احمد بن حرب نیشابوری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
(جایگزینی صفحه با '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = احمد بن حرب نیشابوری در معارف و سیره رضوی| پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == ابوعبدالله احمد بن حرب بن عبدالله بن سهل نیشابوری مروزی اهل نیشابور و به گفته برخی، از مردمان مرو بود.<ref>تاریخ بغ...')
برچسب‌ها: جایگزین شد پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[احمد بن حرب نیشابوری در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[احمد بن حرب نیشابوری در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}


== مقدمه ==
== آشنایی اجمالی ==
به عنوان [[راوی امام رضا]] {{ع}} [[احمد بن حرب بن عبدالله بن سهل بن فیروز]]، مکنی به [[ابوعبدالله زاهد نیشابوری]] است<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰؛ المنتظم، ج۱۱، ص۲۱۰؛ تهذیب الکمال، ج۱۶، ص۲۷۱؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۲.</ref>. بر اساس کنیه‌اش شاید بتوان علاوه بر موطنش [[نیشابور]] که در متون کهن بدان تصریح شده است<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰.</ref>، زادگاهش را نیز گمانه زد، اما نمی‌توان در این زمینه اطمینانی حاصل کرد، علاوه بر اینکه قول [[ضعیف]] دیگری نیز وجود دارد که او را [[مروزی]] به حساب آورده‌اند<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰.</ref>. البته این قول او را به [[مرو]] شاهجان، شهری در حدود هفتاد فرسخی نیشابور، منتسب می‌کند<ref>البلدان، ابن فقیه، ص۶۱۱.</ref>.
[[ابوعبدالله احمد بن حرب بن عبدالله بن سهل نیشابوری مروزی]] [[اهل]] [[نیشابور]] و به گفته برخی، از [[مردمان]] [[مرو]] بود.<ref>تاریخ بغداد ۴/۱۱۸.</ref>[[تاریخ]] و محل ولادت او به [[درستی]] روشن نیست. [[ذهبی]] گوید که [[نیشابوری]] به هنگام [[مرگ]] ۵۸ سال داشت،<ref>تاریخ الاسلام ۱۷/۳۸.</ref> در این صورت باید ولادت وی در حدود ۱۷۵ هـ بوده باشد. وی در نیشابور اقامت داشت، ولی برای [[فراگیری دانش]] به بلاد مختلفی چون [[بصره]]، [[بغداد]] و [[کوفه]] [[مسافرت]] کرد و از شیوخ آنجا بهره برد.<ref>سیر اعلام النبلاء ۱۱/۳۳.</ref> از [[استادان]] برجسته‌ای چون [[سفیان بن عیینه]]، [[ابواسامه]]، [[ابوداود طیالسی]] و [[مکی بن ابراهیم]] [[حدیث]] شنیده و [[روایت]] کرده است. وی در نیشابور حلقه [[تدریس]] داشت و شاگردان بسیاری را [[تربیت]] کرده است.<ref>تاریخ بغداد ۴/۱۱۸.</ref> افرادی مانند [[ابوالازهر]]، [[سهل بن عمار]]، [[احمد بن نصیر خفاف]] و [[عباس بن حمزه]] از شاگردان او بوده و از وی [[حدیث]] نقل کرده‌اند. مشهورترین [[شاگرد]] نیشابوری، [[محمد بن کرام]] [[رئیس]] [[فرقه کرامیه]] بوده که از وی حدیث آموخته است، از این رو [[کرامیه]] وی را از [[پیروان]] [[آیین]] خویش دانسته و وی را گرامی می‌‌دارند.<ref>تاریخ الاسلام ۳۷.</ref> نیشابوری را فردی [[زاهد]] و [[عابد]] خوانده‌اند، اما [[زهد]] و [[عبادت]] او، مانع از شرکت جستن وی در [[جنگ]] و [[جهاد]] نبود. ذهبی می‌‌نویسد: نیشابوری در [[جنگی]] که در سال‌های پس از ۲۲۰ هـ در [[سرزمین]] ترک و [[روم]] رخ داد، شرکت داشت و [[پیروزی]] بزرگی به دست آمد.<ref>سیر اعلام النبلاء ۱۱/۳۳.</ref> وی به سال ۲۳۴ هـ از [[دنیا]] رفت.<ref>لسان المیزان ۱/۱۴۹.</ref> آثار و تألیفات وی عبارت‌اند از: «الاربعین»، «عیال الله»، «الزهد»، «الدعاء»، «الحکمه»، «المناسک» و «التکسّب»<ref> سیر اعلام النبلاء ۱۱/۳۴.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص۱۵۷ - ۱۵۸.</ref>


[[تاریخ]] دقیقی برای زادروزش در [[منابع تاریخی]] ذکر نشده است، اما [[حیات]] او را در حدود سال‌های ۱۷۶<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج۳، ص۶۱.</ref> تا ۲۳۴ق دانسته‌اند<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۵؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۱۲؛ العبر، ج۱، ص۴۱۶؛ النجوم الزاهرة، ج۲، ص۲۴۶.</ref>.
