عبدالله بن عبد مدان حارثی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:
وی پس از [[قتل عثمان]] به [[یاران]] و ملازمین [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} درآمد و در [[یمن]] او و پسرش به دست [[بسر بن ارطأه]] سردار خونخوار و غارتگر [[معاویه]] به [[شهادت]] رسید. [[طبری]] در [[تاریخ]] آورده است: [[معاویة بن ابی‌سفیان]] در سنه [[چهل]] [[هجری]] پس از داستان [[حکمیت]]، گروهی به سرکردگی [[بسر بن ارطأه]] که مردی [[شقی]] و بی‌رحم بود به شهرهای تحت [[فرمان]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} اعزام کرد تا [[شیعیان]] و [[یاران حضرت علی]] {{ع}} را با [[قتل]] و [[غارت]] بترساند و بلاد آنان را [[ناامن]] سازد. وی ابتدا به [[شهر مدینه]] حمله کرد و [[ابوایوب انصاری]] که عامل [[حضرت علی]] {{ع}} در آنجا بود از [[ترس]] جانش فرار کرد و در [[کوفه]] نزد [[حضرت]] رفت، و نیروهای [[بسر بن ارطأه]] با [[تهدید]] و [[تخریب]] خانه‌های [[مردم]] از [[مردم مدینه]] و [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} برای [[معاویه]] [[بیعت]] گرفت و حتی [[جابر بن عبدالله انصاری]] که حاضر نبود با [[معاویه]] [[بیعت]] کند و به [[خانه]] [[ام‌سلمه]] [[همسر پیامبر]] {{صل}} [[پناه]] برده بود چون با [[تهدید]] [[مرگ]] روبه‌رو شد با [[دستور]] [[ام‌سلمه]] با [[معاویه]] [[بیعت]] کرد، وی پس از [[مدینه]] به [[مکه]] حمله برد و همه [[مردم]] و هم چنین [[ابوموسی اشعری]] از [[ترس]] جانشان [[تسلیم]] شدند و [[بسر بن ارطأه]] آنها را [[امان]] داد و [[شهر مکه]] را به [[تصرف]] خود درآورد، سپس نامه‌ای به [[مردم]] [[یمن]] نوشت که سپاهی از طرف [[معاویه]] عازم آن دیار است و هر کس با [[معاویه]] [[بیعت]] نکند او را خواهد کشت، چون این خبر به [[عبیدالله بن عباس]] عامل [[حضرت علی]] {{ع}} در [[یمن]] رسید [[عبدالله بن عبد مدان]] را به جای خود [[منصوب]] کرد و در حالی که دو [[فرزند]] خردسالش در [[یمن]] بودند به [[کوفه]] فرار نمود و نزد [[حضرت علی]] {{ع}} رفت.
وی پس از [[قتل عثمان]] به [[یاران]] و ملازمین [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} درآمد و در [[یمن]] او و پسرش به دست [[بسر بن ارطأه]] سردار خونخوار و غارتگر [[معاویه]] به [[شهادت]] رسید. [[طبری]] در [[تاریخ]] آورده است: [[معاویة بن ابی‌سفیان]] در سنه [[چهل]] [[هجری]] پس از داستان [[حکمیت]]، گروهی به سرکردگی [[بسر بن ارطأه]] که مردی [[شقی]] و بی‌رحم بود به شهرهای تحت [[فرمان]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} اعزام کرد تا [[شیعیان]] و [[یاران حضرت علی]] {{ع}} را با [[قتل]] و [[غارت]] بترساند و بلاد آنان را [[ناامن]] سازد. وی ابتدا به [[شهر مدینه]] حمله کرد و [[ابوایوب انصاری]] که عامل [[حضرت علی]] {{ع}} در آنجا بود از [[ترس]] جانش فرار کرد و در [[کوفه]] نزد [[حضرت]] رفت، و نیروهای [[بسر بن ارطأه]] با [[تهدید]] و [[تخریب]] خانه‌های [[مردم]] از [[مردم مدینه]] و [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} برای [[معاویه]] [[بیعت]] گرفت و حتی [[جابر بن عبدالله انصاری]] که حاضر نبود با [[معاویه]] [[بیعت]] کند و به [[خانه]] [[ام‌سلمه]] [[همسر پیامبر]] {{صل}} [[پناه]] برده بود چون با [[تهدید]] [[مرگ]] روبه‌رو شد با [[دستور]] [[ام‌سلمه]] با [[معاویه]] [[بیعت]] کرد، وی پس از [[مدینه]] به [[مکه]] حمله برد و همه [[مردم]] و هم چنین [[ابوموسی اشعری]] از [[ترس]] جانشان [[تسلیم]] شدند و [[بسر بن ارطأه]] آنها را [[امان]] داد و [[شهر مکه]] را به [[تصرف]] خود درآورد، سپس نامه‌ای به [[مردم]] [[یمن]] نوشت که سپاهی از طرف [[معاویه]] عازم آن دیار است و هر کس با [[معاویه]] [[بیعت]] نکند او را خواهد کشت، چون این خبر به [[عبیدالله بن عباس]] عامل [[حضرت علی]] {{ع}} در [[یمن]] رسید [[عبدالله بن عبد مدان]] را به جای خود [[منصوب]] کرد و در حالی که دو [[فرزند]] خردسالش در [[یمن]] بودند به [[کوفه]] فرار نمود و نزد [[حضرت علی]] {{ع}} رفت.


