بحث:امام در لغت: تفاوت میان نسخهها
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== امام حق و امام باطل == | == امام حق و امام باطل == | ||
واژه «[[امام]]» از نظر لغوی به معنای «[[پیشوا]]» است؛ خواه [[پیشوای عادل]] مانند «[[امام جماعت]]»، «[[امام جمعه]]» و «امام [[حج]]»<ref>در وسائل الشیعة، ج۸، ص۲۹۰ آمده است: اسماعیل بن علی در سال ۱۴۰ قمری به عنوان امیرالحاج به مکه رفت و امام صادق نیز همراه آن کاروان بود. اتفاقاً در یکی از مواقف، آن حضرت از روی مرکب به زمین افتاد، اسماعیل بن علی جلو آمد تا احترام کند و همراه حضرت باشد. اما حضرت فرمود: {{متن حدیث|سِرْ فَإِنَّ الْإِمَامَ لَا يَقِفُ}}؛ «برو امام نمیایستد». همانگونه که مینگریم، در این حدیث، امام صادق {{ع}} لفظ «امام» را برای امیر الحاج (اسماعیل بن علی) به کار برده است و پیداست که مقصود آن حضرت از لفظ «امام» معنای لغوی آن بوده نه اصطلاحی.</ref> ـ که [[عدالت]] در آنان شرط است ـ وخواه پیشوای [[ظالم]]. در [[قرآن کریم]]، واژه امام به [[پیشوایان حق]] و [[باطل]] هر دو اطلاق شده است؛ مانند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> و نیز: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}<ref>«و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>. اما در اصطلاح [[عالمان]] و [[متکلمان شیعه]]، واژه «امام» به امیرالمؤمنین علی {{ع}} و یازده فرزندش که به [[نیابت]] از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} عهدهدار [[امور دینی]] و [[دنیوی]] [[مردم]] هستند، اطلاق میشود. چنین اشخاصی به [[اعتقاد شیعه]]، متصدی [[رهبری جامعه]] از لحاظ [[حکومت]]، [[بیان معارف]] و [[احکام]] ([[مرجعیت دینی]])، و [[رهبری]] و [[ارشاد]] [[معنوی]] مردم هستند و بر مردم هم [[واجب]] است از آنان [[اطاعت]] کنند<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۱۸.</ref>. | واژه «[[امام]]» از نظر لغوی به معنای «[[پیشوا]]» است؛ خواه [[پیشوای عادل]] مانند «[[امام جماعت]]»، «[[امام جمعه]]» و «امام [[حج]]»<ref>در وسائل الشیعة، ج۸، ص۲۹۰ آمده است: اسماعیل بن علی در سال ۱۴۰ قمری به عنوان امیرالحاج به مکه رفت و امام صادق نیز همراه آن کاروان بود. اتفاقاً در یکی از مواقف، آن حضرت از روی مرکب به زمین افتاد، اسماعیل بن علی جلو آمد تا احترام کند و همراه حضرت باشد. اما حضرت فرمود: {{متن حدیث|سِرْ فَإِنَّ الْإِمَامَ لَا يَقِفُ}}؛ «برو امام نمیایستد». همانگونه که مینگریم، در این حدیث، امام صادق {{ع}} لفظ «امام» را برای امیر الحاج (اسماعیل بن علی) به کار برده است و پیداست که مقصود آن حضرت از لفظ «امام» معنای لغوی آن بوده نه اصطلاحی.</ref> ـ که [[عدالت]] در آنان شرط است ـ وخواه پیشوای [[ظالم]]. در [[قرآن کریم]]، واژه امام به [[پیشوایان حق]] و [[باطل]] هر دو اطلاق شده است؛ مانند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> و نیز: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}<ref>«و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>. اما در اصطلاح [[عالمان]] و [[متکلمان شیعه]]، واژه «امام» به امیرالمؤمنین علی {{ع}} و یازده فرزندش که به [[نیابت]] از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} عهدهدار [[امور دینی]] و [[دنیوی]] [[مردم]] هستند، اطلاق میشود. چنین اشخاصی به [[اعتقاد شیعه]]، متصدی [[رهبری جامعه]] از لحاظ [[حکومت]]، [[بیان معارف]] و [[احکام]] ([[مرجعیت دینی]])، و [[رهبری]] و [[ارشاد]] [[معنوی]] مردم هستند و بر مردم هم [[واجب]] است از آنان [[اطاعت]] کنند<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۱۸.</ref>. | ||
== مفهوم لغوی [[امام]] == | |||
