ایمن بن خریم بن فاتک اسدی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | [[رده:اصحاب پیامبر]] |
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۳
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
وی از تیره اسد خزیمه و کنیهاش «ابوعطیه شامی» است. ابن سعد[۱]، طبرانی[۲]، ابن قانع[۳]، ابونعیم[۴]، مرزبانی[۵]، ابن منده[۶]، ابن عبدالبر[۷]، ابن ابی خیثمه، بغوی، باوردی[۸] و ابن ماکولا[۹] او را صحابی دانستهاند. واقدی[۱۰] و ابن عبدالبر[۱۱] گویند که اَیمن در فتح مکه در حالی که نوجوان بالیدهای [۱۲] بود، اسلام آورد. ابن عساکر نیز با اینکه او را به "الصحابي" و یا "له صحبة" وصف کرده[۱۳]، اما بر روایاتی که مستند این وصف بوده - چنان که خواهد آمد - نقد جدی کرده است[۱۴].
ابن سکن به صحابی بودن او تصریح نکرده است[۱۵]. ابن حبان[۱۶] نیز با اشاره، صحابی بودن او را رد کرده و عجلی[۱۷]، اَیمن را «تابعی ثقه» نام برده است. ابوالفرج اصفهانی[۱۸] ذیل شرح حال اَیمن بن خریم با بیان اینکه پدرش از اصحاب بوده، به اشاره، صحابی بودن اَیمن را نپذیرفته است. مزی[۱۹] نیز بدون بیان نظر خود، تنها به اینکه در صحابی بودن او اختلاف است و احادیثش را مُرسل دانستهاند، بسنده کرده است.
روایت نخست: مروان بن معاویه فزاری از سفیان بن زیاد از فاتک بن فضاله از اَیمن از رسول خدا(ص) نقل کردهاند که فرمود: «ای مردم! شهادت به دروغ با شرک ورزیدن به خدا همسان شده است». سه بار این را فرمود. آنگاه این آیه را تلاوت کرد: ﴿ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الأَنْعَامُ إِلاَّ مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ ﴾[۲۰].
ترمذی[۲۱] این حدیث را مُرسل دانسته و سماع اَیمن را از پیامبر رد کرده است. ابن عساکر[۲۲] پس از نقل سخن ترمذی گوید: محمد و علی فرزندان عبید، با مروان بن معاویه مخالفت کرده و سند این روایت را چنین گفتهاند: سفیان بن زیاد از پدرش از حبیب بن نعمان از خریم بن فاتک از اَیمن....
روایت دوم: باز از طریق سفیان بن زیاد از ایمن بن خریم از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: «ای اَیمن، قوم تو از دیگران به هلاکت پیشگامترند»[۲۳]. ابن عساکر[۲۴] در نقد این روایت نیز سماع سفیان را از اَیمن صحیح ندانسته و همانند روایت نخست، سند صحیح را چنین دانسته است: سفیان از فاتک بن فضاله از خریم بن فاتک، و بنا به قولی: سفیان از پدرش (زیاد) از حبیب بن نعمان از خریم بن فاتک از رسول خدا(ص).
همانطور که بیان شد، ترمذی و نیز دارقطنی[۲۵] روایت اَیمن را از پیامبر صحیح ندانستهاند. ابن عبدالبر[۲۶] حتی روایات اَیمن را از رسول خدا(ص) که دارقطنی نقل کرده، نشناخته و تصریح میکند که اَیمن تنها از پدر و عمویش روایت دارد.
دلیل دیگر در مورد صحابی بودن اَیمن اینکه برخی از جمله واقدی[۲۷] گفتهاند وی در فتح مکه به همراه پدرش مسلمان شد[۲۸]. اما بخاری[۲۹]، ابن عبدالبر[۳۰] و برخی دیگر[۳۱] روایتی را که میگوید اَیمن همراه پدر و عمویش سبرة بن فاتک پیش از این اسلام آوردند، صحیح دانستهاند.
نتیجه اینکه هر چند روایات اَیمن را از پیامبر مرسل بدانیم، ولی واقدی و دیگران بر این مطلب اتفاق نظر دارند که اَیمن در روز فتح مکه اسلام آورده و بر این اساس، صحابی بودن او ثابت است؛ مگر برای کسانی که فقط روایت از پیامبر را ملاک صحابی بودن میدانند.
