یمانی کذاب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
اصل ظهور مردی از [[سرزمین یمن]] در [[آخرالزمان]]، مسلّم است و [[روایات]] متعددی نیز بر آن دلالت میکنند که برخی از آنها معتبرند. این روایات، از [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[امام علی]]{{ع}}، [[امام باقر]]{{ع}}، [[امام صادق]]{{ع}} و [[امام رضا]]{{ع}} و نیز تعدادی از [[صحابه]]، همچون [[عمار یاسر]] نقل شده است؛ مثلاً امام صادق{{ع}} در [[روایت]] صحیحهای در پاسخ به این سؤال که فرج شیعیان شما چه زمانی خواهد بود، فرمودند: {{متن حدیث|وَ ظَهَرَ الشَّامِيُّ وَ أَقْبَلَ الْيَمَانِيُّ وَ تَحَرَّكَ الْحَسَنِيُّ وَ خَرَجَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَكَّةَ}}<ref>هنگامیکه شامی ظاهر شود و [[یمانی]] آشکار گردد و [[سید حسنی|حسنی]] جنبش خود را آغاز کند، صاحب این امر از [[مدینه]] به سمت [[مکه]] برود؛ الکافی، ص۲۲۵، ح۲۸۵. (سند این روایت به صورت زیر است: {{عربی|"مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ"}}. درباره وثاقت محمد بن یحیی نک: رجال النجاشی، ص۳۵۳؛ درباره وثاقت احمد بن محمد نک: همان، ص۸۲؛ درباره وثاقت ابن محبوب نک: رجال الطوسی، ص۳۳۴؛ درباره وثاقت یعقوب السراج نک: رجال النجاشی، ص۴۵۱).</ref>. از نخستین کتابهای [[روایی]] که این روایات را ذکر کردهاند، میتوان به "مختصر اثبات الرجعة از [[فضل بن شاذان]]، کافی، [[الغیبة نعمانی]]، [[کمالالدین و تمام النعمة]]، [[الغیبة]] و [[امالی شیخ طوسی]] و در منابع اهل سنت به [[صحیح بخاری]]، [[صحیح مسلم]] و الفتن [[نعیم بن حماد]] اشاره کرد. بیگمان تعدد این روایات و قدیمی بودن منابع آن و نیز وجود احادیث معتبر در میان مجموعه این روایات، جای هیچگونه تردیدی در اصل این مسئله باقی نخواهد گذاشت. این مسئله آنقدر مسلم بوده که در طول [[تاریخ]]، افراد مختلفی با عنوان قحطانی (یمانی) [[دست]] به [[قیام]] زدهاند. در ادامه به برخی از این افراد اشاره میشود<ref>[[نصرتالله آیتی|آیتی، نصرتالله]]، [[تأملی در نشانههای حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانههای حتمی ظهور]]، ص۴۹ - ۵۲.</ref>. | اصل ظهور مردی از [[سرزمین یمن]] در [[آخرالزمان]]، مسلّم است و [[روایات]] متعددی نیز بر آن دلالت میکنند که برخی از آنها معتبرند. این روایات، از [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[امام علی]]{{ع}}، [[امام باقر]]{{ع}}، [[امام صادق]]{{ع}} و [[امام رضا]]{{ع}} و نیز تعدادی از [[صحابه]]، همچون [[عمار یاسر]] نقل شده است؛ مثلاً امام صادق{{ع}} در [[روایت]] صحیحهای در پاسخ به این سؤال که فرج شیعیان شما چه زمانی خواهد بود، فرمودند: {{متن حدیث|وَ ظَهَرَ الشَّامِيُّ وَ أَقْبَلَ الْيَمَانِيُّ وَ تَحَرَّكَ الْحَسَنِيُّ وَ خَرَجَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَكَّةَ}}<ref>هنگامیکه شامی ظاهر شود و [[یمانی]] آشکار گردد و [[سید حسنی|حسنی]] جنبش خود را آغاز کند، صاحب این امر از [[مدینه]] به سمت [[مکه]] برود؛ الکافی، ص۲۲۵، ح۲۸۵. (سند این روایت به صورت زیر است: {{عربی|"مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ"}}. درباره وثاقت محمد بن یحیی نک: رجال النجاشی، ص۳۵۳؛ درباره وثاقت احمد بن محمد نک: همان، ص۸۲؛ درباره وثاقت ابن محبوب نک: رجال الطوسی، ص۳۳۴؛ درباره وثاقت یعقوب السراج نک: رجال النجاشی، ص۴۵۱).</ref>. از نخستین کتابهای [[روایی]] که این روایات را ذکر کردهاند، میتوان به "مختصر اثبات الرجعة از [[فضل بن شاذان]]، کافی، [[الغیبة نعمانی]]، [[کمالالدین و تمام النعمة]]، [[الغیبة]] و [[امالی شیخ طوسی]] و در منابع اهل سنت به [[صحیح بخاری]]، [[صحیح مسلم]] و الفتن [[نعیم بن حماد]] اشاره کرد. بیگمان تعدد این روایات و قدیمی بودن منابع آن و نیز وجود احادیث معتبر در میان مجموعه این روایات، جای هیچگونه تردیدی در اصل این مسئله باقی نخواهد گذاشت. این مسئله آنقدر مسلم بوده که در طول [[تاریخ]]، افراد مختلفی با عنوان قحطانی (یمانی) [[دست]] به [[قیام]] زدهاند. در ادامه به برخی از این افراد اشاره میشود<ref>[[نصرتالله آیتی|آیتی، نصرتالله]]، [[تأملی در نشانههای حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانههای حتمی ظهور]]، ص۴۹ - ۵۲.</ref>. | ||
