جهاد در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۰٬۵۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۸۶: خط ۳۸۶:
#تمهیل و [[فرصت]] خواستن از [[دشمن]] در مواردی که [[اصرار]] دشمن بر ادامه [[جنگ]] است به‌ویژه در مواردی که [[جبهه]] [[اسلامی]] بخواهند مقاصد انسان‌دوستانه و اهداف [[معنوی]] خود را با یک سلسله [[اعمال]] پرجاذبه به نمایش گذارده و دشمن را تحت تاثیر معنوی قرار دهند. به هر حال اگر ضرورتی مانند حالت [[مقابله به مثل]] ایجاب کند، شبیخون به عنوان یک تاکتیک مورد استفاده قرار می‌گیرد، چنان که از سیره پیامبر{{صل}} نقل شده که: {{متن حدیث|انه{{صل}} شن الغارة على بني المصطلق ليلا}} یعنی [[پیامبر]]{{صل}} بر [[قوم]] مصطلق شبانه [[حمله]] برد و این حالت بنا به مقتضای [[ضرورت]] بوده است؛
#تمهیل و [[فرصت]] خواستن از [[دشمن]] در مواردی که [[اصرار]] دشمن بر ادامه [[جنگ]] است به‌ویژه در مواردی که [[جبهه]] [[اسلامی]] بخواهند مقاصد انسان‌دوستانه و اهداف [[معنوی]] خود را با یک سلسله [[اعمال]] پرجاذبه به نمایش گذارده و دشمن را تحت تاثیر معنوی قرار دهند. به هر حال اگر ضرورتی مانند حالت [[مقابله به مثل]] ایجاب کند، شبیخون به عنوان یک تاکتیک مورد استفاده قرار می‌گیرد، چنان که از سیره پیامبر{{صل}} نقل شده که: {{متن حدیث|انه{{صل}} شن الغارة على بني المصطلق ليلا}} یعنی [[پیامبر]]{{صل}} بر [[قوم]] مصطلق شبانه [[حمله]] برد و این حالت بنا به مقتضای [[ضرورت]] بوده است؛
#[[کناره‌گیری]] از جنگ در اوقات [[عبادت]] و [[نماز]] هر چند که جنگ در بحرانی‌ترین حالتش باشد: در [[سیره]] [[جنگی]] [[امام علی]]{{ع}} آمده: {{متن حدیث|كَانَ إِذَا حَضَرَ الْحَرْبَ يُوصِي لِلْمُسْلِمِينَ بِكَلِمَاتٍ، فَيَقُولُ‌: تَعَاهَدُوا الصَّلَاةَ، وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا، وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا، وَ تَقَرَّبُوا بِهَا}}<ref>فروع کافی، ج۱، ص۳۳۹.</ref> هنگامی که جنگ شدت می‌یافت، به یارانش توصیه می‌کرد که اوقات نماز را به یاد بیاورید و مراقب آن باشید و تا می‌توانید نماز بگذارید و با آن [[تقرب]] [[خدا]] را بجویید<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۱۵۶-۱۵۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۳۰.</ref>
#[[کناره‌گیری]] از جنگ در اوقات [[عبادت]] و [[نماز]] هر چند که جنگ در بحرانی‌ترین حالتش باشد: در [[سیره]] [[جنگی]] [[امام علی]]{{ع}} آمده: {{متن حدیث|كَانَ إِذَا حَضَرَ الْحَرْبَ يُوصِي لِلْمُسْلِمِينَ بِكَلِمَاتٍ، فَيَقُولُ‌: تَعَاهَدُوا الصَّلَاةَ، وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا، وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا، وَ تَقَرَّبُوا بِهَا}}<ref>فروع کافی، ج۱، ص۳۳۹.</ref> هنگامی که جنگ شدت می‌یافت، به یارانش توصیه می‌کرد که اوقات نماز را به یاد بیاورید و مراقب آن باشید و تا می‌توانید نماز بگذارید و با آن [[تقرب]] [[خدا]] را بجویید<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۱۵۶-۱۵۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۳۰.</ref>
==[[جهاد]] به معنی عام==
به هر نوع [[ایثار]] و تلاش جانی و [[مالی]] در [[راه خدا]] و صیانت از [[دین اسلام]] در [[فقه سیاسی]]، [[جهاد به معنای عام]] گفته می‌شود. [[مخاصمات]] مسلحانه با [[دشمن]] مهاجم و [[متجاوز]] و یا برای رفع موانع [[پیشرفت]] [[اسلام]] و [[اقامه شعائر]] [[دین]]، هر چند [[جنگ]] را به همراه نداشته باشد، می‌تواند مصداق جهاد به معنای عام آن، یعنی تلاش با [[بذل جان]] و [[مال]] در راه خدا محسوب شود.
