ذمة در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[عهد]] و [[پیمان]] و هر حریمی که [[انسان]] به خاطر تضییع آن مذمّت شود<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۱۷۹.</ref>. اصل آن "ذمّ" به معنای مذمّت، ملامت شدید، در مقابل "[[مدح]]"<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۳۳۱.</ref>.
[[عهد]] و [[پیمان]] و هر حریمی که [[انسان]] به خاطر تضییع آن مذمّت شود<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۱۷۹.</ref>. اصل آن "ذمّ" به معنای مذمّت، ملامت شدید، در مقابل "[[مدح]]"<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۳۳۱.</ref>.


{{متن قرآن|لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ}}<ref>«درباره هیچ مؤمنی نه پیوندی را پاس می‌دارند و نه پیمانی را و آنانند که تجاوزگرند» سوره توبه، آیه ۱۰.</ref>.
{{متن قرآن|لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ}}<ref>«درباره هیچ مؤمنی نه پیوندی را پاس می‌دارند و نه پیمانی را و آنانند که تجاوزگرند» سوره توبه، آیه ۱۰.</ref>.


"[[اهل ذمه|اهل ذمّه]]" به آن دسته‌ای از [[اهل کتاب]] گفته می‌شود که با [[مسلمانان]] [[پیمان]] تحت‌الحمایتی بسته‌اند و در قبال پرداخت [[جزیه]] {{متن قرآن|حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ}}<ref>«به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref> [[جان]] و [[مال]] آنها در [[امان]] می‌ماند<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۳۴۶.</ref>.
"[[اهل ذمه|اهل ذمّه]]" به آن دسته‌ای از [[اهل کتاب]] گفته می‌شود که با [[مسلمانان]] [[پیمان]] تحت‌الحمایتی بسته‌اند و در قبال پرداخت [[جزیه]] {{متن قرآن|حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ}}<ref>«به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref> [[جان]] و [[مال]] آنها در [[امان]] می‌ماند<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۳۴۶.</ref>.


[[ذمه|ذمّه]] [[عهد]] و پیمانی است که بر رعایت آن تأکید بسیاری شده است. [[علامه طباطبایی]] در بحث تفصیلی خود درباره [[عهد]] و [[پیمان]]، علاوه بر [[لزوم]] [[وفا به عهد]] و پیمان‌هایی که [[زندگی]] بین [[انسان‌ها]] را در یک [[جامعه]] تنظیم می‌کند، مانند [[نکاح]]، بیع، اجاره و...، [[عهد]] و پیمان‌هایی را که میان [[جوامع]] مختلف برای [[تأمین امنیت]] متقابل و [[صلح]] منعقد می‌شود، ضروری و واجب‌الوفاء می‌داند<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۹، ص۱۸۴-۱۸۸.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۲۹۱.</ref>
[[ذمه|ذمّه]] [[عهد]] و پیمانی است که بر رعایت آن تأکید بسیاری شده است. [[علامه طباطبایی]] در بحث تفصیلی خود درباره [[عهد]] و [[پیمان]]، علاوه بر [[لزوم]] [[وفا به عهد]] و پیمان‌هایی که [[زندگی]] بین [[انسان‌ها]] را در یک [[جامعه]] تنظیم می‌کند، مانند [[نکاح]]، بیع، اجاره و... ، [[عهد]] و پیمان‌هایی را که میان [[جوامع]] مختلف برای [[تأمین امنیت]] متقابل و [[صلح]] منعقد می‌شود، ضروری و واجب‌الوفاء می‌داند<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۹، ص۱۸۴-۱۸۸.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۲۹۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۱۰

مقدمه

عهد و پیمان و هر حریمی که انسان به خاطر تضییع آن مذمّت شود[۱]. اصل آن "ذمّ" به معنای مذمّت، ملامت شدید، در مقابل "مدح"[۲].

﴿لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ[۳].

"اهل ذمّه" به آن دسته‌ای از اهل کتاب گفته می‌شود که با مسلمانان پیمان تحت‌الحمایتی بسته‌اند و در قبال پرداخت جزیه ﴿حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ[۴] جان و مال آنها در امان می‌ماند[۵].

ذمّه عهد و پیمانی است که بر رعایت آن تأکید بسیاری شده است. علامه طباطبایی در بحث تفصیلی خود درباره عهد و پیمان، علاوه بر لزوم وفا به عهد و پیمان‌هایی که زندگی بین انسان‌ها را در یک جامعه تنظیم می‌کند، مانند نکاح، بیع، اجاره و... ، عهد و پیمان‌هایی را که میان جوامع مختلف برای تأمین امنیت متقابل و صلح منعقد می‌شود، ضروری و واجب‌الوفاء می‌داند[۶].[۷]

منابع

پانویس

  1. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۱۷۹.
  2. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۳۳۱.
  3. «درباره هیچ مؤمنی نه پیوندی را پاس می‌دارند و نه پیمانی را و آنانند که تجاوزگرند» سوره توبه، آیه ۱۰.
  4. «به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  5. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۳۴۶.
  6. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۹، ص۱۸۴-۱۸۸.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۲۹۱.