سنت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = سنت | عنوان مدخل = سنت | مداخل مرتبط = سنت در لغت - سنت در قرآن - سنت در حدیث - سنت در کلام اسلامی - سنت در نهج البلاغه - سنت در معارف دعا و زیارات - سنت در معارف و سیره سجادی - [[سنت در معارف و سیره حسینی]...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←مقدمه) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
بعد از [[قرآن]] [[عظیم]] مهمترین منبع استنباط احکام شرع و [[حقوق اسلامی]] سنت [[نبی اکرم]]{{صل}} و [[معصومین]]{{عم}} است. سنت در اصطلاح فقهای امامیه عبارت از [[رفتار]]، گفتار و تقریر [[پیامبر]]{{صل}} و معصومین{{عم}} است<ref>محمد رضا مظفر، اصول فقه، ج۲، ص۵۷.</ref>. با [[عنایت]] به [[اعتقاد]] [[مسلمین]] به [[عصمت پیامبر اکرم]]{{صل}} شکی نیست که رفتار و گفتار و تقریر پیامبر{{صل}} حجت و مورد پذیرش مسلمین است و در مورد سنت و حجیت آن، از نظر کلی بحثی نیست و مخالفی وجود ندارد. | بعد از [[قرآن]] [[عظیم]] مهمترین منبع استنباط احکام شرع و [[حقوق اسلامی]] سنت [[نبی اکرم]]{{صل}} و [[معصومین]]{{عم}} است. سنت در اصطلاح فقهای امامیه عبارت از [[رفتار]]، گفتار و تقریر [[پیامبر]]{{صل}} و معصومین{{عم}} است<ref>محمد رضا مظفر، اصول فقه، ج۲، ص۵۷.</ref>. با [[عنایت]] به [[اعتقاد]] [[مسلمین]] به [[عصمت پیامبر اکرم]]{{صل}} شکی نیست که رفتار و گفتار و تقریر پیامبر{{صل}} حجت و مورد پذیرش مسلمین است و در مورد سنت و حجیت آن، از نظر کلی بحثی نیست و مخالفی وجود ندارد. | ||
[[اهل تسنن]] تنها [[سنت نبوی]] را حجت میشمارند؛ ولی [[شیعیان]] به [[حکم]] برخی از [[آیات قرآن]] [[مجید]] و [[احادیث متواتر]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} که از خود [[اهل تسنن]] نیز [[روایت]] شده به [[قول و فعل]] و تقریر [[ائمه اطهار]]{{عم}} نیز به عنوان یک دلیل استناد میکنند. در یکی از این [[روایات]] که از منابع [[تشیع]] و [[تسنن]] روایت شده، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: «دو چیز گرانبها بعد از خود برای شما باقی میگذارم که به آنها [[رجوع]] کنید و مادام که به این دو رجوع نمایید [[گمراه]] نخواهید شد، [[کتاب خدا]] و عترتم»<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۱۶۲؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۴ و ۱۷.</ref> و لذا از نظر [[امامیه]]، [[سنت]] [[ائمه]]{{عم}} نه به عنوان یک [[محدث]] و [[راوی]] بلکه به عنوان [[خلیفه]] و [[جانشین پیامبر]]{{صل}} و به [[دلیل عصمت]] آنان [[حجت]] است. [[امام خمینی]] در موارد متعددی بر این امر تأکید میورزیدند و هر قانونی را که مخالف [[سنت پیامبر]]{{صل}} یا ائمه اطهار{{عم}} باشد [[لغو]] و بیارزش میدانستند<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱۱۶؛ رساله توضیح المسائل، ص۴۵۷، مسأله ۲۸۳۵.</ref>. امام خمینی در خصوص [[حدیث ثقلین]] [[معتقد]] است: [[حدیث]] «[[ثقلین]]» [[متواتر]] بین جمیع [[مسلمین]] است و در کتب [[اهل سنت]] از «[[صحاح ششگانه]]» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرر از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} به طور متواتر نقل شده است. این [[حدیث شریف]] حجت [[قاطع]] است بر جمیع [[بشر]] بهویژه [[مسلمانان]] [[مذاهب]] مختلف؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای [[جاهلان]] بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست<ref>امام خمینی، وصیتنامه، متن، ص۳.</ref>.<ref>[[حجتالله فتحی|فتحی، حجتالله]]، [[نظام حقوق اسلامی - فتحی (مقاله)| مقاله «نظام حقوق اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۶۷۵.