ممکن است تصور شود که معنا و مفهوم امام و [[امامت]] به سبب روشن بودن آن، به بررسی و بیان نیاز ندارد. اما با توجه به معانی گوناگون این واژه و واژههای هممعنای آن، لازم است معانی مختلفش مطرح و معنای صحیح آن برگزیده شود. بحث [[نصب الهی]] نیز باید پس از تحریر محل [[نزاع]] و طرح مسئله، صورت گیرد. افزون بر این، خاستگاه بسیاری از [[اختلاف]] نظرها در بحث امامت، از تعریف و تصور و تلقی مفاهیم امام و امامت سرچشمه میگیرد. ازاینرو، تعریف آن ناگزیر مینماید. | |||
کلمه امام از ماده «ا م م»، به کسی گفته میشود که به او [[اقتدا]] و از او [[پیروی]] میکنند. چنین کسی یا [[عادل]] یا ناعادل است. راغب در مفردات گفته است: «امام کسی است که [[انسان]] به قول، فعل، کتاب یا دیگر ویژگیهای او اقتدا میکند؛ امام بر [[حق]] باشد یا بر [[باطل]] و جمع امام، [[ائمه]] است»<ref>{{عربی|الْإِمَامُ: المؤتمّ به، إنسانا كأن يقتدى بقوله أو فعله، أو كتابا، أو غير ذلك محقّا كان أو مبطلا، و جمعه: أَئِمَّةٌ}}؛ مفردات غریب القرآن، الراغب الأصفهانی، ص۲۴؛ {{عربی|الإِمامُ الذي يُقْتَدى به}}؛ الصحاح، الجوهری، ج۵، ص۱۸۶۵.</ref>. | |||
جوهری نیز میگوید: معنای لغوی «امامت» این است که دیگری مورد [[تبعیت]] و موضوع پیروی، یعنی [[رئیس]] باشد و امام کسی است که از او پیروی و به او اقتدا کنند. تبعیت و در مفهوم امامت نهفته است. ازاینرو، به کسی که [[نماز جماعت]] برگزار میکند، امام گویند؛ زیرا [[مردم]] در [[قیام]] و [[رکوع]] و [[سجده]] به وی اقتدا و از او میکنند<ref>{{عربی|وَ الْإِمَامُ الَّذِي يُقْتَدَى بِهِ}}؛ معجم الصحاح، اسماعیل ابن حماد جوهری، ج۵، ص۱۸۶۵؛ الحمصی الرازی، سدید الدین محمود، المنقذ من التقلید، ص۲۳۵؛ {{عربی|ما الإمامة فهي الأصل كون الغير متبعا و هو الرياسة، و الإمام هو المتبع الرئيس و لهذا يسمى كل من يصلى بالناس جماعة إماما لأن القوم يقتدون به و يتبعون في قيامه و ركوعه...}}.</ref>. | |||
پس واژه [[امام]] از سویی بر «[[پیشوایی]] و [[رهبری]]» و از سوی دیگر بر «[[تبعیت]] و [[پیروی]]» دلالت میکند. اما اینکه این پیشوایی با [[انتصاب]] الهی یا با [[انتخاب مردم]] صورت گیرد و [[امامت]] و پیشوایی در [[قلمرو دین]] [[مردم]] یا در حوزه دنیای آنان است یا چه قلمروی را از [[زندگی]] [[انسان]] دربرمیگیرد، از مفهوم لغوی «امام و امامت» برنمیآید؛ چنانکه عمومیت یا اختصاص آن در حوزهای که پیروی و پیشوایی تحقق مییابد، از چارچوب مفهوم لغوی امام خارج است. چنین مسائلی با قرائن خاص، مشخص و معین میشوند. | |||
[[امام در قرآن]] در معنای مطلق [[رهبر]] و [[پیشوا]] به کار رفته و بر بیش از معنای لغوی آن دلالت نمیکند و چنانچه معنای دیگری مقصود بوده باشد، با قرینه میبایست بیان میشد؛ چنانکه میفرماید: «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به [[فرمان]] ما، (مردم را) [[هدایت]] میکردند و [[کارهای نیک]] انجام میدادند»<ref>{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ}} «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>. امامت مطرح در این [[آیه]]، [[امامت حق]] است. «و آنان را پیشوایانی که به سوی [[آتش]] میخوانند، گردانیدیم»<ref>{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}} «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>. به قرینه {{متن قرآن|يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}<ref>«آنان (شما را) به دوزخ فرا میخوانند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref>، امامت در این آیه، امامت [[باطل]] است. | |||
بنابراین، واژه «امام» در لغت و [[قرآن]] به معنای مطلق پیشوایی به کار رفته است<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص۱۹.</ref>. | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ ۱۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۴
مقدمه
امام کسی است که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد. در کتابهای لغت برای امام مصادیقی برشمردهاند: قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام (ص)، جانشین پیامبر (ص)، امام در نماز جماعت، فرمانده سپاه، راهنمای مسافران و دانشمندی که از او پیروی میشود[۱].