[[بسر بن ارطأه]] با نیروهای تحت فرمانش به [[صنعا]] حمله کرد و چون نیروهای [[یمنی]] نتوانستند [[مقاومت]] چندانی بکنند او به آنها یورش برد و ابتدا عبدالله بن عبد مدان حارثی<ref>در شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۰، در کارگزار عبیدالله را «عمرو بن اراکه» نام برده است ظاهراً اشتباه است.</ref> و پسرش را به [[قتل]] رسانید و سپس [[دستور]] داد دو [[فرزند]] [[عبیدالله بن عباس]] به نام‌های عبدالرحمان و قثم را آوردند و آنها را با بی‌رحمی و [[شقاوت]] بدون هیچ [[جرم]] و گناهی سر برید، و سپس بسیاری از [[شیعیان]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را به [[قتل]] رسانید. و چون [[حضرت]] از جنایات [[بسر بن ارطأه]] و همراهانش [[آگاهی]] یافت، [[جاریة بن قدامه]] را با دو هزار نیرو در تعقیب او فرستاد. اما [[بسر بن ارطأه]] برای [[جان]] خود فرار کرد و به [[شام]] رفت و بدین ترتیب خطر این گروه خونخوار و غارتگر دفع شد. اما روزگار، دیگر به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مهلت نداد که [[انتقام]] خون‌های بی‌گناهان را از [[معاویه]] و دست نشاندۀ او بگیرد و به دست [[ابن ملجم مرادی]] [[روح]] بلندش به [[ملکوت]] اعلا پیوست<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۳۹؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۰۰.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۹۳۹-۹۴۱.</ref>
[[بسر بن ارطأه]] با نیروهای تحت فرمانش به [[صنعا]] حمله کرد و چون نیروهای [[یمنی]] نتوانستند [[مقاومت]] چندانی بکنند او به آنها یورش برد و ابتدا عبدالله بن عبد مدان حارثی<ref>در شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۰، در کارگزار عبیدالله را «عمرو بن اراکه» نام برده است ظاهراً اشتباه است.</ref> و پسرش را به [[قتل]] رسانید و سپس [[دستور]] داد دو [[فرزند]] [[عبیدالله بن عباس]] به نام‌های عبدالرحمان و قثم را آوردند و آنها را با بی‌رحمی و [[شقاوت]] بدون هیچ [[جرم]] و گناهی سر برید، و سپس بسیاری از [[شیعیان امیرالمؤمنین]] {{ع}} را به [[قتل]] رسانید. و چون [[حضرت]] از جنایات [[بسر بن ارطأه]] و همراهانش [[آگاهی]] یافت، [[جاریة بن قدامه]] را با دو هزار نیرو در تعقیب او فرستاد. اما [[بسر بن ارطأه]] برای [[جان]] خود فرار کرد و به [[شام]] رفت و بدین ترتیب خطر این گروه خونخوار و غارتگر دفع شد. اما روزگار، دیگر به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مهلت نداد که [[انتقام]] خون‌های بی‌گناهان را از [[معاویه]] و دست نشاندۀ او بگیرد و به دست [[ابن ملجم مرادی]] [[روح]] بلندش به [[ملکوت]] اعلا پیوست<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۳۹؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۰۰.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۹۳۹-۹۴۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۶