در [[قرآن]] هر دو عنوان جهاد و [[قتال]] به چشم می‌خورد و از مجموع [[آیات]] مربوط به این دو عنوان استفاده می‌شود که جهاد نوعی از قتال است که دارای شرایط و خصوصیات محدودکننده خواهد بود. جهاد در مفهوم [[اسلامی]] لزوماً به معنای [[پیکار]] مسلحانه با [[دشمنان اسلام]] و [[کفار]] نیست بلکه در مفهوم وسیع و عام آن شامل پیکار با زبان، [[قلب]]، [[فکر]] و [[احساس]] بوده و گاه طرف مقابل پیکار حالات درونی فرد یا افراد و یا [[جامعه اسلامی]] است به همین لحاظ گاه به تلاش فرد در [[خودسازی]] و [[اصلاح]] افراد و سالم‌سازی محیط [[زندگی اجتماعی]] نیز جهاد گفته می‌شود و احیاناً از آن به [[جهاد اکبر]] تعبیر می‌شود.
یکی از عناصر تشکیل‌دهنده مفهوم عام [[جهاد در فقه اسلامی]]، قصد اعتلا بخشیدن به اسلام و [[نیت]] برپایی [[شعائر دین]] است<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۲۰۳، ۲۱۰، ۲۳۴ و ۲۸۴.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۴۸.</ref>
==جهاد و حضور غیرمسلمانان در [[جبهه]]==
استفاده از نیروهای غیرمسلمان در مراحل مختلف جهاد اعم از [[تبلیغات]]، [[برنامه‌ریزی]]، [[پشتیبانی]]، [[مدیریت]] طرح و عملیات، [[فرماندهی]] و عملیات رزمی از مسائل بسیار مهم و حائز اهمیت است.
با توجه به شمول [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref> می‌توان گفت هر نوع امکان افزایش توان رزمی [[مسلمانان]] در جهاد امری مطلوب و مورد تأکید آیه مذکور است.
لکن این اصل را نمی‌توان به عنوان یک قاعده کلی در [[نظام]] [[دفاعی]] و [[جهادی]] [[اسلام]] پذیرفت که هر نیرو و هر وسیله‌ای که موجب تقویت بنیه دفاعی شود از نظر اسلام مجاز است. از این رو بسیاری از [[فقها]] در چندین مورد استفاده از نیروهای غیرمسلمان را غیرمجاز شمرده‌اند:
#در مواردی که به‌کارگیری نیروهای غیرمسلمان به [[سلطه]] آنان و [[حاکمیت]] و [[فرمانروایی]] و یا [[فرماندهی]] آنان نسبت به [[رزمندگان]] اسلام می‌گردد که بر اساس [[قاعده نفی سبیل]] مردود و غیرمجاز محسوب می‌شود. {{متن قرآن|وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>«و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref>.
#نیروهای غیرمسلمان که مورد [[اطمینان]] نیستند و احتمال [[همکاری]] با [[دشمن]] و خرابکاری و یا هر نوع خیانتی از آنان می‌رود به [[اجماع]]<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۶۴.</ref> [[فقهای شیعه]] قابل [[استمداد]] نیستند؛
#در مواردی که کمک‌های نظامی [[بیگانگان]] (غیرمسلمان در حد تمام، علت [[پیروزی]] محسوب شود و [[دولت اسلامی]] با [[قدرت نظامی]] [[کفار]] به پیروزی نهایی نائل آید، نوعی تحت [[حمایت]] کفار درآمدن به شمار می‌آید. و [[قرآن]] در این زمینه چنین بازگو می‌کند:
{{متن قرآن|وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا}}<ref>«و من آن نیم که گمراه‌کنندگان را یاور گیرم» سوره کهف، آیه ۵۱.</ref>.
{{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>.
آیاتی که به [[صراحت]] بر [[نهی]] از [[ولایت کفار]] تأکید می‌ورزد، به این لحاظ که قبول حمایت دفاعی بیگانگان نوعی پذیرش حمایتی و [[ولایتی]] از آنان است خود دلیلی بر [[نفی]] استفاده از اتکای به دشمن برای [[حفظ قدرت]] و [[برتری]] نظامی است.
برخی از فقهای شیعه در مورد همکاری بیگانگان غیرمسلمان با [[سپاه اسلام]] اصولاً [[عقد]] [[قرارداد]] را لازم نشمرده و با استفاده از قاعده {{عربی|الاعمال بالاعواض}} [[تقاضای کمک]] و همکاری را در پرداخت حق‎الزحمه مناسب کافی دانسته‌اند، هر چند که این حق‌الزحمه از سهم یک [[رزمنده]] از [[غنایم جنگی]] افزون‌تر باشد.
