مخالفان رجعت چند دستهاند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = مهدویت (پرسش)|بانک جامع...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
::::::«مخالفان [[رجعت]] چند گروهاند: | ::::::«مخالفان [[رجعت]] چند گروهاند: | ||
::::::برخی این آموزه را غیرعقلانی میشمارند و آن را محال میدانند؛<ref>نک: المیزان، ج۲، ص۱۰۶. آلوسی امکان ذاتی رجعت را می پذیرد، ولی امکان وقوعی آن را قبول نمی کند. نک: روح المعانی، ج۲، ص۲۷</ref> | ::::::برخی این آموزه را غیرعقلانی میشمارند و آن را محال میدانند؛<ref>نک: المیزان، ج۲، ص۱۰۶. آلوسی امکان ذاتی رجعت را می پذیرد، ولی امکان وقوعی آن را قبول نمی کند. نک: روح المعانی، ج۲، ص۲۷</ref> | ||
::::::عدهای آن را خلاف آموزههای دین - قرآن و روایات - میدانند؛ | ::::::عدهای آن را خلاف آموزههای [[دین]] - [[قرآن]] و [[روایات]] - میدانند؛ | ||
::::::بعضی رجعت را ساخته شیعه میدانند؛ | ::::::بعضی [[رجعت]] را ساخته [[شیعه]] میدانند؛ | ||
::::::دستهای دیگر آن را | ::::::دستهای دیگر آن را عقیدهای وارداتی از [[زرتشت]]، [[یهود]]، [[نصارا]] و ... میدانند<ref>نک: بازگشت به دنیا در پایان تاریخ، خدامراد سلیمیان، ص۱۳ – ۲۲</ref>. | ||
::::::اما چنانچه در ادامه مورد بحث قرار میگیرد، این برداشتها برآمده از فهم غلط و یا درک سطحی از این آموزه است و ما به دلایل عقلی و نقلی آن را اثبات میکنیم و مشخص میشود که نه غیرعقلانی و نه مخالف آموزههای دینی است، و نه ساختگی و نه وارداتی از ادیان دیگر است. | ::::::اما چنانچه در ادامه مورد بحث قرار میگیرد، این برداشتها برآمده از فهم غلط و یا درک سطحی از این آموزه است و ما به دلایل عقلی و نقلی آن را اثبات میکنیم و مشخص میشود که نه غیرعقلانی و نه مخالف آموزههای دینی است، و نه ساختگی و نه وارداتی از ادیان دیگر است. | ||
:::::*علل انکار آموزه رجعت از ناحیه اهل سنت: سببهای انکار آموزه رجعت از طرف اهل سنت چند امر است: | :::::*علل انکار آموزه [[رجعت]] از ناحیه [[اهل سنت]]: سببهای انکار آموزه رجعت از طرف اهل سنت چند امر است: | ||
:::::#'''عدم درک حقیقت رجعت''': انکارکنندگان [[رجعت]]، عمدتاً کسانی هستند که حقیقت این مسئله را درک نکردهاند<ref>نک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی</ref> و میان تعریف [[شیعه]] از آموزه رجعت با تعریف غلات تفاوت نگذاشتهاند و یا آن را نوعی تناسخ دانستهاند. | :::::#'''عدم درک حقیقت رجعت''': انکارکنندگان [[رجعت]]، عمدتاً کسانی هستند که حقیقت این مسئله را درک نکردهاند<ref>نک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی</ref> و میان تعریف [[شیعه]] از آموزه رجعت با تعریف غلات تفاوت نگذاشتهاند و یا آن را نوعی تناسخ دانستهاند. | ||
:::::#'''تقلید از گذشتگان''': علمای [[اهل سنت]] بدون آن که به متون شیعه مراجعه کنند و مراد از رجعت را دریابند، حرف گذشتگان خود را تکرار کردهاند؛ افرادی مانند سفیان بن عینیه (۱۹۸ق) که رجعت را براساس اندیشه غلات تعریف کرده و یا طبری (۳۱۰ق) و ابن اثیر (۶۰۶ق) که آن را از عقاید یهود و اعراب جاهلی شمردهاند. همین برداشت در صحاح نیز راه یافت. مسلم مینویسد: گروهی از [[رافضه]] میگویند [[امام علی|علی بن ابی طالب]] در ابرها پنهان است و با فرزندانش خارج نمیشود تا این که از آسمان ندا میآید با فلانی خارج شو<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۱۶</ref>. | :::::#'''تقلید از گذشتگان''': علمای [[اهل سنت]] بدون آن که به متون [[شیعه]] مراجعه کنند و مراد از رجعت را دریابند، حرف گذشتگان خود را تکرار کردهاند؛ افرادی مانند سفیان بن عینیه (۱۹۸ق) که رجعت را براساس اندیشه غلات تعریف کرده و یا طبری (۳۱۰ق) و ابن اثیر (۶۰۶ق) که آن را از عقاید یهود و اعراب جاهلی شمردهاند. همین برداشت در صحاح نیز راه یافت. مسلم مینویسد: گروهی از [[رافضه]] میگویند [[امام علی|علی بن ابی طالب]] در ابرها پنهان است و با فرزندانش خارج نمیشود تا این که از آسمان ندا میآید با فلانی خارج شو<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۱۶</ref>. | ||
