اطاعت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'مخالفت با هواهای نفسانی' به 'مخالفت با هواهای نفسانی') |
جز (جایگزینی متن - 'آموزههای وحیانی قرآن' به 'آموزههای وحیانی قرآن') |
||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۷: | ||
شاید شما این جمله را بارها شنیده باشد: «دلم میخواهد یا دلم میخواست». این [[دل]] بخواهیها هماره در برابر چیزی قرار میگیرد که [[حکم الهی]] یا قانونی یا ولایی باشد. وقتی به کسی [[اعتراض]] میشود: چرا این کار را میکنی یا میخواهی انجام دهی؟ عقلت کجاست؟ میگوید: دلم میخواهد. وقتی به [[باطن]] این دلبخواهیها توجه میشود، بیشتر آنها در برابر [[عقل]] و [[قانون]] قرار دارد، نه دلبخواهی که مطابق عقل [[فطری]] و [[شرع]] و [[قانون الهی]] باشد؛ زیرا اگر این دلبخواهی مطابق عقل فطری و نقل [[شرعی]] باشد، هیچ مشکلی پدید نمیآید، بلکه عین [[اطاعت از خدا]] خواهد بود. | شاید شما این جمله را بارها شنیده باشد: «دلم میخواهد یا دلم میخواست». این [[دل]] بخواهیها هماره در برابر چیزی قرار میگیرد که [[حکم الهی]] یا قانونی یا ولایی باشد. وقتی به کسی [[اعتراض]] میشود: چرا این کار را میکنی یا میخواهی انجام دهی؟ عقلت کجاست؟ میگوید: دلم میخواهد. وقتی به [[باطن]] این دلبخواهیها توجه میشود، بیشتر آنها در برابر [[عقل]] و [[قانون]] قرار دارد، نه دلبخواهی که مطابق عقل [[فطری]] و [[شرع]] و [[قانون الهی]] باشد؛ زیرا اگر این دلبخواهی مطابق عقل فطری و نقل [[شرعی]] باشد، هیچ مشکلی پدید نمیآید، بلکه عین [[اطاعت از خدا]] خواهد بود. | ||
از نظر [[آموزههای وحیانی | از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، مهمترین و اصلیترین جلوه [[عبودیت]] و حرکت در [[صراط مستقیم الهی]]، [[اطاعت]] است تا جایی که اگر اطاعت را بردارید هیچ معنا و مفهومی برای [[ایمان]] و [[اسلام]] شخص باقی نمیماند. از همین روست که در آموزههای وحیانی قرآن، ایمان مطابق با اطاعت از خدا و [[رسول الله]] دانسته شده است. بنابراین، [[مخالفت با هواهای نفسانی]] و به اصطلاح مخالفت با «دلبخواهی ها» عین ایمان و اطاعت است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی (مقاله)|حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی]].</ref>. | ||
==ایمان در اطاعت از خدا و رسول الله{{صل}}== | ==ایمان در اطاعت از خدا و رسول الله{{صل}}== | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۶: | ||
از نظر [[آموزههای قرآنی]]، تنها کسانی به [[نجات]] دست مییابند که این گونه مطابق [[عقل]] [[فطری]] و نقل [[شرعی]] وحیانی عمل کنند؛ زیرا آنان به جای آنکه [[مطیع]] [[هواهای نفسانی]] باشند، تابع ومطیع [[خدا]] هستند. البته از آن جایی نقل شرعی از طریق پیامبران بیان میشود و این [[هدایت]] و [[حجت]] ظاهری به عنوان مکمل و [[فضل الهی]] عمل میکند تا [[مردم]] را در شرایط سخت زیست مهبط [[دنیا]] [[یاری]] رساند<ref>{{متن قرآن|قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}} «گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۳۸.</ref> لازم است تا [[انسان]] پیامبران را بشناسد و به [[آموزههای وحیانی]] آنان به عنوان [[حکم]] [[الله]] [[اطاعت]] کرده و از فرمانهای ایشان و حرکت و سکنات آنان [[متابعت]] نماید. از همین روست که خدا در [[قرآن]]، به صراحت [[اطاعت پیامبر]]{{صل}} را عین اطاعت خویش میداند<ref>{{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}} «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است * بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱-۳۲.</ref>؛ زیرا قول و [[فعل پیامبر]]{{صل}} همان [[قول و فعل]] [[خدا]] است<ref>انفال، آیه ۱۷؛ نجم، آیات ۳ و ۴</ref> و هر مؤمنی میبایست به [[امر و نهی]] آن حضرت{{صل}} به عنوان امر و نهی [[الهی]] بنگرد و [[اطاعت]] و [[اتباع]] نماید.<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref> | از نظر [[آموزههای قرآنی]]، تنها کسانی به [[نجات]] دست مییابند که این گونه مطابق [[عقل]] [[فطری]] و نقل [[شرعی]] وحیانی عمل کنند؛ زیرا آنان به جای آنکه [[مطیع]] [[هواهای نفسانی]] باشند، تابع ومطیع [[خدا]] هستند. البته از آن جایی نقل شرعی از طریق پیامبران بیان میشود و این [[هدایت]] و [[حجت]] ظاهری به عنوان مکمل و [[فضل الهی]] عمل میکند تا [[مردم]] را در شرایط سخت زیست مهبط [[دنیا]] [[یاری]] رساند<ref>{{متن قرآن|قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}} «گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۳۸.</ref> لازم است تا [[انسان]] پیامبران را بشناسد و به [[آموزههای وحیانی]] آنان به عنوان [[حکم]] [[الله]] [[اطاعت]] کرده و از فرمانهای ایشان و حرکت و سکنات آنان [[متابعت]] نماید. از همین روست که خدا در [[قرآن]]، به صراحت [[اطاعت پیامبر]]{{صل}} را عین اطاعت خویش میداند<ref>{{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}} «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است * بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱-۳۲.</ref>؛ زیرا قول و [[فعل پیامبر]]{{صل}} همان [[قول و فعل]] [[خدا]] است<ref>انفال، آیه ۱۷؛ نجم، آیات ۳ و ۴</ref> و هر مؤمنی میبایست به [[امر و نهی]] آن حضرت{{صل}} به عنوان امر و نهی [[الهی]] بنگرد و [[اطاعت]] و [[اتباع]] نماید.<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref> | ||
به هر حال، از نظر [[آموزههای قرآنی]]، [[ایمان به خدا]] جز در [[اطاعت از خدا]] و [[رسول الله]]{{صل}} و [[اوامر و نواهی]] آن بروز و ظهور نمیکند؛ و از آن جایی که امر و نهی [[پیامبر]]{{صل}} [[حکم]] [[الله]] که [[عقل]] [[فطری]] نیز آن را [[تصدیق]] میکند، میتوان گفت که عقل فطری و نقل فطری [[ایمان]] را جز در اطاعت نمیداند. [[امام کاظم]]{{ع}} بر اساس همین [[آموزههای وحیانی | به هر حال، از نظر [[آموزههای قرآنی]]، [[ایمان به خدا]] جز در [[اطاعت از خدا]] و [[رسول الله]]{{صل}} و [[اوامر و نواهی]] آن بروز و ظهور نمیکند؛ و از آن جایی که امر و نهی [[پیامبر]]{{صل}} [[حکم]] [[الله]] که [[عقل]] [[فطری]] نیز آن را [[تصدیق]] میکند، میتوان گفت که عقل فطری و نقل فطری [[ایمان]] را جز در اطاعت نمیداند. [[امام کاظم]]{{ع}} بر اساس همین [[آموزههای وحیانی قرآن]] میفرماید: {{متن حدیث|وَ لاَ نَجَاةَ إِلاَّ بِالطَّاعَةِ وَ اَلطَّاعَةُ بِالْعِلْمِ وَ اَلْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ وَ اَلتَّعَلُّمُ بِالْعَقْلِ يُعْتَقَدُ وَ لاَ عِلْمَ إِلاَّ مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِيٍّ}}؛ [[نجات]] جز به [[طاعت]] نیست و طاعت نیز جز به [[علم]] نیست و علم نیز جز به [[تعلم]] به دست نمیآید و [[علمی]] نیست مگر از عالم ربانی.<ref>کافی، ج ۱، ص۱۷</ref> | ||
تاکید بر تعلم و [[آموزش]] برای اطاعت از آن روست که [[انسان]] نمیتواند بدون [[دانش]] [[اطاعت]] داشته باشد؛ زیرا دانش نسبت به [[احکام الهی]] است که انسان [[مطیع]] قرار میدهد و اگر کسی بخواهد اطاعت داشته باشد میبایست با [[عقل]] [[فطری]] و نقل [[وحیانی]] احکام الهی را بشناسد و مطابق آن عمل کند. به عنوان نمونه اگر کسی بخواهد رانندگی کند میبایست مطابق [[قوانین]] و [[احکام]] و مقررات [[راهنمایی]] و رانندگی عمل کند و این نیاز دارد که احکام و قوانین و مقررات آن را بیاموزد و مطابق آن عمل کند؛ و گرنه کسی که احکام را نشناسند ونداند نمیتواند مطابق قوانین عمل کند. | تاکید بر تعلم و [[آموزش]] برای اطاعت از آن روست که [[انسان]] نمیتواند بدون [[دانش]] [[اطاعت]] داشته باشد؛ زیرا دانش نسبت به [[احکام الهی]] است که انسان [[مطیع]] قرار میدهد و اگر کسی بخواهد اطاعت داشته باشد میبایست با [[عقل]] [[فطری]] و نقل [[وحیانی]] احکام الهی را بشناسد و مطابق آن عمل کند. به عنوان نمونه اگر کسی بخواهد رانندگی کند میبایست مطابق [[قوانین]] و [[احکام]] و مقررات [[راهنمایی]] و رانندگی عمل کند و این نیاز دارد که احکام و قوانین و مقررات آن را بیاموزد و مطابق آن عمل کند؛ و گرنه کسی که احکام را نشناسند ونداند نمیتواند مطابق قوانین عمل کند. | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
البته در نزد هر کسی نمیتوان [[علم حقیقی]] را یافت که موجب [[اطاعت خدا]] و [[رسول الله]]{{صل}} و [[معصومان]]{{ع}} شود؛ از این روست که [[خدا]] به صراحت [[فرمان]] میدهد برای [[پرسش]] به نزد کسانی بروید که [[اهل الذکر]] هستند.<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> از آن جایی که [[پیامبر]]{{صل}} خود ذکر است<ref>طلاق، آیات ۱۰ و ۱۱</ref>، [[اهل البیت]]{{ع}} ایشان همان «اهل الذکر» هستند که امر [[دین]] و [[دنیا]] به عنوان [[اولوا الامر]] از سوی خدا به آنان سپرده شده و دارای [[ولایت الهی]] هستند.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> | البته در نزد هر کسی نمیتوان [[علم حقیقی]] را یافت که موجب [[اطاعت خدا]] و [[رسول الله]]{{صل}} و [[معصومان]]{{ع}} شود؛ از این روست که [[خدا]] به صراحت [[فرمان]] میدهد برای [[پرسش]] به نزد کسانی بروید که [[اهل الذکر]] هستند.<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> از آن جایی که [[پیامبر]]{{صل}} خود ذکر است<ref>طلاق، آیات ۱۰ و ۱۱</ref>، [[اهل البیت]]{{ع}} ایشان همان «اهل الذکر» هستند که امر [[دین]] و [[دنیا]] به عنوان [[اولوا الامر]] از سوی خدا به آنان سپرده شده و دارای [[ولایت الهی]] هستند.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> | ||
