ابوبصیر عتبه بن اسید: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابوبصیر عتبه بن اسید در تراجم و رجال]] - [[ابوبصیر عتبه بن اسید در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل = ابوبصیر عتبه بن اسید | مداخل مرتبط = [[ابوبصیر عتبه بن اسید در تراجم و رجال]] - [[ابوبصیر عتبه بن اسید در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | |||
| نام = ابوبصیر عتبه بن اسید | |||
| مشهور به = | |||
| نام تصویر = تصویر قدیمی مکه.jpg | |||
| عرض تصویر = | |||
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی مکه | |||
| نام کامل = ابوبصیر عتبه بن اسید | |||
| نامهای دیگر = | |||
| جنسیت = مرد | |||
| کنیه = ابوبصیر | |||
| لقب = | |||
| اهل = | |||
| از قبیله = [[قریش]] | |||
| از تیره = [[بنیزهره]] | |||
| پدر = [[اَسید بن جاریه]] | |||
| مادر = [[سالمه بنت عبد بن یزید بن هاشم بن مطلب]] | |||
| همسر = | |||
| پسر = | |||
| دختر = | |||
| خواهر = | |||
| برادر = [[حبیب بن اسید ثقفی]] | |||
| خویشاوندان = | |||
| وابستگان = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = | |||
| محل زندگی = {{فهرست جعبه افقی| [[مکه]] | [[مدینه]] }} | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| طول عمر = | |||
| محل دفن = | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| از اصحاب = [[پیامبر خاتم]] | |||
| از طبقه = | |||
| در جنگ = | |||
| نقشها = | |||
| فعالیتها = | |||
| علت شهرت = | |||
| علت درگذشت = | |||
| علت شهادت = | |||
| راوی از = | |||
| روایات مشهور = | |||
| مشایخ او = | |||
| راویان از او = | |||
| آخرین راوی از او = | |||
}} | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
عتبه<ref>تصحیف شده به عبید؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۳۵۹.</ref> فرزند [[اَسید بن جاریه]] مشهور به ابوبصیر، ثقفی [[نسب]]، حلیف [[بنو زهره]] (از تیرههای [[قریش]])، از [[مستضعفان]] و از [[مسلمانان]] نخستین<ref>قدیم الاسلام و الصحبه، ر. ک: ابن ماکولا، ج۱، ص۳۱۹.</ref> بود. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۳۲.</ref> به نقل از [[طبری]] نام مادرش را سالمه دختر [[عبد بن یزید بن هاشم بن مطلب]] آورده است. ابوبصیر پس از [[ایمان آوردن]]، [[زندانی]] شد و پس از [[صلح حدیبیه]] گریخت و به همراه [[پنج تن]] از دیگر مستضعفان زندانی به [[مدینه]] رفت. [[اخنس بن شریق ثقفی]] (از اشراف [[مکه]] و حلیف بنوزمره) و [[ازهر بن عبدعوف]] (عموی [[عبد الرحمان بن عوف]])، شخصی به نام [[جُحیش بن جابر عامری]] را که به چالاکی و [[تدبیر]] شهره بود<ref>ابن سید الناس، ج۲ف ص۱۳۰؛ موسی بن عقبه، ص۳۲۵.</ref>، [[اجیر]] کردند و از او خواستند نامهای را همراه مولایشان به نام [[کوثر]]<ref>ابن حجر، فتح، ج۵، ص۲۵۷.</ref> به مدینه ببرد و براساس [[صلحنامه]] [[حدیبیه]]، خواستار بازگشت ابوبصیر به مکه شود. [[اصرار]] قریش به بازگشت ابوبصیر و عدم اصرار به بازگشت همراهان وی<ref>موسی بن عقبه، ص۳۲۵.