است؛ آیا چون پندتان دهند (باز فال بد می‌زنید)؟ بلکه شما گروهی گزافکارید» سوره یس، آیه ۱۹.</ref> در اینجا آیات به آمدنِ با [[شتاب]] شخصی از دورترین نقطه شهر اشاره دارد که به فرستادگان [[ایمان]] آورده و مردم را به [[پیروی]] از [[رسولان]] فرا می‌خواند: {{متن قرآن|وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و از دورترین جای شهر مردی شتابان آمد؛ گفت: ای قوم من، از این فرستادگان پیروی کنید» سوره یس، آیه ۲۰.</ref> این شخص که آیات به نام و شیوه [[ایمان آوردن]] او اشاره نمی‌کند در ادامه با دلایلی مردم را به ایمان آوردن فرامی‌خواند: {{متن قرآن|اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«از کسانی که پاداشی از شما نمی‌خواهند و خود رهیافته‌اند پیروی کنید» سوره یس، آیه ۲۱.</ref> سپس بدون واهمه، به [[ایمان آوردن]] خویش اعتراف می‌کند: {{متن قرآن|وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ}}<ref>«و چرا باید کسی را نپرستم که مرا آفریده است و به سوی او بازگردانده می‌شوید؟ آیا به جای او خدایانی را برگزینم که اگر (خداوند) بخشنده گزندی برای من بخواهد میانجیگری آنان مرا سودی نخواهد داشت و نمی‌توانند رهاییم بخشند؟ من در آن صورت بی‌گمان در گمراهی آشکاری خواهم بود. من به پروردگار شما به راستی ایمان آورده‌ام پس (سخن) مرا بشنوید» سوره یس، آیه ۲۲-۲۵.</ref> از لحن ادامه [[آیات]] برمی‌آید که او به دست [[مردم]] کشته و به او [[وعده]] [[بهشت]] داده شد: {{متن قرآن|قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ}}<ref>«گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) می‌دانستند،» سوره یس، آیه ۲۶.</ref> [[خداوند]] پس از کشته شدن وی مردم را با صیحه‌ای آسمانی نابود کرد: {{متن قرآن|إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ}}<ref>«(عذاب آنان) جز یک بانگ آسمانی نبود که ناگاه همه (با آن) خاموش شدند» سوره یس، آیه ۲۹.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[اصحاب‌ القریه (مقاله)|مقاله «اصحاب‌ القریه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


==[[اصحاب القریه]] در [[منابع تفسیری]] و [[تاریخی]]==
==[[اصحاب القریه]] در [[منابع تفسیری]] و [[تاریخی]]==
خط ۱۹: خط ۱۹:


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[اصحاب القریه (مقاله)|مقاله «اصحاب القریه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']]
* [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[اصحاب‌ القریه (مقاله)|مقاله «اصحاب‌ القریه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']]


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۲ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۳۰

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اصحاب القریه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

سرگذشت مردم این شهر تنها در سوره یس گزارش شده است، ازاین‌رو به ایشان "اصحاب یس"[۱] نیز می‌گویند. خداوند به پیامبر اکرم(ص) فرمان داد تا زندگی مردم این شهر را برای مردم بازگو کند: ﴿وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ[۲] و در پی آن فرمود: هنگامی که ما آن دو رسول را برای هدایت آنها فرستادیم، پس آنان را تکذیب کرده، ما رسول سوم را برای آنها فرستادیم. فرستادگان همگی گفتند: ما فرستادگان خدا به سوی شما هستیم: ﴿إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ[۳]؛ امّا مردم این شهر از بندگی خداوند سر باز زده، آنها را دروغگو خطاب کردند، با این استدلال که شما مانند ما انسان هستید و نمی‌توانید فرستاده خدا باشید: ﴿قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ[۴] در ادامه آیات به مناظره این فرستادگان با مردم می‌پردازد و اینکه مردم آنان را به فال بد گرفته، وجود آنها را در میان خود شوم دانستند و آنان را به سنگسار شدن و شکنجه تهدید کردند: ﴿قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ[۵] فرستادگان، خودِ آنان را مایه شومی و مردمی اسرافکار خطاب کردند: ﴿قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ[۶] در اینجا آیات به آمدنِ با شتاب شخصی از دورترین نقطه شهر اشاره دارد که به فرستادگان ایمان آورده و مردم را به پیروی از رسولان فرا می‌خواند: ﴿وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ[۷] این شخص که آیات به نام و شیوه ایمان آوردن او اشاره نمی‌کند در ادامه با دلایلی مردم را به ایمان آوردن فرامی‌خواند: ﴿اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ[۸] سپس بدون واهمه، به ایمان آوردن خویش اعتراف می‌کند: ﴿وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ[۹] از لحن ادامه آیات برمی‌آید که او به دست مردم کشته و به او وعده بهشت داده شد: ﴿قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ[۱۰] خداوند پس از کشته شدن وی مردم را با صیحه‌ای آسمانی نابود کرد: ﴿إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ[۱۱].[۱۲]

اصحاب القریه در منابع تفسیری و تاریخی

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۲۰۶.
  2. «و برای آنان از مردم آن شهر آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن» سوره یس، آیه ۱۳.
  3. «آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۴.
  4. «گفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید و (خداوند) بخشنده، چیزی فرو نفرستاده است و شما جز دروغ نمی‌گویید» سوره یس، آیه ۱۵.
  5. «گفتند: ما به شما فال بد می‌زنیم، اگر دست نکشید، سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید» سوره یس، آیه ۱۸.
  6. «گفتند: فال بدتان با خودتان است؛ آیا چون پندتان دهند (باز فال بد می‌زنید)؟ بلکه شما گروهی گزافکارید» سوره یس، آیه ۱۹.
  7. «و از دورترین جای شهر مردی شتابان آمد؛ گفت: ای قوم من، از این فرستادگان پیروی کنید» سوره یس، آیه ۲۰.
  8. «از کسانی که پاداشی از شما نمی‌خواهند و خود رهیافته‌اند پیروی کنید» سوره یس، آیه ۲۱.
  9. «و چرا باید کسی را نپرستم که مرا آفریده است و به سوی او بازگردانده می‌شوید؟ آیا به جای او خدایانی را برگزینم که اگر (خداوند) بخشنده گزندی برای من بخواهد میانجیگری آنان مرا سودی نخواهد داشت و نمی‌توانند رهاییم بخشند؟ من در آن صورت بی‌گمان در گمراهی آشکاری خواهم بود. من به پروردگار شما به راستی ایمان آورده‌ام پس (سخن) مرا بشنوید» سوره یس، آیه ۲۲-۲۵.
  10. «گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) می‌دانستند،» سوره یس، آیه ۲۶.
  11. «(عذاب آنان) جز یک بانگ آسمانی نبود که ناگاه همه (با آن) خاموش شدند» سوره یس، آیه ۲۹.
  12. اورعی، مرتضی، مقاله «اصحاب‌ القریه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.