از نظر [[آموزههای وحیانی | از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، [[خدا]] [[معلم]] است<ref>{{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}} «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref>، چنان که [[پیامبر]]{{صل}} و [[معصومان]] [[معلم]] هستند.<ref>{{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ * كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}} «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای * چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیههای ما را بر شما میخواند و (جان) شما را پاکیزه میگرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد» سوره بقره، آیه ۱۲۹ و ۱۵۱؛ {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} خود به صراحت میفرماید: انما [[بعثت]] معلما، جز [[معلم]] برانگیخته نشدهام.<ref>سنن الدارمی، ج ۱، ص۳۸۱</ref> بنابراین اگر کسی بخواهد [[علم]] [[حق]] را بیاموزد میبایست از [[خدا]] [[علیم]] و مظاهرش بیاموزد و به هر جایی مراجعه نکند که [[اهل ذکر]] و [[قرآن]] و [[علم الهی]] نیستند. | ||
پس از نظر قرآن، برای کسب علم الهی برای [[اطاعت خدا]] میبایست به عالم ربانی [[رجوع]] کرد که همان اهل ذکر از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] هستند که خدا ایشان را [[تطهیر]] و [[تزکیه]] کرده ودر [[مقام]] [[اولیای الهی]] قرار داده و [[اطاعت]] ایشان را [[واجب]] دانسته است.<ref>{{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳؛ {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳. و {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِينَ}} «و مؤمنان میگویند: آیا اینانند که سختترین سوگندهایشان را به خداوند خوردهاند که با شمایند؟! کردارهاشان تباه گردید و زیانکار شدند» سوره مائده، آیه ۵۳.</ref> | پس از نظر قرآن، برای کسب علم الهی برای [[اطاعت خدا]] میبایست به عالم ربانی [[رجوع]] کرد که همان اهل ذکر از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] هستند که خدا ایشان را [[تطهیر]] و [[تزکیه]] کرده ودر [[مقام]] [[اولیای الهی]] قرار داده و [[اطاعت]] ایشان را [[واجب]] دانسته است.<ref>{{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳؛ {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳. و {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِينَ}} «و مؤمنان میگویند: آیا اینانند که سختترین سوگندهایشان را به خداوند خوردهاند که با شمایند؟! کردارهاشان تباه گردید و زیانکار شدند» سوره مائده، آیه ۵۳.</ref> | ||
از نظر [[آموزههای وحیانی | از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، کسی که بر اساس [[قوانین]] [[عقل]] [[فطری]] و نقل [[شرعی]] و با [[علم]] و [[دانش]] و کسب آن از عالم ربانی و [[اهل]] الذکرعمل میکند، به عنوان [[مطیع]] نه تنها [[محبوب خدا]] میشود، بلکه به همه مراتب و [[مقامات]] بلند [[الهی]] – [[انسانی]] میرسد و [[نجات]] و [[سعادت ابدی]] را برای خویش میسازد.<ref>{{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}} «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است * بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱-۳۲؛ {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا * ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا}} «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند * این بخشش از سوی خداوند است و خداوند به دانایی بسنده است» سوره نساء، آیه ۶۹-۷۰.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی (مقاله)|حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی]].</ref>. | ||
==[[مخالفت]] با هواهای نفس مصداق [[اطاعت]]== | ==[[مخالفت]] با هواهای نفس مصداق [[اطاعت]]== | ||
از نظر [[آموزههای وحیانی | از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، [[اکثریت]] [[مردم]] دنبال [[هواهای نفسانی]] از [[غضب]] و [[شهوت]] میروند و به [[فجور]] و [[بیتقوایی]] میپردازند واین گونه نفس [[الهی]] و [[معتدل]] و مستوی خویش را [[دفن]] و [[دسیسه]] میکنند تا جایی که دیگر [[قدرت]] [[تفقه]] و [[تعقل]] را از دست میدهند و نمیتوانند [[حق و باطل]] را بشناسند و [[گرایشها]] و گریزش هایش را ساماندهی کند.<ref>{{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}} «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد * بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۷-۱۰؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}} «و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref> | ||
از نظر قرآن، کسی که تابع هواهای نفسانی است و میگوید دلم میخواهد، در [[حقیقت]] به [[عقل]] [[فطری]] و نقل [[شرعی]] پشت کرده است و این گونه نشان میدهد تابع [[قوانین]] واحکام عقل و نقل نیست، بلکه تابع [[هواهای نفسانی]] است. چنین شخصی هرگز [[مطیع خدا]] و [[رسول الله]]{{صل}} نیست. | از نظر قرآن، کسی که تابع هواهای نفسانی است و میگوید دلم میخواهد، در [[حقیقت]] به [[عقل]] [[فطری]] و نقل [[شرعی]] پشت کرده است و این گونه نشان میدهد تابع [[قوانین]] واحکام عقل و نقل نیست، بلکه تابع [[هواهای نفسانی]] است. چنین شخصی هرگز [[مطیع خدا]] و [[رسول الله]]{{صل}} نیست. | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۲: | ||
بنابراین [[انسان]] میبایست به [[اطاعت خدا]] بر اساس [[علم الهی]] بپردازد و خود را از [[شرور]] [[هواهای نفسانی]] و [[وسوسههای شیطانی]] برهاند و به عنوان [[مطیع]] لله شناخته شود: {{عربی|ان يتجنب المتعلم عن اتباع الشهوات و الهوي و الاختلاط ابناء الدنيا}}؛ بر [[متعلم]] است تا [[پیروی]] [[شهوات]] و هواهای نفسانی و اختلاط با [[دنیا پرستان]] اجتناب کند تا به [[اطاعت]] [[حقیقی]] برسد.<ref>جامع السعادات، ج ۱، ص۱۴۱</ref> | بنابراین [[انسان]] میبایست به [[اطاعت خدا]] بر اساس [[علم الهی]] بپردازد و خود را از [[شرور]] [[هواهای نفسانی]] و [[وسوسههای شیطانی]] برهاند و به عنوان [[مطیع]] لله شناخته شود: {{عربی|ان يتجنب المتعلم عن اتباع الشهوات و الهوي و الاختلاط ابناء الدنيا}}؛ بر [[متعلم]] است تا [[پیروی]] [[شهوات]] و هواهای نفسانی و اختلاط با [[دنیا پرستان]] اجتناب کند تا به [[اطاعت]] [[حقیقی]] برسد.<ref>جامع السعادات، ج ۱، ص۱۴۱</ref> | ||
از نظر [[آموزههای وحیانی | از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، کسی که [[علم حقیقی]] را به دست آورد و [[فقیه]] در [[دین]] شود و فقیهانه [[عبادت]] و اطاعت کند، چنین شخصی از هزار [[عابد]] بدون [[علم]] و [[معرفت]] [[برتر]] است و در برابر شیطان [[قوی]] تر؛ زیرا عابد همتش آن است خویش را [[نجات]] دهد، در حالی که [[همت]] فقیه آن است که دیگران را نجات دهد؛ بر این اساس [[مقام]] فقیه نزد خدا میلیون برابر عابد است.<ref>بحارالانوار، ج ۲، ص۵، حدیث ۹</ref> | ||
پس کسی که هماره دلم میخواهد میگوید از [[خدا]] و [[اطاعت]] او دور است؛ زیرا این دلخواه چیزی جز [[هواهای نفسانی]] نیست؛ اما کسی که به [[علم]] و [[عقل]] مراجعه میکند و اطاعت خویش را بر اساس عقل [[فطری]] و نقل [[شرعی]] دارد، چنین کسی [[مطیع خدا]] بوده و خدا به او [[مقام]] و منزلتی میبخشد که همگان [[غبطه]] آن را میخورد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی (مقاله)|حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی]].</ref>. | پس کسی که هماره دلم میخواهد میگوید از [[خدا]] و [[اطاعت]] او دور است؛ زیرا این دلخواه چیزی جز [[هواهای نفسانی]] نیست؛ اما کسی که به [[علم]] و [[عقل]] مراجعه میکند و اطاعت خویش را بر اساس عقل [[فطری]] و نقل [[شرعی]] دارد، چنین کسی [[مطیع خدا]] بوده و خدا به او [[مقام]] و منزلتی میبخشد که همگان [[غبطه]] آن را میخورد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی (مقاله)|حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی]].</ref>. |
نسخهٔ ۲۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۵
مقدمه
اطاعت عبارت است از عمل به مقتضای حکم با رغبت و خضوع[۱] در مقابل "کراهت"[۲] و یا به معنای امرپذیری[۳]، اطاعت کردن[۴]، تن دردادن و گردن نهادن. اصل آن "طوع" به معنای همراهی و تسلیم[۵] است: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۶].
اطاعت از خداوند یعنی گردننهادن به وحی الهی که مجموعه معارف و احکام است و از طریق رسولش ابلاغ شده است. اطاعت از رسول خدا (ص) دو جنبه دارد؛ زیرا رسول خدا (ص) دو حیثیت دارد:
- حیثیت تشریع: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ﴾[۷]؛
- حیثیت تصمیمگیری و صلاحدید در اموری که مرتبط با ولایت در حکومت و قضاست: ﴿لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ﴾[۸].
از این حیث است که رسول اکرم (ص) مأمور به مشاوره و مشورت با مردم شده است: ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ﴾[۹]. در هر دو جنبه اطاعت از رسول خدا (ص) واجب شده است. اطاعت از اولیالامر ـ هر کسی که باشد ـ[۱۰] گرچه غیر مرتبط با وحی است، چون حیثیت دوّم رسول خدا (ص)، یعنی تولیت در حکومت و قضا را دارد، واجب شده است؛ امّا لازم است، ولی امر بر اساس کتاب و سنت حکومت کند؛ به این دلیل که در آیه شریفه حکم رفع تنازع به خدا و رسول (ص) (کتاب و سنت) ارجاع شده و اولیالامر نیز موظف به همین فرمان است: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ﴾[۱۱].[۱۲].[۱۳]
واژه اطاعت و مشتقات آن ۷۸ بار در قرآن بهکار رفته و مضمون آن از برخی آیات نیز که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست، استفاده میشود[۱۴].
آیات اطاعت
قرآن بر اطاعت از خداوند بسیار تأکید میکند:
- ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۱۵]؛
- ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا﴾[۱۶]؛
- ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۱۷]؛
- ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾[۱۸]؛
- ﴿قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ﴾[۱۹]؛
- ﴿لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۲۰].
