جنگ خندق: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''جنگ خندق''': نبرد خندق در زمان [[پیامبر]] (سال ۵ هجری) در غرب مدینه اتفاق افتاد. و نقش سرنوشت‌ساز و عظیم [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در آن، یادکردنی است. سپاه مشرکین مدینه را محاصره کردند. به پیشنهاد [[سلمان فارسی]] دور مدینه خندق کندند تا دشمن وارد مدینه نشود. عمرو بن عبدودّ با تعدادی از شجاعان نام‌آور از خندق گذشتند و در میدانی رویاروی مسلمانان قرار گرفتند و مبارز طلبیدند و کسی جواب نداد. [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} به میدان او رفت. جملۀ معروف {{عربی|اندازه=155%|برز الإیمان کلّه إلی الشّرک کلّه}}همۀ ایمان در برابر همۀ شرک قرار گرفته است) از زبان [[پیامبر]] شنیده شد<ref>بحار الأنوار، ج ۲۰ ص ۲۱۵</ref> و [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} را دعا کرد. نبردی سخت درگرفت و [[امام علی|امیر المؤمنین]] با ضربتی عمرو بن عبدودّ را از پای درآورد و سپاه مشرکین گریختند و نبرد به سود مسلمانان پایان یافت. دربارۀ آن ضربت بی‌همتا و سرنوشت‌ساز، [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"لضربة علیّ لعمرو یوم الخندق تعدل عبادة الثّقلین"}}<ref>عوالی اللّئالی، ج ۴ ص ۸۶</ref> و آن ضربت را برابر با ارزش عبادت جنّ و انس دانست. این ستایش با تعبیرهای مختلف (مثل: لمبارزة علیّ، قتل علیّ و. . .) آمده است. اخلاص [[امام علی|علی]]{{ع}} در این نبرد نیز مهمّ است. وقتی پس از ضربتی روی سینۀ عمرو بن عبدودّ نشست، او جسارت کرده آب دهان افکند، [[امام علی|علی]]{{ع}} برخاست و چند قدم راه رفت، دوباره برگشت و سر او را از تن جدا کرد. وقتی علّت این کار را پرسیدند، فرمود: نخواستم به خاطر عصبانیت او را بکشم، بلکه می‌خواستم فقط به خاطر خدا باشد<ref> مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲ ص ۱۱۵، بحار الأنوار، ج ۴۱ ص ۵۱</ref>. این اخلاص، در شعرهای معروف مولوی آمده است.<ref>مثنوی، دفتر اوّل، بیتهای ۳۷۲۱ تا ۳۸۱۰، گوا مخفّف گواه است</ref> برخورد جوانمردانۀ [[امام]] با کشتۀ دشمن نیز مشهور است، که زره از تن او نکند و چون خواهر عمرو بر بالین برادر آمد و از کشندۀ او پرسید و دانست که [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} او را کشته، بر برادر نگریست و گفت که جوانمردی بزرگ او را کشته است.<ref>ارشاد، ج ۱ ص ۱۰۷</ref> این نیز از افتخارات و فضایل آن حضرت به شمار می‌رود.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۱۸۵.</ref>
'''جنگ خندق''' نبرد خندق در زمان [[پیامبر]] (سال ۵ هجری) در غرب مدینه اتفاق افتاد. و نقش سرنوشت‌ساز و عظیم [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در آن، یادکردنی است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۱۸۵.</ref>.
 
