قتادة بن نعمان انصاری: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[قتادة بن نعمان انصاری در رجال و تراجم]] - [[قتادة بن نعمان انصاری در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[قتادة بن نعمان انصاری در رجال و تراجم]] - [[قتادة بن نعمان انصاری در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[قتاده بن نعمان بن زید بن عامر]]، [[کنیه]] ابوعمر یا ابوعبدالله مشهور<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۷۶.</ref> و مادرش، انیسه دختر [[قیس بن عمرو]] از [[قبیله خزرج]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.</ref>. او [[برادر]] [[مادری]] [[ابوسعید خدری]] و از [[طایفه خزرج]] و از [[مدینه]] و [[انصار]] بوده است. [[فرزندان]] او عبارتند از: [[عبدالله]] و [[امعمرو]] که مادرشان [[هند]]، دختر [[اوس بن خزمه بن عدی]] بود و عمرو و [[حفصه]] که مادرشان، خنساء دختر [[خنیس غسانی]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵</ref>. [[قتاده]] در [[عقبه]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} رسید و [[اسلام]] آورد. او در [[جنگ بدر]] و [[احد]] و سایر جنگهای [[رسول خدا]]{{صل}} شرکت داشت و در [[فتح مکه]] [[پرچم]] [[قبیله]] [[بنی ظفر]] با وی بود. او در میان رسول خدا{{صل}} از تیراندازان بنام و معروف بود<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۷۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۸۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.</ref>. | [[قتاده بن نعمان بن زید بن عامر]]، [[کنیه]] ابوعمر یا ابوعبدالله مشهور<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۷۶.</ref> و مادرش، انیسه دختر [[قیس بن عمرو]] از [[قبیله خزرج]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.</ref>. او [[برادر]] [[مادری]] [[ابوسعید خدری]] و از [[طایفه خزرج]] و از [[مدینه]] و [[انصار]] بوده است. [[فرزندان]] او عبارتند از: [[عبدالله]] و [[امعمرو]] که مادرشان [[هند]]، دختر [[اوس بن خزمه بن عدی]] بود و عمرو و [[حفصه]] که مادرشان، خنساء دختر [[خنیس غسانی]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵</ref>. [[قتاده]] در [[عقبه]] به حضور [[پیامبر]] {{صل}} رسید و [[اسلام]] آورد. او در [[جنگ بدر]] و [[احد]] و سایر جنگهای [[رسول خدا]] {{صل}} شرکت داشت و در [[فتح مکه]] [[پرچم]] [[قبیله]] [[بنی ظفر]] با وی بود. او در میان رسول خدا {{صل}} از تیراندازان بنام و معروف بود<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۷۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۸۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.</ref>. | ||
در [[جنگ احد]] تیری به چشمش خورد و آن را از حدقه بیرون آورد و چشمش بر روی گونهاش آویزان شد. در همان حال به حضور پیامبر{{صل}} رسید و گفت: "یا [[رسول الله]]! تازه با زنی [[ازدواج]] کردهام که او را زیاد دوست دارم و از آن میترسم که اگر مرا با این حال ببیند، علاقهاش از بین برود". | در [[جنگ احد]] تیری به چشمش خورد و آن را از حدقه بیرون آورد و چشمش بر روی گونهاش آویزان شد. در همان حال به حضور پیامبر {{صل}} رسید و گفت: "یا [[رسول الله]]! تازه با زنی [[ازدواج]] کردهام که او را زیاد دوست دارم و از آن میترسم که اگر مرا با این حال ببیند، علاقهاش از بین برود". | ||
رسول خدا{{صل}} با دست مبارکش چشم را در جای خود گذاشت و اینگونه [[دعا]] فرمود: "خدایا آن را [[زیبا]] گردان" به سبب [[دعای پیامبر]]{{صل}} چشمش از اول نیز بهتر و زیباتر شد و بر بیناییاش افزوده شد و هرگز آن چشم [[بیمار]] نشد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۷۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۹۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.</ref>. | رسول خدا {{صل}} با دست مبارکش چشم را در جای خود گذاشت و اینگونه [[دعا]] فرمود: "خدایا آن را [[زیبا]] گردان" به سبب [[دعای پیامبر]] {{صل}} چشمش از اول نیز بهتر و زیباتر شد و بر بیناییاش افزوده شد و هرگز آن چشم [[بیمار]] نشد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۷۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۹۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.</ref>. | ||
[[نقل]] شده، در [[زمان]] [[خلافت]] [[عمر بن عبد العزیز]]، مردی از فرزندان قتاده همراه [[دیوان]] [[مردم مدینه]] در [[شام]] پیش او رفت. | [[نقل]] شده، در [[زمان]] [[خلافت]] [[عمر بن عبد العزیز]]، مردی از فرزندان قتاده همراه [[دیوان]] [[مردم مدینه]] در [[شام]] پیش او رفت. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
عمر بن عبد العزیز پرسید: این مرد از چه خاندانی است؟ | عمر بن عبد العزیز پرسید: این مرد از چه خاندانی است؟ | ||