== [[عبدالرحمن بن اشعث]] | == عبدالرحمن بن اشعث == | ||
{{اصلی|عبدالرحمن بن اشعث}} | |||
عبدالرحمن بن محمد بن اشعث کندی سردار عصر [[اموی]] و [[والی سیستان]]. وی در سال ۸۱ هنگامی که فرماندهی سپاه [[اسلام]] در نواحی ترکستان را بر عهده داشت، سر از [[فرمان]] [[حجاج بن یوسف]] و [[عبدالملک بن مروان]] پیچید و در اندک مدتی بر تمامی سیستان و کرمان و [[فارس]] و [[کوفه]] [[تسلط]] یافت تا آنکه [[حجاج]] خود به مقابله او آمد و در ناحیه دیر الجماجم [[جنگ]] خونینی میان دو طرف روی داد که ۱۰۳ [[روز]] طول کشید که سرانجام عبدالرحمن مغلوب شد و به سیستان بازگشت و به رتبیل فرمانروای ترکستان پناه برد. اما رتبیل از [[بیم]] حجاج و بر اثر تهدیدهای او عبدالرحمن را کشت و سرش را به [[شام]] فرستاد<ref>زرکلی، خیرالدین، الاعلام، چاپ دارالعلم للملایین، بیروت ۱۹۹۰م، ج۴، ص ۶۴. المنجد، بطرس حرفوش. المشرف العام، دارالمشرق ص ۴۵۲.</ref>.<ref>[[سید غلام رضا تهامی|تهامی، سید غلام رضا]]، [[فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ (کتاب)|فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲]] ص ۱۴۷۴.</ref> | |||
[[مسعودی]] دراینباره مینویسد: از حوادث بزرگ [[عهد]] [[عبدالملک بن مروان]]، خلع او توسط [[عبدالرحمان بن اشعث بن قیس بن معدیکربکندی]] در سال ۸۱ بود. چون [[لشکریان]] [[عبدالرحمان]] زیاد شدند و بسیاری از [[مردم]] [[عراق]] از رؤسای قبایل، قاریان و عابدان، به او پیوستند، عبدالملک را خلع کرد و [[مردم]] نیز عبدالملک را خلع کردند. این واقعه نزدیک اصطخر [[فارس]] به وقوع پیوست. وی پس از خلع عبدالملک خود را "ناصرالمؤمنین" نامید و مدعی شد که همان قحطانی است که اهل [[یمن]] در [[انتظار]] اویند؛ همو که زمامداری را به اهل [[یمن]] باز میگرداند<ref>التنبیه و الاشراف، ص۲۷۱.</ref>.<ref>[[نصرتالله آیتی|آیتی، نصرتالله]]، [[تأملی در نشانههای حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانههای حتمی ظهور]]، ص ۴۹ - ۵۲.</ref> | |||
== [[یزید بن ملهب]] == | == [[یزید بن ملهب]] == |
نسخهٔ ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۹
مقدمه
اصل ظهور مردی از سرزمین یمن در آخرالزمان، مسلّم است و روایات متعددی نیز بر آن دلالت میکنند که برخی از آنها معتبرند. این روایات، از پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) و نیز تعدادی از صحابه، همچون عمار یاسر نقل شده است؛ مثلاً امام صادق(ع) در روایت صحیحهای در پاسخ به این سؤال که فرج شیعیان شما چه زمانی خواهد بود، فرمودند: «وَ ظَهَرَ الشَّامِيُّ وَ أَقْبَلَ الْيَمَانِيُّ وَ تَحَرَّكَ الْحَسَنِيُّ وَ خَرَجَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَكَّةَ»[۱]. از نخستین کتابهای روایی که این روایات را ذکر کردهاند، میتوان به "مختصر اثبات الرجعة از فضل بن شاذان، کافی، الغیبة نعمانی، کمالالدین و تمام النعمة، الغیبة و امالی شیخ طوسی و در منابع اهل سنت به صحیح بخاری، صحیح مسلم و الفتن نعیم بن حماد اشاره کرد. بیگمان تعدد این روایات و قدیمی بودن منابع آن و نیز وجود احادیث معتبر در میان مجموعه این روایات، جای هیچگونه تردیدی در اصل این مسئله باقی نخواهد گذاشت. این مسئله آنقدر مسلم بوده که در طول تاریخ، افراد مختلفی با عنوان قحطانی (یمانی) دست به قیام زدهاند. در ادامه به برخی از این افراد اشاره میشود[۲].