بنابراین، کلمۀ "امام" بیانگر این واقعیت است که رهبریِ جامعه در حقیقت اصل و اساس جامعه است که مردم از او پیروی میکنند و در امور خود، به سراغ او میروند[۲].
معنای لغوی امام
واژه «امام» بر وزن فِعال اسم مصدر است و از سه حرف اصلی (أ م م) که مهموز و مضاعف است، گرفته شده و مصدر آن امامت و فعل آن «أمّ یؤمّ» به معنی قصد کردن و جمع آن «أئمه» (بر وزن أفعله) میباشد و در لغت به هرکس یا هر چیز که مورد تبعیت و پیروی قرار گیرد یا سرپرست و رهبر گروهی شود امام گویند[۳].[۴]
امام در لغت
واژه امام در لغت برای معانی گوناگونی به کار گرفته شده است؛ اما همگی در یک راستا بوده و جامع تمامی آنها معنای رئیس، رهبر و پیشوای هر گروه است[۵].[۶]
امام حق و امام باطل
واژه «امام» از نظر لغوی به معنای «پیشوا» است؛ خواه پیشوای عادل مانند «امام جماعت»، «امام جمعه» و «امام حج»[۷] ـ که عدالت در آنان شرط است ـ وخواه پیشوای ظالم. در قرآن کریم، واژه امام به پیشوایان حق و باطل هر دو اطلاق شده است؛ مانند: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۸] و نیز: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ﴾[۹]. اما در اصطلاح عالمان و متکلمان شیعه، واژه «امام» به امیرالمؤمنین علی (ع) و یازده فرزندش که به نیابت از پیامبر اسلام (ص) عهدهدار امور دینی و دنیوی مردم هستند، اطلاق میشود. چنین اشخاصی به اعتقاد شیعه، متصدی رهبری جامعه از لحاظ حکومت، بیان معارف و احکام (مرجعیت دینی)، و رهبری و ارشاد معنوی مردم هستند و بر مردم هم واجب است از آنان اطاعت کنند[۱۰].
مفهوم لغوی امام
ممکن است تصور شود که معنا و مفهوم امام و امامت به سبب روشن بودن آن، به بررسی و بیان نیاز ندارد. اما با توجه به معانی گوناگون این واژه و واژههای هممعنای آن، لازم است معانی مختلفش مطرح و معنای صحیح آن برگزیده شود. بحث نصب الهی نیز باید پس از تحریر محل نزاع و طرح مسئله، صورت گیرد. افزون بر این، خاستگاه بسیاری از اختلاف نظرها در بحث امامت، از تعریف و تصور و تلقی مفاهیم امام و امامت سرچشمه میگیرد. ازاینرو، تعریف آن ناگزیر مینماید. کلمه امام از ماده «ا م م»، به کسی گفته میشود که به او اقتدا و از او پیروی میکنند. چنین کسی یا عادل یا ناعادل است. راغب در مفردات گفته است: «امام کسی است که انسان به قول، فعل، کتاب یا دیگر ویژگیهای او اقتدا میکند؛ امام بر حق باشد یا بر باطل و جمع امام، ائمه است»[۱۱].