در برخی از [[روایات]] که در [[منابع اهل سنت]] نقل شده [[مشروعیت]] [[استعانت]] از [[بیگانگان]] ([[کفار]]) به طور مطلق دیده می‌شود که با معیارهای [[قرآنی]] قابل تطبیق نیست و از نظر نحوه دلالت نیز قابل مناقشه است<ref>سنن بیهقی، ج۹، ص۳۷.</ref>و<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۲۲۷-۲۲۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۵۳.</ref>
==[[جهاد کبیر]]==
در برخی از [[منابع اسلامی]] از [[جهاد]] به جهاد کبیر تعبیر شده است که [[آیه]]: «{{متن قرآن|وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا}}<ref>«و به (حکم) آن (قرآن) با آنان به جهادی بزرگ برخیز» سوره فرقان، آیه ۵۲.</ref> نمونه‌ای از آن است. البته لازم به ذکر است «[[جهاد اکبر]] یا [[مبارزه با نفس]]»<ref>جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، ص۸.</ref> عنوان کتاب گرانقدر [[عارف]] نامی [[امام خمینی]] (ره) است که خود سال‌ها با [[سیر و سلوک]] و [[عبادت]] و [[معرفت]]، این مسیر پر مخاطره را پیمود. مطالب این کتاب، تقریر بیانات امام خمینی (ره) در [[نجف اشرف]] است که در آستانه [[ماه مبارک رمضان]] و ایام دیگر خطاب به [[حوزه‌های علمی]] ایراد فرمودند و به [[همت]] [[یاران امام]] تنظیم و بارها پیش از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] در داخل و خارج از [[کشور]] چاپ و منتشر شد، بی‌شک توصیف جهاد به صفت کبیر به معنای کمی نیست و مفهوم آن بزرگی به لحاظ کیفیت و [[شکوه]] و [[عظمت]] آن است و جهاد بزرگ به معنای کیفی جز از طریق [[پایمردی]] و [[سخت‌کوشی]] امکان‌پذیر نیست<ref>فقه سیاسی، ج۶، ص۵۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۵۴.</ref>
==جهاد و [[احیای ارزش‌های اسلامی]]==
یکی از رسالت‌های اصلی جهاد، احیای ارزش‌های فراموش شده [[اسلامی]] در [[جوامع انسانی]] است. در نامه‌ای [[امام باقر]]{{ع}} به یکی از سران [[بنی‌امیه]]، از تضییع امر جهاد توسط خلفای بنی‌امیه سخن می‌گوید و آنگاه به [[برتری]] جهاد نسبت به [[اعمال]] دیگر اشاره می‌کند و سپس به فواید و نتایج [[ارزشمند]] جهاد می‌پردازد و می‌نویسد:
{{متن حدیث|وَ بِهِ يُدْفَعُ عَنِ الدِّينِ وَ بِهِ اشْتَرَى اللَّهُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِالْجَنَّةِ بَيْعاً مُفْلِحاً مُنْجِحاً اشْتَرَطَ عَلَيْهِمْ فِيهِ حِفْظَ الْحُدُودِ وَ أَوَّلُ ذَلِكَ الدُّعَاءُ إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ طَاعَةِ الْعِبَادِ وَ إِلَى عِبَادَةِ اللَّهِ مِنْ عِبَادَةِ الْعِبَادِ}}<ref>فروع کافی، ج۱، ص۳۲۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۷.</ref>.
«[[خداوند]] با [[جهاد]]، [[دفاع]] از [[حریم]] [[دین]] را میسر می‌سازد و با آن [[جان‌ها]] و [[اموال]] را در مقابل [[جنت]] نعیم [[الهی]] می‌خرد، معامله‌ای [[سعادتمند]] و پیروزمند مشروط بر آنکه حدود و ضوابط را از [[فرمانبرداری]] نسبت به مخلوق به فرمانبرداری در برابر [[خدا]] بخوانند و به جای [[پرستش]] کسانی که خود [[بنده]] خدایند، به [[پرستش خدا]] [[دعوت]] کنند و آنها از [[گردن نهادن]] به [[ولایت]] انسان‌هایی که خود در ولایت دیگری هستند به [[ولایت خدا]] فراخوانند».
در این [[نامه امام]]{{ع}} به یکی از بارزترین [[ارزش‌های اسلامی]] که توسط جهاد [[احیا]] می‌شود اشاره شده که سرلوحه همه [[ارزش‌ها]] و احیاکننده همه [[فضیلت‌ها]] است و آن، [[نفی]] [[اطاعت]] و پرستش و قبول ولایت [[انسانی]] دیگر به جای اطاعت و پرستش و قبول ولایت خداست که مفاد کلمه [[توحید]] و اساسی [[شریعت]] و عصاره [[مکتب]] و رکن اصلی [[اسلام]] است.
