شعر در سیره معصوم: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
درباره [[شعر]] که بخشی از [[فرهنگ جامعه]] و [[ادبیات]] یک زبان را تشکیل میدهد، اجمالاً آنچه درباره شعرا به ما رسیده، یکسان نیست. در [[قرآن]] شعرا [[سرزنش]] شدهاند؛ چراکه افراد [[گمراه]] از آنان [[پیروی]] میکنند<ref>{{متن قرآن|وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ}} «و از شاعران، گمراهان پیروی میکنند» سوره شعراء، آیه ۲۲۴.</ref> و درنتیجه شعر چندان [[ارزش]] تلقی نمیشود؛ زیرا مضامین آن درباره شراب و [[زنان]] و [[تحقیر]] دیگران بوده است؛ ولی از گزارشهایی استفاده میشود که میتوان از شعر استفاده صحیح کرد و این استفاده مورد [[تأیید]] [[رسول خدا]]{{صل}} بوده است و [[ائمه]] نیز گاهی شعر میگفتند و به اشعار دیگران [[تمسک]] میجستند یا افراد را [[تشویق]] به خواندن شعر در موضوعات خاص مینمودند و شعرا را مورد [[تکریم]] خود قرار میدادند. [[شیخ طوسی]] در مبسوط به این موضوع پرداخته و شعر را [[مباح]] شمرده و شواهدی از [[سیره نبوی]] دراین باره آورده است<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج۸، ص۲۲۵.</ref>. وقتی [[حسان بن ثابت]] شعر بلندش را درباره [[ولایت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[غدیر خم]] خواند، رسول خدا{{صل}} فرمود: همیشه مؤید به [[روح القدس]] باشی تا زمانی که ما را با زبانت [[یاری]] میکنی<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۲۹۰: {{متن حدیث|لَا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِكَ}}.</ref>. [[علاء بن حضرمی]] با جمعی [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسید و گفت: من به [[اهل]] بیتم [[نیکی]] میکنم، ولی آنان به من [[بدی]] میکنند و من [[صله رحم]] میکنم، اما آنان [[قطع رحم]] میکنند. [[حضرت]] فرمود: با آنچه نیکوتر است به آنان پاسخ ده<ref>{{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}} «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref>. علاء بن حضرمی گفت: من دراین باره شعری گفته ام که بهتر است و سه [[بیت]] شعر خود را خواند. پیامبر{{صل}} وقتی شنید، فرمود: برخی اشعار دارای [[حکمت]] هستند و برخی بیانها [[سحر]] میباشند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۹: {{متن حدیث|إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكْمَةً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً}}.</ref> و [[شعر]] تو هرآینه [[نیکو]] است؛ ولی [[کتاب خدا]] نیکوتر است<ref>صدوق؛ الأمالی، ص۶۱۹: {{متن حدیث|إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحُكْماً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً وَ إِنَّ شِعْرَكَ لَحَسَنٌ وَ إِنَّ كِتَابَ اللَّهِ أَحْسَنُ}}.</ref>. | درباره [[شعر]] که بخشی از [[فرهنگ جامعه]] و [[ادبیات]] یک زبان را تشکیل میدهد، اجمالاً آنچه درباره شعرا به ما رسیده، یکسان نیست. در [[قرآن]] شعرا [[سرزنش]] شدهاند؛ چراکه افراد [[گمراه]] از آنان [[پیروی]] میکنند<ref>{{متن قرآن|وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ}} «و از شاعران، گمراهان پیروی میکنند» سوره شعراء، آیه ۲۲۴.</ref> و درنتیجه شعر چندان [[ارزش]] تلقی نمیشود؛ زیرا مضامین آن درباره شراب و [[زنان]] و [[تحقیر]] دیگران بوده است؛ ولی از گزارشهایی استفاده میشود که میتوان از شعر استفاده صحیح کرد و این استفاده مورد [[تأیید]] [[رسول خدا]] {{صل}} بوده است و [[ائمه]] نیز گاهی شعر میگفتند و به اشعار دیگران [[تمسک]] میجستند یا افراد را [[تشویق]] به خواندن شعر در موضوعات خاص مینمودند و شعرا را مورد [[تکریم]] خود قرار میدادند. [[شیخ طوسی]] در مبسوط به این موضوع پرداخته و شعر را [[مباح]] شمرده و شواهدی از [[سیره نبوی]] دراین باره آورده است<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج۸، ص۲۲۵.