:::::#'''تعصب''': نویسندگان صحاح اهل سنت | :::::#'''تعصب''': نویسندگان صحاح اهل سنت از جمله مسلم، جابر را به دلیل اعتقاد به رجعت غیرثقه و کذّاب شمرده و هزاران حدیث نقل شده به وسیله او را رد کردهاند<ref>همان، ص۱۵؛ تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۲؛ بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۳۹</ref>. عجیب آن است که نخستین فردی که رجعت را پس از درگذشت [[پیامبر]] اکرم {{صل}} مطرح کرد، [[عمر بن خطاب]] بود. ابن هشام مینویسد: وقتی [[پیامبر]] {{صل}} درگذشت، [[عمر بن خطاب]] برخاست و گفت: گروهی از منافقان گمان میکنند که [[پیامبر]] مرده است، نه خیر، او نمرده است، او به سوی خدا رفته، دو مرتبه بازمیگردد، به خدا سوگند او بار دیگر برمی گردد و دست و پای کسانی را که میگویند او مرده است - و دیگر برنمیگردد - قطع میکند<ref>عمر بعد از وفات پیامبر اکرم گفت: «به خدا قسم رسول خدا رجعت می کند، همان گونه که موسی رجعت کرد» (سیره ابن هشام، ج۳، ص۳۰۵، نک: درّالمنثور، سیوطی، ج۲، ص۸۱).</ref>»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۳۸۹.</ref>. | ||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== |
نسخهٔ ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۰
مخالفان رجعت چند دستهاند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
مخالفان رجعت چند دستهاند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسشها و پاسخها» در اینباره گفتهاند:
- «مخالفان رجعت چند گروهاند:
- برخی این آموزه را غیرعقلانی میشمارند و آن را محال میدانند؛[۱]
- عدهای آن را خلاف آموزههای دین - قرآن و روایات - میدانند؛
- بعضی رجعت را ساخته شیعه میدانند؛
- دستهای دیگر آن را عقیدهای وارداتی از زرتشت، یهود، نصارا و ... میدانند[۲].
- اما چنانچه در ادامه مورد بحث قرار میگیرد، این برداشتها برآمده از فهم غلط و یا درک سطحی از این آموزه است و ما به دلایل عقلی و نقلی آن را اثبات میکنیم و مشخص میشود که نه غیرعقلانی و نه مخالف آموزههای دینی است، و نه ساختگی و نه وارداتی از ادیان دیگر است.
- عدم درک حقیقت رجعت: انکارکنندگان رجعت، عمدتاً کسانی هستند که حقیقت این مسئله را درک نکردهاند[۳] و میان تعریف شیعه از آموزه رجعت با تعریف غلات تفاوت نگذاشتهاند و یا آن را نوعی تناسخ دانستهاند.
- تقلید از گذشتگان: علمای اهل سنت بدون آن که به متون شیعه مراجعه کنند و مراد از رجعت را دریابند، حرف گذشتگان خود را تکرار کردهاند؛ افرادی مانند سفیان بن عینیه (۱۹۸ق) که رجعت را براساس اندیشه غلات تعریف کرده و یا طبری (۳۱۰ق) و ابن اثیر (۶۰۶ق) که آن را از عقاید یهود و اعراب جاهلی شمردهاند. همین برداشت در صحاح نیز راه یافت. مسلم مینویسد: گروهی از رافضه میگویند علی بن ابی طالب در ابرها پنهان است و با فرزندانش خارج نمیشود تا این که از آسمان ندا میآید با فلانی خارج شو[۴].
- تعصب: نویسندگان صحاح اهل سنت از جمله مسلم، جابر را به دلیل اعتقاد به رجعت غیرثقه و کذّاب شمرده و هزاران حدیث نقل شده به وسیله او را رد کردهاند[۵]. عجیب آن است که نخستین فردی که رجعت را پس از درگذشت پیامبر اکرم (ص) مطرح کرد، عمر بن خطاب بود. ابن هشام مینویسد: وقتی پیامبر (ص) درگذشت، عمر بن خطاب برخاست و گفت: گروهی از منافقان گمان میکنند که پیامبر مرده است، نه خیر، او نمرده است، او به سوی خدا رفته، دو مرتبه بازمیگردد، به خدا سوگند او بار دیگر برمی گردد و دست و پای کسانی را که میگویند او مرده است - و دیگر برنمیگردد - قطع میکند[۶]»[۷].
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ نک: المیزان، ج۲، ص۱۰۶. آلوسی امکان ذاتی رجعت را می پذیرد، ولی امکان وقوعی آن را قبول نمی کند. نک: روح المعانی، ج۲، ص۲۷
- ↑ نک: بازگشت به دنیا در پایان تاریخ، خدامراد سلیمیان، ص۱۳ – ۲۲
- ↑ نک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی
- ↑ صحیح مسلم، ج۱، ص۱۶
- ↑ همان، ص۱۵؛ تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۲؛ بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۳۹
- ↑ عمر بعد از وفات پیامبر اکرم گفت: «به خدا قسم رسول خدا رجعت می کند، همان گونه که موسی رجعت کرد» (سیره ابن هشام، ج۳، ص۳۰۵، نک: درّالمنثور، سیوطی، ج۲، ص۸۱).
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۳۸۹.