از سوی دیگر، اطاعت از پیامبر (ص) را نیز عین اطاعت از خداوند میخواند: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا﴾[۲۱] و دستیابی به محبوبیت نزد خداوند را تنها در سایۀ اطاعت از رسول خدا (ص) میسر میداند: ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۲۲].
غالباً نیز اطاعت از رسول خدا (ص) را در کنار اطاعت از خداوند ذکر میکند:
- ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۲۳]؛
- ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا﴾[۲۴]؛
- ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۲۵]؛
- ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾[۲۶]؛
- ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۲۷].
همچنین به کسانی که از خداوند و رسولش اطاعت میکنند، وعدۀ بهشت و رستگاری میدهد:
- ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۲۸]؛
- ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾[۲۹]؛
- ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا﴾[۳۰]؛
- ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾[۳۱].
در این میان، اطاعت از اولوالامر که همان امامان معصوم (ع) هستند[۳۲]، نیز همسان با اطاعت از خداوند و رسول او واجب شده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۳۳].[۳۴]
رابطه اتباع و اطاعت
در برخی از آیات قرآن کریم درباره رابطه اتباع و اطاعت چنین آمده است:
- ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾[۳۵]؛
- ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۳۶].
- ﴿وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي﴾[۳۷].
معنای تبعیت
تبعیت پیروی کردن است، اما معنای اصلی آن، عبارت از: "در پی و حرکت پشت سر چیزی که اعم از مادّی و معنوی است[۳۸] و اعم از جهت فکری و عملی است که همراه با اختیار و اراده است"[۳۹].
مراد از تبعیت، پیروی همهجانبه در امور مادّی و [[معنوی، فردی و اجتماعی و از جهت اعتقادی و عملی است. بنابراین، برای سعادت و بهرهمند شدن از ولایت ولی حق، باید واقعاً در عمل و اعتقاد، تابع و پیرو بود و باید همهجانبه باشد که تبعیض در تبعیت و مخالفت عمدی با یک مورد و اصرار بر آن و عدم توبه از آن، مخالفت با همه موارد دیگر است.
معنای اطاعت
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۴۰].
اطاعت عمل کردن توأم با اختیار، رغبت و خضوع بر طبق آنچه امر یا حُکم شده است، پس رغبت و اشتیاق در عمل، نقش اساسی در صدق اطاعت دارد و الّا اگر عمل همراه با خضوع بدون رغبت باشد، دیگر اطاعت بر آن صدق نمیکند، بلکه کراهت و اجبار است"[۴۱].
بنابراین، اگر در اکثر اطاعتها، اثری و توجه قلبی مشاهده نمیشود، شاید علت اصلی آن، همان نداشتن شوق و رغبت و بر اثر عادت به آنها باشد و منشأ آن نیز، نداشتن شناخت و معرفت صحیح و مؤثر است که در صورت داشتن معرفت، شوق و توجه نیز حاصل خواهد شد.
تفاوت تبعیت با اطاعت
تبعیت دارای معنای عامی است که شامل اطاعت و غیر اطاعت میشود و اطاعت، همچنان که معنا شد، در مواردی است که امری یا حکمی باشد. پس تبعیت علاوه بر آن، شامل عمل کردن بر طبق سیره و رفتار نیز خواهد بود.
در قرآن مجید، در ۱۴ مورد، با کلمه ﴿أَطِيعُوا﴾:
- ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴾[۴۲]؛
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۴۳]؛
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۴۴]؛
- ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۴۵]؛
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ﴾[۴۶]؛
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾[۴۷]؛
- ﴿وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي﴾[۴۸]؛
- ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۴۹]؛
- ﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۵۰]؛
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ﴾[۵۱]؛
- ﴿أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾[۵۲]؛
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۵۳]؛
- ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۵۴]، امر به اطاعت شده است.
و در ۱۱ مورد، پیامبران (ع) درخواست اطاعت با ﴿أَطِيعُونِ﴾
- ﴿وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾[۵۵]؛
- ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾[۵۶]؛
- ﴿وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾ [۵۷]؛
- ﴿أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ﴾[۵۸] کردهاند که حاکی از اهمیت اطاعت از انبیا و اوصیا (ع) است و ترک اطاعت از آنان، حسرت و ندامتی جانکاه و ابدی در پی دارد، که چرا از اوامر پیامبران (ع) که موجب اصلاح و سعادتمندی و دوری از فساد میشد، اطاعت نکردیم؟!: ﴿يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا﴾[۵۹].
تحقق حقیقی ولایت حق به تبعیت و اطاعت وابسته است، نَه اظهار مَحبت صِرف؛ زیرا در روایتی شرط اساسی مَحبت اهل بیت پیامبر اسلام (ص)، تبعیت از سنّت و سیره آنان و اطاعت از احکام الهی قرار داده شده که به دلیل اهمیت آن، ذکر میکنیم: "امام محمد باقر (ع) فرمود: ای جابر. آیا کافی است برای کسی که ادّعای تشیع دارد، بگوید که دوستدار ما اهل بیت است؟ به خدا سوگند، شیعه ما نیست مگر آن کسی که تقوای خدا را رعایت و از او اطاعت نماید. شیعیان ما شناخته نمیشدند، مگر به تواضع، خشوع و فروتنی در عبادت، ادای امانت، بسیاری ذکر خدا، روزه گرفتن، نماز به پا داشتن، نیکی به والدین و رسیدگی به همسایگانی که فقیر و نیازمندند. همچنین رسیدگی به قرض داران و یتیمان، راستی در گفتار، تلاوت قرآن و بازداشتن زبان، از این که، جز نیکی به مردم نگویند، و شیعیان ما در بین اقوام خویش امین هستند. جابر میگوید: یا ابن رسول الله (ص)، ما کسی را با این خصوصیات نمیشناسیم. حضرت، خطاب به او فرمود: ای جابر! افکار و آرای مختلف، تو را از راه راست بیرون نبرد. آیا کافی است مردی بگوید: من علی (ع) را دوست دارم و از دوستداران او هستم؟ پس اگر بگوید من رسولالله!(ص) را دوست دارم، زیرا رسول خدا (ص) از علی (ع) بهتر است، ولی از سیره او پیروی، و به سنّتش عمل نکند، این دوستی برای او هیچ سودی نخواهد داشت؛ پس تقوای خدا را پیشه نمایید و برای آنچه نزد خداست، عمل کنید، زیرا بین خدا و بین هیچ کس، قرابت و خویشاوندی نیست؛ محبوبترین بندگان نزد خداوند و گرامیترین آنان در پیشگاه او، با تقواترین و مطیعترین آنان است؛ ای جابر!، جز با اطاعت و فرمانبرداری از خدای متعال، تقرّب به او حاصل نمیشود. تنها دوستی ما (آل محمّد (ص)) باعث رهایی از آتش نیست و هیچ یک از شما بر خدا حجتی ندارد. هر کس مطیع خداست، ولی و دوستدار ماست و هر کس نافرمانی خدا را نماید، با ما دشمن است. ولایت ما اهل بیت، جز با عمل به دستورهای الهی و پرهیز از گناه به دست نمیآید"[۶۰].
در این برهه که خلیفه زمان (ع) غایب هستند، افراد باید از آنچه در قرآن کریم به آنان امر شده، اطاعت کنند و چون تشخیص آن، برای اکثر افراد مقدور نیست، لازم است، طبق سفارش ائمه اطهار (ع)، به فقیهان مراجعه کرده و از آنان در امور دینی، اطاعت کنند. آنان نیز برای سهولت در آن، کتابی با عنوان "رساله عملیه"، تألیف کردهاند که حاوی واجبات و محرّمات در مسائل فردی و اجتماعی افراد مسلمانان بوده که عمل به آنها، موجب سعادت و نجات از جهنم میشود[۶۱].
اقسام اطاعت
اطاعت بر دو گونه تکوینی و تشریعی است:
اطاعت تکوینی
این اطاعت خود در دو بخش قابل بررسی است:
۱. اطاعت تکوینی از فرمان الهی: موجودات عالم دو نحوه وجود دارند: یکی وجود علمی که جایگاه آن صُقع ربوبی است و دیگری وجود عینی که ظرف آن مرتبه فعل خداوند و عالَم خارج است. وجود علمی اشیا سایهها و مرتبه نازله اسما و صفات در مرتبه واحدیت است و از لوازم ذات، بلکه به اعتباری عین ذات حق است[۶۲]، ازاینرو اطاعت در آن قابل تصور نیست؛ امّا وجود عینی اشیا مسبوق به اراده خداست: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴾[۶۳] خطاب ﴿كُنْ﴾ به مرتبه شیئیت اشیا که همان وجود علمی آنهاست، تعلق دارد و بر اثر آن اشیا با طوع و رغبت "بدون تجافی" از مرحله علم به مرحله عین درآمده و بهصورت وجود خارجی ظاهرمیشوند. این همان چیزی است که از آن به "اطاعت تکوینی" اشیا تعبیر شده و همه موجودات، اعم از جاندار و بیجان و عاقل و غیرعاقل را در برمیگیرد.
بدیهی است که امتثال و فرمانبرداری یاد شده از روی میل و رغبت است؛ نه کره و اضطرار، ازاینرو میتوان آن را اطاعت نامید؛ ولی باید خاطرنشان کرد که موجودات عالم ماده را دو وجهه است: ملکوتی و مُلْکی. با توجه به وجهه ملکوتی آنها که سراسر علم و شعور و حیات و اراده و قدرت و حضور است، فرمانبرداری از روی میل و رغبت به وضوح قابل تصور است؛ ولی با توجه به وجهه مُلْکی اشیا و مراعات خصوصیات عالم ماده که عالم احتجاب و تزاحم و تضاد است، فرمانبرداری موجودات به نحو کره و اجبار رخ مینماید و چنانچه هر دو وجهه پیشگفته مورد نظر قرار گیرد از اطاعت به "اسلام" تعبیر میشود که اعم از طوع و کره است: ﴿وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا ﴾[۶۴].