اَیمن، از اصحاب ساکن شام و در محله قصاعین (کاسه سازان بزرگ) آنجا بود[۳۲]. ابن عساکر[۳۳] ضمن برشمردن مساجد قدیمی دمشق، از مسجد اَیمن بن خریم نام برده است. پس از آن او به کوفه نقل مکان کرد[۳۴]. اَیمن به بیماری برص مبتلا شد[۳۵]. وی به شجاعت و شاعری مشهور بود[۳۶]، چندان که به اشعار او استناد میشد[۳۷]. وی به دلیل فصاحت، دانش و سیاستش مورد توجه خلفا، از جمله عمر و خلفای اموی بود و «خلیل الخلفاء» نام گرفت[۳۸]. وی در فتوحات شرکت داشت[۳۹].
هرچند او را در برخی نقلها عثمانی مذهب دانستهاند[۴۰] و از وی اشعاری در رثای عثمان و توبیخ کشندگان او آوردهاند[۴۱]، ولی براساس اینکه پدر و عمویش به او سفارش کرده بودند بر مسلمان شمشیر نکشد[۴۲]، در جنگهایی چون جمل و صفین که ناشی از قتل عثمان بود، شرکت نکرد؛ چنان که تقاضای مروان و عبدالملک را برای جنگ با ضحاک بن قیس و عبدالله بن زبیر نپذیرفت و به آنان گفت: در صورتی شما را همراهی خواهم کرد که تضمین نامهای مبنی بر برائت از جهنم به من دهید. وی در این باره نیز اشعاری سرود[۴۳]. ایمن با اشعاری، ورود در این جنگها را امری نابخردانه دانسته[۴۴] و در تبیین این اندیشه گوید: من به خاطر حکمرانی مرد دیگری از قریش با نمازگزار نمیجنگم. برای او پادشاهی باشد و برای من گناه! پناه به خدا از نادانی. آیا مسلمانی را بدون هیچگونه حقی و گناهی بکشم؟! در آن صورت، هر اندازه زندگانی کنم، برای من چه سود خواهد داشت[۴۵].
نوشتهاند با معاویه بیعت نکرد[۴۶] و اشعاری در مذمت غارت عراق به دست معاویه که قبیله اسد کشتهها دادند (واقعه مرج مرینا) سرود[۴۷]. از سویی دیگر، پس از مرگ معاویه اشعاری در رثای او سرود[۴۸]. به رغم این مطالب، ابوالفرج اصفهانی[۴۹] اَیمن را دارای گرایشهای عراقی (علوی مذهب) دانسته است. وی در اشعاری خطاب به امیرمؤمنان(ع) انتخاب ابوموسی را برای حکمیت، نظری اشتباه دانست و گفت: اگر این افراد دارای اندیشه بودند، ابن عباس را بر میگزیدند[۵۰]. اَیمن با سرودن اشعاری، علاقه فراوان خود را به ابن عباس و جایگاه والای علمی او آشکار کرد[۵۱]. در یکی از سرودههای خود، از ابن عباس دفاع نمود که از سوی ابن زبیر به دلیل متعه، مورد سرزنش قرار گرفته بود[۵۲]. وی در سروده خود، متعه را سنت پیامبر دانست.
اَیمن در زمانی که عبدالعزیز بن مروان حاکم مصر شد، اشعاری در مدح او سرود و در خدمت وی بود[۵۳]، ولی پس از توهینی که او به اَیمن کرد، از وی جدا شد و به بشر بن مروان پیوست و مورد استقبال قرار گرفت و اشعاری در مدح بشر سرود [۵۴][۵۵]
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۲۳۷.
- ↑ طبرانی، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ ابن قانع، ج۱، ص۵۳.
- ↑ ابونعیم، ج۱، ص۳۱۹.
- ↑ ابن عساکر، ج۱۰، ص۴۱؛ ابن حجر، ج۱، ص۳۱۶.
- ↑ مغلطای، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ ر.ک: مغلطای، ج۱، ص۱۰۱.
- ↑ ابن ماکولا، ج۷، ص۷۰.
