احمد بن حرب نیشابوری در معارف و سیره رضوی

مقدمه

به عنوان راوی امام رضا (ع) احمد بن حرب بن عبدالله بن سهل بن فیروز، مکنی به ابوعبدالله زاهد نیشابوری است[۱]. بر اساس کنیه‌اش شاید بتوان علاوه بر موطنش نیشابور که در متون کهن بدان تصریح شده است[۲]، زادگاهش را نیز گمانه زد، اما نمی‌توان در این زمینه اطمینانی حاصل کرد، علاوه بر اینکه قول ضعیف دیگری نیز وجود دارد که او را مروزی به حساب آورده‌اند[۳]. البته این قول او را به مرو شاهجان، شهری در حدود هفتاد فرسخی نیشابور، منتسب می‌کند[۴].

تاریخ دقیقی برای زادروزش در منابع تاریخی ذکر نشده است، اما حیات او را در حدود سال‌های ۱۷۶[۵] تا ۲۳۴ق دانسته‌اند[۶]. نخستین‌بار حاکم نیشابوری(۴۰۵ق) در کتاب معرفة علوم‌الحدیث، آنجا که نسبت برادری و اخوت میان صحابه و تابعین و پیروان آنان را بیان کرده با ادامه‌دادن بحث و بررسی جداگانه‌ای از وجود این نسبت در میان علمای نیشابور که شهر و سکونتگاه خود نویسنده نیز می‌باشد، نام احمد بن حرب را البته با لقب عابد در کنار برادرانش حسین و زکریا پسران حرب ذکر می‌نماید. او با برشماری ویژگی‌های خاص آنان احمد را با تقواترین برادران، حسین را افقه و زکریا را ساده‌گیرتر می‌داند[۷]. همچنین اضافه می‌کند که اینان از یکدیگر حدیث نقل می‌کردند[۸]. نیشابور در آن روزگار از شهرهای مهم، آباد و خوش آب و هوا بوده است. چنان‌که وقتی از عبدالله بن طاهر، یکی از سرداران سپاه عباسیان، پرسیدند: به چه دلیل نیشابور را بر مرو ترجیح دادی، پاسخ داد: چون هوایی پاک‌تر از دیگر شهرها و مردمانی نرم‌خو، متواضع و خاکی دارد و معمرین یعنی کسانی که عمر طولانی کرده‌اند در آنجا بسیارند[۹]. [[احمد بن حرب نیز همچون بسیاری دیگر از رجال و دانشمندان آن دوره، ابتدا نیشابور را برای زندگی انتخاب کرد، در آنجا سکونت گزید[۱۰] و به نقل حدیث پرداخت[۱۱]. او از فقها و عابدان نیشابور بود و در عبادت و سلوک معنوی بدان‌جا رسیده بود که او را زاهد لقب داده بودند[۱۲]. از یحیی بن یحیی تمیمی، یکی از علمای نیشابور، در این باب چنین نقل شده است: اگر احمد بن حرب از ابدال نباشد، پس نمی‌دانم آنان چه کسانی هستند[۱۳].

واقعه‌ای که باعث پیوند زندگی‌نامه او و امام رضا (ع) و همچنین بیانگر تنها رابطه او با امام است نیز در همین شهر برای او اتفاق افتاد. آن هنگام که مأمون امام رضا (ع) را نزد خود به خراسان دعوت کرد و حضرت به شهر نیشابور رسید، زمان حرکت ایشان از آنجا، بنا به نقل اباصلت هروی جمعی از علمای شهر مانند احمد بن حرب و یاسین بن نضر[۱۴] و یحیی بن یحیی و اسحاق بن راهویه به نزد امام رفتند و در حالی‌که برابر روایتی، احمد بن حرب زاهد لجام مرکب امام را به دست گرفته بود[۱۵]، ایشان را به حق پدران پاکش قسم دادند که حدیثی را که از پدرش شنیده است برایشان نقل کند. امام رضا (ع) حدیثی را از پدرش موسی بن جعفر (ع) از پدرانش و اجدادش از امام علی (ع) نقل کرده که ایشان فرمود: پیامبر (ص) فرموده است: خدای عزوجل فرمود: «إِنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِي مَنْ جَاءَ مِنْكُمْ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِالْإِخْلَاصِ دَخَلَ فِي حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ فِي حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»[۱۶].