او با این اشعار به [[خلیفه]] پاسخ داد: من فرزند کسی هستم که دیدهاش بر گونهاش آویخته و با دست [[مبارک]] [[رسول خدا]]{{صل}} به جای خود بازگردانیده شد. پس برگشتن به صورت به صورت اول برگشت و به [[راستی]] چشمی [[زیبا]] بود، و بهتر از آن، قبل آن است<ref>{{عربی|انا ابن الذی سالت علی الخد عینه | او با این اشعار به [[خلیفه]] پاسخ داد: من فرزند کسی هستم که دیدهاش بر گونهاش آویخته و با دست [[مبارک]] [[رسول خدا]] {{صل}} به جای خود بازگردانیده شد. پس برگشتن به صورت به صورت اول برگشت و به [[راستی]] چشمی [[زیبا]] بود، و بهتر از آن، قبل آن است<ref>{{عربی|انا ابن الذی سالت علی الخد عینه فردت بکف المصطفی احسن الرد فعادت کما کانت الأول أمرها فیا حسن ما عین و یا حسن مارد}}</ref>. | ||
[[عمر بن عبدالعزیز]] او را تحسین کرد و گفت: این است [[بزرگواری]]؛ نه کاسه شیری که با آب آمیخته شود و سپس بول شود<ref>{{عربی|تلک المکارم لا تعبان من لبن | [[عمر بن عبدالعزیز]] او را تحسین کرد و گفت: این است [[بزرگواری]]؛ نه کاسه شیری که با آب آمیخته شود و سپس بول شود<ref>{{عربی|تلک المکارم لا تعبان من لبن شیبا بماء فعادا بعد أبوالا}}؛الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۷۵؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۹۰.</ref>. | ||
[[نقل]] شده، [[قتاده]] در [[سال ۲۳ هجری]]، در [[زمان]] [[خلافت عمر]] و در حالی که ۶۵ سال داشت، از [[دنیا]] رفت و [[عمر بن خطاب]] بر [[بدن]] او [[نماز]] خواند و [[ابوسعید خدری]] او را در [[قبر]] گذاشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ اسد الغابه، این اثیر، ج۴، ص۹۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۹.</ref>.<ref>[[رحمان فتاحزاده|فتاحزاده، رحمان]]، [[قتاده بن نعمان (مقاله)|مقاله «قتاده بن نعمان»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۱۷-۱۸.</ref>. | [[نقل]] شده، [[قتاده]] در [[سال ۲۳ هجری]]، در [[زمان]] [[خلافت عمر]] و در حالی که ۶۵ سال داشت، از [[دنیا]] رفت و [[عمر بن خطاب]] بر [[بدن]] او [[نماز]] خواند و [[ابوسعید خدری]] او را در [[قبر]] گذاشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ اسد الغابه، این اثیر، ج۴، ص۹۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۹.</ref>.<ref>[[رحمان فتاحزاده|فتاحزاده، رحمان]]، [[قتاده بن نعمان (مقاله)|مقاله «قتاده بن نعمان»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۱۷-۱۸.</ref>. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۸
مقدمه
قتاده بن نعمان بن زید بن عامر، کنیه ابوعمر یا ابوعبدالله مشهور[۱] و مادرش، انیسه دختر قیس بن عمرو از قبیله خزرج بود[۲]. او برادر مادری ابوسعید خدری و از طایفه خزرج و از مدینه و انصار بوده است. فرزندان او عبارتند از: عبدالله و امعمرو که مادرشان هند، دختر اوس بن خزمه بن عدی بود و عمرو و حفصه که مادرشان، خنساء دختر خنیس غسانی بود[۳]. قتاده در عقبه به حضور پیامبر (ص) رسید و اسلام آورد. او در جنگ بدر و احد و سایر جنگهای رسول خدا (ص) شرکت داشت و در فتح مکه پرچم قبیله بنی ظفر با وی بود. او در میان رسول خدا (ص) از تیراندازان بنام و معروف بود[۴].
در جنگ احد تیری به چشمش خورد و آن را از حدقه بیرون آورد و چشمش بر روی گونهاش آویزان شد. در همان حال به حضور پیامبر (ص) رسید و گفت: "یا رسول الله! تازه با زنی ازدواج کردهام که او را زیاد دوست دارم و از آن میترسم که اگر مرا با این حال ببیند، علاقهاش از بین برود".
رسول خدا (ص) با دست مبارکش چشم را در جای خود گذاشت و اینگونه دعا فرمود: "خدایا آن را زیبا گردان" به سبب دعای پیامبر (ص) چشمش از اول نیز بهتر و زیباتر شد و بر بیناییاش افزوده شد و هرگز آن چشم بیمار نشد[۵].
نقل شده، در زمان خلافت عمر بن عبد العزیز، مردی از فرزندان قتاده همراه دیوان مردم مدینه در شام پیش او رفت.
عمر بن عبد العزیز پرسید: این مرد از چه خاندانی است؟
او با این اشعار به خلیفه پاسخ داد: من فرزند کسی هستم که دیدهاش بر گونهاش آویخته و با دست مبارک رسول خدا (ص) به جای خود بازگردانیده شد. پس برگشتن به صورت به صورت اول برگشت و به راستی چشمی زیبا بود، و بهتر از آن، قبل آن است[۶].
عمر بن عبدالعزیز او را تحسین کرد و گفت: این است بزرگواری؛ نه کاسه شیری که با آب آمیخته شود و سپس بول شود[۷].
نقل شده، قتاده در سال ۲۳ هجری، در زمان خلافت عمر و در حالی که ۶۵ سال داشت، از دنیا رفت و عمر بن خطاب بر بدن او نماز خواند و ابوسعید خدری او را در قبر گذاشت[۸].[۹].
منابع
پانویس
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۷۶.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۷۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۸۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۷۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۹۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.
- ↑ انا ابن الذی سالت علی الخد عینه فردت بکف المصطفی احسن الرد فعادت کما کانت الأول أمرها فیا حسن ما عین و یا حسن مارد
- ↑ تلک المکارم لا تعبان من لبن شیبا بماء فعادا بعد أبوالا؛الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۷۵؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۹۰.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ اسد الغابه، این اثیر، ج۴، ص۹۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۹.
- ↑ فتاحزاده، رحمان، مقاله «قتاده بن نعمان»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۱۷-۱۸.