</ref>. وقتی [[حسان بن ثابت]] شعر بلندش را درباره [[ولایت امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[غدیر خم]] خواند، رسول خدا {{صل}} فرمود: همیشه مؤید به [[روح القدس]] باشی تا زمانی که ما را با زبانت [[یاری]] میکنی<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۲۹۰: {{متن حدیث|لَا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِكَ}}.</ref>. [[علاء بن حضرمی]] با جمعی [[خدمت]] [[پیامبر]] {{صل}} رسید و گفت: من به [[اهل]] بیتم [[نیکی]] میکنم، ولی آنان به من [[بدی]] میکنند و من [[صله رحم]] میکنم، اما آنان [[قطع رحم]] میکنند. [[حضرت]] فرمود: با آنچه نیکوتر است به آنان پاسخ ده<ref>{{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}} «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref>. علاء بن حضرمی گفت: من دراین باره شعری گفته ام که بهتر است و سه [[بیت]] شعر خود را خواند. پیامبر {{صل}} وقتی شنید، فرمود: برخی اشعار دارای [[حکمت]] هستند و برخی بیانها [[سحر]] میباشند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۹: {{متن حدیث|إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكْمَةً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً}}.</ref> و [[شعر]] تو هرآینه [[نیکو]] است؛ ولی [[کتاب خدا]] نیکوتر است<ref>صدوق؛ الأمالی، ص۶۱۹: {{متن حدیث|إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحُكْماً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً وَ إِنَّ شِعْرَكَ لَحَسَنٌ وَ إِنَّ كِتَابَ اللَّهِ أَحْسَنُ}}.</ref>. | ||
[[دیوان]] شعری به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} منسوب است که دارای اشعار مختلفی است. زهرا{{س}} بعد از درگذشت [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مسجد]]، با دو [[بیت]] شعر [[پیامبر]] را مخاطب ساخت و [[گلایه]] کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} برای کلمه «[[زوراء]]» به شعری از [[ابن ابی عقب]] استناد کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۷۷.</ref> و شعری را در موضوع دیگری خواند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۴.</ref> و در [[مجلس عزا]] در منزلش [[دستور]] داد برای [[امام حسین]]{{ع}} شعر بخوانند. [[ام فروه]] همسرش که [[عزادار]] بود و دیگر [[زنان]]، چنان [[صیحه]] زدند و صدایشان بلند شد که [[مردم]] در اطراف [[منزل]] جمع شدند که بفهمند چه خبر است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۱۶.</ref>. اشعار از [[باور]] افراد حکایت دارد؛ ازاین رو بر [[ایمان ابوطالب]] به [[اسلام]] و [[اعتقاد]] وی به [[رسالت]] رسول خدا{{صل}} به اشعار وی درباره آن [[حضرت]] استناد شده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۸: {{متن حدیث| أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّداً *** نَبِيّاً كَمُوسَى خُطَّ فِي أَوَّلِ الْكُتُبِ}}.</ref>. [[کفار]] [[قریش]] که [[طالب بن ابی طالب]] را در [[نبرد بدر]] همراه خود داشتند، بعد از شنیدن اشعار و رجزهای وی که بوی [[حمایت از پیامبر]]{{صل}} را داشت، او را باز گرداندند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۵.