مفاد این [[حدیث]]، مبنای سخن [[تاریخی]] [[فرمانده سپاه اسلام]] در [[جنگ قادسیه]] در پاسخ به حامیان تاج و تخت شاهنشاهی [[ایران]] است که چون از [[انگیزه]] و [[هدف]] [[سپاه اسلام]] جویا شدند، سعد وقاص [[پیام]] داد، آمده ایم تا شما را از اطاعت و پرستش و ولایت کسی که خود یک بنده است، برهانیم و به اطاعت و پرستش و ولایت خدایتان فرابخوانیم.
رهاسازی از یوغ [[اسارت]] و [[بردگی]] انسان‌هایی که در دام [[بندگی]] انسانی چون خود گرفتار شده‌اند و [[گسستن]] قید و بندهایی که از این اسارت دامنگیر [[جوامع بشری]] شده است، همانطور که اصیل‌ترین [[هدف بعثت انبیا]] و اصولی‌ترین عنصر دعوت [[پیامبران الهی]] محسوب می‌شود، در جهاد نیز مهم‌ترین ارزشی تلقی می‌شود که [[رزمندگان]] [[مجاهد]] در صدد تحقق بخشیدن به آن هستند.
[[گرایش]] [[جامعه اسلامی]] به [[فرهنگ]] جهاد نه تنها [[احیاگر]] این [[ارزش]] بزرگ [[توحیدی]] است، بلکه بسیاری از ارزش‌های والای دیگر اسلام نیز به مقتضای ماهیت فرهنگ جامع ارزشی [[جهاد]] تحقق می‌پذیرد که هر چند کوتاه و مختصر به آنها اشاره می‌شود:
#رهاسازی انسان‌های در بند و [[اسارت]] و احیای [[فرهنگ]] ارزشی [[توسعه]] [[آزادی]] ملت‎ها و تحقق [[فلسفه سیاسی]] اصل [[توحید]] و [[نفی]] عبودیت‌ها و [[اسارت‌ها]] که توضیح آن به اختصار گذشت؛
#[[احیاء]] [[یاد خدا]] و [[احساس]] حضور [[در محضر خدا]] که همواره [[نصب]] العین [[رزمنده]] [[جهادگر]] است. در [[حدیثی]] از [[پیامبر]]{{صل}} یاد خدا به عنوان رمز و [[راز]] جهاد و [[فلسفه]] اصلی آن بیان شده است: {{متن حدیث|لو لا ذكر الله لم يوم بالقتال}}<ref>کنزالعمال، ج۲، ص۲۴۳.</ref> «اگر یاد خدا نبود هرگز به جهاد امر نمی‌شد»؛
#احیای [[بینش توحیدی]] در تمامی ابعاد به‌ویژه در بعد [[توحید افعالی]] به گونه‌ای که [[مسلمان]]، عامل و علت اصلی همه حوادث و پدیده‌ها را [[اراده]] و [[مشیت الهی]] دانسته و [[خدا]] را [[قیوم]] بداند و به مفاد [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«کیست که گستره (فرمانفرمایی) هر چیز در کف اوست و او پناه می‌دهد» سوره مؤمنون، آیه ۸۸.</ref><ref>کنزالعمال، ج۲، ص۲۴۳.</ref>[[ایمان]] داشته باشد و [[اعمال]] و رفتارش آن گونه باشد که [[قرآن]] بازگو می‌کند: {{متن قرآن|قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا}}<ref>«بگو هیچ‌گاه جز آنچه خداوند برای ما مقرّر داشته است به ما نمی‌رسد، او سرور ماست» سوره توبه، آیه ۵۱.</ref> علی{{ع}} در توصیف [[بینش]] جهادگران [[واقعی]] آیه شریفه {{متن قرآن|وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ}}<ref>«و یاری جز از سوی خداوند نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۶.</ref> را چنین تطبیق می‌دهد: هیچ کدام از پیروزی‌ها و شکست‌های ما در دوران [[حیات پیامبر]]{{صل}} به [[قدرت]] و [[ضعف]] رزمی و فراوانی و یا اندک بودن نیروها بستگی نداشت، همه ما در راهی گام برمی‌داشتیم که [[خداوند]] [[نصرت]] در آن را به ما [[وعده]] داده بود<ref>نهج البلاغه، خ ۲۷.</ref>؛
#احیای [[ارزش]] [[توکل]] به معنای خدا باوری در نتیجه‌گیری از تلاش و [[کوشش]] که موجب [[تقویت اراده]]، ایمان، وجدان‌کاری و بالارفتن کارآیی در سطوح فردی، گروهی و ملی می‌شود. اما [[توکل]] به معنای واگذاری امور به حال خود، خودداری از تلاش، استفاده نکردن از وسایل و اسباب عادی، رها کردن [[مسئولیت‌ها]]، عدم رعایت اصول و ضوابط، بی‌دقتی و بی‌انضباطی نه تنها در دیدگاه [[اسلام]] [[ارزش]] محسوب نمی‌شود، خود نوعی فرار از [[مسئولیت]] و ضد [[ارزش‌های اسلامی]] به شمار می‌آید<ref>بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۳۷؛ کنز العمال، ج۳، ص۱۰۳.</ref>. [[قرآن]] در توصیف [[رزمندگان]] [[مجاهد]] به این [[خصلت]] [[الهی]] و ارزش والای [[اسلامی]] اشاره می‌کند: {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref>.
