حفظ دین: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:right; font-size: 90%; font-weight: normal;">{{همچنین|علم غیب معصوم}}</div> | <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:right; font-size: 90%; font-weight: normal;">{{همچنین|علم غیب معصوم}}</div> | ||
* به شهادت آیات [[قرآن]]، [[احادیث]] و تاریخ، [[ادیان]] و [[کتب آسمانی]] در گذر زمان توسط افرادی سودجو و هواپرست مبتلا به [[تحریف لفظی]] یا معنوی گردیده است.<ref>سوره آل عمران آیه ۷۵ و ۷۸؛ [[احمد طبرسی]]، الإحتجاج، ج۱، ص۱۹۵، خطبة أمیرالمؤمنین{{ع}} بعد فتح البصرة.</ref> و اگر [[پیامبران]] جانشینانی نداشته باشند که آیین آنان را از تحریف حفظ نمایند، یافتن [[صراط مستقیم]] غیر ممکن میشود. و این نقض غرض الهی از خلقت انسانهاست. که با حکمت خدا سازگار نیست. البته این به معنای وجود مقتضی هدایت از سوی خداست، در حالیکه ممکن است مردم عموما یا خصوصا موانعی را ایجاد کنند که از دسترسی به هدایتگران الهی و تبیینهای دینی آنان محروم گردند. در دین اسلام نیز هر چند امکان تحریف لفظی قرآن وجود ندارد اما بدلیل [[تحریفهای معنوی]] [[قرآن]] و [[سنت]] نبوی و نیز تولید روایات جعلی فراوان، فرقههای متعددی در میان مسلمانان تشکیل شده که هر یک به آیاتی از قرآن و دستهای از احادیث منسوب به [[پیامبر]]{{صل}} تمسک میجویند. از این رو ضرورت وجود اوصیایی برای [[پیامبر]]{{صل}} در طول تاریخ، بدیهی است تا صراط مستقیم در میان هواپرستیها، بدعتها و نسبتهای دروغین، برای طالبان حق مفتوح بماند. لازم به ذکر است که این اوصیاء -که در دوران آخرالزمان همان [[ائمه اثنا عشر]]{{عم}} میباشند در صورتی میتوانند دین را از این تحریفها حفظ نمایند که مقتضی آن را داشته باشند یعنی خودشان دارای علمی الهی از منبع غیب باشند، تا هیچ زاویهای از زوایای دین بر آنها پنهان نمانده و تمام مراد خدای متعال و [[پیامبر]]{{صل}} را درک نموده و برای خلق بیان نمایند. و چنین تسلطی بر دین الهی مستلزم [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} میباشد؛ همانطور که خود [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} برای تبیین دین محتاج [[علم غیب]] است. از نمونههای حفظ دین از تحریف، تفسیرهایی بوده که [[ائمه]]{{عم}} برای قرآن و روایات نبوی ارائه مینمودند و یا ردیّههایی که با تعابیری مانند {{عربی|اندازه=150%|"لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ "}}<ref>المحاسن، ج۱، ص۱۰۴، باب۴۳؛ محمد صفار، [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]، ج۱، ص ۵۰۵، باب ۱۸؛ کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص۲۱۵؛ و غیره</ref> یا {{عربی|اندازه=150%|"كَذَبُوا أَعْدَاءُ اللَّهِ "}} بر نظر دیگران میزدند. همچنین با فدا کردن جان یا آبروی خویش به حفظ دین همت میگماردند همانطور که [[امام حسین]]{{ع}} با [[علم غیب]] خویش به تقدیر الهی برای حفظ دین به مقتل رفتند و [[امام حسن]]{{ع}} با [[علم غیب]] به تقدیر خدا و این که در صورت [[صلح با معاویه]]، اصل [[دین]] و [[شیعه]] حفظ میگردد آبروی خویش را در معرض خطر قرار داده و ندای "یا مذل المومنین" را به جان خریدند<ref> کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۲؛ ابن شعبه، حسن، تحف العقول، ص۳۰۷؛ مفید، محمد، الاختصاص، ص۸۲.</ref>»<ref>[[سید محمود جزائری | * به شهادت آیات [[قرآن]]، [[احادیث]] و تاریخ، [[ادیان]] و [[کتب آسمانی]] در گذر زمان توسط افرادی سودجو و هواپرست مبتلا به [[تحریف لفظی]] یا معنوی گردیده است.<ref>سوره آل عمران آیه ۷۵ و ۷۸؛ [[احمد طبرسی]]، الإحتجاج، ج۱، ص۱۹۵، خطبة أمیرالمؤمنین{{ع}} بعد فتح البصرة.