افزون بر اطاعت تکوینی، اشیا در اصل تحقق وجود آنها، در پذیرش هرگونه تغییر و تحولی در اوصاف و کمالات وجود "ذاتی و عرضی" نیز مطیع فرمان پروردگارند و آیاتی که از عبودیّت: ﴿إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا ﴾[۶۵]، سجده: ﴿وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ ﴾[۶۶]، تسبیح: ﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴾[۶۷] و قنوتِ ﴿وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴾[۶۸]؛ ﴿وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴾[۶۹] همه موجودات پرده برمیدارد، هریک حکایت از اطاعت اشیا در اوصاف وجود دارد؛ همچنین در آیاتی به اطاعت تکوینی برخی از موجودات در اوصاف وجود اشاره شده است؛ مانند زمین که در داستان حضرت نوح (ع) آب خود را فرو برد: ﴿يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ ﴾[۷۰]، آسمان که در همان واقعه از باران باز ایستاد: ﴿يَا سَمَاء أَقْلِعِي ﴾[۷۱]، چشم و گوش و پوست مجرمان که به زیان آنان شهادت میدهند: ﴿حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴾[۷۲]، اصحاب سبت که به بوزینه تبدیل شدند: ﴿فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴾[۷۳]، آتش نمرود که بر حضرت ابراهیم (ع) سرد و سلامت شد: ﴿يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلامًا ﴾[۷۴]، زمین که به فرمان خدا رام انسان است: ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ ذَلُولا ﴾[۷۵]، بلد طیّب که به اذن خدا گیاه خود را میرویاند: ﴿وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ ﴾[۷۶]، حجاره سجّیل "سنگِ گِل" که اصحاب ابرهه را هدف قرار داد: ﴿تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ ﴾[۷۷]، آسمان که به فرمان خدا شکافته میشود: ﴿إِذَا السَّمَاء انشَقَّتْ وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ ﴾[۷۸]، زمین که به اذن حق اخبار خویش را باز میگوید: ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا﴾[۷۹]، بادها که درختان را بارورمیسازند: ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ ﴾[۸۰] و زنبور عسل که از کوهها خانه اختیار میکند و از شهد همه میوهها عسل میسازد: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴾[۸۱].
۲. اطاعت تکوینی از غیر خداوند: اطاعت تکوینی موجودات ـ در اصلِ وجود و کمالات و اوصاف ـ بالاصاله در برابر فرمان الهی است؛ ولی با مشیّت الهی، ممکن است موجودات از فرمان انسانهایی همچون پیامبران نیز در هر دو بعد یاد شده اطاعت تکوینی داشته باشند، چنان که کوهها و پرندگان در تسخیر حضرت داوود (ع) بوده و از او اطاعت میکردند و به هر جا که اراده وی بود، بازمیگشتند: ﴿إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالإِشْرَاقِ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ ﴾[۸۲].[۸۳] و جریان باد و شیطانهای بنّا و غوّاص و شیطانهای در غل و زنجیر که مطیع و فرمانبر حضرت سلیمان (ع) بودند: ﴿فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ ﴾[۸۴].[۸۵] و آفریدن پرنده از گل و زنده ساختن مردگان و شفادادن کور مادرزاد که به اذن خداوند، به دست حضرت عیسی (ع) صورت گرفت: ﴿وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي ﴾[۸۶] و افتادن خرما از درخت خشکیده که برای مریم واقع شد: ﴿تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا ﴾[۸۷] و اطاعت اجزای به هم آمیخته ۴ مرغ در پی فراخواندن حضرت ابراهیم (ع): ﴿فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ﴾[۸۸].[۸۹]
اطاعت تشریعی
اطاعت تشریعی، فرمانبری ارادی از حکم و قانونی است که از ناحیه شخصِ برخوردار از حق تشریع و آمریت، اعتبار شده باشد. بدیهی است که این اطاعت در حوزه رفتار ارادی موجوداتی مختار، مانند انسان معنا مییابد و پذیرش آن در گرو نفی مسلک جبر و بر مبنای ارادی بودن اطاعت است که اطاعت و عصیان، ارزش یا ضد ارزش محسوب میشود. موارد اطاعت تشریعی به شرح زیر است:
اطاعت از خداوند
بر اساس نگرش توحیدی در ربوبیت تشریعی، حق اطاعت بالاصاله، ویژه ذات ربوبی است و اطاعت از حکم و فرمان غیر خداوند اگر به فرمان و اذن الهی نباشد، به شرک در اطاعت منتهی میشود. شماری از آیات قرآن به اطاعت از خدا اشاره کرده و آن را لازم شمرده است: ﴿قُلْ أَطِيعُواْ اللَّهَ﴾[۹۰]امر به اطاعت از خداوند، در آیات یاد شده ارشادی است؛ نه مولوی و گرنه موجب تسلسل میشود، چون این عقل انسان است که او را به اطاعت از پروردگار وا میدارد و آیات ﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ ﴾ وی را به آن حکم عقلی ارشاد میکند[۹۱] یا میتواند تأکید حکم عقل باشد[۹۲].
اطاعت از پیامبر اسلام (ص)
در آیات فراوانی، اطاعت از پیامبر اسلام (ص) در ردیف اطاعت از خدا، مطرح شده است؛ مانند: ﴿قُلْ أَطِيعُواْ اللَّهَ ﴾[۹۳]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾[۹۴] با توجه به اینکه اطاعت از پیامبر (ص) به دستور خدا لازم شده است، اطاعت از وی اطاعت از خدا محسوب میشود[۹۵]: ﴿مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ﴾[۹۶] نه تنها در زمین که در آسمانها نیز پیامبر واجب الاطاعه است و فرمانش را فرشتگان اطاعت میکنند، ازاینرو در شب معراج، فرشتگان به فرمان پیامبر درهای بهشت را گشودند[۹۷]: ﴿مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ ﴾[۹۸] و چون شریعت محمدی (ص) تا قیامت پابرجاست، اطاعت از فرمانهای آن حضرت پس از وفات ایشان نیز واجب است[۹۹].
آیات مربوط به اطاعت از رسول اکرم (ص) دو دسته است: در برخی از آنها کلمه ﴿أَطِيعُواْ﴾ تکرار نشده ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾[۱۰۰]؛ ﴿إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَؤُلاء دِينُهُمْ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴾[۱۰۱] و در برخی دیگر تکرار شده است؛ مانند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾[۱۰۲]؛ ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ﴾[۱۰۳]؛ ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ﴾[۱۰۴] در دسته نخست که ﴿أَطِيعُواْ﴾ تکرار نشده، میتوان گفت معنای اطاعت از رسول، همان اطاعت از خداست؛ ولی در دسته دوم در باره وجه تکرار ﴿أَطِيعُواْ﴾ با آنکه به نصّ سوره نساء آیه ۸ اطاعت از رسول، همان اطاعت از خداست، مفسّران نظراتی متفاوت ارائه دادهاند:
- الف) برای مبالغه است[۱۰۵] و اطاعت پیامبر، مانند اطاعت از خداست[۱۰۶].
- ب) برای دفع توّهم کسی است که قائل به " حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ" بوده و میپندارد پیروی از احکام پیامبر که در قرآن نیامده، واجب نیست[۱۰۷].
- ج) ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ﴾ یعنی وجوب پیروی از کتاب الهی و ﴿وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ یعنی وجوب پیروی از سنّت نبوی[۱۰۸].
- د) مقصود آن است که اطاعت رسول هم باید به قصد اطاعتاللّه باشد[۱۰۹].
- هـ) شخصیت پیامبر اسلام (ص) دو حیثیت دارد: حیثیت تبلیغ وحی الهی و آگاه کردن مردم از معارف و احکام شریعت و تفصیل کلیات قرآن، و حیثیت زمامداری و ولایت او بر جامعه. زمامدار به اقتضای رهبری لازم است برای اداره جامعه و حفظ اساس نظام اسلامی، فرمان بدهد و مردم نیز به اطاعت از احکام حکومتی وی موظّفاند. اطاعت از این اوامر در حقیقت اطاعت خداست؛ ولی برای بیان لزوم اطاعت در این احکام، واژه اطاعت تکرار شده است[۱۱۰].[۱۱۱]
اطاعت از اولی الامر
گروهی دیگر که در قرآن به اطاعت از آنان امر شده، اولیالامر هستند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾[۱۱۲] مفسّران عامه اولیالامر را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب پیامبر، خلفای راشدین، اهل علم و فقه، فرماندهان جنگی، والیان و حاکمان و اهل حلوعقد تطبیق کردهاند[۱۱۳]؛ امّا بیشتر مفسران شیعه، براساس مطلق و بیقید و شرط بودن امر به اطاعت از اولیالامر، لزوم عصمت اولیالامر را استفاده کرده و آن را بر امامان دوازدهگانه (ع) تطبیق دادهاند. این مطلب در روایات فراوان منقول از اهل بیت (ع) نیز تأکید شده است، چون وجوب اطاعت مطلق مانند اطاعت از خدا و رسول در صورتی پذیرفتنی است که فرد از خطا مصون باشد و هرگز بهکار خطا و زشت فرمان ندهد و چنین ویژگی را در امیران یا عالمان نمیتوان یافت، بنابراین، اولیالامر به امامان دوازدهگانه اختصاص خواهد داشت [۱۱۴]. البته کسانی هم که اولیالامر را خصوص معصوم نمیدانند، بر این معنا تأکید میورزند که اطاعت از امیران و رهبران سیاسی جامعه اطاعت مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که فرمانروایی آنها بر اساس مصالح عمومی اجتماعی بوده و عصیان و تخطّی از اوامر الهی نباشد[۱۱۵] در روایات نیز نقل شده که اطاعت، در معروف است و در فرمان به معصیت روا نیست[۱۱۶] از امیرمؤمنان (ع) نقل شده است که امام حق باید بر اساس عدل حکمرانی کند و امانتدار باشد و در این صورت است که مردم باید از او فرمانبرداری کنند[۱۱۷]، پس نظام سیاسی حاکم بر جامعه در صورتی مشروعیت دارد و میتواند الزام سیاسی کند که در مقام اجرا و تنفیذ حکمِ نازل شده از سوی خداوند باشد و طبق قوانین شرعی حکم کند و چنانچه التزام سیاسی جامعه از نظام، موجب معصیت الهی باشد باید ترک گردد[۱۱۸]"کسی که از مخلوق در معصیت الهی پیروی کند، دین ندارد"[۱۱۹].[۱۲۰]
اطاعت از پیامبران
خداوند به اطاعت از همه پیامبران فرمان داده است: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ﴾[۱۲۱] و قرآن از پیامبرانی چون حضرت عیسی، حضرت نوح، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت لوط و حضرت شعیب (ع) نقل میکند که پیام مشترک آنان برای قوم خود، امر به تقوای الهی و اطاعت از خویش بوده است: ﴿فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴾[۱۲۲] در پارهای از موارد، پیش از بیان پیام بالا، جمله ﴿إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴾[۱۲۳]ذکر شده و نشان میدهد که پیامبران، چون رسول الهی بوده و برای بر دوشگرفتن بار سنگین رسالت، امین هستند، همین امانتداری علّت لزوم اطاعت از ایشان است[۱۲۴] و تکرار این پیام از سوی پیامبران اولواالعزم و غیر اولواالعزم گویای جوهره و فلسفه بعثت است؛ یعنی دعوت به اطاعت از کارهایی که مقرّب ثواب و مبعّد عقاب میشود و سعادت بشریّت را تأمین میکند. پیامبران، هرچند در برخی فروع جزئی شریعت، بر اثر مقتضیات زمانی گوناگوناند؛ ولی در پیام اطاعت هم آوا بودند[۱۲۵].[۱۲۶].