- ↑ مزی، ج۸، ص۲۴۰؛ ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۷؛ ابن حجر، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۶.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ غلام بفاع = غلام مترعرع - الصبی الذی تحرک و نشأ و کبر.
- ↑ ابن عساکر، ج۲، ص۲۸۹ و ج۱۰، ص۳۸.
- ↑ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۸ و ۳۹.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۳۹۶.
- ↑ ابن حبان، ج۴، ص۴۶ و ۴۷.
- ↑ عجلی، ص۷۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، ج۲۰، ص۳۲۱.
- ↑ مزی، ج۳، ص۴۴۳.
- ↑ «چنین است؛ و هر که حرمتهای خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدیها که بتهایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰. احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۷۸ و ۲۳۳؛ ترمذی، ج۳، ص۳۷۵؛ ابن قانع، ج۱، ص۵۲؛ طبری، ج۱۷، ص۲۰۴؛ ابن کثیر، تفسیر، ج۳، ص۲۲۹.
- ↑ ترمذی، ج۳، ص۳۷۵.
- ↑ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۹.
- ↑ ابن ابی عاصم، ج۵، ص۲۳۰؛ ابن قانع، ج۱، ص۵۳؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۱۹؛ متقی هندی، ج۱۱، ص۳۷۸ و ج۱۲، ص۴۷۲.
- ↑ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۸.
- ↑ ابن اثیر، ج۱، ص۳۴۵؛ ابن حجر، ج۱، ص۳۱۶.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۱۸.
- ↑ مزی، ج۸، ص۲۴۰؛ ابن حجر، ج۲، ص۲۳۶.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۱۷؛ ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۷.
- ↑ بخاری، ج۲، ص۲۵.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ مزی، ج۸، ص۲۴۰؛ ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۷.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۱۸؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۸.
- ↑ ابن عساکر، ج۲، ص۲۸۹.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۱۷؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۸؛ ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۱۸.
- ↑ ابن قتیبه، ص۵۸۲؛ مزی، ج۳، ص۴۴۴.
- ↑ ابن سعد، ج۶، ص۱۱۲؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۱۷؛ زبیدی، ج۱، ص۴۳۹.
- ↑ مبارک بن اثیر، ج۳، ص۲۶۳ و ج۴، ص۱۸۷؛ ابوالفرج اصفهانی، ج۲۰، ص۳۲۱-۳۲۹؛ ابن منظور، ج۱۲، ص۱۸۲.
- ↑ ابن عساکر، ج۱۰، ص۴۱؛ ابن حجر، ج۱، ص۳۱۶؛ زرکلی، ج۲، ص۳۵. این خبر را از صولی، شاید از کتاب الاوراق نقل کردهاند.
- ↑ زرکلی، ج۲، ص۳۵.
- ↑ مسعودی، ص۲۵۳.
- ↑ مزی، ج۱۹، ص۴۵۹.
- ↑ طبرانی، ج۱، ص۲۹۰.
- ↑ ابن حبان، ج۴، ص۴۶ و ۴۷؛ ابن سعد، ج۶، ص۱۱۳؛ ابن عبد البر، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۰۶؛ زرکلی، ج۲، ص۳۵.
- ↑ ابن حبان، ج۴، ص۴۶ و ۴۷؛ ابن سعد، ج۶، ص۱۱۲؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ دینوری، ص۱۹۴.
- ↑ منقری، ص۱۳؛ ثقفی، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ ابن عساکر، ج۱۰، ص۴۷ و ۵۹؛ ابن کثیر، البدایه، ج۸، ص۱۵۸.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، ج۲۰، ص۳۲۱.
- ↑ دینوری، ص۱۹۳.
- ↑ اخبار الدولة العباسیه، ص۶۷-۶۹.
- ↑ ابن ابی الحدید، ج۲۰، ص۱۳۱؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۱۱۲.
- ↑ بلاذری، ج۶، ص۳۳۳.
- ↑ بلاذری، ج۶، ص۳۲۴ و ۳۲۵؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۴۸.
- ↑ هدایتپناه، محمد رضا، مقاله «ایمن بن خریم بن فاتک اسدی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۸۹-۱۹۰.