</ref>. | [[دیوان]] شعری به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} منسوب است که دارای اشعار مختلفی است. زهرا {{س}} بعد از درگذشت [[رسول خدا]] {{صل}} در [[مسجد]]، با دو [[بیت]] شعر [[پیامبر]] را مخاطب ساخت و [[گلایه]] کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۶.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} برای کلمه «[[زوراء]]» به شعری از [[ابن ابی عقب]] استناد کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۷۷.</ref> و شعری را در موضوع دیگری خواند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۴.</ref> و در [[مجلس عزا]] در منزلش [[دستور]] داد برای [[امام حسین]] {{ع}} شعر بخوانند. [[ام فروه]] همسرش که [[عزادار]] بود و دیگر [[زنان]]، چنان [[صیحه]] زدند و صدایشان بلند شد که [[مردم]] در اطراف [[منزل]] جمع شدند که بفهمند چه خبر است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۱۶.</ref>. اشعار از [[باور]] افراد حکایت دارد؛ ازاین رو بر [[ایمان ابوطالب]] به [[اسلام]] و [[اعتقاد]] وی به [[رسالت]] رسول خدا {{صل}} به اشعار وی درباره آن [[حضرت]] استناد شده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۸: {{متن حدیث| أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّداً *** نَبِيّاً كَمُوسَى خُطَّ فِي أَوَّلِ الْكُتُبِ}}.</ref>. [[کفار]] [[قریش]] که [[طالب بن ابی طالب]] را در [[نبرد بدر]] همراه خود داشتند، بعد از شنیدن اشعار و رجزهای وی که بوی [[حمایت از پیامبر]] {{صل}} را داشت، او را باز گرداندند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۵.</ref>. | ||
اینها همه نشان میدهد که [[ادبیات]] [[متعهد]] مورد [[تأیید]] [[معصومان]] بوده است و از آن [[حمایت]] میکردهاند و شاعرانی را که در این وادی گام بر میداشتند، [[تشویق]] و [[کمک مالی]] میکردند<ref>شیخ مفید، الإختصاص، ص۱۹۳؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۶۴.</ref>. شعر جلوهای از [[فرهنگ]] و [[هنر]] یک [[جامعه]] است و یک سروده میتواند اثر زیادی در حرکت و تلاش یک جامعه داشته باشد. به همراه بردن [[شاعران]] در صحنههای [[نبرد]]، از نقش تأثیرگذار [[شعر]] و شاعران در [[حماسه]] آفرینی جنگجویان حکایت دارد و رجزخوانی جنگجویان در [[نبردها]] در گذشته<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۴. امیرالمؤمنین در جنگ خیبر در برابر مرحب یهودی اینگونه رجز خواند: {{متن حدیث|أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةَ}}: «من کسی هستم که مادرم مرا شیر نامید».</ref> بخشی از این نقش را نشان میدهد. [[رسول خدا]]{{صل}} که [[پیامبر]] [[رحمت]] بود، [[شاعری]] به نام ابوعزه را که در [[جنگ بدر]] بعد از [[اسارت]] [[آزاد]] کرد و دوباره در [[جنگ احد]] به [[تشویق]] [[دشمن]] پرداخت و [[اسیر]] شد، نبخشید<ref>علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۵۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳ (دار الکتب العلمیه). در اثر اخیر سخن پیامبر چنین آمده: {{متن حدیث|إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُلْدَغُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}.</ref> و فرمود: {{متن حدیث| لَا يُلْسَعُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.</ref>: «[[مؤمن]] از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود». این واقعه از حساسیت [[امور فرهنگی]] و [[تبلیغی]] و نقش تأثیرگذار شعر حکایت دارد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۴۹.