اطاعت از شوهر
فرمانبری زن از همسر خود در مسائل زناشویی، از مواردی است که خداوند بدان فرمان داده است. از رسول خدا (ص) نقل است که "بهترین زنان، کسی است که وقتی به او فرمان دادی، از تو اطاعت کند". زنی که مخالفت کند و ناشزه شود، از پارهای حقوق از جمله حق همخوابی محروم میگردد[۱۲۷] و چنانچه از سرپیچی دست برداشت و مطیع گردید، شوهر حق ستم و آزار وی را ندارد: ﴿فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً ﴾[۱۲۸].[۱۲۹]
اطاعتهای مشروع و آثار آن
اطاعت مشروع در درجه نخست، اطاعت از خدا و سپس اطاعت از کسانی است که خداوند دستور به اطاعت از آنها را داده است، مانند اطاعت از رسول خدا (ص) و همه پیامبران و جانشینان آنان و اطاعت از هر کسی که در شریعت، اطاعت آنها را در چهارچوب دین لازم شمرده شده است، همچون اطاعت فرزند از پدر و مادر و اطاعت زن از همسر و اطاعت شاگرد از استاد.
در قرآن کریم آثاری بر اطاعت از خدا و رسول بیان گردیده که عبارتاند از:
- مشمول رحمت الهی شدن: ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۱۳۰]؛
- ورود به بهشت: ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۱۳۱]؛
- رسیدن به کامیابی بزرگ: ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا﴾[۱۳۲]؛ ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾[۱۳۳]؛
- قرار گرفتن در کنار پیامبران و صدیقان و شهداء و صالحان: ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا﴾[۱۳۴]؛
- دریافت پاداش نیکو و تضمین کم نشدن از پاداش اعمال صالح: ﴿فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۱۳۵]؛ ﴿وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۱۳۶].[۱۳۷]
اطاعتهای نامشروع
اطاعتهای نامشروع، دو دسته است: دسته نخست مواردی است که پیامبر اکرم (ص) و یاران وی یا همه مؤمنان صریحاً از اطاعت نهی شدهاند "شمارههای ۱ ـ ۸" و دسته دوم مواردی که پیامدهای سوء برخی اطاعتهای نادرست، به پیامبر یا مؤمنان گوشزد شده است:
- اطاعت از کافران: ﴿فَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ﴾[۱۳۸].
- اطاعت از منافقان: ﴿وَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ﴾[۱۳۹] طبق اطلاق این آیه، اطاعت از کافران و منافقان، هرچند دعوت به حق کنند جایز نیست و انجام دادن کارحق باید برای خود حق باشد؛ نه برای دعوت کافران و منافقان[۱۴۰].
- اطاعت از تکذیب کنندگان: ﴿فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ ﴾[۱۴۱]. که هرگونه موافقت گفتاری و رفتاری با آنان حرام است[۱۴۲].
- اطاعت از بسیار سوگند خورنده پست: کهاهل عیبجویی و سخنچینی است و از کار خیر، بسیار منع میکند و متجاوز، گنهکار، کینهتوز، پرخور، خشن و بیریشه است: ﴿وَلا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَّهِينٍ هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِيمٍ مَنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ ﴾[۱۴۳]. خداوند در آیات یاد شده به ۹ صفت زشت اشاره فرموده و پیامبر را از اطاعت صاحبان چنین اوصافی بازداشته است. درحقیقت خداوند با این نهی خواسته افراد مزبور را به حاشیه اجتماع براند تا دیگران ـ با توجه به روحیه تأثیرپذیری انسانها ـ تحت تأثیر آنها قرار نگیرند[۱۴۴].
- اطاعت از غافلان از یاد خدا و پیروان هوای نفس: ﴿وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ﴾[۱۴۵].
- اطاعت از گناهکاران: ﴿وَلا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا ﴾[۱۴۶]؛ تعلیق نهی از اطاعت بر صفت گناهکاری و کفر، مفید علیّت این دو ویژگی برای حرمت مطلق اطاعت از کافران و فاسقان است و حرمت اختصاص به جایی ندارد که آنها دعوت به گناه یا کفر میکنند[۱۴۷]. در موارد پیشگفته خطاب نهی متوجه پیامبر اکرم (ص) بود. در دو مورد نیز خطاب نهی متوجه همه مؤمنان یا متوجه انسان است که بهترتیب عبارت است از:
- اطاعت از مسرفان که اهل فساد در زمیناند: ﴿وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴾[۱۴۸].[۱۴۹]
- اطاعت کورکورانه از پدر و مادر، در دعوت به شرک: ﴿وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا ﴾[۱۵۰]، ﴿وَإِن جَاهَدَاكَ عَلَى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا ﴾[۱۵۱].
- اطاعت از اکثریت: ﴿وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ ﴾[۱۵۲] مهمترین ویژگی اطاعت از اکثریت که باعث گمراهی است پیروی از حدس و گمان است. انسان در امور جزئی زندگی دنیا معمولا چارهای جز پیروی از حدس و گمان ندارد؛ ولی در امور اساسی زندگی و سعادت و شقاوت ابدی نمیتواند از کسانی که مبنای نظرشان گمان است و به عالم واقع و کشف یقینی راهی ندارند پیروی کند، ازاینرو قرآن هم پیامبر را از اطاعت اکثریت بازمیدارد و هم به مردم هشدار میدهد که فراموش نکنید، پیامبر خدا در میان شماست و خیر و رشد جامعه در گرو اطاعت مردم از اوست؛ نهاینکه وی پیرو مردم باشد و طبق هوای آنها ـ که بیشتر ریشه در گمان داشته و مبنای عقلانی ندارد ـ حرکت کند: ﴿لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الأَمْرِ لَعَنِتُّمْ﴾[۱۵۳].
- اطاعت از برخی همسران و فرزندان: ﴿إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ﴾[۱۵۴]، چون بعضی از همسران و فرزندان دشمن انساناند و انسان را از اطاعت الهی باز میدارند[۱۵۵].
- اطاعت از بزرگان و سران گمراه: در قیامت، اهل دوزخ میگویند: خدایا ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و آنان ما را گمراهساختند: ﴿إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا ﴾[۱۵۶] سرّ این اطاعت را میتوان در دو امر جستوجو کرد: استخفاف مردم به وسیله سران خود، و فسق مردم: ﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴾[۱۵۷].
- اطاعت از کافران و نفاق افکنان از اهل کتاب: قرآن در این باره به مؤمنان هشدار میدهد که فرجام اینگونه اطاعتها ارتداد و بازگشت به کفر است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ﴾[۱۵۸] و عاقبتی جز زیانکاری نخواهد داشت: ﴿فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ﴾[۱۵۹].
- اطاعت از پیروان شیاطین: آنان که با مؤمنان به مجادله برمیخیزند تا احکام خدا را زیر سؤال ببرند: ﴿وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴾[۱۶۰].[۱۶۱]
حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی
شاید شما این جمله را بارها شنیده باشد: «دلم میخواهد یا دلم میخواست». این دل بخواهیها هماره در برابر چیزی قرار میگیرد که حکم الهی یا قانونی یا ولایی باشد. وقتی به کسی اعتراض میشود: چرا این کار را میکنی یا میخواهی انجام دهی؟ عقلت کجاست؟ میگوید: دلم میخواهد. وقتی به باطن این دلبخواهیها توجه میشود، بیشتر آنها در برابر عقل و قانون قرار دارد، نه دلبخواهی که مطابق عقل فطری و شرع و قانون الهی باشد؛ زیرا اگر این دلبخواهی مطابق عقل فطری و نقل شرعی باشد، هیچ مشکلی پدید نمیآید، بلکه عین اطاعت از خدا خواهد بود.
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، مهمترین و اصلیترین جلوه عبودیت و حرکت در صراط مستقیم الهی، اطاعت است تا جایی که اگر اطاعت را بردارید هیچ معنا و مفهومی برای ایمان و اسلام شخص باقی نمیماند. از همین روست که در آموزههای وحیانی قرآن، ایمان مطابق با اطاعت از خدا و رسول الله دانسته شده است. بنابراین، مخالفت با هواهای نفسانی و به اصطلاح مخالفت با «دلبخواهی ها» عین ایمان و اطاعت است.[۱۶۲].
ایمان در اطاعت از خدا و رسول الله(ص)
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، مؤمن کسی است که به خدا و آخرت و حسابرسی آن ایمان دارد و به عنوان عبدالله تلاش میکند تا با کارهای صالح که خدا در قالب هدایت فطری و شرعی بیان کرده، خود را مطیع خدا نشان دهد. از نظر قرآن چنین کسی به نجات دست مییابد و از دوزخ و عذاب الهی رها میشود.
از نظر قرآن، هدایت فطری همان هدایت و حجت باطنی خدا است که به شکل نرم افزار در نفس انسانی قرارداده شده[۱۶۳] و هدایت شرعی همان هدایت ظاهری وحیانی خدا است که در نقل وحیانی از سوی پیامبران به شکل تفصیل بیان شده و مطابق با همان هدایت فطری است.[۱۶۴]
از نظر آموزههای قرآنی، تنها کسانی به نجات دست مییابند که این گونه مطابق عقل فطری و نقل شرعی وحیانی عمل کنند؛ زیرا آنان به جای آنکه مطیع هواهای نفسانی باشند، تابع ومطیع خدا هستند. البته از آن جایی نقل شرعی از طریق پیامبران بیان میشود و این هدایت و حجت ظاهری به عنوان مکمل و فضل الهی عمل میکند تا مردم را در شرایط سخت زیست مهبط دنیا یاری رساند[۱۶۵] لازم است تا انسان پیامبران را بشناسد و به آموزههای وحیانی آنان به عنوان حکم الله اطاعت کرده و از فرمانهای ایشان و حرکت و سکنات آنان متابعت نماید. از همین روست که خدا در قرآن، به صراحت اطاعت پیامبر(ص) را عین اطاعت خویش میداند[۱۶۶]؛ زیرا قول و فعل پیامبر(ص) همان قول و فعل خدا است[۱۶۷] و هر مؤمنی میبایست به امر و نهی آن حضرت(ص) به عنوان امر و نهی الهی بنگرد و اطاعت و اتباع نماید.[۱۶۸]
به هر حال، از نظر آموزههای قرآنی، ایمان به خدا جز در اطاعت از خدا و رسول الله(ص) و اوامر و نواهی آن بروز و ظهور نمیکند؛ و از آن جایی که امر و نهی پیامبر(ص) حکم الله که عقل فطری نیز آن را تصدیق میکند، میتوان گفت که عقل فطری و نقل فطری ایمان را جز در اطاعت نمیداند. امام کاظم(ع) بر اساس همین آموزههای وحیانی قرآن میفرماید: «وَ لاَ نَجَاةَ إِلاَّ بِالطَّاعَةِ وَ اَلطَّاعَةُ بِالْعِلْمِ وَ اَلْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ وَ اَلتَّعَلُّمُ بِالْعَقْلِ يُعْتَقَدُ وَ لاَ عِلْمَ إِلاَّ مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِيٍّ»؛ نجات جز به طاعت نیست و طاعت نیز جز به علم نیست و علم نیز جز به تعلم به دست نمیآید و علمی نیست مگر از عالم ربانی.[۱۶۹]
تاکید بر تعلم و آموزش برای اطاعت از آن روست که انسان نمیتواند بدون دانش اطاعت داشته باشد؛ زیرا دانش نسبت به احکام الهی است که انسان مطیع قرار میدهد و اگر کسی بخواهد اطاعت داشته باشد میبایست با عقل فطری و نقل وحیانی احکام الهی را بشناسد و مطابق آن عمل کند. به عنوان نمونه اگر کسی بخواهد رانندگی کند میبایست مطابق قوانین و احکام و مقررات راهنمایی و رانندگی عمل کند و این نیاز دارد که احکام و قوانین و مقررات آن را بیاموزد و مطابق آن عمل کند؛ و گرنه کسی که احکام را نشناسند ونداند نمیتواند مطابق قوانین عمل کند.