</ref>، جایگاه ممتاز ابوبصیر را میان قریش نشان میدهد. | عتبه<ref>تصحیف شده به عبید؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۳۵۹.</ref> فرزند [[اَسید بن جاریه]] مشهور به ابوبصیر، ثقفی [[نسب]]، حلیف [[بنو زهره]] (از تیرههای [[قریش]])، از [[مستضعفان]] و از [[مسلمانان]] نخستین<ref>قدیم الاسلام و الصحبه، ر. ک: ابن ماکولا، ج۱، ص۳۱۹.</ref> بود. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۳۲.</ref> به نقل از [[طبری]] نام مادرش را سالمه دختر [[عبد بن یزید بن هاشم بن مطلب]] آورده است. ابوبصیر پس از [[ایمان آوردن]]، [[زندانی]] شد و پس از [[صلح حدیبیه]] گریخت و به همراه [[پنج تن]] از دیگر مستضعفان زندانی به [[مدینه]] رفت. [[اخنس بن شریق ثقفی]] (از اشراف [[مکه]] و حلیف بنوزمره) و [[ازهر بن عبدعوف]] (عموی [[عبد الرحمان بن عوف]])، شخصی به نام [[جُحیش بن جابر عامری]] را که به چالاکی و [[تدبیر]] شهره بود<ref>ابن سید الناس، ج۲ف ص۱۳۰؛ موسی بن عقبه، ص۳۲۵.</ref>، [[اجیر]] کردند و از او خواستند نامهای را همراه مولایشان به نام [[کوثر]]<ref>ابن حجر، فتح، ج۵، ص۲۵۷.</ref> به مدینه ببرد و براساس [[صلحنامه]] [[حدیبیه]]، خواستار بازگشت ابوبصیر به مکه شود. [[اصرار]] قریش به بازگشت ابوبصیر و عدم اصرار به بازگشت همراهان وی<ref>موسی بن عقبه، ص۳۲۵.</ref>، جایگاه ممتاز ابوبصیر را میان قریش نشان میدهد. | ||
[[رسول خدا]] {{صل}} بر اساس مفاد صلح نامه، او را به [[خویشتنداری]] سفارش کرد و با آرزوی [[رهایی]] مستضعفان زندانی، ابوبصیر را به [[نمایندگان]] [[قریش]] سپرد. او در میان [[راه]] باب [[گفتگو]] را با آنان گشود و برای ایجاد فضای صمیمی، از الفاظ [[عاطفی]] مانند اخا [[بنی عامر]] استفاده کرد و با [[برانگیختن]] [[احساسات]] [[نماینده]] قریش درباره تیزی شمشیرش، آن را به بهانه دیدن، گرفت و سپس او را کشت و با همان [[شمشیر]] به [[مسجد رسول خدا]] {{صل}} بازگشت و خطاب به آن [[حضرت]]، از [[وفای به عهد]] و [[نجات]] جانش سخن گفت. به [[روایت]] [[موسی بن عقبه]]<ref>موسی بن عقبه، ص۳۲۵.</ref> او غنایمی همراه داشت که خواستار تخمیس آنها شد. [[پیامبر]] فرمود: | [[رسول خدا]] {{صل}} بر اساس مفاد صلح نامه، او را به [[خویشتنداری]] سفارش کرد و با آرزوی [[رهایی]] مستضعفان زندانی، ابوبصیر را به [[نمایندگان]] [[قریش]] سپرد. او در میان [[راه]] باب [[گفتگو]] را با آنان گشود و برای ایجاد فضای صمیمی، از الفاظ [[عاطفی]] مانند اخا [[بنی عامر]] استفاده کرد و با [[برانگیختن]] [[احساسات]] [[نماینده]] قریش درباره تیزی شمشیرش، آن را به بهانه دیدن، گرفت و سپس او را کشت و با همان [[شمشیر]] به [[مسجد رسول خدا]] {{صل}} بازگشت و خطاب به آن [[حضرت]]، از [[وفای به عهد]] و [[نجات]] جانش سخن گفت. به [[روایت]] [[موسی بن عقبه]]<ref>موسی بن عقبه، ص۳۲۵.</ref> او غنایمی همراه داشت که خواستار تخمیس آنها شد. [[پیامبر]] فرمود: «در صورتی که مردانی همراه او باشند، وی نبردآفرین است». [[ابوبصیر]] با شنیدن این سخن <ref>یا به روایت ابن عقبه ص۳۲۵ که آن حضرت نخمیس را عهدشکنی شمرد و فرمود: با غنایمت هر کجا میخواهی برو.