نخستین‌بار [[حاکم نیشابوری]](۴۰۵ق) در کتاب معرفة علوم‌الحدیث، آنجا که نسبت [[برادری]] و [[اخوت]] میان [[صحابه]] و [[تابعین]] و [[پیروان]] آنان را بیان کرده با ادامه‌دادن بحث و بررسی جداگانه‌ای از وجود این نسبت در میان علمای نیشابور که [[شهر]] و سکونتگاه خود نویسنده نیز می‌باشد، نام احمد بن حرب را البته با [[لقب]] [[عابد]] در کنار برادرانش [[حسین]] و [[زکریا]] پسران حرب ذکر می‌نماید. او با برشماری ویژگی‌های خاص آنان احمد را با تقواترین [[برادران]]، حسین را افقه و زکریا را ساده‌گیرتر می‌داند<ref>معرفة علوم الحدیث، ص۱۵۷.</ref>. همچنین اضافه می‌کند که اینان از یکدیگر [[حدیث]] نقل می‌کردند<ref>معرفة علوم الحدیث، ص۱۵۷.</ref>.
نیشابور در آن [[روزگار]] از شهرهای مهم، آباد و خوش آب و هوا بوده است. چنان‌که وقتی از [[عبدالله بن طاهر]]، یکی از [[سرداران سپاه]] [[عباسیان]]، پرسیدند: به چه دلیل نیشابور را بر مرو ترجیح دادی، پاسخ داد: چون هوایی پاک‌تر از دیگر [[شهرها]] و مردمانی نرم‌خو، [[متواضع]] و خاکی دارد و [[معمرین]] یعنی کسانی که [[عمر طولانی]] کرده‌اند در آنجا بسیارند<ref>أحسن التقاسیم، ص۳۳۳.</ref>. [[احمد بن حرب نیز همچون بسیاری دیگر از [[رجال]] و [[دانشمندان]] آن دوره، ابتدا [[نیشابور]] را برای [[زندگی]] [[انتخاب]] کرد، در آنجا سکونت گزید<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰.</ref> و به [[نقل حدیث]] پرداخت<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰؛ المنتظم، ج۱۱، ص۲۱۰.</ref>. او از [[فقها]] و [[عابدان]] نیشابور بود و در [[عبادت]] و [[سلوک]] [[معنوی]] بدان‌جا رسیده بود که او را [[زاهد]] [[لقب]] داده بودند<ref>یتیمة الدهر، ج۵، ص۲۰۴؛ تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹.</ref>. از [[یحیی بن یحیی تمیمی]]، یکی از علمای نیشابور، در این باب چنین نقل شده است: اگر احمد بن حرب از [[ابدال]] نباشد، پس نمی‌دانم آنان چه کسانی هستند<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷؛ العبر، ج۱، ص۴۱۶؛ لسان المیزان، ج۱، ص۱۵۰؛ شذرات الذهب، ج۲، ص۸۰.</ref>.
واقعه‌ای که باعث پیوند زندگی‌نامه او و [[امام رضا]] {{ع}} و همچنین بیانگر تنها رابطه او با [[امام]] است نیز در همین [[شهر]] برای او اتفاق افتاد. آن هنگام که [[مأمون]] امام رضا {{ع}} را نزد خود به [[خراسان]] [[دعوت]] کرد و [[حضرت]] به شهر نیشابور رسید، [[زمان]] حرکت ایشان از آنجا، بنا به نقل [[اباصلت هروی]] جمعی از علمای شهر مانند احمد بن حرب و [[یاسین بن نضر]]<ref>التوحید، ص۲۴؛ معارج الوصول، ص۱۵۶.</ref> و [[یحیی بن یحیی]] و [[اسحاق بن راهویه]] به نزد امام رفتند و در حالی‌که برابر روایتی، احمد بن حرب زاهد لجام مرکب امام را به دست گرفته بود<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۵، ص۴۶۳.</ref>، ایشان را به [[حق]] [[پدران]] پاکش قسم دادند که [[حدیثی]] را که از پدرش شنیده است برایشان نقل کند. امام رضا {{ع}} حدیثی را از پدرش [[موسی بن جعفر]] {{ع}} از پدرانش و اجدادش از [[امام علی]] {{ع}} نقل کرده که ایشان فرمود: [[پیامبر]] {{صل}} فرموده است: [[خدای عزوجل]] فرمود: {{متن حدیث|إِنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِي مَنْ جَاءَ مِنْكُمْ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِالْإِخْلَاصِ دَخَلَ فِي حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ فِي حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي}}<ref>التوحید، ص۲۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۸، ص۳۶۶؛ بحار الأنوار، ج۳، ص۶.</ref>.
[[شیخ صدوق]] این [[حدیث]] را به [[روایت]] از [[اسحاق بن راهویه]] نیز آورده است که در آن [[امام رضا]] {{ع}} از پدرش از اجدادش از [[پیامبر]] {{صل}} روایت می‌کند که ایشان فرمود: از [[جبرئیل]] شنیدم که [[خدای جل جلاله]] فرمود: {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَهُ أَمِنَ مِنْ عَذَابِي}}. سپس آن‌گاه که مرکب [[امام]] به [[راه]] افتاد، [[حضرت]] ندا داد: {{متن حدیث|بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا}}<ref>التوحید، ص۲۵؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۴۳؛ الأمالی، صدوق، ص۳۰۶؛ الأمالی، طوسی، ص۲۸۰؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵، ص۴۶۲؛ روضة الواعظین، ص۴۲.</ref>. شیخ در توضیح این جمله امام در ذیل حدیث می‌افزاید: از شروط آن [[اقرار]] به [[امامت]] [[حضرت رضا]] {{ع}} از جانب [[خدا]] و پذیرش [[مفترض الطاعه]] بودن ایشان است<ref>التوحید، ص۲۵.</ref>.