</ref> و اگر [[پیامبران]] جانشینانی نداشته باشند که آیین آنان را از تحریف حفظ نمایند، یافتن [[صراط مستقیم]] غیر ممکن میشود. و این نقض غرض الهی از خلقت انسانهاست. که با حکمت خدا سازگار نیست. البته این به معنای وجود مقتضی هدایت از سوی خداست، در حالیکه ممکن است مردم عموما یا خصوصا موانعی را ایجاد کنند که از دسترسی به هدایتگران الهی و تبیینهای دینی آنان محروم گردند. در دین اسلام نیز هر چند امکان تحریف لفظی قرآن وجود ندارد اما بدلیل [[تحریفهای معنوی]] [[قرآن]] و [[سنت]] نبوی و نیز تولید روایات جعلی فراوان، فرقههای متعددی در میان مسلمانان تشکیل شده که هر یک به آیاتی از قرآن و دستهای از احادیث منسوب به [[پیامبر]]{{صل}} تمسک میجویند. از این رو ضرورت وجود اوصیایی برای [[پیامبر]]{{صل}} در طول تاریخ، بدیهی است تا صراط مستقیم در میان هواپرستیها، بدعتها و نسبتهای دروغین، برای طالبان حق مفتوح بماند. لازم به ذکر است که این اوصیاء -که در دوران آخرالزمان همان [[ائمه اثنا عشر]]{{عم}} میباشند در صورتی میتوانند دین را از این تحریفها حفظ نمایند که مقتضی آن را داشته باشند یعنی خودشان دارای علمی الهی از منبع غیب باشند، تا هیچ زاویهای از زوایای دین بر آنها پنهان نمانده و تمام مراد خدای متعال و [[پیامبر]]{{صل}} را درک نموده و برای خلق بیان نمایند. و چنین تسلطی بر دین الهی مستلزم [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} میباشد؛ همانطور که خود [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} برای تبیین دین محتاج [[علم غیب]] است. از نمونههای حفظ دین از تحریف، تفسیرهایی بوده که [[ائمه]]{{عم}} برای قرآن و روایات نبوی ارائه مینمودند و یا ردیّههایی که با تعابیری مانند {{عربی|اندازه=150%|"لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ "}}<ref>المحاسن، ج۱، ص۱۰۴، باب۴۳؛ محمد صفار، [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]، ج۱، ص ۵۰۵، باب ۱۸؛ کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص۲۱۵؛ و غیره</ref> یا {{عربی|اندازه=150%|"كَذَبُوا أَعْدَاءُ اللَّهِ "}} بر نظر دیگران میزدند. همچنین با فدا کردن جان یا آبروی خویش به حفظ دین همت میگماردند همانطور که [[امام حسین]]{{ع}} با [[علم غیب]] خویش به تقدیر الهی برای حفظ دین به مقتل رفتند و [[امام حسن]]{{ع}} با [[علم غیب]] به تقدیر خدا و این که در صورت [[صلح با معاویه]]، اصل [[دین]] و [[شیعه]] حفظ میگردد آبروی خویش را در معرض خطر قرار داده و ندای "یا مذل المومنین" را به جان خریدند<ref> کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۲؛ ابن شعبه، حسن، تحف العقول، ص۳۰۷؛ مفید، محمد، الاختصاص، ص۸۲.</ref>»<ref>[[سید محمود جزائری|جزائری، سید محمود]]، [[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایاننامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]، ص۱۳۴-۱۳۶.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۴۴
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حفظ دین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
حفظ دین یکی از وظایف امام
حفظ دین یکی از وجوه ضرورت امامت
- همه مردم از توانایی لازم برای فهم کامل و تفسیر صحیح آیات قرآن و روایات نبوی برخوردار نیستند. همچنین در برخی آیات الهی صرفاً کلیاتی آمده که نیازمند تفصیل است. پس ضرورتاً باید امامی باشد تا رفع این مشکلات نماید. شاهد بر این ضرورت نیز وجود اختلافنظری در امور مهمی است که پس از رحلت پیامبر به وجود آمد. بر اساس سخن نبی مکرم اسلام در حدیث ثقلین، حفظ دین و رسیدن به رستگاری منوط به وجود امام است [۱].