==مقدمه==
*سپاه مشرکین مدینه را محاصره کردند. به پیشنهاد [[سلمان فارسی]] دور مدینه خندق کندند تا دشمن وارد مدینه نشود. عمرو بن عبدودّ با تعدادی از شجاعان نام‌آور از خندق گذشتند و در میدانی رویاروی مسلمانان قرار گرفتند و مبارز طلبیدند و کسی جواب نداد. [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} به میدان او رفت. جملۀ معروف {{عربی|اندازه=155%|برز الإیمان کلّه إلی الشّرک کلّه}}همۀ ایمان در برابر همۀ شرک قرار گرفته است) از زبان [[پیامبر]] شنیده شد<ref>بحار الأنوار، ج ۲۰ ص ۲۱۵</ref> و [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} را دعا کرد. نبردی سخت درگرفت و [[امام علی|امیر المؤمنین]] با ضربتی عمرو بن عبدودّ را از پای درآورد و سپاه مشرکین گریختند و نبرد به سود مسلمانان پایان یافت. دربارۀ آن ضربت بی‌همتا و سرنوشت‌ساز، [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"لضربة علیّ لعمرو یوم الخندق تعدل عبادة الثّقلین"}}<ref>عوالی اللّئالی، ج ۴ ص ۸۶</ref> و آن ضربت را برابر با ارزش عبادت جنّ و انس دانست. این ستایش با تعبیرهای مختلف (مثل: لمبارزة علیّ، قتل علیّ و. . .) آمده است. اخلاص [[امام علی|علی]]{{ع}} در این نبرد نیز مهمّ است. وقتی پس از ضربتی روی سینۀ عمرو بن عبدودّ نشست، او جسارت کرده آب دهان افکند، [[امام علی|علی]]{{ع}} برخاست و چند قدم راه رفت، دوباره برگشت و سر او را از تن جدا کرد. وقتی علّت این کار را پرسیدند، فرمود: نخواستم به خاطر عصبانیت او را بکشم، بلکه می‌خواستم فقط به خاطر خدا باشد<ref> مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲ ص ۱۱۵، بحار الأنوار، ج ۴۱ ص ۵۱</ref>. این اخلاص، در شعرهای معروف مولوی آمده است.<ref>مثنوی، دفتر اوّل، بیتهای ۳۷۲۱ تا ۳۸۱۰، گوا مخفّف گواه است</ref> برخورد جوانمردانۀ [[امام]] با کشتۀ دشمن نیز مشهور است، که زره از تن او نکند و چون خواهر عمرو بر بالین برادر آمد و از کشندۀ او پرسید و دانست که [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} او را کشته، بر برادر نگریست و گفت که جوانمردی بزرگ او را کشته است.<ref>ارشاد، ج ۱ ص ۱۰۷</ref> این نیز از افتخارات و فضایل آن حضرت به شمار می‌رود.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۱۸۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۸

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جنگ خندق (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

جنگ خندق نبرد خندق در زمان پیامبر (سال ۵ هجری) در غرب مدینه اتفاق افتاد. و نقش سرنوشت‌ساز و عظیم حضرت علی(ع) در آن، یادکردنی است[۱].

مقدمه

  • سپاه مشرکین مدینه را محاصره کردند. به پیشنهاد سلمان فارسی دور مدینه خندق کندند تا دشمن وارد مدینه نشود. عمرو بن عبدودّ با تعدادی از شجاعان نام‌آور از خندق گذشتند و در میدانی رویاروی مسلمانان قرار گرفتند و مبارز طلبیدند و کسی جواب نداد. امیر المؤمنین(ع) به میدان او رفت. جملۀ معروف برز الإیمان کلّه إلی الشّرک کلّههمۀ ایمان در برابر همۀ شرک قرار گرفته است) از زبان پیامبر شنیده شد[۲] و حضرت علی(ع) را دعا کرد. نبردی سخت درگرفت و امیر المؤمنین با ضربتی عمرو بن عبدودّ را از پای درآورد و سپاه مشرکین گریختند و نبرد به سود مسلمانان پایان یافت. دربارۀ آن ضربت بی‌همتا و سرنوشت‌ساز، رسول خدا(ص) فرمود: "لضربة علیّ لعمرو یوم الخندق تعدل عبادة الثّقلین"[۳] و آن ضربت را برابر با ارزش عبادت جنّ و انس دانست. این ستایش با تعبیرهای مختلف (مثل: لمبارزة علیّ، قتل علیّ و. . .) آمده است. اخلاص علی(ع) در این نبرد نیز مهمّ است. وقتی پس از ضربتی روی سینۀ عمرو بن عبدودّ نشست، او جسارت کرده آب دهان افکند، علی(ع) برخاست و چند قدم راه رفت، دوباره برگشت و سر او را از تن جدا کرد. وقتی علّت این کار را پرسیدند، فرمود: نخواستم به خاطر عصبانیت او را بکشم، بلکه می‌خواستم فقط به خاطر خدا باشد[۴]. این اخلاص، در شعرهای معروف مولوی آمده است.[۵] برخورد جوانمردانۀ امام با کشتۀ دشمن نیز مشهور است، که زره از تن او نکند و چون خواهر عمرو بر بالین برادر آمد و از کشندۀ او پرسید و دانست که علی بن ابی طالب(ع) او را کشته، بر برادر نگریست و گفت که جوانمردی بزرگ او را کشته است.[۶] این نیز از افتخارات و فضایل آن حضرت به شمار می‌رود.[۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۱۸۵.
  2. بحار الأنوار، ج ۲۰ ص ۲۱۵
  3. عوالی اللّئالی، ج ۴ ص ۸۶
  4. مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲ ص ۱۱۵، بحار الأنوار، ج ۴۱ ص ۵۱
  5. مثنوی، دفتر اوّل، بیتهای ۳۷۲۱ تا ۳۸۱۰، گوا مخفّف گواه است
  6. ارشاد، ج ۱ ص ۱۰۷
  7. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۱۸۵.