#احیای ارزش [[مسئولیت‌پذیری]] و [[وفاداری]] و نگریختن از مقابله با [[مشکلات]] که از آثار شکوهمند [[روحیه جهادی]] و مشارکت در جبهه‌های [[جنگ در راه خدا]] محسوب می‌شود؛
#احیای ارزش کم توقعی توأم با پر کاری که برخواسته از [[اخلاص]] [[رزمنده]] و دل‌بستن او به [[پاداش]] [[معنوی]] است؛
#احیای ارزش [[سخت‌کوشی]] به جای [[تن‌پروری]] و [[رفاه‌طلبی]] که تجلی آن در جبهه‌های [[جهاد]] به نحو چشمگیری قابل [[مشاهده]] است و می‌توان هر رزمنده مجاهد را الگویی کامل در این خصلت به شمار آورد؛
#احیای [[روحیه]] [[ارزشمند]] [[مقاومت]] و [[صبر]] و [[شکیبایی]] در مقابل شکنندگی و تحمل‌ناپذیری و از پا درآمدن در مقابله با [[سختی‌ها]] و موانع که در بعد [[اجتماعی]] یکی از کارسازترین عناصر [[حیات اجتماعی]] و مؤثر‌ترین عامل بقای [[جامعه]] در عرصه [[تنازع]] بقا محسوب می‌شود<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۳۸۸-۳۸۵.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۵۵.</ref>
==جهاد و ارتقای [[فرهنگی]] و معنوی==
بر اساس مباحث [[فقهی]]، در برخی موارد جهاد موجب ارتقای فرهنگی و معنوی در جامعه [[مسلمانان]] می‌شود.
تصویر و ترسیم ارتقای فرهنگی و معنوی به عنوان یک اثر برخاسته از [[جنگ]] در حوزه جهاد [[مقدس]] اسلامی نه تنها امری ممکن، بلکه پدیده‌ای اجتناب‌ناپذیر است.
در جنگ‌های متداول نیز نموداری از این ارتقای [[فرهنگی]] و [[معنوی]] هر چند سطحی و [[ضعیف]] می‌توان دید که از ذخیره‌سازی توان‌ها برای [[مقابله با دشمن]] ناشی می‌شود.
به طور معمول [[نظم]]، [[همدردی]]، [[شجاعت]]، [[از خودگذشتگی]]، [[فداکاری]]، [[تفکر]] جمعی، حسن [[تعاون]]، [[مشارکت جمعی]]، [[رعایت حقوق دیگران]] و [[گرایش]] به [[عدالت‌خواهی]] از آثار عمومی [[جنگ‌ها]] - با وجود تنوع ماهیت و اهداف آنها به شمار می‌رود.
نگاهی گذرا به فضای فرهنگی و معنوی دوران [[جهاد]] در [[عصر مدنی]] [[حیات]] [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} می‌تواند در تبیین این [[حقیقت]] مؤثر باشد.
جهاد در دیدگاه [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نوعی [[معامله]] با خداست و [[جهادگر]] در این معامله با گذشتن از خود در [[اندیشه]] رسیدن به [[رضوان]] و [[جنت الهی]] است و او این مبادله را [[قطعی]] و [[وعده الهی]] را در آن غیر قابل تردید می‌داند و در این [[نبرد]] [[عشق]] باختن با [[خدا]]، او را باکی از [[شهادت]] نیست و برای او [[رستگاری]] نهایی در تحقق [[وعده]] و [[بشارت]] [[الهی]] است که به [[اعتقاد]] وی کسی وفادار‌تر از خدا به پیمانش نیست. {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref>.
در [[مکتب]] جهاد، نخستین اصل آن است که «لکن امر مانوی»، «هر کس به آنچه که می‌اندیشد و آن را می‌طلبد خواهد رسید» و کسی که پا به عرصه جهاد گذارده، تا به خواسته‌های مادی خود [[جامه]] عمل بپوشاند، پاداشی جز آن نخواهد داشت، چنان که در گذشته به این [[حدیث]] اشاره کردیم که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} فرمود:
{{متن حدیث|من قاتل لتكون كلمة الله هي العليا فهو في سبيل الله}}<ref>صحیح بخاری، ج۴، ص۲۴؛ مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۹۲؛ الجهاد و السیر من فتح الباری، ص۴۶.</ref>.