البته در نزد هر کسی نمیتوان علم حقیقی را یافت که موجب اطاعت خدا و رسول الله(ص) و معصومان(ع) شود؛ از این روست که خدا به صراحت فرمان میدهد برای پرسش به نزد کسانی بروید که اهل الذکر هستند.[۱۷۰] از آن جایی که پیامبر(ص) خود ذکر است[۱۷۱]، اهل البیت(ع) ایشان همان «اهل الذکر» هستند که امر دین و دنیا به عنوان اولوا الامر از سوی خدا به آنان سپرده شده و دارای ولایت الهی هستند.[۱۷۲]
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، خدا معلم است[۱۷۳]، چنان که پیامبر(ص) و معصومان معلم هستند.[۱۷۴] پیامبر(ص) خود به صراحت میفرماید: انما بعثت معلما، جز معلم برانگیخته نشدهام.[۱۷۵] بنابراین اگر کسی بخواهد علم حق را بیاموزد میبایست از خدا علیم و مظاهرش بیاموزد و به هر جایی مراجعه نکند که اهل ذکر و قرآن و علم الهی نیستند.
پس از نظر قرآن، برای کسب علم الهی برای اطاعت خدا میبایست به عالم ربانی رجوع کرد که همان اهل ذکر از اهل بیت عصمت و طهارت هستند که خدا ایشان را تطهیر و تزکیه کرده ودر مقام اولیای الهی قرار داده و اطاعت ایشان را واجب دانسته است.[۱۷۶]
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، کسی که بر اساس قوانین عقل فطری و نقل شرعی و با علم و دانش و کسب آن از عالم ربانی و اهل الذکرعمل میکند، به عنوان مطیع نه تنها محبوب خدا میشود، بلکه به همه مراتب و مقامات بلند الهی – انسانی میرسد و نجات و سعادت ابدی را برای خویش میسازد.[۱۷۷].[۱۷۸].
مخالفت با هواهای نفس مصداق اطاعت
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، اکثریت مردم دنبال هواهای نفسانی از غضب و شهوت میروند و به فجور و بیتقوایی میپردازند واین گونه نفس الهی و معتدل و مستوی خویش را دفن و دسیسه میکنند تا جایی که دیگر قدرت تفقه و تعقل را از دست میدهند و نمیتوانند حق و باطل را بشناسند و گرایشها و گریزش هایش را ساماندهی کند.[۱۷۹]
از نظر قرآن، کسی که تابع هواهای نفسانی است و میگوید دلم میخواهد، در حقیقت به عقل فطری و نقل شرعی پشت کرده است و این گونه نشان میدهد تابع قوانین واحکام عقل و نقل نیست، بلکه تابع هواهای نفسانی است. چنین شخصی هرگز مطیع خدا و رسول الله(ص) نیست.
پس از نظر قرآن کسی که در دیدن وشنیدن و گفتن به جای آنکه ببیند خدا و رسول الله(ص) چه میگویند و فرمان میدهند، دنبال آن است تا بر اساس دلخواه خویش عمل کند، مطیع نیست و ایمان ندارد. او در ایمان تنها به اسلام ظاهری بسنده کرده و نتوانسته در عمل و امتحان و فتنه الهی موفق باشد؛ زیرا راه رشد زمانی تحقق مییابد که انسان هواهای نفسانی و دلخواه خویش را کنار بگذارد و به اطاعت از خدا و رسول الله(ص) بپردازد و محبت ایمان و نورش را در دلش ببیند و از کفر و فسوق و عصیان کراهت داشته باشد تا به عنوان مطیع خدا و پیامبر(ص) پس از آزمونها به حقیقت ایمان برسند.[۱۸۰]
از آن جایی که بسیاری از مردم دلبخواهها و هواهای نفسانی خویش را از دل بر زبان جاری میکنند و بسیاری از گناهان کبیره چون غیبت و تهمت و دشنام و فحش و دروغ از گناهان زبان است، هر کسی زبانش را نگه دارد و هر چیزی را نگوید، قلبش را سالم نگه میدارد؛ از همین رو پیامبر(ص) میفرماید: لا یستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه؛ ایمان بنده ای مستقیم نمیشود جز زمانی قلبش مستقیم شود و قلبش مستقیم نمیشود تا زبانش مستقیم نشود.[۱۸۱]
پس سلامت ایمان به سلامت قلب و سلامت قلب به سلامت زبان است؛ از این روست که آن حضرت(ص) در جایی دیگر میفرماید: «لَوْ لا تَكْثیرٌ فی كَلامِكُمْ وَ تَمْریجٌ فی قُلوبِكُمْ لَرَاَیْتُمْ ما اَری وَ لَسَمِعْتُمْ ما اَسْمَعُ»؛ اگر شما زیاد سخن نمیگفتید و هرج و مرج در قلب شما نبود، آن چه من میبینم شما میدید و آن چه میشنوم، شما میشنوید.[۱۸۲]
امیرمؤمنان امام علی(ع) نیز میفرماید: «إنَّ الصَّمتَ بابٌ مِن أبوابِ الحِكمَةِ»؛ سکوت و خاموشی بابی از ابواب حکمت است.[۱۸۳]
اصولا کسی که با هواهای نفسانی خویش مخالفت میکند، اولین گام حفظ زبان از انواع گناه است و از آن جایی که پرگویی به پرخطایی ختم میشود، لازم است انسان کم گو و گزیده گو چون دُرّ باشد. پیامبر(ص) در جایی دیگر هشدار میدهد و میفرماید: «مَن كَثُرَ كلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ»؛ هر که پرگو باشد پر خطا میشود.
انسان میبایست به هر چیزی که میداند عمل کند، به تقوای الهی میرسد؛ زیرا علم حقیقی جز حقیقت نیست که انسان را به تقوای الهی میرساند؛ انسان عاقل کسی است که تنها به علم عمل میکند و بر اساس ظنون و گمان نمیرود[۱۸۴]؛ زیرا ظنون و گمانهها بیشتر از هواهای نفسانی نشات میگیرد و هواهای نفسانی این گونه خود را به جای خدا معبود و مالوه قرار میدهد.[۱۸۵]
البته از نظر قرآن، هر علمی که بدان عمل شود، خود عامل تولید علمی دیگر است؛ زیرا علم حقیقی که به اطاعت ختم میشود، موجب تقوای الهی میشود و تقوای الهی نیز موجب تعلیم الهی میشود.[۱۸۶]
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، انسان میبایست هماره مراقب شیطنت شیاطین جنی و انسی باشد. خطر شیطان این است که راست را با دروغ و محکم را با متشابه و حق را با باطل میآمیزد تا جایی که شناخت و تشخیص بر توده مردم سخت شود. ابلیس شیطانی آدم(ع) را با همین شیوه فریفت و با سوگند دروغ از راه حق خارج ساخت و از طاعت به عصیان کشاند.[۱۸۷]
ابلیس شیطانی اصل را با آمیختگی قرار داده است؛ چنان که امام صادق(ع) میفرماید: «انه یفتح لک تسعه و تسعین بابا من الخیر لیظفر بک عند تمام المائه فقابله بالخلاف و الصدّ عن سبیله و المضادّه باستهزائه»؛ شیطان نود و نه راه خیر به تو نشان میدهد تا در صدمین راه غلبه کند و جلویت را بگیرد.[۱۸۸] رسانههای شیطانی نیز از همین شیوه استفاده میکند؛ زیرا گزارشهای راست و دروغ را به هم میآمیزند تا دروغ خویش را که هدف اصلی است به گوش مؤمنان رسانیده و بذر شک علمی و تردید عملی را در دلشان بپاشند.
امروز در شبکههای اجتماعی رسانه ای همین شیوه به عنوان شیوه اصلی شیطانی به کار میرود، و بسیاری از توده مردم را به سوی ظنون و سخنانی باطل و یاوه میکشاند. این گونه است که جای عقل و هواهای نفسانی جا به جا میشود.
اگر انسان هواهای نفسانی را مطیع شود و او را معبود خویش قرار دهد[۱۸۹] دنبال وسوسههای شیطانی میرود و از اطاعت خدا به اطاعت شیطان و ولایت او در میآید. بنابراین، میبایست انسان نسبت به شیطان این گونه باشد: فكن معه كالغريب مع كلب الراعي يفزع الي صاحبه في صرفه عنه و كذلك اذا اتاك الشيطان موسوسا ليصدك عن سبيل الحق و ينسيك ذكر الله فاستعذ بربك و ربه؛ در برابر شیطان مثل غریبه ای باش که سگ چوپان به سراغش آمده است؛ پس باید از سگ چوپان به صاحب سگ پناه برد تا سگ را از او دور کند. در برابر شیان وسوسه گر تو نیز این گونه باشد. پس هر گاه به سراغت آمده تا راه حق را بر تو ببندد و تو را از ذکر الله بازدارد و به نسیان کشاند، به پروردگار شیطان و پروردگار خود پناه بر![۱۹۰]
خدا در قرآن میفرماید گروهی از شیطان در طواف دور شما میگردند تا فرصتی پیدا کرده و شما را مس کنند؛ پس اگر مناسب یافتند به قلب شما در میآیند؛ اما وقتی ببیند شما به عنوان متقی هماره متذکر به خدا هستید، با تذکری که دارید، به بصیرت میرسید و این گونه دیگر شیطان کاری نمیتواند کند.[۱۹۱]
انسانی که اهل ذکر الله و توکل است، شیطان هرگز نمیتواند بر او سلطه یابد و وسوسه هایش تاثیری بگذارد.[۱۹۲] پس این گونه میتوان به طاعت خدا رفت و از طاعت نفس و شیطان رست. در حقیقت اهل ذکر و توکل همان اهل مراقبت هستند که این گونه دشمن را از خویش دور نگه میدارند؛ زیرا: لم تقدر الا بدوام المراقبه؛ جز با دوام مراقبت نمیتوان بر دشمن غلبه کرد.