شیخ صدوق این حدیث را به روایت از اسحاق بن راهویه نیز آورده است که در آن امام رضا (ع) از پدرش از اجدادش از پیامبر (ص) روایت می‌کند که ایشان فرمود: از جبرئیل شنیدم که خدای جل جلاله فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَهُ أَمِنَ مِنْ عَذَابِي». سپس آن‌گاه که مرکب امام به راه افتاد، حضرت ندا داد: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»[۱۷]. شیخ در توضیح این جمله امام در ذیل حدیث می‌افزاید: از شروط آن اقرار به امامت حضرت رضا (ع) از جانب خدا و پذیرش مفترض الطاعه بودن ایشان است[۱۸].

این حدیث که به دلیل سند معتبرش به “سلسة الذهب” معروف شده است[۱۹] به طرق مختلف در منابع متعدد شیعی و سنی مضبوط است[۲۰]. احمد بن حنبل در ستایش سند آن گفته است: اگر اسناد آن را بر مجنونی بخوانند بی‌شک جنونش درمان خواهد شد[۲۱].

مرحوم مرعشی در ذیل حدیث بیان می‌کند که این تجربه شخصی ایشان است که هر مریضی را که عیادت کرده و اجل او نرسیده بوده و ایشان به صدق، این اسناد را بر آن بیمار خوانده است، خدای متعال او را در همان روز شفا کرامت فرموده و اثر صحت در حالش ظاهر شده و این از مجربات ایشان است[۲۲]. نکته قابل توجه این است که گزارش این رخداد از منابع کهن با همین متن و جزئیات و تفصیل در کتب بعدی‌ها ذکر شده، با این تفاوت که مضمون حدیث در برخی از کتاب‌ها عوض شده است. ابوالفتح اربلی (۶۹۳ق) در کتاب کشف الغمة خود ماجرا را از زبان ابوصلت جزء به جزء پیش می‌برد و آن‌گاه که نوبت به بیان حدیث می‌رسد این حدیث را از امام رضا (ع) نقل می‌کند که پیامبر (ص) فرمود: ایمان‌داشتن معرفت قلبی و اقرار به زبان و عمل به ارکان است[۲۳]. سپس جریان این واقعه تاریخی به همراه حدیث مذکور دوم نیز به کتاب‌های دیگری راه یافت[۲۴].

درباره احمد بن حرب گفته‌اند سالی بعد از آنکه از حج باز می‌گشت، در روزگاری که احمد بن حنبل امام و پیشوای حنابله در بغداد می‌زیست، به بغداد رفت و مدتی به نقل حدیث در آنجا مشغول بود و احمد بن یحیی حلوانی بر اساس کلام او کتابت می‌کرد[۲۵]. در ۲۲۰ق، سالی که وفات امام جواد (ع) در آن اتفاق افتاد[۲۶]، مادر احمد بن حرب از دنیا رفت پس از آن احمد دیگر بار به سوی حج بازگشت و عزم جهاد کرد[۲۷] و به بلاد ترک رفت و به پیروزی و فتح بزرگی نیز دست یافت. اما دشمنانش و به نقلی اهالی رباط[۲۸] به او حسادت ورزیدند و برای تخریب جایگاهش از او در نزد عبدالله بن طاهر بدگویی کردند. عبدالله احمد را به نزد خود خواند و به او حتی اجازه جلوس هم نداد و پرسید: خروج می‌کنی و گروهی را برای اهداف شخصی گرد خود جمع می‌کنی و با کارگزاران سلطان مخالفت می‌ورزی؟ پس از آنکه راستی احمد بن حرب برای عبدالله بن طاهر روشن شد او را ترک کرد. بعد از آن احمد به مکه رفت و در آنجا مجاورت گزید[۲۹].

