اسید بن مالک حضرمی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اسید بن مالک حضرمی در تاریخ اسلامی]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اسید بن مالک حضرمی در تاریخ اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
'''اسید بن مالک حضرمی''' از [[کفار]] و سرسپردگان [[عبیدالله بن زیاد]] و یکی از [[سربازان]] [[عمر بن سعد]] در [[کربلا]] بود. کسی که مخفیگاه [[مسلم بن عقیل را به [[عبیدالله بن زیاد]] اطلاع داد و همچنین کسی که پیراهن [[امام حسین]] {{ع}} را ربود و بر بدن مطهر ایشان اسب دوانید. | |||
==مقدمه== | ==مقدمه== |
نسخهٔ ۳ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۲۵
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث اسید بن مالک حضرمی است. "اسید بن مالک حضرمی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
اسید بن مالک حضرمی از کفار و سرسپردگان عبیدالله بن زیاد و یکی از سربازان عمر بن سعد در کربلا بود. کسی که مخفیگاه [[مسلم بن عقیل را به عبیدالله بن زیاد اطلاع داد و همچنین کسی که پیراهن امام حسین (ع) را ربود و بر بدن مطهر ایشان اسب دوانید.
مقدمه
ابوعمرو زاهد او را زنازاده میداند[۱]. بنا به قولی او همسر «طَوْعَه» بود[۲] که به مسلم بن عقیل پناه داده بود و پسرش بلال بن اسید حضرمی جریان را به «عبدالرحمن» پسر محمد بن اشعث خبر داد. به این ترتیب عبیدالله به مخفیگاه مسلم پی برد[۳]. در برخی منابع از او با نام اسید حضرمی یاد شده است[۴].
در منابع از چند نفر به صورت انفرادی (عمرو بن صُبَیح صیداوی، عامر بن صعصعه، اسید بن مالک و زید بن رقاد جنبی)،[۵] و نیز از لشکر کوفه بهطور دستهجمعی به عنوان قاتل عبدالله بن مسلم بن عقیل یاد شده است. چند تن عضو جوخه تیرباران امام بودند یکی از آنان اسید بن مالک حضرمی بود.
او علاوه بر اینکه در قتل عبدالله بن مسلم بن عقیل[۶]دست داشت، لباس امام حسین(ع) را هم ربود[۷] و از جمله ده نفری بود که داوطلب شد تا بر بدن مطهر امام حسین(ع) اسب بتازاند[۸].
اسید بن مالک به دلیل اینکه بر پیکر مقدس امام اسب تازانده بود، برای گرفتن صله از عبید الله بن زیاد در دار الاماره روبهروی عبیدالله ایستاد و این شعر را خواند:[۹]
نَحْنُ رَضَضْنَا الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهرِ | بِکلِّ یعْبُوبٍ شَدیدِ الاَسرِ |
- ماییم آن کسانی که استخوانهای سینهاش را پس از پشتش با اسبهای تیز رو، بلند قامت و قوی هیکل در هم شکستیم.
ابن زیاد فرمان داد تا جایزه ناچیزی به او بدهند[۱۰].
مرگ
مختار ثقفی این گروه ده نفره را که بر پیکر امام اسب تاراندند را دستگیر کرد و دستور داد همه را به پشت بخوابانند و با میخهای آهنین دست و پایشان را به زمین بکوبند و اسبهایی با نعل آهنین بر بدنهای پلید آنان تاختند و آنقدر ادامه دادند تا به هلاکت رسیدند. سپس جسدهای آنان را سوزاندند[۱۱].
منابع
پانویس
- ↑ اللهوف، ص۱۲۱،۱۱۲؛ بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۷۴،۶۰.
- ↑ ر.ک: تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۱؛ مقاتل الطالبیین، ص۱۰۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۱؛ تجارب الامم، ج۲، ص۵۰.
- ↑ ر.ک: انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۸؛ الاخبار الطوال، ص۲۴۰؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۰-۳۵۳؛ الفتوح، ج۵، ص۵۰؛ مقاتل الطالبیین، ص۱۰۴؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۹.
- ↑ محمدزاده، مرضیه، دوزخیان جاوید، ص ۲۵۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۵۴.
- ↑ ر.ک: کتاب نسب قریش، ص۴۵؛ تاریخ خلیفه بن خیاط، ص۱۴۵؛ الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۷۵؛ المعارف، ص۲۰۴؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۸؛ مقاتل الطالبیین، ص۹۲؛ رجال طوسی، ص۸۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۹۲؛ شرح الاخبار، ص۱۹۵؛ لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، ج۱، ص۳۳۹.
- ↑ الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۷۷.
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۴۰۹.
- ↑ اللهوف، ص۱۲۱،۱۱۲؛ بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۷۴،۶۰.
- ↑ اللهوف، ص۵۴.
- ↑ محمدزاده، مرضیه، دوزخیان جاوید، ص ۲۵۱.
- ↑ محمدزاده، مرضیه، دوزخیان جاوید، ص ۲۵۱.