این حدیث که به دلیل [[سند]] معتبرش به “سلسة الذهب” معروف شده است<ref>مستمسک‌العروة، ج۴، ص۱۸۲؛ مستدرک سفینة البحار، ج۲، ص۲۳۴.</ref> به طرق مختلف در منابع متعدد [[شیعی]] و [[سنی]] مضبوط است<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۴۸، ص۳۶۷؛ بشارة المصطفی {{صل}}، ص۴۱۳؛ ربیع الأبرار، ج۲، ص۳۸۵؛ شرح نهج البلاغة، ابن میثم بحرانی، ج۱، ص۲۳۸؛ روضة المتقین، ج۱۳، ص۲۱۱.</ref>. [[احمد بن حنبل]] در [[ستایش]] سند آن گفته است: اگر اسناد آن را بر مجنونی بخوانند بی‌شک جنونش درمان خواهد شد<ref>معارج‌الوصول، ص۱۵۶؛ قادتنا کیف نعرفهم، ج۴، ص۲۵۲؛ ملحقات إحقاق‌الحق، ج۱۲، ص۳۸۹؛ نفحات‌الأزهار، ج۱۰، ص۶۹.</ref>.
مرحوم مرعشی در ذیل حدیث بیان می‌کند که این تجربه شخصی ایشان است که هر مریضی را که [[عیادت]] کرده و [[اجل]] او نرسیده بوده و ایشان به [[صدق]]، این اسناد را بر آن [[بیمار]] خوانده است، [[خدای متعال]] او را در همان [[روز]] [[شفا]] [[کرامت]] فرموده و اثر [[صحت]] در حالش ظاهر شده و این از مجربات ایشان است<ref>ملحقات إحقاق الحق، ج۲۸، ص۶۶۷.</ref>. نکته قابل توجه این است که گزارش این رخداد از منابع کهن با همین متن و جزئیات و تفصیل در کتب بعدی‌ها ذکر شده، با این تفاوت که مضمون [[حدیث]] در برخی از کتاب‌ها عوض شده است. ابوالفتح [[اربلی]] (۶۹۳ق) در کتاب [[کشف]] الغمة خود ماجرا را از زبان ابوصلت جزء به جزء پیش می‌برد و آن‌گاه که نوبت به بیان حدیث می‌رسد این حدیث را از [[امام رضا]] {{ع}} نقل می‌کند که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: ایمان‌داشتن [[معرفت قلبی]] و [[اقرار]] به زبان و [[عمل به ارکان]] است<ref>کشف الغمة، ج۳، ص۱۰۰.</ref>. سپس جریان این واقعه [[تاریخی]] به همراه حدیث مذکور دوم نیز به کتاب‌های دیگری [[راه]] یافت<ref>معارج الوصول، ص۱۵۶؛ قادتنا کیف نعرفهم، ج۴، ص۲۵۲؛ نفحات الأزهار، ج۱۰، ص۶۹.</ref>.
درباره احمد بن حرب گفته‌اند سالی بعد از آنکه از [[حج]] باز می‌گشت، در روزگاری که [[احمد بن حنبل]] [[امام]] و پیشوای [[حنابله]] در [[بغداد]] می‌زیست، به بغداد رفت و مدتی به [[نقل حدیث]] در آنجا مشغول بود و [[احمد بن یحیی]] حلوانی بر اساس [[کلام]] او [[کتابت]] می‌کرد<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰.</ref>. در ۲۲۰ق، سالی که [[وفات امام جواد]] {{ع}} در آن اتفاق افتاد<ref>جامع الرواة، ج۲، ص۴۶۴.</ref>، [[مادر]] احمد بن حرب از [[دنیا]] رفت پس از آن احمد دیگر بار به سوی حج بازگشت و [[عزم]] [[جهاد]] کرد<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷؛ العبر، ج۱، ص۴۱۶؛ شذرات الذهب، ج۲، ص۸۰؛ معجم المؤلفین، ج۱، ص۱۸۸.</ref> و به بلاد ترک رفت و به [[پیروزی]] و [[فتح]] بزرگی نیز دست یافت. اما دشمنانش و به [[نقلی]] اهالی رباط<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷.</ref> به او [[حسادت]] ورزیدند و برای [[تخریب]] جایگاهش از او در نزد [[عبدالله بن طاهر]] [[بدگویی]] کردند. [[عبدالله]] احمد را به نزد خود خواند و به او حتی اجازه جلوس هم نداد و پرسید: خروج می‌کنی و گروهی را برای اهداف شخصی گرد خود جمع می‌کنی و با [[کارگزاران]] [[سلطان]] [[مخالفت]] می‌ورزی؟ پس از آنکه [[راستی]] احمد بن حرب برای عبدالله بن طاهر روشن شد او را ترک کرد. بعد از آن احمد به [[مکه]] رفت و در آنجا مجاورت گزید<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۴؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷.</ref>.