جوهری نیز میگوید: معنای لغوی «امامت» این است که دیگری مورد تبعیت و موضوع پیروی، یعنی رئیس باشد و امام کسی است که از او پیروی و به او اقتدا کنند. تبعیت و در مفهوم امامت نهفته است. ازاینرو، به کسی که نماز جماعت برگزار میکند، امام گویند؛ زیرا مردم در قیام و رکوع و سجده به وی اقتدا و از او میکنند[۱۲].
پس واژه امام از سویی بر «پیشوایی و رهبری» و از سوی دیگر بر «تبعیت و پیروی» دلالت میکند. اما اینکه این پیشوایی با انتصاب الهی یا با انتخاب مردم صورت گیرد و امامت و پیشوایی در قلمرو دین مردم یا در حوزه دنیای آنان است یا چه قلمروی را از زندگی انسان دربرمیگیرد، از مفهوم لغوی «امام و امامت» برنمیآید؛ چنانکه عمومیت یا اختصاص آن در حوزهای که پیروی و پیشوایی تحقق مییابد، از چارچوب مفهوم لغوی امام خارج است. چنین مسائلی با قرائن خاص، مشخص و معین میشوند.
امام در قرآن در معنای مطلق رهبر و پیشوا به کار رفته و بر بیش از معنای لغوی آن دلالت نمیکند و چنانچه معنای دیگری مقصود بوده باشد، با قرینه میبایست بیان میشد؛ چنانکه میفرماید: «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت میکردند و کارهای نیک انجام میدادند»[۱۳]. امامت مطرح در این آیه، امامت حق است. «و آنان را پیشوایانی که به سوی آتش میخوانند، گردانیدیم»[۱۴]. به قرینه ﴿يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ﴾[۱۵]، امامت در این آیه، امامت باطل است.
بنابراین، واژه «امام» در لغت و قرآن به معنای مطلق پیشوایی به کار رفته است[۱۶].
پانویس
- ↑ معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱ ـ ۳۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص۲۱۳ – ۲۱۴؛ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت» دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۶۹.
- ↑ مفردات، ص۲۴؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص ۲۶.
- ↑ فراهیدی، خلیل، العین، ج۸، ص۴۲۸؛ ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۸؛ راغب اصفهانی، حسین، مفردات، ص۸۷.
- ↑ یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت، ص ۲۱.
- ↑ در وسائل الشیعة، ج۸، ص۲۹۰ آمده است: اسماعیل بن علی در سال ۱۴۰ قمری به عنوان امیرالحاج به مکه رفت و امام صادق نیز همراه آن کاروان بود. اتفاقاً در یکی از مواقف، آن حضرت از روی مرکب به زمین افتاد، اسماعیل بن علی جلو آمد تا احترام کند و همراه حضرت باشد. اما حضرت فرمود: «سِرْ فَإِنَّ الْإِمَامَ لَا يَقِفُ»؛ «برو امام نمیایستد». همانگونه که مینگریم، در این حدیث، امام صادق (ع) لفظ «امام» را برای امیر الحاج (اسماعیل بن علی) به کار برده است و پیداست که مقصود آن حضرت از لفظ «امام» معنای لغوی آن بوده نه اصطلاحی.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۱۸.
- ↑ الْإِمَامُ: المؤتمّ به، إنسانا كأن يقتدى بقوله أو فعله، أو كتابا، أو غير ذلك محقّا كان أو مبطلا، و جمعه: أَئِمَّةٌ؛ مفردات غریب القرآن، الراغب الأصفهانی، ص۲۴؛ الإِمامُ الذي يُقْتَدى به؛ الصحاح، الجوهری، ج۵، ص۱۸۶۵.
- ↑ وَ الْإِمَامُ الَّذِي يُقْتَدَى بِهِ؛ معجم الصحاح، اسماعیل ابن حماد جوهری، ج۵، ص۱۸۶۵؛ الحمصی الرازی، سدید الدین محمود، المنقذ من التقلید، ص۲۳۵؛ ما الإمامة فهي الأصل كون الغير متبعا و هو الرياسة، و الإمام هو المتبع الرئيس و لهذا يسمى كل من يصلى بالناس جماعة إماما لأن القوم يقتدون به و يتبعون في قيامه و ركوعه....
- ↑ ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ﴾ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ﴾ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ «آنان (شما را) به دوزخ فرا میخوانند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
- ↑ امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن، ص۱۹.