بنابراین انسان میبایست به اطاعت خدا بر اساس علم الهی بپردازد و خود را از شرور هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی برهاند و به عنوان مطیع لله شناخته شود: ان يتجنب المتعلم عن اتباع الشهوات و الهوي و الاختلاط ابناء الدنيا؛ بر متعلم است تا پیروی شهوات و هواهای نفسانی و اختلاط با دنیا پرستان اجتناب کند تا به اطاعت حقیقی برسد.[۱۹۳]
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، کسی که علم حقیقی را به دست آورد و فقیه در دین شود و فقیهانه عبادت و اطاعت کند، چنین شخصی از هزار عابد بدون علم و معرفت برتر است و در برابر شیطان قوی تر؛ زیرا عابد همتش آن است خویش را نجات دهد، در حالی که همت فقیه آن است که دیگران را نجات دهد؛ بر این اساس مقام فقیه نزد خدا میلیون برابر عابد است.[۱۹۴]
پس کسی که هماره دلم میخواهد میگوید از خدا و اطاعت او دور است؛ زیرا این دلخواه چیزی جز هواهای نفسانی نیست؛ اما کسی که به علم و عقل مراجعه میکند و اطاعت خویش را بر اساس عقل فطری و نقل شرعی دارد، چنین کسی مطیع خدا بوده و خدا به او مقام و منزلتی میبخشد که همگان غبطه آن را میخورد.[۱۹۵].
جستارهای وابسته
- اتباع
- اتباع حق
- اراده اطاعت
- استثقال اطاعت
- استحقاق ثواب
- استحقاق مدح
- امتثال
- انقیاد
- اوامر و نواهی
- آیه اطاعت
- بیعت اطاعت
- تأسی
- تجری
- تسلیم
- تمکین
- تنافی کفر و اطاعت
- تنعم به اطاعت
- توحید در اطاعت
- ثواب اطاعت
- ثواب و عقاب
- حسن طاعات
- داعی به اطاعت
- طاعات عبد
- طاعات کافر
- طاعات مطلقه
- طاعات مفترضه
- اطاعت از ابوین
- اطاعت از امام
- اطاعت از امام مهدی
- اطاعت از اوصیای انبیا
- اطاعت از اولی الامر
- اطاعت از حاکم جائر
- اطاعت از خدا
- اطاعت از رسول خدا
- اطاعت از زوج
- اطاعت از غیر معصوم
- اطاعت از نماینده ولی فقیه
- اطاعت از نواب امام
- اطاعت الهی
- اطاعت امام
- اطاعت انبیا در افعال
- اطاعت انبیا در اقوال
- اطاعت انسان
- اطاعت اولوالامر
- اطاعت اهل اجماع
- اطاعت اهل بیت
- اطاعت پیامبر
- اطاعت پیامبر خاتم
- اطاعت تکوینی
- اطاعت خدا
- اطاعت در عبادات
- اطاعت در غیر عبادات
- اطاعت درعبادات
- اطاعت درغیرعبادات
- اطاعت سلطان جایر
- اطاعت سلطان عادل
- اطاعت شیطان
- اطاعت طاغوت
- اطاعت غیر افضل
- اطاعت غیر خدا
- اطاعت متأخره
- اطاعت مخلوق در معصیت خالق
- اطاعت مرتد
- اطاعت مکلفین
- اطاعت ملائکه
- اطاعت ولی فقیه
- عصیان
- علم به مناقب طاعات
- قصد قربت در عبادت
- کتاب طاعات
- گناه
- مطیع
- مقام افتراض اطاعت
- مقام مطیعان
- وجوب اطاعت امام
- وقت اطاعت
منابع
- جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳
- کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
- کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا ج۲
- حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن
- نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم
- منصوری، خلیل، حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی
پانویس
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۱۳۷.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۸، ص۲۴۱.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۲۹.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۱۰.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۴۳۱.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۴۴.
- ↑ «تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ ر.ک: ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل "اولیالامر".
- ↑ «از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۸۷-۳۸۸.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۱۰۷.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ «اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳.
- ↑ «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
- ↑ «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش میآورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.
- ↑ «و کسانی که از خداوند و پیامبرش فرمان برند و از خداوند بهراسند و از او پروا کنند کامیابند» سوره نور، آیه ۵۲.
- ↑ «گفت: بیگمان عذاب و خشمی از (سوی) پروردگارتان برای شما رقم خورده است آیا در نامهایی که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کردهاید- (و) خداوند هیچ برهانی بر (تأیید) آنها نفرستاده است- با من چالش میورزید؟ پس چشم به راه (عذاب خداوند) بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.
- ↑ «بر نابینا و لنگ و بیمار (اگر به جهاد نیایند) گناهی نیست و هر کس از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کند او را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است و هر کس روی برتابد او را عذابی دردناک خواهد کرد» سوره فتح، آیه ۱۷.
- ↑ «هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بیگمان از خداوند فرمان برده است و هر که رو گرداند (بگو بگرداند) ما تو را مراقب آنان نفرستادهایم» سوره نساء، آیه ۸۰.
- ↑ «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
- ↑ «و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳.
- ↑ «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
- ↑ «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش میآورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.
- ↑ «و کسانی که از خداوند و پیامبرش فرمان برند و از خداوند بهراسند و از او پروا کنند کامیابند» سوره نور، آیه ۵۲.
- ↑ «و هر کس از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کند او را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است و هر کس روی برتابد او را عذابی دردناک خواهد کرد» سوره فتح، آیه ۱۷.
- ↑ «و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳.
- ↑ «و کسانی که از خداوند و پیامبرش فرمان برند و از خداوند بهراسند و از او پروا کنند کامیابند» سوره نور، آیه ۵۲.
- ↑ «و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.
- ↑ «و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است» سوره فتح، آیه ۱۷.
- ↑ کفایة الأثر، ص۵۴؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳؛ إعلام الوری، ج۲، ص۱۸۲.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا ج۲.
- ↑ «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱
- ↑ «همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده میدارد و میمیراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۷-۱۵۸؛
- ↑ «و بیگمان پیش از آن هارون به آنان گفته بود که: ای قوم من! شما با این (گوساله) آزمون شدهاید و پروردگار شما (خداوند) بخشنده است پس، از من پیروی و از دستور من فرمانبرداری کنید» سوره طه، آیه ۹۰.
- ↑ مفردات راغب، ص۱۶۲، کلمه تبع.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۳۵۸، کلمه تبع.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ التحقیق، ج۷، ص۱۳۷، کلمه طوع، با مختصر تغییر در آن.
- ↑ «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲
- ↑ «و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲
- ↑ «و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیامرسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲
- ↑ «از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند و پیامبر او فرمان برید و در حالی که سخن او را میشنوید از او رو مگردانید» سوره انفال، آیه ۲۰
- ↑ «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶
- ↑ «و بیگمان پیش از آن هارون به آنان گفته بود که: ای قوم من! شما با این (گوساله) آزمون شدهاید و پروردگار شما (خداوند) بخشنده است پس، از من پیروی و از دستور من فرمانبرداری کنید» سوره طه، آیه ۹۰
- ↑ «بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهادهاند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهادهاند بر شماست و اگر از او فرمان برید راهیاب میشوید و بر (عهده) پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴
- ↑ «و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره نور، آیه ۵۶
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره محمد، آیه ۳۳
- ↑ «آیا ترسیدید که پیش از رازگوییتان صدقههایی بپردازید؟ حال که چنین نکردید و خداوند از شما در گذشت پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۳
- ↑ «و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیامرسانی آشکار است» سوره تغابن، آیه ۱۲
- ↑ «هر چه میتوانید از خداوند پروا کنید و سخن نیوش باشید و فرمان برید و (در راه خداوند) هزینه کنید که برای خودتان بهتر است؛ و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره تغابن، آیه ۱۶.
- ↑ «و تورات پیش از خود را راست میشمارم، و (آمدهام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانهای از پروردگارتان برای شما آوردهام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!» سوره آل عمران، آیه ۵۰
- ↑ «پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید» سوره شعراء، آیه ۱۰۸، ۱۱۰، ۱۲۶، ۱۳۱، ۱۴۴، ۱۵۰، ۱۶۳ و ۱۷۹
- ↑ «و چون عیسی برهانها (ی روشن) آورد گفت: برای شما حکمت آوردهام و (آمدهام) تا برای شما چیزی را که در آن اختلاف دارید روشن گردانم پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید!» سوره زخرف، آیه ۶۳
- ↑ «که خداوند را بپرستید و از او پروا کنید و از من فرمان برید» سوره نوح، آیه ۳.
- ↑ «روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.
- ↑ «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) يَا جَابِرُ أَ يَكْتَفِي مَنِ اتَّخَذَ التَّشَيُّعَ- أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَوَ الله مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَی الله وَ أَطَاعَهُ وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ الله وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ الْبِرِّ بِالْوَالِدَيْنِ وَ التَّعَهُّدِ لِلْجِيرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْغَارِمِينَ وَ الْأَيْتَامِ وَ صِدْقِ ا الْحَدِيثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ كَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ وَ كَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِي الْأَشْيَاءِ قَالَ جَابِرٌ يَا ابْنَ رَسُولِ الله مَا نَعْرِفُ أَحَداً بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَقَالَ لِي يَا جَابِرُ لَا تَذْهَبَنَّ بِكَ الْمَذَاهِبُ حَسْبُ الرَّجُلِ أَنْ يَقُولَ أُحِبُّ عَلِيّاً صَلَوَاتُ الله عَلَيْهِ وَ أَتَوَلَّاهُ فَلَوْ قَالَ إِنِّي أُحِبُّ رَسُولَ الله (ص) وَ رَسُولُ الله خَيْرٌ مِنْ ععَلِيٍّ ثُمَّ لَا يَتَّبِعُ سِيرَتَهُ وَ لَا يَعْمَلُ بِسُنَّتِهِ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِيَّاهُ شَيْئاً فَاتَّقُوا الله وَ اعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ الله لَيْسَ بَيْنَ الله وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَی الله وَ أَكْرَمُهُمْ عَلَيْهِ أَتْقَاهُمْ لَهُ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ يَا جَابِرُ مَا يَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ إِلَی الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَی إِلَّا بِالطَّاعَةِ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ لَا عَلَی الله لِأَحَدٍ مِنْكُمْ حُجَّةٌ مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ لَا تُنَالُ وَلَايَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ»؛ صفات الشیعة، ص۱۲، ح۲۲؛ الکافی، ج۲، ص۷۴؛ وسائلالشیعة، ج۱۵، ص۲۳۴، باب ۱۸؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۹۷، باب ۴۷؛ أعلامالدین، ص۱۴۳؛ الأمالی للصدوق، ص۶۲۵، المجلس الحادی و التسعون؛ الأمالی للطوسی، ص۷۳۵، ح۱۵۳۵-۱؛ تحفالعقول، ص۲۹۵؛ روضهالواعظین، ج۲، ص۲۹۴؛ مجموعهورام، ج۲، ص۱۸۵؛ مستطرفاتالسرائر، ص۶۳۶؛ مشکاة الأنوار، ص۵۹، الفصل الأول فی ذکر صفات الشیعة.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۷۴-۱۷۷.
