اذان در سیره امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
* در حادثه [[کربلا]] چند مورد، به کار گرفته شده است. یکی آنگاه که کاروان [[امام حسین|حسین]] با [[سپاه]] [[حر]] در ذوحسم در مسیر [[کربلا]] مواجه شد. هنگام ظهر فرا رسید؛ [[امام حسین]] به [[حجاج بن مسروق]] <ref>و به گفته برخی منابع، به پسر خویش.</ref> فرمود: [[اذان]] بگو. [[اذان]] گفته شد و [[امام حسین]]{{ع}} [[نماز جماعت]] خواند. [[سپاه]] حر نیز به آن [[حضرت]] [[اقتدا]] کرد<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۶، عوالم(الامام الحسین)، بحرانی، ص ۱۶۳</ref> مورد دیگر در [[شام]] و [[بارگاه یزید]]، وقتی [[امام سجاد]]{{ع}} آن [[خطبه]] افشاگر و کوبنده را ایراد کرد و پیاپی [[فضایل]] خویش را بر شمرد و حاضران به [[گریه]] افتادند و افکارشان دگرگون شد و [[یزید]] [[بیم]] آنداشت که فتنه‌ای پیش آید که پایانش ناخوشانید باشد، به مؤذن اشاره کرد که [[اذان]] بگوید تا بدین‌وسیله [[خطبه]] [[امام]] را قطع کند. مؤذن چون [[تکبیر]] گفت، [[حضرت]] فرمود: [[خدا]] بزرگتر از هر چیز است و [[برتر]] از حواس. مؤذن چون گفت: {{عربی|أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏}}، [[حضرت]] فرمود: مو و پوست و گوشت و [[خون]] و مغز و استخوانم به [[یگانگی خدا]] [[گواهی]] می‌دهد. چون مؤذن گفت: {{عربی|أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ }}، [[امام سجاد|حضرت سجاد]] خطاب به [[یزید]] کرد: ای [[یزید]]! این [[محمد]] آیا جد من است یا جد تو؟ اگر بگویی جد توست، [[دروغ]] گفته‌ای و اگر بگویی جد من است، پس چرا [[عترت]] او را کشتی؟<ref>حیاة الامام زین العابدین، باقر شریف القرشی، ص ۱۷۷ به نقل از مقتل خوارزمی</ref> و اینگونه بود که [[امام سجاد|حضرت زین العابدین]]{{ع}}، روش [[یزید]] را در به کار گرفتن [[اذان]] برای خاموش کردن فریاد [[اذان]] مجسم خنثی کرد و از همان موقعیت، [[بهترین]] بهره‌برداری [[سیاسی]] را نمود. [[امام سجاد]] در پاسخ [[ابراهیم بن طلحه]] نیز که از [[حضرت]] پرسید: چه کسی [[پیروز]] شد؟ فرمود هنگام [[نماز]]، [[اذان]] و اقامه بگو می‌فهمی که چه کسی [[پیروز]] شد<ref>نفس المهموم ص ۴۳۴</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۴۳.</ref>.
* در حادثه [[کربلا]] چند مورد، به کار گرفته شده است. یکی آنگاه که کاروان [[امام حسین|حسین]] با [[سپاه]] [[حر]] در ذوحسم در مسیر [[کربلا]] مواجه شد. هنگام ظهر فرا رسید؛ [[امام حسین]] به [[حجاج بن مسروق]] <ref>و به گفته برخی منابع، به پسر خویش.</ref> فرمود: [[اذان]] بگو. [[اذان]] گفته شد و [[امام حسین]] {{ع}} [[نماز جماعت]] خواند. [[سپاه]] حر نیز به آن [[حضرت]] [[اقتدا]] کرد<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۶، عوالم(الامام الحسین)، بحرانی، ص ۱۶۳</ref> مورد دیگر در [[شام]] و [[بارگاه یزید]]، وقتی [[امام سجاد]] {{ع}} آن [[خطبه]] افشاگر و کوبنده را ایراد کرد و پیاپی [[فضایل]] خویش را بر شمرد و حاضران به [[گریه]] افتادند و افکارشان دگرگون شد و [[یزید]] [[بیم]] آنداشت که فتنه‌ای پیش آید که پایانش ناخوشانید باشد، به مؤذن اشاره کرد که [[اذان]] بگوید تا بدین‌وسیله [[خطبه]] [[امام]] را قطع کند. مؤذن چون [[تکبیر]] گفت، [[حضرت]] فرمود: [[خدا]] بزرگتر از هر چیز است و [[برتر]] از حواس. مؤذن چون گفت: {{عربی|أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏}}، [[حضرت]] فرمود: مو و پوست و گوشت و [[خون]] و مغز و استخوانم به [[یگانگی خدا]] [[گواهی]] می‌دهد. چون مؤذن گفت: {{عربی|أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ }}، [[امام سجاد|حضرت سجاد]] خطاب به [[یزید]] کرد: ای [[یزید]]! این [[محمد]] آیا جد من است یا جد تو؟ اگر بگویی جد توست، [[دروغ]] گفته‌ای و اگر بگویی جد من است، پس چرا [[عترت]] او را کشتی؟<ref>حیاة الامام زین العابدین، باقر شریف القرشی، ص ۱۷۷ به نقل از مقتل خوارزمی</ref> و اینگونه بود که [[امام سجاد|حضرت زین العابدین]] {{ع}}، روش [[یزید]] را در به کار گرفتن [[اذان]] برای خاموش کردن فریاد [[اذان]] مجسم خنثی کرد و از همان موقعیت، [[بهترین]] بهره‌برداری [[سیاسی]] را نمود. [[امام سجاد]] در پاسخ [[ابراهیم بن طلحه]] نیز که از [[حضرت]] پرسید: چه کسی [[پیروز]] شد؟ فرمود هنگام [[نماز]]، [[اذان]] و اقامه بگو می‌فهمی که چه کسی [[پیروز]] شد<ref>نفس المهموم ص ۴۳۴</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۴۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۵۲

مقدمه

منابع

پانویس

  1. و به گفته برخی منابع، به پسر خویش.
  2. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۶، عوالم(الامام الحسین)، بحرانی، ص ۱۶۳
  3. حیاة الامام زین العابدین، باقر شریف القرشی، ص ۱۷۷ به نقل از مقتل خوارزمی
  4. نفس المهموم ص ۴۳۴
  5. ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۴۳.