بیش از آنکه نام احمد بن حرب در کتب رجالی موجود باشد، متون تاریخی از او نام برده‌اند[۳۰]. شیخ صدوق نام او را در کتاب التوحید، در بیان حدیث سلسلة الذهب آورده است[۳۱]. شیخ طوسی از وی در الابواب نام برده و به عامی توصیف کردن او بسنده کرده و از وثاقتش سخنی به میان نیاورده است[۳۲]. ذهبی نام او را در ضعفاء آورده است؛ چرا که او احادیث باور نکردنی داشته[۳۳] و آنها را ترک نکرده است[۳۴]. ذهبی از قول ابو حاتم نقل می‌کند اگر چه وی راستگو به حساب می‌آید، دارای اخبار منکری است[۳۵]. محمد بن علی مروزی درباره احمد گفته است: او مطالب بسیاری روایت می‌کرد که از پایه و اساسی برخوردار نبودند[۳۶]. برخی از معاصران[۳۷]، نام او را در کتاب‌های خود ذکر کرده‌اند. همچنین شاهرودی احمد بن حرب نیشابوری را از کسانی می‌داند که در منابع رجالی کهن ذکری از او نیامده است و می‌افزاید او از جماعتی از علما است که از حضرت رضا (ع) تقاضا کردند و ایشان سلسلة‌الذهب را برایشان روایت فرمود[۳۸].

مذهب احمد بن حرب مرجئه بوده[۳۹] و ظاهراً عقاید خود را در لفافه ترویج می‌کرد. مزی و نیز ذهبی به نقل از ابن حبان می‌نویسند دیگران را به ارجاء دعوت می‌کرد، اما شخصی به نام جمعة بن عبدالله کار او را برای مردم روشن کرد و مانع او شد[۴۰]. پیروان مذهب مرجئه گروهی بودند که اعتقاد داشتند عمل جزئی از ارکان ایمان به شمار نمی‌رود و استدلال آنان این بود که همچنان که همراه با کفر هیچ طاعتی پذیرفته نیست هیچ معصیتی نیز به ایمان ضرر نمی‌زند و خللی در آن ایجاد نمی‌کند[۴۱]. همچنین او شخصیتی مقبول در نزد فرقه کرامیه، منتسب به محمد بن کرام سجستانی[۴۲]، داشت[۴۳]. اگرچه بنابر قول سمعانی و دیگران محمد بن کرام بیشترین اختلاف را با وی داشته است[۴۴]، کرامیه برای احمد مقام والایی قائل بودند، چون او را مصاحب[۴۵] و همچنین از شیوخ روایی ابن کرام، امام این مکتب، می‌دانستند[۴۶]. اما ذهبی در سیر اعلام النبلاء در ادامه این مطلب که او شیخ ابن کرام بوده است، ظاهراً با توصیف او به سلیم الاعتقاد، او را از معتقدات این فرقه مبرا می‌داند[۴۷]. به اعتقاد کرامیه برای داشتن ایمان اقرار به زبان کافی است، اگر چه پذیرشی در قلب صورت نگرفته باشد[۴۸]. سرانجام احمد بن حرب در رجب[۴۹] سال ۲۳۴ق[۵۰] در ۵۸ سالگی[۵۱] در محله شادیاخ نیشابور[۵۲] از دنیا رفت. هنگام تشییع، اسحاق بن راهویه و محمد بن اسماعیل جنازه‌اش را حمل می‌کردند[۵۳].

عبدالله بن محمد وراق نقل کرده است زکریا بن دلویه که طبق قول سلمی از شاگردان احمد بن حرب بوده و بر استادش برتری داشت[۵۴]، هر جمعه راهی طولانی را می‌پیمود و به زیارت قبر عبدالله بن طاهر می‌رفت، در حالی که قبر استادش احمد بن حرب بر سر راه همیشگی او بود، اما زکریا در آنجا توقفی نمی‌کرد، تا آنکه برخی او را سرزنش کردند، اما زکریا در جواب آنان گفت: احمد بن حرب و دیگران از علمای و صالحان را زهدشان به دنیا بر نمی‌گرداند، اما آثاری که عبدالله بن طاهر بنا نهاده است باقی و پا برجا است مادامی که آسمان و زمین باقی است[۵۵]. ظاهراً این عملکرد و دیدگاه زکریا با کلامی که ابن‌جوزی از او در کتاب خود نقل می‌کند کمی ناسازگار می‌نماید. او می‌نویسد: زکریا بن ابودلویه گفته است: احمد بن حرب را یک ماه بعد از وفاتش در خواب دیدم، از او پرسیدم: خدای با تو چه کرد؟ او جواب داد: مرا بخشید و بالاتر از مغفرت با من رفتار کرد. پرسیدم: بالاتر از مغفرت چیست؟ پاسخ داد: مرا این‌گونه اکرام نمود که هرگاه مسلمانان به قبر من متوسل شوند دعایشان اجابت می‌شود[۵۶]. بی‌گمان زکریا رؤیای خود را صادقه دانسته که به نقل آن برای دیگران پرداخته و آن مقام را برای احمد تصور نموده است. پس چگونه است که وی از رفتن به نزد قبر او سر باز می‌زد و بر این کار استدلال هم می‌کرد؟

