فدک در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
خط ۱۱: خط ۱۰:
فدک، یکی از دهکده‌های آبادی بود که به فاصله یکصد و [[چهل]] کیلومتری [[مدینه]] قرار داشت<ref>مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۰۲۰.</ref>. در [[سال هفتم هجری]]، که قلعه‌های "[[خیبر]]" یکی پس از دیگری در برابر [[رزمندگان]] [[اسلام]] [[سقوط]] کرد، ساکنان فدک با [[پیامبر]]{{صل}} از در [[صلح]] در آمده و [[تسلیم]] شدند؛ به گونه‌ای که نیمی از [[زمین]] و باغ‌های خود را به آن [[حضرت]] واگذار کردند<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۴۱۱؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۴۸؛ الدرالمنثور، ج۴، ص۱۷۶.</ref>. با توجه به [[آیه]] هفتم از سورۀ [[مبارکه]] [[حشر]]<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>، فدک، [[ملک]] طلق [[پیامبر]]{{صل}} بوده و به وی اختصاص داشت. از این‌رو، آن [[حضرت]] فدک را به دخترش "[[فاطمه]]"{{س}} بخشید. پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} کسانی که وجود چنین [[قدرت]] [[عظیم]] [[اقتصادی]] را در دست همسرش - [[علی]]{{ع}} - مزاحم [[قدرت سیاسی]] خود می‌دیدند با [[جعل حدیث]] {{عربی|نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ لَا نُوَرِّثُ مَا تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ}}<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۴؛ صحیح بخاری، ج۲، ص۱۸۶؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۴۹؛ طبقات ابن سعد، ج۲، ص۳۱۵.</ref> آن را به نفع [[حکومت]] [[مصادره]] کردند. داستان فدک و حوادث گوناگون مربوط به آن، از دردناک‌ترین و عبرت‌آموزترین فرازهای [[تاریخ اسلام]] است<ref>برای آگاهی بیشتر در مورد نقل و انتقال فدک دردوره‌های بعد، ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۱۷ و ج۱۶، ص۳۷۴؛ نهج البلاغه، نامه ۴۵؛ سیره حلبی، ج۳، ص۴۰۰؛ تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۱۱.</ref>. گفتنی است، [[عمر بن عبدالعزیز]] - [[خلیفه]] [[اموی]] - با [[حفظ]] [[سرزمین]] فدک در [[ملک]] [[حکومت]]، [[منافع]] آن را میان [[فرزندان]] [[بنی هاشم]] تقسیم نمود<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۲۴۰؛ معالم المدرستین، ج۲، ص۱۶۶-۱۶۲؛ شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۸۱ و ۱۰۳.</ref>.
فدک، یکی از دهکده‌های آبادی بود که به فاصله یکصد و [[چهل]] کیلومتری [[مدینه]] قرار داشت<ref>مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۰۲۰.</ref>. در [[سال هفتم هجری]]، که قلعه‌های "[[خیبر]]" یکی پس از دیگری در برابر [[رزمندگان]] [[اسلام]] [[سقوط]] کرد، ساکنان فدک با [[پیامبر]]{{صل}} از در [[صلح]] در آمده و [[تسلیم]] شدند؛ به گونه‌ای که نیمی از [[زمین]] و باغ‌های خود را به آن [[حضرت]] واگذار کردند<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۴۱۱؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۴۸؛ الدرالمنثور، ج۴، ص۱۷۶.</ref>. با توجه به [[آیه]] هفتم از سورۀ [[مبارکه]] [[حشر]]<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>، فدک، [[ملک]] طلق [[پیامبر]]{{صل}} بوده و به وی اختصاص داشت. از این‌رو، آن [[حضرت]] فدک را به دخترش "[[فاطمه]]"{{س}} بخشید. پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} کسانی که وجود چنین [[قدرت]] [[عظیم]] [[اقتصادی]] را در دست همسرش - [[علی]]{{ع}} - مزاحم [[قدرت سیاسی]] خود می‌دیدند با [[جعل حدیث]] {{عربی|نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ لَا نُوَرِّثُ مَا تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ}}<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۴؛ صحیح بخاری، ج۲، ص۱۸۶؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۴۹؛ طبقات ابن سعد، ج۲، ص۳۱۵.</ref> آن را به نفع [[حکومت]] [[مصادره]] کردند. داستان فدک و حوادث گوناگون مربوط به آن، از دردناک‌ترین و عبرت‌آموزترین فرازهای [[تاریخ اسلام]] است<ref>برای آگاهی بیشتر در مورد نقل و انتقال فدک دردوره‌های بعد، ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۱۷ و ج۱۶، ص۳۷۴؛ نهج البلاغه، نامه ۴۵؛ سیره حلبی، ج۳، ص۴۰۰؛ تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۱۱.</ref>. گفتنی است، [[عمر بن عبدالعزیز]] - [[خلیفه]] [[اموی]] - با [[حفظ]] [[سرزمین]] فدک در [[ملک]] [[حکومت]]، [[منافع]] آن را میان [[فرزندان]] [[بنی هاشم]] تقسیم نمود<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۲۴۰؛ معالم المدرستین، ج۲، ص۱۶۶-۱۶۲؛ شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۸۱ و ۱۰۳.</ref>.
[[مأمون عباسی]] برای نخستین بار با [[انگیزه]] [[سیاسی]] و [[تحمیل]] [[ولایت‌عهدی]] بر [[امام رضا]]{{ع}} طی [[حکم]] و [[سند]] رسمی [[سرزمین]] مزبور را به [[بنی هاشم]] مسترد داشت<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۲۴۰.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۴۳.</ref>.
[[مأمون عباسی]] برای نخستین بار با [[انگیزه]] [[سیاسی]] و [[تحمیل]] [[ولایت‌عهدی]] بر [[امام رضا]]{{ع}} طی [[حکم]] و [[سند]] رسمی [[سرزمین]] مزبور را به [[بنی هاشم]] مسترد داشت<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۲۴۰.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۴۳.</ref>.
==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
* [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:فدک در فقه سیاسی]]
[[رده:فدک در فقه سیاسی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۷

