ام حکم بنت ابی سفیان در قرآن: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'شان نزول' به 'شأن نزول') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
وی و ۵ [[زن]] دیگر به نامهای [[فاطمه دختر ابیامیه]] و [[امکلثوم]] ([[همسران]] [[عمر]])، [[بروع دختر عقبه|بَرْوَع دختر عُقْبَه]]، [[عبده دختر عبدالعزی|عَبدَه دختر عبدالعزّی]] و هنده دختر ابوجهل هنگام [[مهاجرت]] شوهرانشان به [[مدینه]] از [[همراهی]] آنان سر باز زدند، ازاینرو <ref>المحبر، ص ۴۳۲ ـ ۴۳۳؛ روضالجنان، ج ۱۹، ص ۱۶۸.</ref> [[همسر]] [[امحکم]] ([[عیاض بن غنم فهری|عِیاض بن غَنْم فِهری]]) وی را به سبب بقای بر [[کفر]] یا [[ارتداد]] [[طلاق]] داد.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۳۳.</ref> او سپس با [[عبدالله بن عثمان ثقفی]] [[ازدواج]] کرد و به [[طائف]] رفت و پس از اینکه شوهرش در [[حمله]] [[مسلمانان]] به طائف در [[سال نهم هجری]] کشته شد<ref>المحبر، ص ۱۰۵؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۵۰.</ref> به [[اسلام]] گروید و با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[بیعت]] کرد.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۵۰؛ تاریخ دمشق، ج۷۰، ص ۲۱۹.</ref> برخی اسلام وی را هنگام [[فتح مکّه]] ([[سال هشتم هجری]]) دانستهاند<ref>تاریخ دمشق، ج ۷۰، ص ۲۱۹.</ref> که باتوجّه به [[مرگ]] همسر او در محاصره طائف، درست نمینماید. امّحکم در [[زمان]] [[حکومت]] برادرش [[معاویه]] به [[شام]] رفت. وی از همسر دومش [[فرزندی]] داشت که به [[عبدالرحمن بن امحکم]] [[شهرت]] یافت و از طرف معاویه به [[امارت کوفه]] و سپس [[مصر]] گمارده شد. امّحکم در ماجرای [[اعتراض]] [[مصریان]] به فرزندش، در حضور معاویه و [[سفیر]] مصر، به شدت از پسرش [[دفاع]] کرد. [[سفیر]] مصر به امّ حکم گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] نه ازدواجت [[میمون]] بود و نه فرزندت نجیب.<ref>تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۵۳ ـ ۲۵۴.</ref> امّ حکم را از [[راویان]] طبقه دوم [[تابعان]] شام برشمردهاند <ref>اعلام النساء، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[ام حکم بنت ابی سفیان (مقاله)|مقاله «ام حکم بنت ابی سفیان»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref> | وی و ۵ [[زن]] دیگر به نامهای [[فاطمه دختر ابیامیه]] و [[امکلثوم]] ([[همسران]] [[عمر]])، [[بروع دختر عقبه|بَرْوَع دختر عُقْبَه]]، [[عبده دختر عبدالعزی|عَبدَه دختر عبدالعزّی]] و هنده دختر ابوجهل هنگام [[مهاجرت]] شوهرانشان به [[مدینه]] از [[همراهی]] آنان سر باز زدند، ازاینرو <ref>المحبر، ص ۴۳۲ ـ ۴۳۳؛ روضالجنان، ج ۱۹، ص ۱۶۸.</ref> [[همسر]] [[امحکم]] ([[عیاض بن غنم فهری|عِیاض بن غَنْم فِهری]]) وی را به سبب بقای بر [[کفر]] یا [[ارتداد]] [[طلاق]] داد.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۳۳.</ref> او سپس با [[عبدالله بن عثمان ثقفی]] [[ازدواج]] کرد و به [[طائف]] رفت و پس از اینکه شوهرش در [[حمله]] [[مسلمانان]] به طائف در [[سال نهم هجری]] کشته شد<ref>المحبر، ص ۱۰۵؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۵۰.</ref> به [[اسلام]] گروید و با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[بیعت]] کرد.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۵۰؛ تاریخ دمشق، ج۷۰، ص ۲۱۹.</ref> برخی اسلام وی را هنگام [[فتح مکّه]] ([[سال هشتم هجری]]) دانستهاند<ref>تاریخ دمشق، ج ۷۰، ص ۲۱۹.