احمد حرب را صاحب مصنفاتی می‌دانند[۵۷] که از آن جمله است: چهل حدیث، حکمت، مناسک حج، کسب[۵۸]، زهد، دعا[۵۹]، عیال‌الله[۶۰]. حاجی خلیفه در شمارش کتاب‌های چهل حدیث، اربعین احمد بن حرب را ذکر می‌کند[۶۱] و نیز در جایی دیگر، از کتاب حکمت او نام می‌برد[۶۲]. در تاریخ نیشابور ذیل نام ابوبکر حربی طبری آمده که کتاب اربعین احمد بن حرب در دست او بوده است[۶۳].

از او روایاتی در تفسیر قرآن[۶۴]، مقام حضرت علی (ع) و فضیلت اهل بیت (ع) موجود است[۶۵]. از جمله روایاتی که او نقل کرده کلام مشهور و به یاد ماندنی امام علی (ع) خطاب به مردم کوفه است که فرمود: «سَلُونِي‏ يَا أَهْلَ‏ الْكُوفَةِ قَبْلَ‏ أَنْ‏ لَا تَسْأَلُونِّي‏...»؛ ای مردم کوفه از من سؤال کنید، پیش از آنکه دیگر نتوانید چیزی از من بپرسید. قسم به خدایی که جانم در دست او است، آیه‌ای نازل نشده است مگر آنکه من بدان علم داشتم که کجا و درباره چه کسی نازل شده؛ در کوه نازل شده یا در دشت؛ در راه یا جایگاه[۶۶]. در تفسیر آیه ﴿أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ[۶۷] از ترمذی نقل می‌کند که این آیه درباره حمزه و علی (ع) و عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب و همچنین عتبه، شیبه و ولید بن عتبه نازل شده است[۶۸].

همین‌طور نام وی در سلسله سند یکی دیگر از ادعیه معروف هست که امام علی (ع) خواندنش را به مردی توصیه فرمود. آن شخص در حالی که چنگ در پرده‌های کعبه زده بود آن را می‌خواند: «يَا مَنْ‏ لَا يَشْغَلُهُ‏ سَمْعٌ‏ عَنْ سَمْعٍ يَا مَنْ لَا يُغَلِّطُهُ السَّائِلُونَ يَا مَنْ لَا يُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ- أَذِقْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِكَ»[۶۹]؛ ابن جوزی این حدیث را صحیح ندانسته و آن را در موضوعات خود ذکر کرده است[۷۰]. این دعا با اندک تغییراتی در مفاتیح‌الجنان نیز وارد شده است[۷۱]. برخی از آنان که در نیشابور از آنان نقل حدیث می‌کرد عبارت‌اند از: سفیان بن عیینه[۷۲]، عبدالله بن ولید عدنی[۷۳]، ابوعامر عقدی، أبوداوود طیالسی[۷۴]، ابواسامة حماد بن اسامه، عبدالوهاب بن عطاء[۷۵] و مکی بن ابراهیم[۷۶]. همچنین بعضی از کسانی که از او روایت می‌کردند عبارت‌اند از: ابو الازهر أحمد بن ازهر، احمد بن نصر باد[۷۷]، أبا سعید محمد بن شاذان، جعفر بن محمد بن سوار[۷۸].

دیگرانی که از احمد حدیث شنیدند عبارت‌اند از: احمد بن عثمان[۷۹]، محمد بن عبدالرحیم معروف به حمش نیشابوری[۸۰]، یحیی بن زکریا[۸۱]، سهل بن عمار و عباس بن حمزه، ابراهیم بن محمد بن سفیان و زکریا بن دلویه[۸۲].