عبدالله بن عبد مدان حارثی
تصویر قدیمی یمن
نام کاملعبدالله بن عبد مدان حارثی
جنسیتمرد
محل شهادتیمن
از اصحابامام علی
علت شهادتتوسط بسر بن ارطأه

مقدمه

عبدالله بن عبد مدان حارثی از اصحاب رسول خدا (ص) و از راویان حدیث بود، نام او ابتدا عبدالحجر بود اما حضرت به عبد الله تغییر نام داد. وی پس از قتل عثمان به یاران و ملازمین امیرالمؤمنین (ع) درآمد و در یمن او و پسرش به دست بسر بن ارطأه سردار خونخوار و غارتگر معاویه به شهادت رسید. طبری در تاریخ آورده است: معاویة بن ابی‌سفیان در سنه چهل هجری پس از داستان حکمیت، گروهی به سرکردگی بسر بن ارطأه که مردی شقی و بی‌رحم بود به شهرهای تحت فرمان امیرالمؤمنین (ع) اعزام کرد تا شیعیان و یاران حضرت علی (ع) را با قتل و غارت بترساند و بلاد آنان را ناامن سازد. وی ابتدا به شهر مدینه حمله کرد و ابوایوب انصاری که عامل حضرت علی (ع) در آنجا بود از ترس جانش فرار کرد و در کوفه نزد حضرت رفت، و نیروهای بسر بن ارطأه با تهدید و تخریب خانه‌های مردم از مردم مدینه و اصحاب رسول خدا (ص) برای معاویه بیعت گرفت و حتی جابر بن عبدالله انصاری که حاضر نبود با معاویه بیعت کند و به خانه ام‌سلمه همسر پیامبر (ص) پناه برده بود چون با تهدید مرگ روبه‌رو شد با دستور ام‌سلمه با معاویه بیعت کرد، وی پس از مدینه به مکه حمله برد و همه مردم و هم چنین ابوموسی اشعری از ترس جانشان تسلیم شدند و بسر بن ارطأه آنها را امان داد و شهر مکه را به تصرف خود درآورد، سپس نامه‌ای به مردم یمن نوشت که سپاهی از طرف معاویه عازم آن دیار است و هر کس با معاویه بیعت نکند او را خواهد کشت، چون این خبر به عبیدالله بن عباس عامل حضرت علی (ع) در یمن رسید عبدالله بن عبد مدان را به جای خود منصوب کرد و در حالی که دو فرزند خردسالش در یمن بودند به کوفه فرار نمود و نزد حضرت علی (ع) رفت.

بسر بن ارطأه با نیروهای تحت فرمانش به صنعا حمله کرد و چون نیروهای یمنی نتوانستند مقاومت چندانی بکنند او به آنها یورش برد و ابتدا عبدالله بن عبد مدان حارثی[۱] و پسرش را به قتل رسانید و سپس دستور داد دو فرزند عبیدالله بن عباس به نام‌های عبدالرحمان و قثم را آوردند و آنها را با بی‌رحمی و شقاوت بدون هیچ جرم و گناهی سر برید، و سپس بسیاری از شیعیان امیرالمؤمنین (ع) را به قتل رسانید. و چون حضرت از جنایات بسر بن ارطأه و همراهانش آگاهی یافت، جاریة بن قدامه را با دو هزار نیرو در تعقیب او فرستاد. اما بسر بن ارطأه برای جان خود فرار کرد و به شام رفت و بدین ترتیب خطر این گروه خونخوار و غارتگر دفع شد. اما روزگار، دیگر به امیرالمؤمنین (ع) مهلت نداد که انتقام خون‌های بی‌گناهان را از معاویه و دست نشاندۀ او بگیرد و به دست ابن ملجم مرادی روح بلندش به ملکوت اعلا پیوست[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. در شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۰، در کارگزار عبیدالله را «عمرو بن اراکه» نام برده است ظاهراً اشتباه است.
  2. تاریخ طبری، ج۵، ص۱۳۹؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۰۰.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۹۳۹-۹۴۱.