عبدالرحمن بن اشعث
عبدالرحمن بن محمد بن اشعث کندی سردار عصر اموی و والی سیستان. وی در سال ۸۱ هنگامی که فرماندهی سپاه اسلام در نواحی ترکستان را بر عهده داشت، سر از فرمان حجاج بن یوسف و عبدالملک بن مروان پیچید و در اندک مدتی بر تمامی سیستان و کرمان و فارس و کوفه تسلط یافت تا آنکه حجاج خود به مقابله او آمد و در ناحیه دیر الجماجم جنگ خونینی میان دو طرف روی داد که ۱۰۳ روز طول کشید که سرانجام عبدالرحمن مغلوب شد و به سیستان بازگشت و به رتبیل فرمانروای ترکستان پناه برد. اما رتبیل از بیم حجاج و بر اثر تهدیدهای او عبدالرحمن را کشت و سرش را به شام فرستاد[۳].[۴]
مسعودی دراینباره مینویسد: از حوادث بزرگ عهد عبدالملک بن مروان، خلع او توسط عبدالرحمان بن اشعث بن قیس بن معدیکربکندی در سال ۸۱ بود. چون لشکریان عبدالرحمان زیاد شدند و بسیاری از مردم عراق از رؤسای قبایل، قاریان و عابدان، به او پیوستند، عبدالملک را خلع کرد و مردم نیز عبدالملک را خلع کردند. این واقعه نزدیک اصطخر فارس به وقوع پیوست. وی پس از خلع عبدالملک خود را "ناصرالمؤمنین" نامید و مدعی شد که همان قحطانی است که اهل یمن در انتظار اویند؛ همو که زمامداری را به اهل یمن باز میگرداند[۵].[۶]
یزید بن ملهب
عبدالرحمن بن محمد
عبدالرحیم بن عبدالرحمان
احمد حسن یمانی
منابع
پانویس
- ↑ هنگامیکه شامی ظاهر شود و یمانی آشکار گردد و حسنی جنبش خود را آغاز کند، صاحب این امر از مدینه به سمت مکه برود؛ الکافی، ص۲۲۵، ح۲۸۵. (سند این روایت به صورت زیر است: "مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ". درباره وثاقت محمد بن یحیی نک: رجال النجاشی، ص۳۵۳؛ درباره وثاقت احمد بن محمد نک: همان، ص۸۲؛ درباره وثاقت ابن محبوب نک: رجال الطوسی، ص۳۳۴؛ درباره وثاقت یعقوب السراج نک: رجال النجاشی، ص۴۵۱).
- ↑ آیتی، نصرتالله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص۴۹ - ۵۲.
- ↑ زرکلی، خیرالدین، الاعلام، چاپ دارالعلم للملایین، بیروت ۱۹۹۰م، ج۴، ص ۶۴. المنجد، بطرس حرفوش. المشرف العام، دارالمشرق ص ۴۵۲.
- ↑ تهامی، سید غلام رضا، فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ ص ۱۴۷۴.
- ↑ التنبیه و الاشراف، ص۲۷۱.
- ↑ آیتی، نصرتالله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص ۴۹ - ۵۲.