بیش از آنکه نام احمد بن حرب در کتب رجالی موجود باشد، متون [[تاریخی]] از او نام برده‌اند<ref>میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹.</ref>. [[شیخ صدوق]] نام او را در کتاب التوحید، در بیان [[حدیث سلسلة الذهب]] آورده است<ref>التوحید، ص۲۴.</ref>. [[شیخ طوسی]] از وی در الابواب نام برده و به عامی توصیف کردن او بسنده کرده و از وثاقتش سخنی به میان نیاورده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۵۳.</ref>. [[ذهبی]] نام او را در ضعفاء آورده است؛ چرا که او [[احادیث]] [[باور]] نکردنی داشته<ref>میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹.</ref> و آنها را ترک نکرده است<ref>لسان المیزان، ج۱، ص۱۴۹.</ref>. ذهبی از قول [[ابو حاتم]] نقل می‌کند اگر چه وی [[راستگو]] به حساب می‌آید، دارای [[اخبار]] منکری است<ref>المغنی فی الضعفاء، ج۱، ص۶۲؛ لسان المیزان، ج۱، ص۱۵۰؛ شذرات الذهب، ج۲، ص۸۰.</ref>. [[محمد بن علی مروزی]] درباره احمد گفته است: او مطالب بسیاری [[روایت]] می‌کرد که از پایه و اساسی برخوردار نبودند<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۱؛ لسان المیزان، ج۱، ص۱۴۹.</ref>.
برخی از معاصران<ref>معجم الرجال و الحدیث، ج۲، ص۳۷.</ref>، نام او را در کتاب‌های خود ذکر کرده‌اند. همچنین شاهرودی [[احمد بن حرب نیشابوری]] را از کسانی می‌داند که در منابع رجالی کهن ذکری از او نیامده است و می‌افزاید او از جماعتی از [[علما]] است که از [[حضرت رضا]] {{ع}} تقاضا کردند و ایشان سلسلة‌الذهب را برایشان روایت فرمود<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۷۷.</ref>.
[[مذهب]] احمد بن حرب مرجئه بوده<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۱.</ref> و ظاهراً [[عقاید]] خود را در لفافه [[ترویج]] می‌کرد. مزی و نیز ذهبی به نقل از [[ابن حبان]] می‌نویسند دیگران را به [[ارجاء]] [[دعوت]] می‌کرد، اما شخصی به نام [[جمعة بن عبدالله]] کار او را برای [[مردم]] روشن کرد و مانع او شد<ref>تهذیب الکمال، ج۵، ص۱۲۱؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹.</ref>. [[پیروان]] مذهب مرجئه گروهی بودند که [[اعتقاد]] داشتند عمل جزئی از ارکان [[ایمان]] به شمار نمی‌رود و [[استدلال]] آنان این بود که همچنان که همراه با [[کفر]] هیچ طاعتی پذیرفته نیست هیچ معصیتی نیز به [[ایمان]] ضرر نمی‌زند و خللی در آن ایجاد نمی‌کند<ref>الملل و النحل، شهرستانی، ج۱، ص۴۸.</ref>.
همچنین او شخصیتی مقبول در نزد [[فرقه]] [[کرامیه]]، منتسب به [[محمد بن کرام سجستانی]]<ref>الأنساب، سمعانی، ج۵، ص۴۳؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۹، ص۳۱۰؛ کتاب الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۶۵؛ تاج العروس، ج۱۷، ص۳۱۰.</ref>، داشت<ref>المنتظم، ج۱۱، ص۲۱۰.</ref>. اگرچه بنابر قول [[سمعانی]] و دیگران محمد بن کرام بیشترین [[اختلاف]] را با وی داشته است<ref>الأنساب، سمعانی، ج۵، ص۴۴؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۹، ص۳۱۰؛ طبقات الشافعیة، ج۲، ص۳۰۴.</ref>، کرامیه برای احمد مقام والایی قائل بودند، چون او را مصاحب<ref>اللباب، ج۳، ص۸۹؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹؛ کتاب الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۶۵؛ تاج العروس، ج۱۷، ص۶۱۰.</ref> و همچنین از شیوخ روایی ابن کرام، امام این مکتب، می‌دانستند<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۵۵، ص۱۲۸؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷.</ref>. اما [[ذهبی]] در [[سیر]] اعلام النبلاء در ادامه این مطلب که او شیخ ابن کرام بوده است، ظاهراً با توصیف او به سلیم الاعتقاد، او را از [[معتقدات]] این فرقه مبرا می‌داند<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۴.</ref>. به [[اعتقاد]] کرامیه برای داشتن ایمان اقرار به زبان کافی است، اگر چه پذیرشی در [[قلب]] صورت نگرفته باشد<ref>الملل و النحل، شهرستانی، ج۱، ص۱۱۳.</ref>.
سرانجام احمد بن حرب در [[رجب]]<ref>المنتظم، ج۱۱، ص۲۱۱.</ref> [[سال ۲۳۴ق]]<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۵؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۱۲؛ العبر، ج۱، ص۴۱۶؛ النجوم الزاهرة، ج۲، ص۲۴۶.</ref> در ۵۸ سالگی<ref>میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷؛ لسان المیزان، ج۱، ص۱۴۹؛ کشف الظنون، ج۱، ص۵۴.</ref> در محله شادیاخ [[نیشابور]]<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۲۲، ص۳۰۲.</ref> از [[دنیا]] رفت. هنگام [[تشییع]]، اسحاق بن راهویه و [[محمد بن اسماعیل]] جنازه‌اش را حمل می‌کردند<ref>طبقات الشافعیة، ج۲، ص۲۲۳؛ فتح الباری، ص۴۸۵، مقدمه.</ref>.