- ↑ شرح فصوص الحکم، ص۶۲.
- ↑ فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه۸۲.
- ↑ با آنکه آنان که در آسمانها و زمینند خواهناخواه گردن نهاده فرمان اویند؛ سوره آل عمران، آیه۸۳.
- ↑ جز این نیست که هر که در آسمانها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده میآید؛ سوره مریم، آیه۹۳.
- ↑ و هر که در آسمانها و زمین است و سایههایشان خواه و ناخواه سپیدهدمان و دیرگاه عصرها خدای را سجده میبرند؛ سوره رعد، آیه۱۵.
- ↑ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، خداوند را به پاکی میستاید، همان که فرمانفرمای بسیار پاک پیروزمند فرزانه است؛ سوره جمعه، آیه۱.
- ↑ و هر که در آسمانها و زمین است از آن اوست؛ همگان فرمانبردار اویند؛ سوره روم، آیه۲۶.
- ↑ و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند؛ سوره بقره، آیه۱۱۶.
- ↑ ای زمین آبت را فرو خور؛ سوره هود، آیه۴۴.
- ↑ ای آسمان (از باریدن) باز ایست؛ سوره هود، آیه 44.
- ↑ تا چون بدانجا رسند گوش و چشمها و پوستهایشان بر آنان به آنچه میکردند، گواهی دهند و به پوستهای تن خود میگویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ میگویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن میآورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد؛ سوره فصلت، آیه ۲۰ - ۲۱.
- ↑ به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده؛ سوره بقره، آیه۶۵.
- ↑ ای آتش! سرد و بیگزند باش؛ سوره انبیاء، آیه۶۹.
- ↑ اوست که زمین را برای شما رام کرد؛ سوره ملک، آیه۱۵.
- ↑ و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون میآید؛ سوره اعراف، آیه۵۸.
- ↑ که بر آنان سنگریزههایی از گلسنگ فرو میافکندند؛ سوره فیل، آیه۴.
- ↑ هنگامی که آسمان شکاف بردارد، و گوش به (فرمان) پروردگارش بسپارد و (همین) او را سزیده باد؛ سوره انشقاق، آیه ۱ - ۲.
- ↑ در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید؛ سوره زلزله، آیه۴.
- ↑ و بادها را بارورکننده فرستادیم؛ سوره حجر، آیه۲۲.
- ↑ و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین! سپس از (گل) همه میوهها بخور و راههای هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگهای گوناگون برمیآید که در آن برای مردم درمانی است، بیگمان در این، نشانهای است برای گروهی که میاندیشند؛ سوره نحل، آیه ۶۸ - ۶۹.
- ↑ ما کوهها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش میکردند. و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز میگشتند؛ سوره ص، آیه ۱۸ - ۱۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۷۳۱.
- ↑ پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا میخواست به نرمی روان میشد. و هم دیوساران را از بنّا و غوّاص؛ سوره ص، آیه ۳۶ - ۳۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۷۴۳ـ۷۴۴.
- ↑ هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی؛ سوره مائده، آیه۱۱۰.
- ↑ خرمایی چیده بر تو فرو ریزد؛ سوره مریم، آیه۲۵.
- ↑ چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند؛ سوره بقره، آیه۲۶۰.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵؛ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ بگو از خداوند فرمان برید؛ سوره آل عمران، آیه۳۲.
- ↑ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۶۴.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۵۸۹.
- ↑ بگو از خداوند فرمان برید؛ سوره آل عمران، آیه۳۲.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه۵۹.
- ↑ جامعالبیان، مج، ۴، ج۵، ص۲۴۲.
- ↑ هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بیگمان از خداوند فرمان برده است؛ سوره نساء، آیه۸۰.
- ↑ کشف الاسرار، ج۱۰، ص۳۹۸.
- ↑ آنجا فرمانگزاری امین است؛ سوره تکویر، آیه۲۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۰.
- ↑ خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد؛ سوره آل عمران، آیه۳۳.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که منافقان و بیماردلان میگفتند: اینان را دینشان فریفته است در حالی که هر کس بر خداوند توکّل کند بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره انفال، آیه ۴۹.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه۵۹.
- ↑ بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید؛ سوره نور، آیه۵۴.
- ↑ و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید؛ سوره تغابن، آیه۱۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۹۹.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۵۹۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۹۹.
- ↑ جامعالبیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۳ـ۲۰۴؛ مجمعالبیان، ج۳، ص۹۹ـ۱۰۰؛ التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۳.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۵۹۰.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۸۸؛ ج۹، ص۹۵، ۳۳۸؛ ج۱۸، ص۲۴۷.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه۵۹.
- ↑ جامعالبیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴ـ۱۴۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳، ص۱۰۰؛ نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۷ـ۵۰۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۸ـ۳۹۸، ۴۰۸ـ۴۱۲.
- ↑ جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۸.
- ↑ صحیح البخاری، ج۸، ص۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۵۲۵ـ۵۲۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۳؛ التحریر والتنویر، ج۵، ص۹۶.
- ↑ تفسیرالمنار، ج۵، ص۲۷۶ـ۲۷۷؛ ج۸، ص۳۰۸.
- ↑ «لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق»؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۹۲.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند؛ سوره نساء، آیه۶۴.
- ↑ از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!؛ سوره آل عمران، آیه۵۰.
- ↑ من برای شما پیامبری امینم؛ سوره شعراء، آیه ۱۰۷.
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۲۹۶.
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۳۰۰.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۸۲ـ۹۹.
- ↑ اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید؛ سوره نساء، آیه۳۴.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ «و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲.
- ↑ «و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳.
- ↑ «و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱
- ↑ «و کسانی که از خداوند و پیامبرش فرمان برند و از خداوند بهراسند و از او پروا کنند کامیابند» سوره نور، آیه ۵۲.
- ↑ «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
- ↑ «آنگاه، اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد و اگر روی برتابید چنان که پیشتر روی برتافتید شما را عذابی دردناک خواهد کرد» سوره فتح، آیه ۱۶.
- ↑ «و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ از کافران فرمان نبر؛ سوره فرقان، آیه۵۲.
- ↑ از کافران و منافقان فرمانبرداری مکن؛ سوره احزاب، آیه ۱و ۴۸.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۳۱۳.
- ↑ از دروغانگاران پیروی مکن!؛ سوره قلم، آیه۸.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۳۷۲.
- ↑ و از هر سوگندخواره فرومایهای فرمان مبر! خردهگیری، پیشگامی در سخنچینی، بازدارنده خیری، تجاوزکاری، بزهکاری، درشتخویی، فراسوی آن: بیتباری؛ سوره قلم، آیه۱۰ - ۱۳.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۳۷۱ـ۳۷۲.
- ↑ و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه۲۸.
- ↑ از هیچ گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان نبر؛ سوره انسان، آیه۲۴.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۱۴۱.
- ↑ و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید؛ سوره شعراء، آیه۱۵۱.
- ↑ جامع البیان، مج۱۱، ج۱۹، ص۱۲۵.
- ↑ و اگر در تو کوشیدند تا چیزی را که دانشی درباره آن نداری شریک من سازی، از آن دو فرمان نبر!؛ سوره عنکبوت، آیه۸.
- ↑ و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمیدانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر؛ سوره لقمان، آیه۱۵.
- ↑ و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی میکشانند؛ جز پندار را پی نمیگیرند و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره انعام، آیه۱۱۶.
- ↑ اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی میافتید؛ سوره حجرات، آیه۷.
- ↑ برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوری گزینید؛ سوره تغابن، آیه۱۴.
- ↑ جامعالبیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۱۵۸؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۴۵۲.
- ↑ ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند؛ سوره احزاب، آیه۶۷.
- ↑ آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند؛ سوره زخرف، آیه۵۴.
- ↑ ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند؛ سوره آل عمران، آیه۱۰۰.
- ↑ از زیانکاران میگردید؛ سوره آل عمران، آیه۱۴۹.
- ↑ شیطانها بیگمان در یاران خویش میدمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود؛ سوره انعام، آیه۱۲۱.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵؛ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ منصوری، خلیل، حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی.
- ↑ ﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
- ↑ ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ ﴿قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾ «گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۳۸.
- ↑ ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴾ «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است * بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱-۳۲.
- ↑ انفال، آیه ۱۷؛ نجم، آیات ۳ و ۴
- ↑ ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ کافی، ج ۱، ص۱۷
- ↑ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳؛ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.
- ↑ طلاق، آیات ۱۰ و ۱۱
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾ «و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾ «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ ﴿رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ * كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾ «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای * چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیههای ما را بر شما میخواند و (جان) شما را پاکیزه میگرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد» سوره بقره، آیه ۱۲۹ و ۱۵۱؛ ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾ «بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
- ↑ سنن الدارمی، ج ۱، ص۳۸۱
- ↑ ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳؛ ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳. و ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِينَ﴾ «و مؤمنان میگویند: آیا اینانند که سختترین سوگندهایشان را به خداوند خوردهاند که با شمایند؟! کردارهاشان تباه گردید و زیانکار شدند» سوره مائده، آیه ۵۳.
- ↑ ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴾ «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است * بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱-۳۲؛ ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا * ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا﴾ «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند * این بخشش از سوی خداوند است و خداوند به دانایی بسنده است» سوره نساء، آیه ۶۹-۷۰.
- ↑ منصوری، خلیل، حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی.
- ↑ ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا﴾ «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد * بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۷-۱۰؛ ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾ «و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ * قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی میافتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دلهای شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند * تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۷ و ۱۴.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶
- ↑ میزان، ج ۱، ص۴۷۱
- ↑ بحارالانوار، ج ۲، ص۴۸، حدیث ۶
- ↑ ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾ «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
- ↑ ﴿أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾ «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
- ↑ بقره، آیه ۲۸۲
- ↑ اعراف، آیات ۲۰ تا ۲۷
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۹، ص۱۲۵، حدیث ۲
- ↑ ﴿وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ﴾ «و گفتند: آن (حقیقت زندگی) جز زندگانی ما در این جهان نیست: (دستهای) میمیریم و (دستهای) زنده میشویم و جز روزگار ما را نابود نمیکند؛ و آنان را بدان دانشی نیست، آنها جز به پندار نمیگرایند» سوره جاثیه، آیه ۲۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۹، ص۱۲۴، حدیث ۲
- ↑ ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ «بیگمان پرهیزگاران چون دمدمهای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد میکنند و ناگاه دیدهور میشوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.
- ↑ ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾ «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.
- ↑ جامع السعادات، ج ۱، ص۱۴۱
- ↑ بحارالانوار، ج ۲، ص۵، حدیث ۹
- ↑ منصوری، خلیل، حقیقت اطاعت مخالفت با هواهای نفسانی.