رابطه وظیفه حفظ دین با علم غیب معصوم
- به شهادت آیات قرآن، احادیث و تاریخ، ادیان و کتب آسمانی در گذر زمان توسط افرادی سودجو و هواپرست مبتلا به تحریف لفظی یا معنوی گردیده است.[۲] و اگر پیامبران جانشینانی نداشته باشند که آیین آنان را از تحریف حفظ نمایند، یافتن صراط مستقیم غیر ممکن میشود. و این نقض غرض الهی از خلقت انسانهاست. که با حکمت خدا سازگار نیست. البته این به معنای وجود مقتضی هدایت از سوی خداست، در حالیکه ممکن است مردم عموما یا خصوصا موانعی را ایجاد کنند که از دسترسی به هدایتگران الهی و تبیینهای دینی آنان محروم گردند. در دین اسلام نیز هر چند امکان تحریف لفظی قرآن وجود ندارد اما بدلیل تحریفهای معنوی قرآن و سنت نبوی و نیز تولید روایات جعلی فراوان، فرقههای متعددی در میان مسلمانان تشکیل شده که هر یک به آیاتی از قرآن و دستهای از احادیث منسوب به پیامبر(ص) تمسک میجویند. از این رو ضرورت وجود اوصیایی برای پیامبر(ص) در طول تاریخ، بدیهی است تا صراط مستقیم در میان هواپرستیها، بدعتها و نسبتهای دروغین، برای طالبان حق مفتوح بماند. لازم به ذکر است که این اوصیاء -که در دوران آخرالزمان همان ائمه اثنا عشر(ع) میباشند در صورتی میتوانند دین را از این تحریفها حفظ نمایند که مقتضی آن را داشته باشند یعنی خودشان دارای علمی الهی از منبع غیب باشند، تا هیچ زاویهای از زوایای دین بر آنها پنهان نمانده و تمام مراد خدای متعال و پیامبر(ص) را درک نموده و برای خلق بیان نمایند. و چنین تسلطی بر دین الهی مستلزم علم غیب ائمه(ع) میباشد؛ همانطور که خود پیامبر اسلام(ص) برای تبیین دین محتاج علم غیب است. از نمونههای حفظ دین از تحریف، تفسیرهایی بوده که ائمه(ع) برای قرآن و روایات نبوی ارائه مینمودند و یا ردیّههایی که با تعابیری مانند "لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ "[۳] یا "كَذَبُوا أَعْدَاءُ اللَّهِ " بر نظر دیگران میزدند. همچنین با فدا کردن جان یا آبروی خویش به حفظ دین همت میگماردند همانطور که امام حسین(ع) با علم غیب خویش به تقدیر الهی برای حفظ دین به مقتل رفتند و امام حسن(ع) با علم غیب به تقدیر خدا و این که در صورت صلح با معاویه، اصل دین و شیعه حفظ میگردد آبروی خویش را در معرض خطر قرار داده و ندای "یا مذل المومنین" را به جان خریدند[۴]»[۵].
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک. الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص ۲۰۳.
- ↑ سوره آل عمران آیه ۷۵ و ۷۸؛ احمد طبرسی، الإحتجاج، ج۱، ص۱۹۵، خطبة أمیرالمؤمنین(ع) بعد فتح البصرة.
- ↑ المحاسن، ج۱، ص۱۰۴، باب۴۳؛ محمد صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص ۵۰۵، باب ۱۸؛ کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص۲۱۵؛ و غیره
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۲؛ ابن شعبه، حسن، تحف العقول، ص۳۰۷؛ مفید، محمد، الاختصاص، ص۸۲.
- ↑ جزائری، سید محمود، کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان، ص۱۳۴-۱۳۶.