در یکی از [[غزوات]] هنگامی که [[پیامبر]]{{صل}} مطلع شد یکی از [[رزمندگان]] به هنگام [[بسیج نیروها]] از [[مدینه]] از برادرش خواسته است که همراه [[مجاهدان]] در [[جبهه]] شرکت کند. (شاید از این رهگذر به غنیمتی برسد) فرمود:
{{متن حدیث|إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ غَزَا ابْتِغَاءَ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ غَزَا يُرِيدُ عَرَضَ الدُّنْيَا أَوْ نَوَى عِقَالًا لَمْ يَكُنْ لَهُ إِلَّا مَا نَوَى}}<ref>بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۱۲.</ref>.
«بدانید عمل هر کس بستگی به نیتش دارد و هر چه [[نیت]] کرده است، به همان می‌رسد و اگر مشارکت در جبهه برای [[خدا]] باشد که [[پاداش عمل]] او با خدا است و اگر برای هدف‌های مادی هر چند جزیی باشد فقط به همان خواسته‌اش خواهد رسید»<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۳۸۱-۳۸۴.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۵۷.</ref>
==[[جهاد]] و استفاده از نیروهای [[بیگانه]]==
بهره‌گیری از توان رزمی نیروهای بیگانه در جهاد چه به صورت [[رزمنده]] داوطلب و یا کارشناس و [[مستشار]] نظامی مزدور، فی حد ذاته ممنوعیتی ندارد و اطلاق [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref> شامل چنین مواردی نیز می‌شود. اما مواردی از این [[حکم کلی]] مستثنا شده که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
#استفاده از نیروهای بیگانه ([[کافران]]) به صورت [[رکون]] و متکی شده به [[دشمنی]] به هنگام [[جهاد با دشمن]] دیگر که در [[آیات]] متعدد از آن [[نهی]] شده است: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا}}<ref>«و به ستمگران مگرایید» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>.
#بهره‌گیری از توان رزمی [[بیگانه]] ([[کافران]]) موجب [[تولی]] و [[وابستگی فکری]] و [[عاطفی]] شود که در [[قرآن]] از آن [[نهی]] به عمل آمده است. «{{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ}}<ref>«و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>.
#مشارکت کافران در [[جهاد]]، موجب [[سلطه]] آنان نسبت به امور [[مسلمانان]] شود که آیاتی چون {{متن قرآن|وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>«و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref> از آن منع کرده است؛
#حضور نیروهای بیگانه در [[جبهه]]، موجب [[نقض]] [[مقررات اسلامی]] جهاد شده و [[آداب جهاد]] توسط آنان رعایت نشود؛
#استفاده از نیروهای بیگانه موجب وهن جبهه‌های جهاد و یا وهن مسلمانان شده و به اعتبار و حیثیت [[دولت اسلامی]] لطمه وارد آورده و [[عزت اسلام]] و مسلمانان را لکه‌دار کند؛
#[[نفوذ]] نیروهای بیگانه موجب [[آزار]] مسلمانان شود، اصولاً وجود [[رژیم]] [[حقوقی]] {{متن قرآن|مُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ}} در [[نظام مالی]] [[زکات]]، خود نشانگر [[آزادی]] عمل دولت اسلامی در استفاده از نیروهای بیگانه در مسائل [[دفاعی]]، [[امنیتی]] و اطلاعاتی است<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۵۸.</ref>
==جهاد و [[حفظ]] [[حاکمیت]] و [[سیادت]]==
یکی از دستاوردهای جهاد حفظ حاکمیت و تضمین سیادت و آسیب‌ناپذیر کردن [[کرامت]] ملی و [[استقلال سیاسی]] است، گرچه در [[نصوص]] [[اسلامی]]، این ویژگی از اهداف و انگیزه‌های جهاد به شمار رفته است و همان طور که در علل و [[اهداف جهاد]] آمده، جهاد به عنوان [[سنام]] (نیزه برافراشته) [[دین]] معرفی شده است، اما به لحاظ تحلیل عینی جهاد، می‌توان گفت که این خود از نتایج جهاد است که حاکمیت و [[سیادت اسلام]] در [[سایه]] جهاد می‌تواند از هر تعرضی در [[امان]] باشد.
در برخی از [[احادیث]] [[جهاد فی سبیل الله]]، جهاد برای اعلای [[کلمة الله]] [[تفسیر]] شده است و حفظ سیادت اسلام، [[امت]] و [[کشور اسلامی]] از مصادیق جهاد فی سبیل الله معرفی شده است<ref>الجهاد و السیر من فتح الباری، ص۴۶؛ صحیح بخاری، ج۴، ص۲۴.</ref>.