سمعانی در الانساب، آنجا که به بررسی نسب حربی می‌پردازد، از جماعتی نام می‌برد که خود را منتسب به احمد بن حرب زاهد نیشابوری می‌دانند، از آن جمله فقیه شافعی[۸۳] أبو عبد الجبار بن یحیی بن سعید حربی از جاهی و پسرش ابو الفضائل محمد بن عبد الجبار[۸۴] او را معاصر بایزید بسطامی دانسته‌اند[۸۵]. در برخی متون به خطا از او با نام احمد بن حرث یا حارث نیز یاد شده است[۸۶][۸۷].[۸۸]

منابع

پانویس

  1. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰؛ المنتظم، ج۱۱، ص۲۱۰؛ تهذیب الکمال، ج۱۶، ص۲۷۱؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۲.
  2. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰.
  3. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰.
  4. البلدان، ابن فقیه، ص۶۱۱.
  5. موسوعة طبقات الفقهاء، ج۳، ص۶۱.
  6. سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۵؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۱۲؛ العبر، ج۱، ص۴۱۶؛ النجوم الزاهرة، ج۲، ص۲۴۶.
  7. معرفة علوم الحدیث، ص۱۵۷.
  8. معرفة علوم الحدیث، ص۱۵۷.
  9. أحسن التقاسیم، ص۳۳۳.
  10. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰.
  11. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰؛ المنتظم، ج۱۱، ص۲۱۰.
  12. یتیمة الدهر، ج۵، ص۲۰۴؛ تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹.
  13. تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷؛ العبر، ج۱، ص۴۱۶؛ لسان المیزان، ج۱، ص۱۵۰؛ شذرات الذهب، ج۲، ص۸۰.
  14. التوحید، ص۲۴؛ معارج الوصول، ص۱۵۶.
  15. تاریخ مدینة دمشق، ج۵، ص۴۶۳.
  16. التوحید، ص۲۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۸، ص۳۶۶؛ بحار الأنوار، ج۳، ص۶.
  17. التوحید، ص۲۵؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۴۳؛ الأمالی، صدوق، ص۳۰۶؛ الأمالی، طوسی، ص۲۸۰؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵، ص۴۶۲؛ روضة الواعظین، ص۴۲.
  18. التوحید، ص۲۵.
  19. مستمسک‌العروة، ج۴، ص۱۸۲؛ مستدرک سفینة البحار، ج۲، ص۲۳۴.
  20. تاریخ مدینة دمشق، ج۴۸، ص۳۶۷؛ بشارة المصطفی (ص)، ص۴۱۳؛ ربیع الأبرار، ج۲، ص۳۸۵؛ شرح نهج البلاغة، ابن میثم بحرانی، ج۱، ص۲۳۸؛ روضة المتقین، ج۱۳، ص۲۱۱.
  21. معارج‌الوصول، ص۱۵۶؛ قادتنا کیف نعرفهم، ج۴، ص۲۵۲؛ ملحقات إحقاق‌الحق، ج۱۲، ص۳۸۹؛ نفحات‌الأزهار، ج۱۰، ص۶۹.
  22. ملحقات إحقاق الحق، ج۲۸، ص۶۶۷.
  23. کشف الغمة، ج۳، ص۱۰۰.
  24. معارج الوصول، ص۱۵۶؛ قادتنا کیف نعرفهم، ج۴، ص۲۵۲؛ نفحات الأزهار، ج۱۰، ص۶۹.
  25. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰.
  26. جامع الرواة، ج۲، ص۴۶۴.
  27. تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷؛ العبر، ج۱، ص۴۱۶؛ شذرات الذهب، ج۲، ص۸۰؛ معجم المؤلفین، ج۱، ص۱۸۸.
  28. تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷.
  29. سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۴؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷.
  30. میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹.
  31. التوحید، ص۲۴.
  32. رجال الطوسی، ص۳۵۳.
  33. میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹.
  34. لسان المیزان، ج۱، ص۱۴۹.
  35. المغنی فی الضعفاء، ج۱، ص۶۲؛ لسان المیزان، ج۱، ص۱۵۰؛ شذرات الذهب، ج۲، ص۸۰.
  36. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۱؛ لسان المیزان، ج۱، ص۱۴۹.
  37. معجم الرجال و الحدیث، ج۲، ص۳۷.
  38. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۷۷.
  39. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۱.
  40. تهذیب الکمال، ج۵، ص۱۲۱؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹.
  41. الملل و النحل، شهرستانی، ج۱، ص۴۸.
  42. الأنساب، سمعانی، ج۵، ص۴۳؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۹، ص۳۱۰؛ کتاب الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۶۵؛ تاج العروس، ج۱۷، ص۳۱۰.