[[عبدالله بن محمد وراق]] نقل کرده است [[زکریا بن دلویه]] که طبق قول [[سلمی]] از [[شاگردان]] احمد بن حرب بوده و بر استادش [[برتری]] داشت<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۲۲، ص۱۴۷.</ref>، هر [[جمعه]] راهی طولانی را می‌پیمود و به [[زیارت]] [[قبر]] [[عبدالله بن طاهر]] می‌رفت، در حالی که قبر استادش احمد بن حرب بر سر [[راه]] همیشگی او بود، اما [[زکریا]] در آنجا توقفی نمی‌کرد، تا آنکه برخی او را [[سرزنش]] کردند، اما زکریا در جواب آنان گفت: احمد بن حرب و دیگران از علمای و [[صالحان]] را زهدشان به [[دنیا]] بر نمی‌گرداند، اما آثاری که عبدالله بن طاهر بنا نهاده است باقی و پا برجا است مادامی که [[آسمان]] و [[زمین]] باقی است<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۲۹، ص۲۴۱.</ref>.
ظاهراً این عملکرد و دیدگاه زکریا با [[کلامی]] که [[ابن‌جوزی]] از او در کتاب خود نقل می‌کند کمی ناسازگار می‌نماید. او می‌نویسد: زکریا بن ابودلویه گفته است: احمد بن حرب را یک ماه بعد از وفاتش در [[خواب]] دیدم، از او پرسیدم: خدای با تو چه کرد؟ او جواب داد: مرا بخشید و بالاتر از [[مغفرت]] با من [[رفتار]] کرد. پرسیدم: بالاتر از مغفرت چیست؟ پاسخ داد: مرا این‌گونه [[اکرام]] نمود که هرگاه [[مسلمانان]] به قبر من [[متوسل]] شوند دعایشان [[اجابت]] می‌شود<ref>المنتظم، ج۱۱، ص۲۱۱؛ شذرات الذهب، ج۲، ص۸۰.</ref>. بی‌گمان زکریا رؤیای خود را صادقه دانسته که به نقل آن برای دیگران پرداخته و آن [[مقام]] را برای احمد [[تصور]] نموده است. پس چگونه است که وی از رفتن به نزد قبر او سر باز می‌زد و بر این کار [[استدلال]] هم می‌کرد؟
احمد حرب را صاحب مصنفاتی می‌دانند<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۲؛ العبر، ج۱، ص۴۱۶.</ref> که از آن جمله است: چهل [[حدیث]]، [[حکمت]]، [[مناسک]] [[حج]]، کسب<ref>هدیة العارفین، ج۱، ص۴۷.</ref>، [[زهد]]، [[دعا]]<ref>معجم المؤلفین، ج۱، ص۱۸۸.</ref>، عیال‌الله<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۳؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷.</ref>.
[[حاجی]] [[خلیفه]] در شمارش کتاب‌های چهل حدیث، [[اربعین]] احمد بن حرب را ذکر می‌کند<ref>کشف الظنون، ج۱، ص۵۲.</ref> و نیز در جایی دیگر، از کتاب حکمت او نام می‌برد<ref>کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۱۳.</ref>. در [[تاریخ]] [[نیشابور]] ذیل نام [[ابوبکر]] [[حربی]] [[طبری]] آمده که کتاب اربعین احمد بن حرب در دست او بوده است<ref>تاریخ نیسابور، عبد الغافر، ص۴۴۶.</ref>.
از او روایاتی در [[تفسیر قرآن]]<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۱۰.</ref>، [[مقام]] [[حضرت علی]] {{ع}} و [[فضیلت اهل بیت]] {{عم}} موجود است<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۶۴، ۳۳۲؛ ج۲، ص۱۲۰؛ الإمام الحسین {{ع}} فی أحادیث الفریقین، ج۲، ص۳۶۷؛ الشیعة الفرقة الناجیة، ج۱، ص۵۶۰؛ ملحقات إحقاق الحق، ج۱۴، ص۲۰۷.</ref>. از جمله روایاتی که او نقل کرده [[کلام]] مشهور و به یاد ماندنی [[امام علی]] {{ع}} خطاب به [[مردم کوفه]] است که فرمود: {{متن حدیث|سَلُونِي‏ يَا أَهْلَ‏ الْكُوفَةِ قَبْلَ‏ أَنْ‏ لَا تَسْأَلُونِّي‏...}}؛ ای مردم کوفه از من سؤال کنید، پیش از آنکه دیگر نتوانید چیزی از من بپرسید. قسم به خدایی که جانم در دست او است، آیه‌ای نازل نشده است مگر آنکه من بدان [[علم]] داشتم که کجا و درباره چه کسی نازل شده؛ در [[کوه]] نازل شده یا در دشت؛ در [[راه]] یا جایگاه<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۴.</ref>. در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ}}<ref>«آیا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند چون فسادانگیزان در زمین می‌شماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران می‌دانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.</ref> از [[ترمذی]] نقل می‌کند که این [[آیه]] درباره [[حمزه]] و [[علی]] {{ع}} و [[عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب]] و همچنین [[عتبه]]، [[شیبه]] و [[ولید بن عتبه]] نازل شده است<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۷۱.</ref>.