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث فدک است. "فدک" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فدک (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

فدک، یکی از دهکده‌های آبادی بود که به فاصله یکصد و چهل کیلومتری مدینه قرار داشت[۱]. در سال هفتم هجری، که قلعه‌های "خیبر" یکی پس از دیگری در برابر رزمندگان اسلام سقوط کرد، ساکنان فدک با پیامبر(ص) از در صلح در آمده و تسلیم شدند؛ به گونه‌ای که نیمی از زمین و باغ‌های خود را به آن حضرت واگذار کردند[۲]. با توجه به آیه هفتم از سورۀ مبارکه حشر[۳]، فدک، ملک طلق پیامبر(ص) بوده و به وی اختصاص داشت. از این‌رو، آن حضرت فدک را به دخترش "فاطمه"(س) بخشید. پس از رحلت پیامبر(ص) کسانی که وجود چنین قدرت عظیم اقتصادی را در دست همسرش - علی(ع) - مزاحم قدرت سیاسی خود می‌دیدند با جعل حدیث نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ لَا نُوَرِّثُ مَا تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ[۴] آن را به نفع حکومت مصادره کردند. داستان فدک و حوادث گوناگون مربوط به آن، از دردناک‌ترین و عبرت‌آموزترین فرازهای تاریخ اسلام است[۵]. گفتنی است، عمر بن عبدالعزیز - خلیفه اموی - با حفظ سرزمین فدک در ملک حکومت، منافع آن را میان فرزندان بنی هاشم تقسیم نمود[۶]. مأمون عباسی برای نخستین بار با انگیزه سیاسی و تحمیل ولایت‌عهدی بر امام رضا(ع) طی حکم و سند رسمی سرزمین مزبور را به بنی هاشم مسترد داشت[۷][۸].

منابع

پانویس

  1. مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۰۲۰.
  2. مجمع البیان، ج۳، ص۴۱۱؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۴۸؛ الدرالمنثور، ج۴، ص۱۷۶.
  3. ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
  4. بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۴؛ صحیح بخاری، ج۲، ص۱۸۶؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۴۹؛ طبقات ابن سعد، ج۲، ص۳۱۵.
  5. برای آگاهی بیشتر در مورد نقل و انتقال فدک دردوره‌های بعد، ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۱۷ و ج۱۶، ص۳۷۴؛ نهج البلاغه، نامه ۴۵؛ سیره حلبی، ج۳، ص۴۰۰؛ تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۱۱.
  6. معجم البلدان، ج۴، ص۲۴۰؛ معالم المدرستین، ج۲، ص۱۶۶-۱۶۲؛ شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۸۱ و ۱۰۳.
  7. معجم البلدان، ج۴، ص۲۴۰.
  8. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۴۳.