  43. المنتظم، ج۱۱، ص۲۱۰.
  44. الأنساب، سمعانی، ج۵، ص۴۴؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۹، ص۳۱۰؛ طبقات الشافعیة، ج۲، ص۳۰۴.
  45. اللباب، ج۳، ص۸۹؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹؛ کتاب الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۶۵؛ تاج العروس، ج۱۷، ص۶۱۰.
  46. تاریخ مدینة دمشق، ج۵۵، ص۱۲۸؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷.
  47. سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۴.
  48. الملل و النحل، شهرستانی، ج۱، ص۱۱۳.
  49. المنتظم، ج۱۱، ص۲۱۱.
  50. سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۵؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۱۲؛ العبر، ج۱، ص۴۱۶؛ النجوم الزاهرة، ج۲، ص۲۴۶.
  51. میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷؛ لسان المیزان، ج۱، ص۱۴۹؛ کشف الظنون، ج۱، ص۵۴.
  52. تاریخ مدینة دمشق، ج۲۲، ص۳۰۲.
  53. طبقات الشافعیة، ج۲، ص۲۲۳؛ فتح الباری، ص۴۸۵، مقدمه.
  54. تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۲۲، ص۱۴۷.
  55. تاریخ مدینة دمشق، ج۲۹، ص۲۴۱.
  56. المنتظم، ج۱۱، ص۲۱۱؛ شذرات الذهب، ج۲، ص۸۰.
  57. سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۲؛ العبر، ج۱، ص۴۱۶.
  58. هدیة العارفین، ج۱، ص۴۷.
  59. معجم المؤلفین، ج۱، ص۱۸۸.
  60. سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۳؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۷، ص۳۷.
  61. کشف الظنون، ج۱، ص۵۲.
  62. کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۱۳.
  63. تاریخ نیسابور، عبد الغافر، ص۴۴۶.
  64. شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۱۰.
  65. شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۶۴، ۳۳۲؛ ج۲، ص۱۲۰؛ الإمام الحسین (ع) فی أحادیث الفریقین، ج۲، ص۳۶۷؛ الشیعة الفرقة الناجیة، ج۱، ص۵۶۰؛ ملحقات إحقاق الحق، ج۱۴، ص۲۰۷.
  66. شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۴.
  67. «آیا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند چون فسادانگیزان در زمین می‌شماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران می‌دانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.
  68. شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۷۱.
  69. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۶، ص۴۲۵؛ الإصابة، ج۲، ص۲۷۱.
  70. الموضوعات، ج۱، ص۱۹۸.
  71. مفاتیح الجنان، ص۱۰۰۸.
  72. میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۹.
  73. تهذیب الکمال، ج۱۶، ص۲۷۱.
  74. المنتظم، ج۱۱، ص۲۱۰.
  75. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۲.
  76. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰.
  77. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۲.
  78. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۰.
  79. کتاب ناسخ الحدیث و منسوخه، ص۱۰.
  80. تاریخ مدینة دمشق، ج۵۵، ص۱۲۸.
  81. تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۲۱، ص۳۲۸.
  82. سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۳.
  83. اللباب، ج۱، ص۳۵۵.
  84. الأنساب، سمعانی، ج۲، ص۱۹۹؛ اللباب، ج۱، ص۳۵۵.
  85. تاریخ گزیده، ص۶۴۰.
  86. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۲۵.