همین‌طور نام وی در سلسله [[سند]] یکی دیگر از [[ادعیه]] معروف هست که امام علی {{ع}} خواندنش را به مردی توصیه فرمود. آن شخص در حالی که چنگ در پرده‌های [[کعبه]] زده بود آن را می‌خواند: {{متن حدیث|يَا مَنْ‏ لَا يَشْغَلُهُ‏ سَمْعٌ‏ عَنْ سَمْعٍ يَا مَنْ لَا يُغَلِّطُهُ السَّائِلُونَ يَا مَنْ لَا يُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ- أَذِقْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِكَ}}<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۶، ص۴۲۵؛ الإصابة، ج۲، ص۲۷۱.</ref>؛ [[ابن جوزی]] این [[حدیث]] را صحیح ندانسته و آن را در موضوعات خود ذکر کرده است<ref>الموضوعات، ج۱، ص۱۹۸.</ref>. این [[دعا]] با اندک تغییراتی در مفاتیح‌الجنان نیز وارد شده است<ref>مفاتیح الجنان، ص۱۰۰۸.</ref>.
برخی از آنان که در [[نیشابور]] از آنان [[نقل حدیث]] می‌کرد عبارت‌اند از: [[سفیان بن عیینه]]<ref>میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹.</ref>، [[عبدالله بن ولید عدنی]]<ref>تهذیب الکمال، ج۱۶، ص۲۷۱.</ref>، [[ابوعامر]] عقدی، أبوداوود طیالسی<ref>المنتظم، ج۱۱، ص۲۱۰.</ref>، [[ابواسامة حماد بن اسامه]]، [[عبدالوهاب بن عطاء]]<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۲.</ref> و [[مکی بن ابراهیم]]<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰.</ref>. همچنین بعضی از کسانی که از او [[روایت]] می‌کردند عبارت‌اند از: [[ابو الازهر أحمد بن ازهر]]، [[احمد بن نصر]] باد<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۲.</ref>، أبا [[سعید]] [[محمد بن شاذان]]، [[جعفر بن محمد بن سوار]]<ref>تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰.</ref>.
دیگرانی که از احمد [[حدیث]] شنیدند عبارت‌اند از: [[احمد بن عثمان]]<ref>کتاب ناسخ الحدیث و منسوخه، ص۱۰.</ref>، [[محمد بن عبدالرحیم]] معروف به [[حمش نیشابوری]]<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۵۵، ص۱۲۸.</ref>، [[یحیی بن زکریا]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۲۱، ص۳۲۸.</ref>، [[سهل بن عمار]] و [[عباس بن حمزه]]، [[ابراهیم بن محمد بن سفیان]] و زکریا بن دلویه<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۳.</ref>.
[[سمعانی]] در الانساب، آنجا که به بررسی [[نسب]] [[حربی]] می‌پردازد، از جماعتی نام می‌برد که خود را منتسب به احمد بن حرب [[زاهد]] نیشابوری می‌دانند، از آن جمله [[فقیه]] [[شافعی]]<ref>اللباب، ج۱، ص۳۵۵.</ref> أبو [[عبد الجبار بن یحیی بن سعید حربی]] از جاهی و پسرش ابو الفضائل [[محمد بن عبد الجبار]]<ref>الأنساب، سمعانی، ج۲، ص۱۹۹؛ اللباب، ج۱، ص۳۵۵.</ref> او را معاصر بایزید بسطامی دانسته‌اند<ref>تاریخ گزیده، ص۶۴۰.</ref>. در برخی متون به [[خطا]] از او با نام احمد بن حرث یا [[حارث]] نیز یاد شده است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۲۵.</ref><ref>منابع: أحسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، محمد بن احمد مقدسی (قرن ۴ق)، قاهره، مکتبة مدبولی، سوم، ۱۴۱۱ق؛ الإصابة فی تمییز الصحابة، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، تحقیق: عادل احمد عبد الموجود - علی محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۵ق، الأمالی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، اول، ۱۴۱۴ق؛ الأمالی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة البعثة، تهران، اول، ۱۴۱۷ق، الإمام الحسین {{ع}} فی أحادیث الفریقین، سید محماد علی بن مرتضی موحد ابطحی اصفهانی (۱۴۲۳ق)، قم، بینا، ۱۴۱۸ق؛ الأنساب، عبد الکریم بن محمد معروف به سمعانی (۶۲ق)، تعلیق: عبدالله عمر بارودی، بیروت، دار الجنان، اول، ۱۴۰۸ق، بحار الأنوار الجامعة الدرر أخبار الأئمة الأطهار لها، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ بشارة المصطفی الشیعة المرتضی علی، محمد بن علی طبری (قرن ۶ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۲۰ق؛ البلدان، احمد بن محمد معروف به ابن فقیه همدانی (۳۶۵ق)، تحقیق: یوسف هادی، بیروت، عالم الکتب، اول، ۱۴۱۶ق؛ تاج العروس من جواهر القاموس، سید محمد مرتضی بن محمد حسینی زبیدی (۱۲۰۵ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۴ق؛ تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، دوم، ۱۴۱۳ق؛ تاریخ بغداد أو مدینة السلام، احمد بن علی معروف به خطیب بغدادی (۴۶۳ق)، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۷ق؛ تاریخ گزیده، حمد بن ابی