</ref> که باتوجّه به [[مرگ]] همسر او در محاصره طائف، درست نمینماید. امّحکم در [[زمان]] [[حکومت]] برادرش [[معاویه]] به [[شام]] رفت. وی از همسر دومش [[فرزندی]] داشت که به [[عبدالرحمن بن امحکم]] [[شهرت]] یافت و از طرف معاویه به [[امارت کوفه]] و سپس [[مصر]] گمارده شد. امّحکم در ماجرای [[اعتراض]] [[مصریان]] به فرزندش، در حضور معاویه و [[سفیر]] مصر، به شدت از پسرش [[دفاع]] کرد. [[سفیر]] مصر به امّ حکم گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] نه ازدواجت [[میمون]] بود و نه فرزندت نجیب.<ref>تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۵۳ ـ ۲۵۴.</ref> امّ حکم را از [[راویان]] طبقه دوم [[تابعان]] شام برشمردهاند <ref>اعلام النساء، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[ام حکم بنت ابی سفیان (مقاله)|مقاله «ام حکم بنت ابی سفیان»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref> | ||
== [[ام حکم بنت ابی سفیان]] در [[ | == [[ام حکم بنت ابی سفیان]] در [[شأن نزول]] == | ||
[[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ ۖ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ۖ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ ۖ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ۚ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ۚ ذَٰلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ ۖ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرتکنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کردهاند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز میتوانند کابینی که (به زنانشان) دادهاند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری میکند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref> که ناظر به بخشی از [[عهدنامه]] [[صلح حدیبیّه]] و درباره بازگرداندن [[زنان]] [[مسلمان]] و فراری از [[مکه]] است [[فرمان]] داد که اگر زنان [[مؤمن]] [[هجرت]] کردند و از [[کافران]] جدا شدند آنان را به [[مشرکان]] باز نگردانند و مهر آنان را به شوهران کافرشان بازپس دهند <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۰۶؛ تاریخ دمشق، ج ۷۰، ص۲۲۰.</ref>. در این [[آیه]] همچنین [[خداوند]] به [[مؤمنان]] [[دستور]] میدهد که [[همسران]] [[کافر]] خود را در [[عقد]] [[ازدواج]] خود نگه ندارند و مهری را که به آنان پرداختهاند از [[مشرکان]] مطالبه کنند. در پی [[نزول]] این آیه عدهای، از جمله [[عیاض بن غنم|عِیاض بن غَنْم]] [[شداد فهری|شداد فِهری]] [[همسر]] امحکم<ref>تاریخ دمشق، ج ۷۰، ص ۲۲۰.</ref> همسران خود را [[طلاق]] دادند. سپس آیه {{متن قرآن|وَإِنْ فَاتَكُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُمْ مِثْلَ مَا أَنْفَقُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ}}<ref>«و اگر زنی از همسران شما به سوی کافران رفت سپس شما غنائمی گرفتید، به آنانی که زنانشان (نزد کافران) رفتهاند، همچند آنچه که (برای کابین زنانشان) پرداختهاند (از غنائم) بدهید و از خداوندی که به او ایمان دارید پروا کنید» سوره ممتحنه، آیه ۱۱.</ref> نازل شد و [[فرمان]] داد: اگر زنی از [[مسلمانان]] جدا شد و به سوی [[کافران]] رفت، اگر آنان مهر مورد مطالبه مسلمانان را ندادند از [[غنیمت]] [[جنگ]] داده شود. امّا در اینکه سبب جدایی امّ حکم از همسرش [[هجرت]] نکردن وی همراه همسر خود به خاطر بقای بر [[کفر]] و یا [[ارتداد]] بود <ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۵۰.