</ref>، به عیص (در منطقه ذوالمروه) رفت و در ساحل دریای سرخ، در مسیر کاروانهای تجاری [[قریش]] به سوی [[شام]] مستقر شد. [[ابوجندل]]، فرزند [[سهیل بن عمرو]]<ref>طبری، ج۲، ص۲۸۴؛ ابن عساکر، ج۲۵، ص۲۹۷.</ref>، عدهای از [[مسلمانان]] دربند قریش و تعدادی از [[قبایل]] [[غفار]]، اسلم و [[جُهَینه]] با [[آگاهی]] از ابوبصیر و گفتار [[رسول خدا]] {{صل}}، به ابوبصیر پیوستند و گروهی سیصد نفری را بر [[ضد]] قریش تشکیل دادند<ref>طبرسی، ج۱، ص۲۰۶؛ ابنشهرآشوب، ج۱، ص۱۷۵؛ ابن سید الناس، ج۲، ص۱۳۲.</ref>. ابوبصیر پیش از پیوستن ابوجندل، [[امام جماعت]] فراریان بود<ref>موسی بن عقبه، ص۳۲۶؛ ابن سید الناس، ج۲، ص۱۳۲.</ref>. آنان [[اموال]] کاروانهای قریش را [[مصادره]] میکردند و مردان آنها را میکشتند، جز اینکه [[ربیع بن عاص]] را به [[احترام]] خویشاوندیاش با رسول خدا {{صل}} [[آزاد]] کردند<ref>موسی بن عقبه، ص۳۲۶؛ طبرسی، ج۱، ص۲۰۶؛ قیاس کنید با ابن سید الناس، ج۲، ص۱۳۲.</ref>. [[قریش]] از کار آنان به ستوه آمد و با فرستادن [[ابوسفیان]] به [[مدینه]]<ref>طبرسی، ج۱، ص۲۰۶؛ ابنشهرآشوب، ج۱، ص۱۷۵.</ref>، رسول خدا {{صل}} را به [[خدا]] و [[حق]] [[خویشاوندی]] [[سوگند]] دادند تا آنان را نزد خود فراخواند و اعلام داشتند از آن پس کسانی که به مدینه بروند، از [[آزار]] قریش در [[امان]] خواهند بود <ref>طبری، ج۲، ص۲۸۴.</ref>. | ||
رسول خدا {{صل}} با فرستادن نامهای، خواستار بازگشت ابوبصیر و ابوجندل به مدینه شد. اما ابوبصیر در بستر [[بیماری]] بود و در حالی که آن [[نامه]] را در دست داشت و میخواند، درگذشت. ابوجندل بر وی [[نماز]] گزارد، او را در همان مکان [[دفن]] کرد و بر [[قبر]] وی مسجدی ساخت<ref>ابن هشام، ج۳، ص۷۸۷؛ ابن سعد، ج۴، ص۱۰۰؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۳۱؛ طبری، ج۲، ص۲۸۴؛ بیهقی، ج۹، ص۲۲۷؛ احمدی میانجی، ج۱، ص۲۸۴.</ref> او پیوسته نماز میخواند، خدا را حمل میکرد و میگفت: {{عربی| | رسول خدا {{صل}} با فرستادن نامهای، خواستار بازگشت ابوبصیر و ابوجندل به مدینه شد. اما ابوبصیر در بستر [[بیماری]] بود و در حالی که آن [[نامه]] را در دست داشت و میخواند، درگذشت. ابوجندل بر وی [[نماز]] گزارد، او را در همان مکان [[دفن]] کرد و بر [[قبر]] وی مسجدی ساخت<ref>ابن هشام، ج۳، ص۷۸۷؛ ابن سعد، ج۴، ص۱۰۰؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۳۱؛ طبری، ج۲، ص۲۸۴؛ بیهقی، ج۹، ص۲۲۷؛ احمدی میانجی، ج۱، ص۲۸۴.</ref> او پیوسته نماز میخواند، خدا را حمل میکرد و میگفت: {{عربی|«من ينصر الله فسوف ينصره»}}<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۳۵۹. بحث فقهی عملکرد ابوبصیر را بنگرید: ابن حزم، ج۵، ص۶۱۰.</ref>؛ او پسری داشت که نزد [[معاویه]] رفت و [[شهادت]] داد زیاد فرزند [[ابوسفیان]] است<ref>ابن عساکر، ج۲۵، ص۲۹۷.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبصیر ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۵۵.</ref> | ||
== [[اسلام آوردن]] [[ابوبصیر]] == | == [[اسلام آوردن]] [[ابوبصیر]] == | ||
خط ۳۳: | خط ۸۱: | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | [[رده:اصحاب پیامبر]] | ||
[[رده:قریش]] | |||
[[رده:بنیزهره]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۱۸
ابوبصیر عتبه بن اسید | |
---|---|
نام کامل | ابوبصیر عتبه بن اسید |
جنسیت | مرد |
کنیه | ابوبصیر |
از قبیله | قریش |
از تیره | بنیزهره |
پدر | اَسید بن جاریه |
مادر | سالمه بنت عبد بن یزید بن هاشم بن مطلب |
برادر | حبیب بن اسید ثقفی |
محل زندگی | |
از اصحاب | پیامبر خاتم |
مقدمه
عتبه[۱] فرزند اَسید بن جاریه مشهور به ابوبصیر، ثقفی نسب، حلیف بنو زهره (از تیرههای قریش)، از مستضعفان و از مسلمانان نخستین[۲] بود. ابن اثیر[۳] به نقل از طبری نام مادرش را سالمه دختر عبد بن یزید بن هاشم بن مطلب آورده است. ابوبصیر پس از ایمان آوردن، زندانی شد و پس از صلح حدیبیه گریخت و به همراه پنج تن از دیگر مستضعفان زندانی به مدینه رفت. اخنس بن شریق ثقفی (از اشراف مکه و حلیف بنوزمره) و ازهر بن عبدعوف (عموی عبد الرحمان بن عوف)، شخصی به نام جُحیش بن جابر عامری را که به چالاکی و تدبیر شهره بود[۴]، اجیر کردند و از او خواستند نامهای را همراه مولایشان به نام کوثر[۵] به مدینه ببرد و براساس صلحنامه حدیبیه، خواستار بازگشت ابوبصیر به مکه شود. اصرار قریش به بازگشت ابوبصیر و عدم اصرار به بازگشت همراهان وی[۶]، جایگاه ممتاز ابوبصیر را میان قریش نشان میدهد.
رسول خدا (ص) بر اساس مفاد صلح نامه، او را به خویشتنداری سفارش کرد و با آرزوی رهایی مستضعفان زندانی، ابوبصیر را به نمایندگان قریش سپرد. او در میان راه باب گفتگو را با آنان گشود و برای ایجاد فضای صمیمی، از الفاظ عاطفی مانند اخا بنی عامر استفاده کرد و با برانگیختن احساسات نماینده قریش درباره تیزی شمشیرش، آن را به بهانه دیدن، گرفت و سپس او را کشت و با همان شمشیر به مسجد رسول خدا (ص) بازگشت و خطاب به آن حضرت، از وفای به عهد و نجات جانش سخن گفت. به روایت موسی بن عقبه[۷] او غنایمی همراه داشت که خواستار تخمیس آنها شد. پیامبر فرمود: «در صورتی که مردانی همراه او باشند، وی نبردآفرین است». ابوبصیر با شنیدن این سخن [۸]، به عیص (در منطقه ذوالمروه) رفت و در ساحل دریای سرخ، در مسیر کاروانهای تجاری قریش به سوی شام مستقر شد. ابوجندل، فرزند سهیل بن عمرو[۹]، عدهای از مسلمانان دربند قریش و تعدادی از قبایل غفار، اسلم و جُهَینه با آگاهی از ابوبصیر و گفتار رسول خدا (ص)، به ابوبصیر پیوستند و گروهی سیصد نفری را بر ضد قریش تشکیل دادند[۱۰]. ابوبصیر پیش از پیوستن ابوجندل، امام جماعت فراریان بود[۱۱]. آنان اموال کاروانهای قریش را مصادره میکردند و مردان آنها را میکشتند، جز اینکه ربیع بن عاص را به احترام خویشاوندیاش با رسول خدا (ص) آزاد کردند[۱۲]. قریش از کار آنان به ستوه آمد و با فرستادن ابوسفیان به مدینه[۱۳]، رسول خدا (ص) را به خدا و حق خویشاوندی سوگند دادند تا آنان را نزد خود فراخواند و اعلام داشتند از آن پس کسانی که به مدینه بروند، از آزار قریش در امان خواهند بود [۱۴].
رسول خدا (ص) با فرستادن نامهای، خواستار بازگشت ابوبصیر و ابوجندل به مدینه شد. اما ابوبصیر در بستر بیماری بود و در حالی که آن نامه را در دست داشت و میخواند، درگذشت. ابوجندل بر وی نماز گزارد، او را در همان مکان دفن کرد و بر قبر وی مسجدی ساخت[۱۵] او پیوسته نماز میخواند، خدا را حمل میکرد و میگفت: «من ينصر الله فسوف ينصره»[۱۶]؛ او پسری داشت که نزد معاویه رفت و شهادت داد زیاد فرزند ابوسفیان است[۱۷][۱۸]
اسلام آوردن ابوبصیر
ابوبصیر و تشکیل اردوگاه
مقدمات بازگشت ابوبصیر به مدینه
ابوبصیر و زمان مرگ
جستارهای وابسته
- خزرج (قبیله)
- بنیزهره (قبیله)
- حبیب بن اسید ثقفی (برادر)
منابع
پانویس
- ↑ تصحیف شده به عبید؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۳۵۹.
- ↑ قدیم الاسلام و الصحبه، ر. ک: ابن ماکولا، ج۱، ص۳۱۹.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۳۲.
- ↑ ابن سید الناس، ج۲ف ص۱۳۰؛ موسی بن عقبه، ص۳۲۵.
- ↑ ابن حجر، فتح، ج۵، ص۲۵۷.
- ↑ موسی بن عقبه، ص۳۲۵.
- ↑ موسی بن عقبه، ص۳۲۵.
- ↑ یا به روایت ابن عقبه ص۳۲۵ که آن حضرت نخمیس را عهدشکنی شمرد و فرمود: با غنایمت هر کجا میخواهی برو.
- ↑ طبری، ج۲، ص۲۸۴؛ ابن عساکر، ج۲۵، ص۲۹۷.
- ↑ طبرسی، ج۱، ص۲۰۶؛ ابنشهرآشوب، ج۱، ص۱۷۵؛ ابن سید الناس، ج۲، ص۱۳۲.
- ↑ موسی بن عقبه، ص۳۲۶؛ ابن سید الناس، ج۲، ص۱۳۲.
- ↑ موسی بن عقبه، ص۳۲۶؛ طبرسی، ج۱، ص۲۰۶؛ قیاس کنید با ابن سید الناس، ج۲، ص۱۳۲.
- ↑ طبرسی، ج۱، ص۲۰۶؛ ابنشهرآشوب، ج۱، ص۱۷۵.
- ↑ طبری، ج۲، ص۲۸۴.
- ↑ ابن هشام، ج۳، ص۷۸۷؛ ابن سعد، ج۴، ص۱۰۰؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۳۱؛ طبری، ج۲، ص۲۸۴؛ بیهقی، ج۹، ص۲۲۷؛ احمدی میانجی، ج۱، ص۲۸۴.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۳۵۹. بحث فقهی عملکرد ابوبصیر را بنگرید: ابن حزم، ج۵، ص۶۱۰.
- ↑ ابن عساکر، ج۲۵، ص۲۹۷.
- ↑ حسینیان مقدم، حسین، مقاله «ابوبصیر ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۱۵۵.