  87. منابع: أحسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، محمد بن احمد مقدسی (قرن ۴ق)، قاهره، مکتبة مدبولی، سوم، ۱۴۱۱ق؛ الإصابة فی تمییز الصحابة، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، تحقیق: عادل احمد عبد الموجود - علی محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۵ق، الأمالی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، اول، ۱۴۱۴ق؛ الأمالی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة البعثة، تهران، اول، ۱۴۱۷ق، الإمام الحسین (ع) فی أحادیث الفریقین، سید محماد علی بن مرتضی موحد ابطحی اصفهانی (۱۴۲۳ق)، قم، بینا، ۱۴۱۸ق؛ الأنساب، عبد الکریم بن محمد معروف به سمعانی (۶۲ق)، تعلیق: عبدالله عمر بارودی، بیروت، دار الجنان، اول، ۱۴۰۸ق، بحار الأنوار الجامعة الدرر أخبار الأئمة الأطهار لها، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ بشارة المصطفی الشیعة المرتضی علی، محمد بن علی طبری (قرن ۶ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۲۰ق؛ البلدان، احمد بن محمد معروف به ابن فقیه همدانی (۳۶۵ق)، تحقیق: یوسف هادی، بیروت، عالم الکتب، اول، ۱۴۱۶ق؛ تاج العروس من جواهر القاموس، سید محمد مرتضی بن محمد حسینی زبیدی (۱۲۰۵ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۴ق؛ تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، دوم، ۱۴۱۳ق؛ تاریخ بغداد أو مدینة السلام، احمد بن علی معروف به خطیب بغدادی (۴۶۳ق)، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۷ق؛ تاریخ گزیده، حمد بن ابی بکر قزوینی معروف به حمدالله مستوفی (۷۵۰ق)، به کوشش: عبدالحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، دوم، ۱۳۶۲ش؛ تاریخ مدینة دمشق، علی بن حسن معروف به ابن عساکر (۵۷۱ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ نیسابور، عبدالغافر بن اسماعیل فارسی (۵۲۹ق)، تحقیق: ابراهیم صیرفینی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۳ق، التوحید، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید هاشم حسینی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۳۹۸ق؛ تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، یوسف بن عبدالرحمن حافظ مزی (۷۴۳ق)، تحقیق: بشار عواد معروف، بیروت، مؤسسة الرسالة، چهارم، ۱۴۱۳ق، جامع الرواة و إزاحة الإشتباهات عن الطرق و الأستاد، محمد بن علی اردبیلی (۱۱۰۱ق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۳ق؛ ربیع الأبرار و نصوص الأخبار، محمود بن عمر معروف به زمخشری (۵۳۸ق)، تحقیق: عبدالامیر مهنا، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۲ق، رجال الطوسی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، سوم، ۱۴۱۵ق؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمد تقی بن مقصود علی مجلسی (۱۰۷۰ق)، تحقیق: حسین موسوی کرمانی - علی پناه اشتهاردی، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، اول، ۱۳۹۰ق؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، محمد بن احمد فتال نیشابوری (۵۰۸ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، قم، منشورات الرضی، بی تا؛ سیر أعلام النبلاء، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: شعیب ارنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، نهم، ۱۴۱۳ق؛ شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، عبدالحی بن احمد حنبلی دمشقی (۱۰۸۹ق)، تحقیق: عبدالقادر ارناؤوط - محمود ارناؤوط، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی تا، شرح نهج البلاغة، میثم بن علی بحرانی (۶۷۹ق)، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، اول، ۱۳۶۲ش؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، عبیدالله بن عبدالله معروف به حاکم حسکانی (۴۹۰ق)، تحقیق: محمدباقر محمودی، تهران، وزارة الثقافة و الارشاد الإسلامی، اول، ۱۴۱۱ق؛ الشیعة الفرقة الناجیة، سعید ابومعاش (معاصر)، قم، مؤسسة سیدة معصومة غانا، اول، ۱۴۲۸ق؛ طبقات الشافعیة الکبری، عبدالوهاب بن علی سبکی (۷۷۱ق)، تحقیق: محمود محمد طناحی – عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، دار إحیاء الکتب العربیة، بی تاب العبر فی خبر من غبر، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: محمد سعید بسیونی زغلول، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی تا، عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید مهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۰۸ق، قادتنا کیف نعرفهم، سید محمد هادی بن جعفر میلانی (۱۳۹۵ق)، تحقیق: محمد علی میلانی، قم، شریعت، ۱۴۲۶ق، کتاب الوافی بالوفیات، خلیل بن ایبک صفدی (۷۶۴قی)، تحقیق: احمد ارناؤوط - ترکی مصطفی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق؛ کتاب ناسخ الحدیث و منسوخه، عمر بن احمد معروف به ابن شاهین (۳۸۵ق)، تحقیق: کریمة علی، بیروت، دار الکتب العلیمة، ۱۹۹۹م؛ کشف الظنون عن الأسامی و الکتب و الفنون، مصطفی بن عبدالله کاتب معروف به حاجی خلیفه (۱۰۶۷ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة علی، علی بن عیسی اربلی (۶۹۲ق)، بیروت، دار الأضواء، دوم، ۱۴۰۵ق، اللباب فی تهذیب الأنساب، علی بن محمد شیبانی معروف به ابن اثیر جزری (۶۳۰ق)، تحقیق: احسان عباس، بیروت، دار صادر، ۱۴۰۰ق؛ لسان المیزان، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، دوم، ۱۳۹۰ق؛ مستدرک سفینة البحار، علی بن محمد نمازی شاهرودی (۱۴۰۵ق)، تحقیق: حسن نمازی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۸ق؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، علی بن محمد نمازی شاهرودی (۱۴۰۵ق)، تهران، شفق - حیدری، اول، ۱۴۱۲ق؛ مستمسک العروة الوثقی، سید محسن بن مهدی طباطبایی حکیم (۱۳۹۰ق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق؛ معارج الوصول إلی معرفة فضل آل الرسولنا محمد بن یوسف زرندی احمد بن حسن میثمی حنفی (۷۵۰ق)، تحقیق: ماجد عطیه، بی جا، بی تا، معجم الرجال و الحدیث، محمد حیاة بن محمد عبدالله انصاری معاصر)، بی جا، بی تا؛ معجم المؤلفین، عمر بن رضا کحاله (۱۴۰۸ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۸۷ق؛ معرفة علوم الحدیث، محمد بن عبدالله معروف به حاکم نیشابوری (۴۰۵ق)، تصحیح: سید معظم حسین، بیروت، دار الآفاق الجدیدة، چهارم، ۱۴۰۰ق، المغنی فی الضعفاء، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: حازم قاضی، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۸ق؛ مفاتیح الجنان، عباس بن محمدرضا معروف به محدث قمی (۱۳۵۹ق)، ترجمه: مهدی الهی قمشه‌ای، قم، انتشارات آیین دانش، هجدهم، ۱۳۹۰ش؛ ملحقات إحقاق الحق، سیانورالله بن شریف الدین حسینی شوشتری (۱۰۱۹ق)، تعلیق و تحقیق زیر نظر: سید شهاب الدین مرعشی نجفی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۹قی؛ الملل و النحل، محمد بن عبدالکریم شهرستانی (۵۴۸ق)، تحقیق: محمد سید گیلانی، بیروت، دار المعرفة، بی تا، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، عبدالرحمن بن علی معروف به ابن جوزی (۵۹۷ق)، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا - مصطفی عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۲ق؛ موسوعة طبقات الفقهاء، زیر نظر: جعفر بن محمد حسین سبحانی (معاصر)، تحقیق و نشر: مؤسسة الإمام الصادق علی قم، اول، ۱۴۱۸ق؛ الموضوعات من الأحادیث المرفوعات، عبدالرحمن بن علی معروف به ابن جوزی (۵۹۷ق)، تحقیق: عبدالرحمن محمد عثمان، مدینه، المکتبة السلفیة، اول، ۱۳۸۶ق؛ میزان الاعتدال فی نقد الرجال، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: علی محمد بجاوی، بیروت، دار المعرفة، اول، ۱۳۸۲ق؛ النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، یوسف بن تغری بردی (۸۷۴ق)، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، بی تا؛ نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، سید علی بن نورالدین حسینی میلانی (معاصر)، قم، نشر آلاء، اول، ۱۴۱۴ق، هدیة العارفین أسماء المؤلفین و آثار المصنفین، اسماعیل بن محمد امین بغدادی (۱۳۹۹ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا؛ یتیمة الدهر فی محاسن أهل العصر، عبدالملک بن محمد ثعالبی (۴۲۹ق)، تحقیق: مفید محمد قمحیة، دار الکتب العلمیه، اول، ۱۴۰۳ق.
  88. امیری، ارینب سادات، مقاله «احمد بن حرب»، دانشنامه امام رضا ص ۶۶۵-۶۷۲.