بکر قزوینی معروف به حمدالله مستوفی (۷۵۰ق)، به کوشش: عبدالحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، دوم، ۱۳۶۲ش؛ تاریخ مدینة دمشق، علی بن حسن معروف به ابن عساکر (۵۷۱ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ نیسابور، عبدالغافر بن اسماعیل فارسی (۵۲۹ق)، تحقیق: ابراهیم صیرفینی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۳ق، التوحید، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید هاشم حسینی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۳۹۸ق؛ تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، یوسف بن عبدالرحمن حافظ مزی (۷۴۳ق)، تحقیق: بشار عواد معروف، بیروت، مؤسسة الرسالة، چهارم، ۱۴۱۳ق، جامع الرواة و إزاحة الإشتباهات عن الطرق و الأستاد، محمد بن علی اردبیلی (۱۱۰۱ق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۳ق؛ ربیع الأبرار و نصوص الأخبار، محمود بن عمر معروف به زمخشری (۵۳۸ق)، تحقیق: عبدالامیر مهنا، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۲ق، رجال الطوسی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، سوم، ۱۴۱۵ق؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمد تقی بن مقصود علی مجلسی (۱۰۷۰ق)، تحقیق: حسین موسوی کرمانی - علی پناه اشتهاردی، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، اول، ۱۳۹۰ق؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، محمد بن احمد فتال نیشابوری (۵۰۸ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، قم، منشورات الرضی، بی تا؛ سیر أعلام النبلاء، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: شعیب ارنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، نهم، ۱۴۱۳ق؛ شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، عبدالحی بن احمد حنبلی دمشقی (۱۰۸۹ق)، تحقیق: عبدالقادر ارناؤوط - محمود ارناؤوط، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی تا، شرح نهج البلاغة، میثم بن علی بحرانی (۶۷۹ق)، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، اول، ۱۳۶۲ش؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، عبیدالله بن عبدالله معروف به حاکم حسکانی (۴۹۰ق)، تحقیق: محمدباقر محمودی، تهران، وزارة الثقافة و الارشاد الإسلامی، اول، ۱۴۱۱ق؛ الشیعة الفرقة الناجیة، سعید ابومعاش (معاصر)، قم، مؤسسة سیدة معصومة غانا، اول، ۱۴۲۸ق؛ طبقات الشافعیة الکبری، عبدالوهاب بن علی سبکی (۷۷۱ق)، تحقیق: محمود محمد طناحی – عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، دار إحیاء الکتب العربیة، بی تاب العبر فی خبر من غبر، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: محمد سعید بسیونی زغلول، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی تا، عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید مهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۰۸ق، قادتنا کیف نعرفهم، سید محمد هادی بن جعفر میلانی (۱۳۹۵ق)، تحقیق: محمد علی میلانی، قم، شریعت، ۱۴۲۶ق، کتاب الوافی بالوفیات، خلیل بن ایبک صفدی (۷۶۴قی)، تحقیق: احمد ارناؤوط - ترکی مصطفی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق؛ کتاب ناسخ الحدیث و منسوخه، عمر بن احمد معروف به ابن شاهین (۳۸۵ق)، تحقیق: کریمة علی، بیروت، دار الکتب العلیمة، ۱۹۹۹م؛ کشف الظنون عن الأسامی و الکتب و الفنون، مصطفی بن عبدالله کاتب معروف به حاجی خلیفه (۱۰۶۷ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة علی، علی بن عیسی اربلی (۶۹۲ق)، بیروت، دار الأضواء، دوم، ۱۴۰۵ق، اللباب فی تهذیب الأنساب، علی بن محمد شیبانی معروف به ابن اثیر جزری (۶۳۰ق)، تحقیق: احسان عباس، بیروت، دار صادر، ۱۴۰۰ق؛ لسان المیزان، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، دوم، ۱۳۹۰ق؛ مستدرک سفینة البحار، علی بن محمد نمازی شاهرودی (۱۴۰۵ق)، تحقیق: حسن نمازی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۸ق؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، علی بن محمد نمازی شاهرودی (۱۴۰۵ق)، تهران، شفق - حیدری، اول، ۱۴۱۲ق؛ مستمسک العروة الوثقی، سید محسن بن مهدی طباطبایی حکیم (۱۳۹۰ق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق؛ معارج الوصول إلی معرفة فضل آل الرسولنا محمد بن یوسف زرندی احمد بن حسن میثمی حنفی (۷۵۰ق)، تحقیق: ماجد عطیه، بی جا، بی تا، معجم الرجال و الحدیث، محمد حیاة بن محمد عبدالله انصاری معاصر)، بی جا، بی تا؛ معجم المؤلفین، عمر بن رضا کحاله (۱۴۰۸ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۸۷ق؛ معرفة علوم الحدیث، محمد بن عبدالله معروف به حاکم نیشابوری (۴۰۵ق)، تصحیح: سید معظم حسین، بیروت، دار الآفاق الجدیدة، چهارم، ۱۴۰۰ق، المغنی فی الضعفاء، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: حازم قاضی، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۸ق؛ مفاتیح الجنان، عباس بن محمدرضا معروف به محدث قمی (۱۳۵۹ق)، ترجمه: مهدی الهی قمشه‌ای، قم، انتشارات آیین دانش، هجدهم، ۱۳۹۰ش؛ ملحقات إحقاق الحق، سیانورالله بن شریف الدین حسینی شوشتری (۱۰۱۹ق)، تعلیق و تحقیق زیر نظر: سید شهاب الدین مرعشی نجفی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۹قی؛ الملل و النحل، محمد بن عبدالکریم شهرستانی (۵۴۸ق)، تحقیق: محمد سید گیلانی، بیروت، دار المعرفة، بی تا، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، عبدالرحمن بن علی معروف به ابن جوزی (۵۹۷ق)، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا - مصطفی عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۲ق؛ موسوعة طبقات الفقهاء، زیر نظر: جعفر بن محمد حسین سبحانی (معاصر)، تحقیق و نشر: مؤسسة الإمام الصادق علی قم، اول، ۱۴۱۸ق؛ الموضوعات من الأحادیث المرفوعات، عبدالرحمن بن علی معروف به ابن جوزی (۵۹۷ق)، تحقیق: عبدالرحمن محمد عثمان، مدینه، المکتبة السلفیة، اول، ۱۳۸۶ق؛ میزان الاعتدال فی نقد الرجال، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: علی محمد بجاوی، بیروت، دار المعرفة، اول، ۱۳۸۲ق؛ النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، یوسف بن تغری بردی (۸۷۴ق)، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، بی تا؛ نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، سید علی بن نورالدین حسینی میلانی (معاصر)، قم، نشر آلاء، اول، ۱۴۱۴ق، هدیة العارفین أسماء المؤلفین و آثار المصنفین، اسماعیل بن محمد امین بغدادی (۱۳۹۹ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا؛ یتیمة الدهر فی محاسن أهل العصر، عبدالملک بن محمد ثعالبی (۴۲۹ق)، تحقیق: مفید محمد قمحیة، دار الکتب العلمیه، اول، ۱۴۰۳ق.</ref><ref>[[ارینب سادات امیری|امیری، ارینب سادات]]، [[احمد بن حرب - امیری (مقاله)|مقاله «احمد بن حرب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۶۶۵-۶۷۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده: 1100514.jpg|22px]] [[ارینب سادات امیری|امیری، ارینب سادات]]، [[احمد بن حرب (مقاله)|مقاله «احمد بن حرب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۱''']]
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۶

آشنایی اجمالی

ابوعبدالله احمد بن حرب بن عبدالله بن سهل نیشابوری مروزی اهل نیشابور و به گفته برخی، از مردمان مرو بود.[۱]تاریخ و محل ولادت او به درستی روشن نیست. ذهبی گوید که نیشابوری به هنگام مرگ ۵۸ سال داشت،[۲] در این صورت باید ولادت وی در حدود ۱۷۵ هـ بوده باشد. وی در نیشابور اقامت داشت، ولی برای فراگیری دانش به بلاد مختلفی چون بصره، بغداد و کوفه مسافرت کرد و از شیوخ آنجا بهره برد.[۳] از استادان برجسته‌ای چون سفیان بن عیینه، ابواسامه، ابوداود طیالسی و مکی بن ابراهیم حدیث شنیده و روایت کرده است. وی در نیشابور حلقه تدریس داشت و شاگردان بسیاری را تربیت کرده است.[۴] افرادی مانند ابوالازهر، سهل بن عمار، احمد بن نصیر خفاف و عباس بن حمزه از شاگردان او بوده و از وی حدیث نقل کرده‌اند. مشهورترین شاگرد نیشابوری، محمد بن کرام رئیس فرقه کرامیه بوده که از وی حدیث آموخته است، از این رو کرامیه وی را از پیروان آیین خویش دانسته و وی را گرامی می‌‌دارند.[۵] نیشابوری را فردی زاهد و عابد خوانده‌اند، اما زهد و عبادت او، مانع از شرکت جستن وی در جنگ و جهاد نبود. ذهبی می‌‌نویسد: نیشابوری در جنگی که در سال‌های پس از ۲۲۰ هـ در سرزمین ترک و روم رخ داد، شرکت داشت و پیروزی بزرگی به دست آمد.[۶] وی به سال ۲۳۴ هـ از دنیا رفت.[۷] آثار و تألیفات وی عبارت‌اند از: «الاربعین»، «عیال الله»، «الزهد»، «الدعاء»، «الحکمه»، «المناسک» و «التکسّب»[۸].[۹]


منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. تاریخ بغداد ۴/۱۱۸.
  2. تاریخ الاسلام ۱۷/۳۸.
  3. سیر اعلام النبلاء ۱۱/۳۳.
  4. تاریخ بغداد ۴/۱۱۸.
  5. تاریخ الاسلام ۳۷.
  6. سیر اعلام النبلاء ۱۱/۳۳.
  7. لسان المیزان ۱/۱۴۹.
  8. سیر اعلام النبلاء ۱۱/۳۴.
  9. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۱۵۷ - ۱۵۸.