گرچه «اعلای [[کلمة الله]]» را می‌توان به انتشار و [[پیشرفت]] [[اسلام]] نیز [[تفسیر]] کرد، که خود یکی از آثار شکوهمند [[جهاد]] است ولی انتشار و [[توسعه]] [[توحید]] در [[حقیقت]] اثر اعلای توحید و [[سیادت]] [[آیین]] توحید است و با جهاد، ابتدا [[حاکمیت]] و سیادت [[آیین الهی]] استقرار می‌یابد و در نتیجه آن، [[دل‌ها]] به سوی این آیین جذب می‌شود.
بر همین روال می‌توان در مورد [[حدیث نبوی]] مشهور: {{متن حدیث|الْجَنَّةُ تَحْتَ ظِلَالِ السُّيُوفِ}}<ref>الجهاد و السیر من فتح الباری، ص۶۵؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۵.</ref> نیز چنین تفسیر کرد که خوشبختی‌ها و موفقیت‌هایی که [[انسان]] را به [[بهشت]] برین می‌رساند در [[سایه]] جهاد امکان‌پذیر است.
صریح‌تر از این [[احادیث]]، گفتاری است که [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل می‌کند که فرمود: {{متن حدیث|فَمَنْ تَرَكَ الْجِهَادَ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ذُلًّا فِي نَفْسِهِ وَ فَقْراً فِي مَعِيشَتِهِ وَ مَحْقاً فِي دِينِهِ}}<ref>الجهاد و السیر من فتح الباری، ص۶۵.</ref>.
«کسی که جهاد را ترک کند، گرفتار [[مذلت]] و [[تنگدستی]] در [[زندگی]] و از کف دادن [[دین]] می‌شود».
بر مبنای این [[حدیث]]، هر فردی که از انجام [[فریضه]] جهاد سر باز می‌زند به نوبه خود در [[خفت]] [[جامعه]] و [[فقر]] عمومی و سلب [[امنیت]] [[دینی]] نقش قابل توجهی ایفا می‌کند که در [[حج]] می‌تواند برای حاکمیت، سیادت و [[امنیت جامعه اسلامی]] خطری جدی و خسارتی جبران‌ناپذیر به دنبال داشته باشد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>.
امام صادق{{ع}} حدیث نبوی: {{متن حدیث|الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي السَّيْفِ‌}} را چنین تفسیر می‌کند: [[خداوند]] پیامبرش را با اسلام به سوی [[مردم]] برانگیخت و مردم پس از ده سال [[دعوت]] از [[پذیرفتن]] آیین وی سر برتافتند، تا این که خداوند وی را به جهاد امر کرد. این است معنای این که خیر در سایه [[سلاح]] به دست آوردنی است و ممکن است دوباره، اوضاع معکوس شود و [[امت]] با [[ترک جهاد]] به دوران خفت و [[اسارت]] حاکمیت [[قریش]] در [[مکه]] بازگردد<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۹.</ref>.
[[آینده‌نگری]] در [[پایداری]] حاکمیت و سیادت [[امت اسلامی]] از نکاتی است که در [[احادیث نبوی]] به آن اشاره شده است:
{{متن حدیث|قَالَ النَّبِيُّ{{صل}}: اغْزُوا تُورِثُوا أَبْنَاءَكُمْ مَجْداً}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۹.</ref>
«به [[جهاد]] برخیزید تا برای نسل‌های [[آینده]]، [[مجد]] و [[عظمت]] را از خود به یادگار بگذارید».
برخی [[تصور]] می‌کنند که با [[رشد عقلانی]] و [[توسعه]] فناوری، راه‌حل‌های [[مسالمت‌آمیز]] جای [[مخاصمات]] مسلحانه را خواهد گرفت و به تدریج، [[فرهنگ]] [[جنگ]] به [[فراموشی]] سپرده خواهد شد. ولی چنین نیست و تحولات [[سیاسی]]، [[فرهنگی]] و بالاتر از آن [[پیشرفت‌های علمی]] و فنی، عکس آن را به [[اثبات]] رسانده است و با [[پیشرفت علم]] و [[صنعت]]، نه تنها جنگ فراموش نشده، بلکه با قدرت‌تر، وحشتناک‌تر و [[کشتار]] و [[تخریب]] آن گسترده‌تر نیز شده است.
از این روست که در [[حدیثی]] از [[امام باقر]]{{ع}} آمده است که:
«خیر و [[خوشبختی]] از هر نوع که باشد به پیشانی اسبان [[رزمنده]] نقش بسته است، تا [[روز قیامت]] همچنین خواهد بود»<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۹.</ref>.
گرچه مفاد این [[حدیث]] در مورد خیر می‌تواند [[تفسیری]] موسع داشته و شامل همه شرایط خوب، مطلوب فردی، [[اجتماعی]]، مادی و [[معنوی]] باشد، اما بی‌شک مسئله [[حاکمیت]] و [[سیادت اسلام]] و [[استقلال]] [[امت اسلامی]] در سرلوحه همه شرایط مطلوب قرار دارد و بدون آن اصولاً خیر و شرایط مطلوب مصداق پیدا نمی‌کند.