</ref> آرای [[مفسران]] و [[تاریخنگاران]] یکسان نیست. | [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ ۖ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ۖ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ ۖ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ۚ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ۚ ذَٰلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ ۖ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرتکنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کردهاند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز میتوانند کابینی که (به زنانشان) دادهاند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری میکند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref> که ناظر به بخشی از [[عهدنامه]] [[صلح حدیبیّه]] و درباره بازگرداندن [[زنان]] [[مسلمان]] و فراری از [[مکه]] است [[فرمان]] داد که اگر زنان [[مؤمن]] [[هجرت]] کردند و از [[کافران]] جدا شدند آنان را به [[مشرکان]] باز نگردانند و مهر آنان را به شوهران کافرشان بازپس دهند <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۰۶؛ تاریخ دمشق، ج ۷۰، ص۲۲۰.</ref>. در این [[آیه]] همچنین [[خداوند]] به [[مؤمنان]] [[دستور]] میدهد که [[همسران]] [[کافر]] خود را در [[عقد]] [[ازدواج]] خود نگه ندارند و مهری را که به آنان پرداختهاند از [[مشرکان]] مطالبه کنند. در پی [[نزول]] این آیه عدهای، از جمله [[عیاض بن غنم|عِیاض بن غَنْم]] [[شداد فهری|شداد فِهری]] [[همسر]] امحکم<ref>تاریخ دمشق، ج ۷۰، ص ۲۲۰.</ref> همسران خود را [[طلاق]] دادند. سپس آیه {{متن قرآن|وَإِنْ فَاتَكُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُمْ مِثْلَ مَا أَنْفَقُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ}}<ref>«و اگر زنی از همسران شما به سوی کافران رفت سپس شما غنائمی گرفتید، به آنانی که زنانشان (نزد کافران) رفتهاند، همچند آنچه که (برای کابین زنانشان) پرداختهاند (از غنائم) بدهید و از خداوندی که به او ایمان دارید پروا کنید» سوره ممتحنه، آیه ۱۱.</ref> نازل شد و [[فرمان]] داد: اگر زنی از [[مسلمانان]] جدا شد و به سوی [[کافران]] رفت، اگر آنان مهر مورد مطالبه مسلمانان را ندادند از [[غنیمت]] [[جنگ]] داده شود. امّا در اینکه سبب جدایی امّ حکم از همسرش [[هجرت]] نکردن وی همراه همسر خود به خاطر بقای بر [[کفر]] و یا [[ارتداد]] بود <ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۵۰.</ref> آرای [[مفسران]] و [[تاریخنگاران]] یکسان نیست. | ||
نسخهٔ ۱۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۱۰
مقدمه
وی و ۵ زن دیگر به نامهای فاطمه دختر ابیامیه و امکلثوم (همسران عمر)، بَرْوَع دختر عُقْبَه، عَبدَه دختر عبدالعزّی و هنده دختر ابوجهل هنگام مهاجرت شوهرانشان به مدینه از همراهی آنان سر باز زدند، ازاینرو [۱] همسر امحکم (عِیاض بن غَنْم فِهری) وی را به سبب بقای بر کفر یا ارتداد طلاق داد.[۲] او سپس با عبدالله بن عثمان ثقفی ازدواج کرد و به طائف رفت و پس از اینکه شوهرش در حمله مسلمانان به طائف در سال نهم هجری کشته شد[۳] به اسلام گروید و با پیامبر اکرم (ص) بیعت کرد.[۴] برخی اسلام وی را هنگام فتح مکّه (سال هشتم هجری) دانستهاند[۵] که باتوجّه به مرگ همسر او در محاصره طائف، درست نمینماید. امّحکم در زمان حکومت برادرش معاویه به شام رفت. وی از همسر دومش فرزندی داشت که به عبدالرحمن بن امحکم شهرت یافت و از طرف معاویه به امارت کوفه و سپس مصر گمارده شد. امّحکم در ماجرای اعتراض مصریان به فرزندش، در حضور معاویه و سفیر مصر، به شدت از پسرش دفاع کرد. سفیر مصر به امّ حکم گفت: به خدا سوگند نه ازدواجت میمون بود و نه فرزندت نجیب.[۶] امّ حکم را از راویان طبقه دوم تابعان شام برشمردهاند [۷][۸]