</ref> | اینها همه نشان میدهد که [[ادبیات]] [[متعهد]] مورد [[تأیید]] [[معصومان]] بوده است و از آن [[حمایت]] میکردهاند و شاعرانی را که در این وادی گام بر میداشتند، [[تشویق]] و [[کمک مالی]] میکردند<ref>شیخ مفید، الإختصاص، ص۱۹۳؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۶۴.</ref>. شعر جلوهای از [[فرهنگ]] و [[هنر]] یک [[جامعه]] است و یک سروده میتواند اثر زیادی در حرکت و تلاش یک جامعه داشته باشد. به همراه بردن [[شاعران]] در صحنههای [[نبرد]]، از نقش تأثیرگذار [[شعر]] و شاعران در [[حماسه]] آفرینی جنگجویان حکایت دارد و رجزخوانی جنگجویان در [[نبردها]] در گذشته<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۴. امیرالمؤمنین در جنگ خیبر در برابر مرحب یهودی اینگونه رجز خواند: {{متن حدیث|أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةَ}}: «من کسی هستم که مادرم مرا شیر نامید».</ref> بخشی از این نقش را نشان میدهد. [[رسول خدا]] {{صل}} که [[پیامبر]] [[رحمت]] بود، [[شاعری]] به نام ابوعزه را که در [[جنگ بدر]] بعد از [[اسارت]] [[آزاد]] کرد و دوباره در [[جنگ احد]] به [[تشویق]] [[دشمن]] پرداخت و [[اسیر]] شد، نبخشید<ref>علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۵۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳ (دار الکتب العلمیه). در اثر اخیر سخن پیامبر چنین آمده: {{متن حدیث|إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُلْدَغُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}.</ref> و فرمود: {{متن حدیث| لَا يُلْسَعُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.</ref>: «[[مؤمن]] از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود». این واقعه از حساسیت [[امور فرهنگی]] و [[تبلیغی]] و نقش تأثیرگذار شعر حکایت دارد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۴۹.</ref> | ||
==پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم == | ||
* [[سیره فرهنگی معصومان درباره شعر به عنوان نماد فرهنگ چه بوده است؟ (پرسش)]] | * [[سیره فرهنگی معصومان درباره شعر به عنوان نماد فرهنگ چه بوده است؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۸
مقدمه
درباره شعر که بخشی از فرهنگ جامعه و ادبیات یک زبان را تشکیل میدهد، اجمالاً آنچه درباره شعرا به ما رسیده، یکسان نیست. در قرآن شعرا سرزنش شدهاند؛ چراکه افراد گمراه از آنان پیروی میکنند[۱] و درنتیجه شعر چندان ارزش تلقی نمیشود؛ زیرا مضامین آن درباره شراب و زنان و تحقیر دیگران بوده است؛ ولی از گزارشهایی استفاده میشود که میتوان از شعر استفاده صحیح کرد و این استفاده مورد تأیید رسول خدا (ص) بوده است و ائمه نیز گاهی شعر میگفتند و به اشعار دیگران تمسک میجستند یا افراد را تشویق به خواندن شعر در موضوعات خاص مینمودند و شعرا را مورد تکریم خود قرار میدادند. شیخ طوسی در مبسوط به این موضوع پرداخته و شعر را مباح شمرده و شواهدی از سیره نبوی دراین باره آورده است[۲]. وقتی حسان بن ثابت شعر بلندش را درباره ولایت امیرالمؤمنین (ع) در غدیر خم خواند، رسول خدا (ص) فرمود: همیشه مؤید به روح القدس باشی تا زمانی که ما را با زبانت یاری میکنی[۳]. علاء بن حضرمی با جمعی خدمت پیامبر (ص) رسید و گفت: من به اهل بیتم نیکی میکنم، ولی آنان به من بدی میکنند و من صله رحم میکنم، اما آنان قطع رحم میکنند. حضرت فرمود: با آنچه نیکوتر است به آنان پاسخ ده[۴]. علاء بن حضرمی گفت: من دراین باره شعری گفته ام که بهتر است و سه بیت شعر خود را خواند. پیامبر (ص) وقتی شنید، فرمود: برخی اشعار دارای حکمت هستند و برخی بیانها سحر میباشند[۵] و شعر تو هرآینه نیکو است؛ ولی کتاب خدا نیکوتر است[۶].
دیوان شعری به امیرالمؤمنین (ع) منسوب است که دارای اشعار مختلفی است. زهرا (س) بعد از درگذشت رسول خدا (ص) در مسجد، با دو بیت شعر پیامبر را مخاطب ساخت و گلایه کرد[۷]. امام صادق (ع) برای کلمه «زوراء» به شعری از ابن ابی عقب استناد کرد[۸] و شعری را در موضوع دیگری خواند[۹] و در مجلس عزا در منزلش دستور داد برای امام حسین (ع) شعر بخوانند. ام فروه همسرش که عزادار بود و دیگر زنان، چنان صیحه زدند و صدایشان بلند شد که مردم در اطراف منزل جمع شدند که بفهمند چه خبر است[۱۰]. اشعار از باور افراد حکایت دارد؛ ازاین رو بر ایمان ابوطالب به اسلام و اعتقاد وی به رسالت رسول خدا (ص) به اشعار وی درباره آن حضرت استناد شده است[۱۱]. کفار قریش که طالب بن ابی طالب را در نبرد بدر همراه خود داشتند، بعد از شنیدن اشعار و رجزهای وی که بوی حمایت از پیامبر (ص) را داشت، او را باز گرداندند[۱۲].
اینها همه نشان میدهد که ادبیات متعهد مورد تأیید معصومان بوده است و از آن حمایت میکردهاند و شاعرانی را که در این وادی گام بر میداشتند، تشویق و کمک مالی میکردند[۱۳]. شعر جلوهای از فرهنگ و هنر یک جامعه است و یک سروده میتواند اثر زیادی در حرکت و تلاش یک جامعه داشته باشد. به همراه بردن شاعران در صحنههای نبرد، از نقش تأثیرگذار شعر و شاعران در حماسه آفرینی جنگجویان حکایت دارد و رجزخوانی جنگجویان در نبردها در گذشته[۱۴] بخشی از این نقش را نشان میدهد. رسول خدا (ص) که پیامبر رحمت بود، شاعری به نام ابوعزه را که در جنگ بدر بعد از اسارت آزاد کرد و دوباره در جنگ احد به تشویق دشمن پرداخت و اسیر شد، نبخشید[۱۵] و فرمود: « لَا يُلْسَعُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ»[۱۶]: «مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود». این واقعه از حساسیت امور فرهنگی و تبلیغی و نقش تأثیرگذار شعر حکایت دارد.[۱۷]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ ﴿وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ﴾ «و از شاعران، گمراهان پیروی میکنند» سوره شعراء، آیه ۲۲۴.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج۸، ص۲۲۵.
- ↑ شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۲۹۰: «لَا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِكَ».
- ↑ ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾ «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۹: «إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكْمَةً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً».
- ↑ صدوق؛ الأمالی، ص۶۱۹: «إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحُكْماً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً وَ إِنَّ شِعْرَكَ لَحَسَنٌ وَ إِنَّ كِتَابَ اللَّهِ أَحْسَنُ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۶.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۷۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۱۶.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۸: « أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّداً *** نَبِيّاً كَمُوسَى خُطَّ فِي أَوَّلِ الْكُتُبِ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۵.
- ↑ شیخ مفید، الإختصاص، ص۱۹۳؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۶۴.
- ↑ شیخ طوسی، الأمالی، ص۴. امیرالمؤمنین در جنگ خیبر در برابر مرحب یهودی اینگونه رجز خواند: «أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةَ»: «من کسی هستم که مادرم مرا شیر نامید».
- ↑ علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۵۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳ (دار الکتب العلمیه). در اثر اخیر سخن پیامبر چنین آمده: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُلْدَغُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ».
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۴۹.