</ref> | [[اهل تسنن]] تنها [[سنت نبوی]] را حجت میشمارند؛ ولی [[شیعیان]] به [[حکم]] برخی از [[آیات قرآن]] [[مجید]] و [[احادیث متواتر]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} که از خود [[اهل تسنن]] نیز [[روایت]] شده به [[قول و فعل]] و تقریر [[ائمه اطهار]]{{عم}} نیز به عنوان یک دلیل استناد میکنند. در یکی از این [[روایات]] که از منابع [[تشیع]] و [[تسنن]] روایت شده، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: «دو چیز گرانبها بعد از خود برای شما باقی میگذارم که به آنها [[رجوع]] کنید و مادام که به این دو رجوع نمایید [[گمراه]] نخواهید شد، [[کتاب خدا]] و عترتم»<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۱۶۲؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۴ و ۱۷.</ref> و لذا از نظر [[امامیه]]، [[سنت]] [[ائمه]]{{عم}} نه به عنوان یک [[محدث]] و [[راوی]] بلکه به عنوان [[خلیفه]] و [[جانشین پیامبر]]{{صل}} و به [[دلیل عصمت]] آنان [[حجت]] است. [[امام خمینی]] در موارد متعددی بر این امر تأکید میورزیدند و هر قانونی را که مخالف [[سنت پیامبر]]{{صل}} یا ائمه اطهار{{عم}} باشد [[لغو]] و بیارزش میدانستند<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱۱۶؛ رساله توضیح المسائل، ص۴۵۷، مسأله ۲۸۳۵.</ref>. امام خمینی در خصوص [[حدیث ثقلین]] [[معتقد]] است: [[حدیث]] «[[ثقلین]]» [[متواتر]] بین جمیع [[مسلمین]] است و در کتب [[اهل سنت]] از «[[صحاح ششگانه]]» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرر از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} به طور متواتر نقل شده است. این [[حدیث شریف]] حجت [[قاطع]] است بر جمیع [[بشر]] بهویژه [[مسلمانان]] [[مذاهب]] مختلف؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای [[جاهلان]] بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست<ref>امام خمینی، وصیتنامه، متن، ص۳.</ref>.<ref>[[حجتالله فتحی|فتحی، حجتالله]]، [[نظام حقوق اسلامی - فتحی (مقاله)| مقاله «نظام حقوق اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۶۷۵.</ref> | ||
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۳
مقدمه
بعد از قرآن عظیم مهمترین منبع استنباط احکام شرع و حقوق اسلامی سنت نبی اکرم(ص) و معصومین(ع) است. سنت در اصطلاح فقهای امامیه عبارت از رفتار، گفتار و تقریر پیامبر(ص) و معصومین(ع) است[۱]. با عنایت به اعتقاد مسلمین به عصمت پیامبر اکرم(ص) شکی نیست که رفتار و گفتار و تقریر پیامبر(ص) حجت و مورد پذیرش مسلمین است و در مورد سنت و حجیت آن، از نظر کلی بحثی نیست و مخالفی وجود ندارد.
اهل تسنن تنها سنت نبوی را حجت میشمارند؛ ولی شیعیان به حکم برخی از آیات قرآن مجید و احادیث متواتر از رسول اکرم(ص) که از خود اهل تسنن نیز روایت شده به قول و فعل و تقریر ائمه اطهار(ع) نیز به عنوان یک دلیل استناد میکنند. در یکی از این روایات که از منابع تشیع و تسنن روایت شده، پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «دو چیز گرانبها بعد از خود برای شما باقی میگذارم که به آنها رجوع کنید و مادام که به این دو رجوع نمایید گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترتم»[۲] و لذا از نظر امامیه، سنت ائمه(ع) نه به عنوان یک محدث و راوی بلکه به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر(ص) و به دلیل عصمت آنان حجت است. امام خمینی در موارد متعددی بر این امر تأکید میورزیدند و هر قانونی را که مخالف سنت پیامبر(ص) یا ائمه اطهار(ع) باشد لغو و بیارزش میدانستند[۳]. امام خمینی در خصوص حدیث ثقلین معتقد است: حدیث «ثقلین» متواتر بین جمیع مسلمین است و در کتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرر از پیغمبر اکرم(ص) به طور متواتر نقل شده است. این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بهویژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست[۴].[۵]
منابع
پانویس
- ↑ محمد رضا مظفر، اصول فقه، ج۲، ص۵۷.
- ↑ شیخ طوسی، الأمالی، ص۱۶۲؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۴ و ۱۷.
- ↑ صحیفه امام، ج۱، ص۱۱۶؛ رساله توضیح المسائل، ص۴۵۷، مسأله ۲۸۳۵.
- ↑ امام خمینی، وصیتنامه، متن، ص۳.
- ↑ فتحی، حجتالله، مقاله «نظام حقوق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۶۷۵.