ام حکم بنت ابی سفیان در شأن نزول
خداوند در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ ۖ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ۖ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ ۖ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ۚ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ۚ ذَٰلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ ۖ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۹] که ناظر به بخشی از عهدنامه صلح حدیبیّه و درباره بازگرداندن زنان مسلمان و فراری از مکه است فرمان داد که اگر زنان مؤمن هجرت کردند و از کافران جدا شدند آنان را به مشرکان باز نگردانند و مهر آنان را به شوهران کافرشان بازپس دهند [۱۰]. در این آیه همچنین خداوند به مؤمنان دستور میدهد که همسران کافر خود را در عقد ازدواج خود نگه ندارند و مهری را که به آنان پرداختهاند از مشرکان مطالبه کنند. در پی نزول این آیه عدهای، از جمله عِیاض بن غَنْم شداد فِهری همسر امحکم[۱۱] همسران خود را طلاق دادند. سپس آیه ﴿وَإِنْ فَاتَكُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُمْ مِثْلَ مَا أَنْفَقُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ﴾[۱۲] نازل شد و فرمان داد: اگر زنی از مسلمانان جدا شد و به سوی کافران رفت، اگر آنان مهر مورد مطالبه مسلمانان را ندادند از غنیمت جنگ داده شود. امّا در اینکه سبب جدایی امّ حکم از همسرش هجرت نکردن وی همراه همسر خود به خاطر بقای بر کفر و یا ارتداد بود [۱۳] آرای مفسران و تاریخنگاران یکسان نیست.
هرچند واقدی و سُهیلی برآناند که هیچ زنی از مسلمانان مرتدّ نشد و شوهر خود را ترک نکرد و این آیه فقط حکم خدا را بیان میکند؛[۱۴] اما برخی [۱۵] برآناند که ام حکم بیتردید از زنانی بوده که مرتد شده و به مشرکان پیوستند.[۱۶]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ المحبر، ص ۴۳۲ ـ ۴۳۳؛ روضالجنان، ج ۱۹، ص ۱۶۸.
- ↑ المغازی، ج ۲، ص ۶۳۳.
- ↑ المحبر، ص ۱۰۵؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۵۰.
- ↑ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۵۰؛ تاریخ دمشق، ج۷۰، ص ۲۱۹.
- ↑ تاریخ دمشق، ج ۷۰، ص ۲۱۹.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۵۳ ـ ۲۵۴.
- ↑ اعلام النساء، ج ۱، ص ۲۷۹.
- ↑ اورعی، مرتضی، مقاله «ام حکم بنت ابی سفیان»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴.
- ↑ «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرتکنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کردهاند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز میتوانند کابینی که (به زنانشان) دادهاند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری میکند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۰۶؛ تاریخ دمشق، ج ۷۰، ص۲۲۰.
- ↑ تاریخ دمشق، ج ۷۰، ص ۲۲۰.
- ↑ «و اگر زنی از همسران شما به سوی کافران رفت سپس شما غنائمی گرفتید، به آنانی که زنانشان (نزد کافران) رفتهاند، همچند آنچه که (برای کابین زنانشان) پرداختهاند (از غنائم) بدهید و از خداوندی که به او ایمان دارید پروا کنید» سوره ممتحنه، آیه ۱۱.
- ↑ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۵۰.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۶۳۲؛ الروضالانف، ج۶، ص۵۸۴.
- ↑ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۵۰؛ روض الجنان، ج ۱۹، ص ۱۶۸؛ تنویر المقباس، ص ۴۶۸.
- ↑ اورعی، مرتضی، مقاله «ام حکم بنت ابی سفیان»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴.