حنظلة بن مره همدانی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==آشنایی اجمالی== حنظلة بن مرّه همدانی از شیعیان راستین علی (ع) بود. وقتی جنازه مسلم و هانی را در کوچههای شهر میکشیدند، او بر آنها گذشت و گفت: وای بر شما ای اهل کوفه! این چه کاری است که شما انجام میدهید. گفتند: این شخص خارجی است و بر امیر یزید بن...» ایجاد کرد) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==آشنایی اجمالی== | ==آشنایی اجمالی== | ||
حنظلة بن مرّه همدانی از شیعیان راستین علی | [[حنظلة بن مرّه همدانی]] از [[شیعیان راستین علی]]{{ع}} بود. وقتی جنازه [[مسلم بن عقیل]] و [[هانی بن عروه]] را در کوچههای [[شهر]] میکشیدند، او بر آنها گذشت و گفت: وای بر شما ای [[اهل کوفه]]! این چه کاری است که شما انجام میدهید. گفتند: این شخص خارجی است و بر [[امیر]] [[یزید بن معاویه]] خروج کرده است. از اسم او سؤال کرد. وقتی پاسخ دادند که [[مسلم بن عقیل]] پسر عموی حسین است، جا خورد و گفت: اگر میدانستید که پسر عموی [[حسین بن علی]] است، پس چرا اورا کشتید و چرا این کار را با جنازههای آنها انجام میدهید؟ پس از این از اسب خود فرود آمد و دست به [[شمشیر]] برد و به آنها [[حمله]] کرد. وی میگفت: لا خیر فی الحیاة بعدک یا سیدی او جنگید و چهارده نفر را کشت، تا اینکه افراد زیادی پیرامون او را گرفتند و او را [[شهید]] کردند. جنازه او رادر کنار جنازههای مسلم و هانی در [[کناسه کوفه]] انداختند (معالی السبطین، ج۱، ص۲۴۵). |
نسخهٔ ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۳۹
آشنایی اجمالی
حنظلة بن مرّه همدانی از شیعیان راستین علی(ع) بود. وقتی جنازه مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را در کوچههای شهر میکشیدند، او بر آنها گذشت و گفت: وای بر شما ای اهل کوفه! این چه کاری است که شما انجام میدهید. گفتند: این شخص خارجی است و بر امیر یزید بن معاویه خروج کرده است. از اسم او سؤال کرد. وقتی پاسخ دادند که مسلم بن عقیل پسر عموی حسین است، جا خورد و گفت: اگر میدانستید که پسر عموی حسین بن علی است، پس چرا اورا کشتید و چرا این کار را با جنازههای آنها انجام میدهید؟ پس از این از اسب خود فرود آمد و دست به شمشیر برد و به آنها حمله کرد. وی میگفت: لا خیر فی الحیاة بعدک یا سیدی او جنگید و چهارده نفر را کشت، تا اینکه افراد زیادی پیرامون او را گرفتند و او را شهید کردند. جنازه او رادر کنار جنازههای مسلم و هانی در کناسه کوفه انداختند (معالی السبطین، ج۱، ص۲۴۵).