علی{{ع}} در توصیف یک [[ارتش]] [[متعهد]] و مطلوب از همین شاخص [[جهادی]] یاد می‌کند و در [[کلام]] [[تاریخی]] خود می‌گوید:
{{متن حدیث|فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِيَّةِ وَ زَيْنُ الْوُلَاةِ وَ عِزُّ الدِّينِ وَ سُبُلُ الْأَمْنِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۳.</ref>.
«[[سپاهیان]] در [[سایه]] [[امدادهای الهی]] چون دژهای محکم، [[امت]] را از آسیب‌ها و تعرض‌ها نگهدارند و برای [[زمامداران]] [[شکوه]] آفرینند و [[دین]] را عزت‌بخش و [[هموارکننده]] راه امنیتند».
در مناسبتی دیگر، کسانی را که در رو در رویی با [[دشمن]] و جهاد کوتاهی می‌کردند، مورد [[نکوهش]] قرار داده و می‌فرماید:
{{متن حدیث|مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ رَبَّكُمْ وَ الْجِهَادِ عَلَى حَقِّكُمْ الْمَوْتَ أَوْ الذُّلَّ لَكُمْ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۰.</ref>.
«در [[یاری رساندن]] و جهاد برای احقاق حقتان، [[منتظر]] چه چیزی هستید، [[مرگ]] یا [[خفت]] و [[ذلت]]؟!».
سخن [[تاریخی]] [[سالار شهیدان]]، [[امام]] [[آزادگان]] [[حضرت حسین بن علی]]{{ع}} رساترین [[کلام]] در بیان بارزترین اثر و نتیجه حیات‎بخش [[جهاد]] است، که فرمود:
{{متن حدیث|فَإِنِّي لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ لَا الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَماً}}<ref>اللهوف، ص۳۳؛ تحف العقول، ص۱۷۶؛ تاریخ طبری، ج۶، ص۲۲۹.</ref>.
«در نگاه من مرگ با جهاد، چیزی جز [[سعادت]] و نیکروزی نیست و [[زندگی]] و [[سازش]] با [[ظالمان]] نیز جز [[ننگ]] چیزی دیگری به حساب نمی‌آید»<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۳۷۳-۳۷۶.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۵۹.</ref>
==جهاد و قطع [[روابط]] دیپلماتیک==
در [[منطق]] [[سیاسی]] [[اسلام]] قطع روابط دیپلماتیک دلیلی بر آغاز جهاد تلقی نمی‌شود و قطع روابط می‌تواند دلایلی به جز [[مخاصمات]] مسلحانه در بر داشته باشد.
چنان که روابط دیپلماتیک نیز خود دلیل روابط صلح‌آمیز نیست و ممکن است در اثنای جهاد روابط دیپلماتیک با [[دشمن]] در حال [[جنگ]] به صورت [[مذاکره]] با با روش‌های دیگر دیپلماتیک آغاز شود و یا با وجود آغاز مخاصمات مسلحانه، روابط دیپلماتیک قبلی همچنان ادامه یابد.
با اصل بودن روابط صلح‌آمیز در [[اندیشه سیاسی]] بین‌المللی اسلام، چنین به نظر می‌رسد که [[دارالاسلام]] همواره باید با دولت‌هایی که در حال جنگ نیست، روابط دیپلماتیک برقرار کند، اما روابط دیپلماتیک از دیدگاه اسلام تنها از حالت [[صلح]] ناشی نمی‌شود، بلکه عامل و عنصر دیگری در این میان وجود دارد که در نوع روابط دیپلماتیک به طور کامل مؤثر است.
مسئله [[مودت]] و مفهوم سیاسی مقابل آن نشانگر این عامل مؤثر است که بر اساس این عنصر سیاسی ممکن است روابط دیپلماتیک به حداقل خود برسد و یا اصولا منتفی شود بدون آنکه حالت جنگ فیمابین رخ داده و یا [[ضرورت]] داشته باشد.
برای مثال [[آیه]]: {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ...}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref>. در نظر میگیریم که [[مبین]] حالت [[صلح]] و [[مسالمت]] بین [[دولت اسلامی]] ([[دارالاسلام]]) و دولت‌های غیراسلامی، مصداق [[آیه]] ([[دار الاعتزال]]) است که [[روابط]] [[مسالمت‌آمیز]] تلقی می‌شود، ولی ممکن است در این میان روابط دیپلماتیک به مفهومی که در [[حقوق]] موضوعه آمده برقرار نگردد<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۲۲۶.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۶۰.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۷۶٬۰۸۹

ویرایش